اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران علی‌رضا اردبیلی
    جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران در کتاب از بازگشت تا اعدام: شیوا فرهمند راد به فاصله اندکی بعداز کتاب قبلی خود به نام “وحدت نافرجام” اثر جدید خود به نام “از بازگشت تا اعدام، حزب توده ایران[۱] و انقلاب ۱۳۵۷” را منتشر
  • تاریخ‌نگاری فمینیستی آزاده بی‌زارگیتی
    استفانی رئول* و کیتلین سی. هامل*، برگردان: آزاده بی‌زارگیتی: تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات
  • روایت منصفانهٔ تاریخ؛ تحلیلی کم‌سابقه در فضای فکری ایران
    محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر
  • استبداد شاه عامل اصلی انقلاب بود
    «دکتر همایون کاتوزیان» نامی آشنا و البته صاحب‌نظر در چند قلمرو محسوب می‌شود. از قلمرو ادبیات کلاسیک و نوین تا علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، به‌ویژه تاریخ معاصر و همچنین صاحب‌نام در قلمرو
اقتصاد

از اواخر فروردین ۱۳۹۸ «رسانه‌ی پارسی» پخش مجموعه‌ای را با نام «اگر…» آغاز کرده است. در این مجموعه هر هفته با فرزندان یکی از کسانی گفتگو می‌شود که در سال‌های پس از انقلاب اسلامی تا اواخر دهه‌ی شصت به اتهام عقیدتی و سیاسی زندانی یا اعدام شده‌اند. در این گفتگوها فرزندان زندانیان یا اعدام‌شدگان از تأثیر دستگیری، زندانی‌شدن، اعدام یا ترور والدین خود می‌گویند و ما را با گوشه‌ای از تجربه‌ی گروهی از جامعه آشنا می‌کنند که کمتر دیده و شنیده شده‌ است.

در این یادداشت کوتاه ابتدا به اهمیت این مجموعه‌ی تلویزیونی خواهم پرداخت و سپس نکته‌های مهمی را یادآوری می‌کنم که در شنیدن و دیدن این نوع مجموعه‌ها باید به خاطر داشت. در پایان به یکی از مهم‌ترین دستاوردهای تهیه و پخش چنین برنامه‌هایی اشاره‌ خواهم کرد.

تجربه‌ی کودکان دیروز، حمایت از کودکان امروز

مجموعه‌ی «اگر …» یکی از معدود فرصت‌هایی است که در اختیار جامعه قرار گرفته است تا تجربه‌ی افرادی را بشنویم که در کودکی، نوجوانی، یا جوانی والدشان زندانی بوده یا اعدام شده است. خانواده‌هایی که کودکانی دارند که ترامای جدایی را تجربه می‌کنند می‌توانند از بازخوانی تجربه‌ی افراد دیگر برای یافتن راه‌های مؤثر در حمایت از کودکان خود استفاده کنند.

اگر … سکوت «کودکان زندانیان» بشکند
نوید منوچهرآبادی در زمان گرفتاری پدر و مادرش که از طرفداران حزب توده بودند، دو سال و نیمه بود و در زمان کشته‌شدن پدرش ۸ سال و نیم داشت.

البته نقش تسهیلگران متخصص را در تحلیل این تجربه‌ها و تطبیق آن با تجربه و دانش بشری نباید نادیده گرفت. ترکیب تجربه‌ی امروز با دانش و تجربه‌ی انباشته‌ی بشری می‌تواند به کودکانی که پدر یا مادرشان هم‌اکنون در زندان است یا به تازگی اعدام شده، در یافتن راه‌های مؤثر گذار سالم از تراما کمک کند. ثبت، طبقه‌بندی و انتشار این تجربه‌ها یکی از ابزارهای مهم آموزش غیررسمی به والدین، سرپرستان و خانواده‌هایی است که کودکان‌شان با ترامای جدایی روبرو هستند.

ملاحظاتی چند در شنیدن تجربه‌ی فرزندان زندانیان یا اعدام‌شدگان

بیشتر روایت‌های موجود، نظیر آنچه در مجموعه‌ی «اگر …» می‌شنویم، روایت خانواده‌ی زندانیان و اعدام‌شدگانِ سال‌های پس از انقلاب اسلامی تا اواخر  دهه‌ی شصت شمسی است. در بازخوانی این روایت‌ها باید به دو نکته توجه کرد.

اول، نمی‌توان مطمئن بود که آنچه اکنون می‌شنویم تجربه‌ی ناب و پالوده‌نشده‌ی راوی از تأثیر دستگیری و اعدام پدر یا مادرش در دوره‌ی کودکی یا نوجوانی‌اش است. بیشتر این تجربه‌ها وقتی برای ما بازگو می‌شود که راوی در سن والد خود در زمان وقوع حادثه است و حتی چون خود فرزندانی دارد می‌تواند از دید یک پدر یا مادر به آن دوره نگاه کند. بنابراین افرادی که در کودکی، پدر یا مادرشان زندانی یا اعدام شده، ناخودآگاه از نگاه یک بزرگسال با تجربه‌ی گذشته‌شان مواجه می‌شوند. تفاوت نگاه بزرگسالانه با تجربه‌ی کودکی در مخلوط کردن اطلاعات، تجربه و دیدگاه امروز فرد با تجربه‌ای است که در گذشته داشته است. مصاحبه‌گران هم همیشه نمی‌توانند بین نگاه بزرگسال و تجربه‌ی کودکی تفکیک قائل شوند. به این ترتیب ما از شنیدن تجربه‌ی کودک محروم خواهیم شد.

به عنوان مثال عصبانیت از والد زندانی یا اعدام‌شده یکی از شناخته‌شده‌ترین واکنش‌ها در تحلیل روانشناختانه‌ی رفتار کودکی است که با ترامای جدایی مواجه بوده است. اما به دلیل اینکه فرد در بزرگسالی از این احساس خود فاصله گرفته است، دیگر آن‌ را منصفانه نمی‌داند یا حتی ممکن است به والد یا گذشته‌ی والد خود افتخار کند و به همین دلیل چنین تجربه‌ای را با ما در میان نمی‌گذارد. به این ترتیب یکی از مهم‌ترین چالش‌های کودکان زندانیان و اعدام‌شدگان که می‌تواند راهگشای سرپرست کودکانی با وضعیتی مشابه باشد، ناگفته می‌ماند.

اگر … سکوت «کودکان زندانیان» بشکند
مژده روحانی در زمان کشته‌شدن پدرش به جرم اعتقاد به دیانت بهایی ۱۰ سالش بود.

دوم، موفقیت اجتماعی، تحصیلی، یا اقتصادی بعضی از فرزندان زندانیان یا اعدام‌شدگان نباید مایه‌ی سرزنش بخش بزرگی از کودکانِ دیگر زندانیان و اعدام‌شدگان به خاطر ناتوانی در مواجهه با تراما شود.

بیشتر فرزندانِ کسانی که در سال‌های پس از انقلاب اسلامی تا اواخر دهه‌ی شصت زندانی یا اعدام شدند، از طبقه‌ی متوسط اقتصادی و اجتماعی بوده‌اند و سرپرستانی تحصیل‌کرده و تا حدی آگاه از روش‌های تربیتی کودکان یا نوجوانان داشته‌اند. بنابراین، این کودکان یا نوجوانان با وجود تجربه‌ی دردناک ترامای جدایی، احتمالا از مجموعه‌ای از حمایت‌های محیطی و خانوادگی برخوردار بوده‌اند؛ اطرافیان کودک امکان حمایت روانی از او را داشته‌اند و الگوهای رفتاری کودک، امکان یافتن راه‌های سالم گذار از تراما را تا حدودی برای او فراهم کرده است.

اما در ۴۰ سال گذشته، زندانیان سیاسی فقط درصد کوچکی از کل جامعه زندانیان را تشکیل داده‌اند.* گروه بزرگتری که بیشتر آن‌ها را زندانیان با اتهامات مرتبط با مواد مخدر تشکیل می‌دهد، از طبقه‌ی اجتماعی و اقتصادی پایین جامعه‌اند که دسترسی کمتری به امکانات آموزشی و حمایت عمومی دارند. کودکان این گروه از خانواده‌ها با مجموعه‌ای از آسیب‌های به هم پیوسته و پیچیده و همچنین تبعیض ساختاری دست به گریبانند که برای مواجهه با آن از حمایت اجتماعی و خانوادگیِ کافی برخوردار نیستند. آن‌ها الگوهای مناسبی ندارند و امکان گذار سالم از تراما برای‌شان کم است. به این ترتیب زندگی افراد «موفق» از میان کودکان زندانیان و اعدام‌شدگان از طبقه‌ای که امکانات بیشتری برای گذار سالم داشته، نباید ما را دچار خطای دید کند و بخش بزرگی از کودکان را به خاطر ناتوانی در مواجهه با تراما سرزنش کنیم.

به عنوان نمونه‌، در این طبقه کودکان ناچار به قبول مسئولیت‌های بزرگسالی در کودکی‌اند. با زندانی‌شدن یا اعدام پدر، احتمال ترک تحصیل پسران و ورود اجباری آن‌ها به بازار کار به خصوص از نوجوانی وجود دارد و تبعیض جنسیتی، فشارهای روانی زیادی بر دختران وارد می‌کند. بسیاری از دختران ناچار می‌شوند تا «بزرگسالی زودهنگام» را تجربه کنند و بخشی از نیازهای کودکی خود را نادیده بگیرند. گرچه این اتفاق برای فرزندان پسر این خانواده‌ها هم می‌افتد، اما جامعه مردسالار و سایر باورهای فرهنگی باعث می‌شود که در کل دختران تجربه‌ی دشوارتر و زودهنگام‌تری از قبول مسئولیت بزرگسالی در کودکی داشته باشند و این موضوع برای خانواده‌ها در سطح اجتماعی و اقتصادی پایین‌تر، شرایط دشوارتری را برای دختران ایجاد می‌کند.

روایت قربانیان بی‌عدالتی، ابزار رسیدن به عدالت‌ اجتماعی

انتشار عمومی تجربه‌ی افرادی که در کودکی پدر یا مادرشان زندانی یا اعدام شده، فایده‌ی مهم دیگری هم دارد. روایتگری ابزار مهمی است که در اختیار فعالان و تسهیلگران اجتماعی قرار دارد تا مسیر همدلی اجتماعی را هموار کنند. بر اساس برخی از مدل‌های تسهیلگری اجتماعی، همدلی اجتماعی رسیدن به عدالت‌ اجتماعی را ساده‌تر و ممکن‌تر می‌کند. بدون شنیدن روایت قربانیان داشتن تصویری از تجربه آن‌ها، درک بی‌عدالتی‌ای که از سر گذرانده‌اند و همدلی با آن‌ها اگر ناممکن نباشد بسیار مشکل است. این روایت‌ها یکی از مهم‌ترین ابزارهای درک گروهی است که در رسانه‌ها، تصمیم‌گیری‌ها، سیاست‌گزاری‌ها و برنامه‌های حمایتی و حتی از سوی فعالان حقوق‌بشری نادیده گرفته می‌شود یا کمتر دیده می‌شود.

امیدوارم رسانه‌های فارسی‌زبان دیگر نیز، مانند «رسانه‌‌ی پارسی» به تولید برنامه‌هایی نظیر «اگر …» همت گمارند تا زمینه‌ی محیطی امن‌تر، سالم‌تر و عادلانه‌تر برای تمام کودکان فراهم شود.


* بر اساس برآورد حداقلی و اولیه‌ی انجام شده توسط موسسه‌ی غیرانتفاعی کودکان زندانیان (کویپی) در حال حاضر در ایران، پدر یا مادر حدود دویست‌هزار کودک در زندان است. طبق اطلاعات رسمی، کمتر از نیمی از این افراد با جرائم مرتبط با مواد مخدر، حدود یک‌چهارم با جرائم مرتبط با قتل، درگیری یا شکایت شخصی افراد و یک‌چهارم دیگر نیز با جرائم مالی زندانی‌اند. *

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0272804
Visit Today : 509
Visit Yesterday : 654