در شرایطی که ما گرفتار مشتی آدم زبان نفهم شده ایم که خونمان را در شیشه کرده اند و هر لحظه باید نگران حمله گشتاپوهای شبانه اشان به خانه هایمان باشیم که در را بشکنند و ما را با خود ببرند، باید بجای تخریب یکدیگر و نفرت پراکنی اقدامات جدی برای نجات خود انجام دهیم. امروز متاسفانه تخریب و نفرت پراکنی در فضای مجازی و غیر مجازی فراوان است. این متعصبان و نفرت پراکنان نمی خواهند بفهمند که اولویت امروز مردم ایران چیست و چگونه می شود از چاهی که در آن گرفتاریم بیرون بیاییم.
اینها متوجه نیستند که دنیا عوض شده و با سرعت به جلو می رود و ملتی که نتواند خود را با این سرعت منطبق کند محکوم به فناست. سر دو راهی ایستادن، در جا زدن و به عقب نگاه کردن ما را به قهقرا می برد.
باید به افغانستان، سوریه، عراق، لیبی و یمن نگاه کرد که در این چند سال اخیر چه بر سرشان آمده است. آنها همه داشته های خود را یکباره از دست داده اند و اکنون باید دوباره از صفر شروع کنند.
تجربه این کشور ها باید به ما بیاموزد که چنین آینده وحشتناکی میتواند انتظار ما هم بکشد. ما تافته جدا بافته ای نیستیم و وقتی هوش و ذکاوت تفسیم می کرده اند، سهم بیشتری به ما نرسیده است. عظمت تاریخی و تمدن ۲۵۰۰ساله اگر امروز به درد ما نخورد و موجب برون رفت ما از این مخمصه نشود به خود پسندی و شیفتگی کاذب تبدیل می شود. گذشته باید چراغ راه آینده باشد و نه اینکه گذشته را قاب گرفت و در تاقچه خانه برای خودنمایی به نمایش گذاشت.
ما ۴۴ سال است گرفتاد یک رژیم فناتیک مذهبی شده ایم که همه چیز ما را گرفته است. اینکه چه عواملی موجب این گرفتاری مزمن شده است و یا چه کسانی موجب این بلای بزرگ شده اند، درد امروز ما را دوا نمی کند.کسی که در حال غرق شدن است، فقط باید دست و پا های خود را حرکت دهد و فریاد بزند.
چنین کسی در چنین وضعیتی فرصت برسی چرایی غرق شدن خود ندارد. او برسی را به تاریخ نگاران به بعد از نجات واگذار می کند.
فقط رهگذان بی خاصیت یا کسانی که نجات غریق بلد نیستند می توانند با جنباندن سر و آه و افسوس غرق شدن غریق را نظاره و یا او را شماتت کنند.
تاکید بر گذشته تاریخی تا آن حد خوب است که به ما قدرت و شجاعت برای تغییر وضع موجود بدهد نه اینکه ما را سرگرم گذشته درخشان خود کند. گذشته، هیچ وقت نمی توان نسخه درد امروز باشد. غبطه گذشته خود خوردن شاید برای دل مشعولی و سرگرم کردن خود، و یا برای انبساط روح مناسب باشد، اما نه درد امروز را دوا می کند و نه درد فردا را. غور در گذشته، یا افسوس گذشته از دست رفته، نیرو و توان را تحلیل و پیشروی را محدود می کند.
دنیا دارد تحولات سریعی طی می کند و ما امروز وظیقه داریم خسارات ۴۴ سال اخیر را با تدبیری تازه جبران کنیم. هر روز که به عمر این رژیم اضافه میشود، به اندازه یک سال به خسارت ها و نا امیدی ها اضافه میشود.
فقط با همبستگی و اتحاد میشود عمر این رژیم را کوتاه کرد وگرنه عمر ما کوتاهتر میشود.
تجربه چند ماه گذشته نشان داد که کشور های غربی دلسوز و نگران ما نیستند. پس خود باید یکی شویم و گرنه یکی یکی تباه میشویم. تبلیغات و متینگ انتخاباتی را به بعد از سرنگونی واگزار کنیم و به فکر امروز خود باشیم.
هیج نیرویی قادر نیست همه مردم را به پشت سر خود جمع کند. جامعه به شدت پلاریزه شده است. حتی در سال ۵۷ هم ملا ها در نهایت توانستند فقط با توسل به اسلحله و خشونت عریان قدرت را به نفع خود فیصله بدهند، امروز که هر کس خود را تحلیل گر سیاسی می داند، نمیشود با الترناتیو سازی های کاذب و پروپاگاندا به قدرت رسید.


























Visit Today : 143
Visit Yesterday : 704