اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران علی‌رضا اردبیلی
    جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران در کتاب از بازگشت تا اعدام: شیوا فرهمند راد به فاصله اندکی بعداز کتاب قبلی خود به نام “وحدت نافرجام” اثر جدید خود به نام “از بازگشت تا اعدام، حزب توده ایران[۱] و انقلاب ۱۳۵۷” را منتشر
  • تاریخ‌نگاری فمینیستی آزاده بی‌زارگیتی
    استفانی رئول* و کیتلین سی. هامل*، برگردان: آزاده بی‌زارگیتی: تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات
  • روایت منصفانهٔ تاریخ؛ تحلیلی کم‌سابقه در فضای فکری ایران
    محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر
  • استبداد شاه عامل اصلی انقلاب بود
    «دکتر همایون کاتوزیان» نامی آشنا و البته صاحب‌نظر در چند قلمرو محسوب می‌شود. از قلمرو ادبیات کلاسیک و نوین تا علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، به‌ویژه تاریخ معاصر و همچنین صاحب‌نام در قلمرو
اقتصاد

چند سال قبل به مناسبتی در نوشته ای برای «جمهوری اسلامی» از عنوان «جمهوری مرگ» استفاده کرده بودم و حال می‌بینیم شماری از مردم ایران از عنوان «جمهوری اعدامی» استفاده می‌کنند. واقعیت این است که مقامات جمهوری اسلامی ظاهرا راهی برای بقا جز تحمیل مرگ بر برخی مخالفان و منتقدان نمی‌شناسند و می‌توان گفت گویا هنری جز اعدام‌درمانی برای درمان دردهای مردم و حتی حکومت خود ندارند. زمانی زنده یاد مهندس بازرگان در جدال قلمی با شیخ صادق خلخالی گفته بود: خلخالی از گرفتن جان آدمیزاد خوشش میاد.

این در حالی است که در طول این بیش از چهار دهه همواره خیرخواهانی از جریان ها و جناح مختلف همواره حتی با خطرکردن لحظه‌ای از نصحیت و رهنمود و «راهنمایی» دریغ نکرده و پیوسته با آینده‌نگری برای ملک و ملت نسبت به عواقب این جهالت‌ها و جنایت‌ها هشدار داده‌اند.

شگفت این است که چهار دهه از مرگ‌خواهی و مرگ‌درمانی استفاده شده اما به راستی کدام یک از مشکلات متنوع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و حتی اخلاقی و مذهبی به درستی حل شده و امور به سامان شده است؟ واقعا چهار دهه برای فهمیدن و عبرت گرفت کفایت نمی‌کند؟!

چنین می نماید که گوش‌ها چنان سنگین است و چشم‌ها چنان کور یا کج‌بین که این همه تذکرات خیرخواهانه و حتی فریادهای اعتراض برآمده از خشم و نفرت را نمی‌شوند و نمی بینند!

با این که گفته‌اند: اگر دیدی نابینا و چاه است / اگر خاموش بنشینی گناه است؛ اما دریغ که گوش شنوایی نیست. هر سحن درستی وقتی تکرار مکررات شود، هم ملال‌آور می‌شود و هم بی‌فایده و بی ثمر. در هرحال چنین می نماید که حکومت و حاکمان تصمیم دارند به راه پراشتباه و غلط اندر غلط خود ادامه دهند و منتقدان خیرخواه هم ظاهرا خسته نمی‌شوند و همچنان به اندرزگویی و سنت «نصحیه الملوک» خود ادامه میدهند. آینده نه چندان دور نشان خواهد داد که کدامین درست بوده اند.

در هرحال برای هزارمین بار به مقامات جمهوری اعدامی هشدار می‌دهیم که: حضرات! بر شاخ نشسته اید و بُن می برید. باور ندارید، صبر کنید و عاقبت کارهای زشت و غلط خود را ببینید و کِشته های خود را درو کنید!

این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0272851
Visit Today : 556
Visit Yesterday : 654