اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

مهدی نصیری طی سخنانی در جمعی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب (چهارشنبه ۱۳ دیماه) انقلاب ۵۷ را محصول سه ایدئولوژی چپ مارکسیستی، اسلام جباری و تشیع زیدی دانست و گفت انقلاب نسبتی با اسلام رحمانی و تشیع امامی نداشته است. نصیری در ابتدای سخنان خود گفت: بنای سرزنش و ستیز با کسی را ندارم، چون همه گند زده‌ایم و کسی را بر کسی فخر و افتخاری نیست اما باید از نقد و تحلیل گذشته برای آینده درس آموزی کرد و مهمتر از همه باید شکاف بین قبل و بعد از انقلاب را برداشت و جامعه ایران را به وحدت ملی برای ساخت ایرانی آزاد و آباد رساند.

گزیده هایی از سخنان مهدی نصیری در جمع زندانیان سیاسی قبل از انقلاب به شرح زیر است:

ـ پس از ورود آگاهی‌های مدرن و نو به ایران از عهد قاجار، شور تغییر و تحول‌خواهی در سر ایرانیان افتاد که نهضت مشروطه اولین حاصل آن بود که البته به دستاوردهای بسیار مهمی از جهت توسعه و تمدن سازی در نظام پهلوی رسید اما به دلیل عدم تحقق دموکراسی، ناتمام ماند و با تحولات ناشی از انقلاب اکتبر شوروی و رشد پاره‌ای از گرایش‌های اسلامی و دینی و بعد در ادامه، پیوند چپ گرایی و اسلام گرایی به انقلاب ۵۷  انجامید.

ـ اسلام مطرح در انقلاب ۵۷ از سویی عمدتا صبغه اسلام جباری و آمرانه و اکراهی داشت و از سوی دیگر متاثر از آموزه بنیادین تشیع زیدی بود که شرط امامت و رهبری را قیام با شمشیر می‌دانست.

ـ مارکسیسم چون بر برخی تمایلات فطری و انسانی مانند مساوات و برابری‌طلبی و فقرستیزی و اتوپیاگرایی دست گذاشته بود مورد اقبال جهانی قرار گرفت در حالی که راهکاری علمی و عقلایی برای رسیدن به این شعارها و تمایلات نداشت و اتفاقا محصول عینی آن به فقر و دیکتاتوری شدیدتر انجامید و در نهایت شکستی فاحش خورد.

ـ آمریکاستیزی و غرب‌ستیزی کور و بی‌وقفه‌ی انقلاب ۵۷ و سخن از تضاد آنتاگونیستی و غیرقابل حل با آمریکا گفتن، محصول همین چپ روی بود.

ـ فقه سنتی ما از جهاتی در تباین با آموزه‌های قرانی و سیره حکومتی پیامبر و امام علی است و رنگی آمرانه و اکراهی دارد که حجاب اجباری یکی از ثمرات این فقه است.

ـ با وجود دهها آیه بر نفی اجبار و اکراه دینی، چگونه می‌توان به استناد چند روایت فتوای ارتداد نوجوان و یا فردی را صادر کرد که در امر خدا و دین دچار شبهه می‌شود و از دین باوری دست می‌کشد و یا آیینی غیر از اسلام را انتخاب می‌کند؟

ـ اصل ولایت مطلقه فقیه، محصولی دیگر از اسلام جباری است که شانی فراقانون، فراعرف و فراشرع برای خود قائل است و هیچ نقد و نظارتی را بر نمی تابد در حالی که به نص قران، پیامبر ص موظف به مشورت و مراجعه به آرای مردم بوده است.

ـ انقلاب ۵۷ در یک برآیندسنجی و جمع‌بندی، پروژه‌ای شکست خورده و بلکه فاجعه‌آفرین برای دنیا و دین مردم و کشور ایران بوده است.

مهدی نصیری در پاسخ به سئوال چه باید کرد، اصلاح یا انقلاب؟ گفت: اصلاح نظام جمهوری اسلامی، دو شرط دارد: ۱. قابلیت اصلاح ۲‌. اراده اصلاح که هر دو مورد منتفی است.

– اصلاح نظام با وجود اصل ولایت مطلقه فقیه ناممکن بوده و نفی این اصل هم به معنای فروریزی کلیت نظام است. از طرف دیگر هیچ اراده‌ای در رهبری نظام برای اصلاح وجود نداشته و همه آن چه به عنوان اصلاح باید مطرح شود مانند عادی سازی روابط با آمریکا و جهان، و حذف نظارت استصوابی و حجاب اجباری، به عنوان خطوط قرمز غیر قابل عبور اعلام شده.

– نظام، مصلحی نجیب‌تر و معتدل‌تر از سید محمد خاتمی نداشته اما او اعلام کرده اصلاحات به صخره‌ای ستبر خورده و نظام در حال خودبراندازی است.

ـ کسانی از خطر انقلاب و فروپاشی نظام می‌گویند اما مساله این است که این انقلاب و فروپاشی با عملکرد خود نظام در حال وقوع است و ما نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم و شاهد خلآ خطرناک قدرت در لحظه فروپاشی باشیم. ضمن آن که در تحلیل من ایران نه سوریه می‌شود و نه لیبی و نه نظام می‌تواند مانند کره شمالی با تشدید سرکوب و دیکتاتوری تداوم پیدا کند.

ـ دو امر به طور موازی در حال رخداد است، یکی به انتها رسیدن مشروعیت نظام حتی در چشم بسیاری از طرفداران ارزشی‌اش و دیگری سیر پخته شدن اپوزیسیون مدنی داخل و خارج که در لحظه مناسب وظیفه خودش را انجام خواهد داد و در این زمینه نباید شتاب کرد و دو سه سال زمان امر بسیار مطلوبی است.

ـ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تلاش نکنند کسانی را متهم به براندازی کنند، شما خود در امر براندازی بیش‌فعال شده‌اید و نیازی به هزینه‌های جانی مردم برای این امر وجود ندارد، هر چند که اعتراض‌ها و حضور مدنی مردم همیشه موثر و مفید است.

تلگرام مهدی نصیری

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0275658
Visit Today : 537
Visit Yesterday : 692