اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران علی‌رضا اردبیلی
    جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران در کتاب از بازگشت تا اعدام: شیوا فرهمند راد به فاصله اندکی بعداز کتاب قبلی خود به نام “وحدت نافرجام” اثر جدید خود به نام “از بازگشت تا اعدام، حزب توده ایران[۱] و انقلاب ۱۳۵۷” را منتشر
  • تاریخ‌نگاری فمینیستی آزاده بی‌زارگیتی
    استفانی رئول* و کیتلین سی. هامل*، برگردان: آزاده بی‌زارگیتی: تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات
  • روایت منصفانهٔ تاریخ؛ تحلیلی کم‌سابقه در فضای فکری ایران
    محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر
  • استبداد شاه عامل اصلی انقلاب بود
    «دکتر همایون کاتوزیان» نامی آشنا و البته صاحب‌نظر در چند قلمرو محسوب می‌شود. از قلمرو ادبیات کلاسیک و نوین تا علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، به‌ویژه تاریخ معاصر و همچنین صاحب‌نام در قلمرو
اقتصاد

مسعود رجوی به عنوان یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که دست به ترورهای سیاسی می‌زدند، در ۱۳۵۰ [خورشیدی] به همراه برخی دیگر از اعضای این سازمان بازداشت، محاکمه و محکوم به اعدام شده بود.

احمد میرفندرسکی در آن زمان سفیر ایران در شوروی بود. او تعریف می‌کند که پادگورنی، رئیس دولت اتحاد شوروی، او را احضار کرد و پیامی برای شاه فرستاد. پیام این بود که مسعود رجوی اعدام نشود. میرفندرسکی حضوری این درخواست پادگورنی را به شاه می‌رساند.

به هر روی مجازاتِ اعدامِ رجوی لغو شد. اما ذکر دو نکته لازم است: اول اینکه دلایل دیگری هم برای لغو اعدام رجوی ذکر می‌شود. و دوم اینکه برادر مسعود رجوی، کاظم، برای نجات او از اعدام در خارج از کشور فعالیت‌های گسترده‌ای می‌کرد و شخصیت‌های سیاسی دیگری هم احتمالاً در پی تلاش‌های او از شاه درخواست لغو اعدام او را کرده‌ بودند.

اما پرسش من این نیست که «چه چیز باعث لغو مجازات رجوی شد». پرسش این است که «چرا رئیس دولت شوروی باید برای جلوگیری از اعدام یک زندانی سیاسی رأساً اقدام کند و به شاه پیام دهد؟»

شاید بگویید میرفندرسکی دروغ گفته… از قضا میرفندرسکی که نسل اندر نسل از زمان فتحعلی‌شاه دیپلمات بودند، یک شخصیت کاملاً روسوفیل (روس‌دوست) بود و به همین دلیل ۶ سال سفیر ایران در مسکو بود. او سپس معاون وزیر خارجه شد و اتفاقاً به این دلیل برکنار شد که در جنگ اعراب و اسرائیل اجازه داد هواپیماهای شوروی از فراز ایران عبور کنند. این مسئله شاه را بسیار ناراحت کرده بود. فندرسکی چند سالی از سیاست دور بود و در کابینۀ بختیار وزیر خارجه شد.

صدای دوم: منوچهر هاشمی

اما یک صدای دیگر هم در این پست می‌شنوید که این هم عجیب است. منوچهر هاشمی، رئیس ادارۀ ضدِّ جاسوسی ساواک، می‌گوید در سال ۵۷ اعلامیه‌های مجاهدین خلق در سفارت شوروی چاپ و تکثیر می‌شد! اعلامیه‌ها شبانه از سفارت در سطح شهر پخش می‌شد. هاشمی می‌گوید طبق اطلاعات آنها، سفارت شوروی فقط از مجاهدین خلق چنین حمایتی می‌کرد ــ و توضیح می‌دهد چرا جلوی آنها را نگرفتند.

نمی‌خواهم از این دو نکته به نتایجِ خاصی برسم. اما این دو فاکت به حدی جدی است که نباید آنها را از ذهن دور داشت. شوروی یک چیز را خوب می‌فهمید: چپی در ایران شانس داشت که ظاهراً یا باطناً اسلام‌دوست باشند ــ به همین دلیل حزب توده در آستانۀ انقلاب [۱۳۵۷ خورشیدی] ناگهان تغییر رویه داد و به روحانیت ابراز ارادت کرد.

اعدامی که لغو شد…

مهدی تدینی، تاریخ‌پژوه

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0273390
Visit Today : 391
Visit Yesterday : 704