اقدامات حکومت جمهوری اسلامی در سرکوب خونین مردم در حوادث سال آبان 98 و نیز اعتراضات چند ماهه سال گذشته و نیز مهندسی انتخابات مجلس قبل و ریاست جمهوری در سال 1400و حذف گسترده کاندیداهای منتقد، باعث شده که بحث های زیادی در مورد نحوه مشارکت در انتخابات ایحاد شود.
صدو ده تن از فعالان مدنی و سیاسی و چهرههای روشنفکری و رسانه در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران خواستار روزنهگشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانهرو، توسعهگرا و اصلاحگر در حوزههایی که نامزدی برای رقابت مانده است، شدند.
انها در این بیانیه از رهبران و نهادها و فعالان سیاسی و مدنی و گروههای مرجعِ دغدغهمندِ ایران دعوت کردهاند تا در شرایطِ عسرتِ انتخابات ۱۴۰۲ از آرمانگرایی بدون واقعنگری و واقعگرایی بیآرمان فاصله بگیرند و با نگاهی بلندمدتگرا در راستای بهبود زندگی ایرانیان، روزنهگشایی کنند.در این بیانیه تاکید شده است که این این انتخابات یک انتخابات آزاد نیست وتصریح شده است این انتخابات هم مانند عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصله زیادی دارد. همچنین تاکید شده است که مسیر و رویه ناظران و مجریان این انتخابات حتی بیش از گذشته معطوف به خالصسازیِ نامزدها و خالصسازیِ رایدهندگان بوده است. در بخش دیگری از این بیانیه آمده است که در این شرایط، رأی دادن حتی در انتخابات محدودشده هم میتواند عدم سکوت در برابر انواع محدودسازیِ حق انتخاب شهروندان باشد و همچنین عدم وادادگی و همراهی با نقض حقوق اساسی و ناکارآمدی باشد. همچنین تاکید شده است که استفاده از حق رأی میتواند راهی باشد برای اعتراضی رسا و مصادرهناپذیر به این رویهها و نیز کنشی ایجابی یا مقاومتی سلبی برای تغییر تدریجی تلاشهایی که برای تقض حقوق اساسی صورت میپذیرد.
در این بیانیه آمده است که در واکنش به تلاش حاکمیت برای نقض حقوق اساسی ملت، استفاده از این حق رای ظرفیتهای زیادی برای کنش خلاق و موثر ایجاد میکند. این بیانیه چنیپ رای دادنی را رای روزنه گشا نامیده و تاکید کرده است که این آرا میتواند شامل آرأی اعتراضی مثبت (شامل رأی به لیست جایگزین، رأی به لیست ناقص و تکرأی) و یا رأی اعتراضی منفی (شامل رأی منفی تاکتیکیو رأی باطله از جمله رأی سفید) هم باشد.
این بیانیه این نوع مشارکت سیاسی را مصداق حضور با پرنسیبِ اصلاحگرانه نامیده است.
آنها در این بیانیه تاکید کرده اند که از نظر آنها انتخابات در شرایط ساختاریِ کنونی ایران اقدامی است برای مقاومت در برابر پیشروی نیروهای خالصساز و واپسگرا؛ و برداشتن گامی، حتی کوچک، رو به جلو در مسیر ساختن تدریجیِ زمینهها و شرایط تحققِ انتخابات آزاد. همچنین گفته شده که در سالهای اخیر عدم مشارکت مردم، موجب عقبگرد و دورتر شدن از دالان باریک آزادی شده است و سبب شده که خالص سازان محدودیتهای بیشتری ایجاد کنند.
در ادامه گفته شده است که در مقابل مشارکت در انتخابات در سالهای ۱۳۲۸، ۱۳۷۴، و ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ موجب شده تا بازی خالص سازان در چند مرحله بر هم بخورد.
این ۱۱۰ نفر در مرحله بعدی از این هم فراتر رفته و از نیروهای سیاسی و مدنیِ ایراندوست و خشونتپرهیزِ توسعهگرا و مردمسالار خواسته اند تا از سطح توصیف مسائل و بحرانها، صدور بیانیه و آرزواندیشیِ سیاسی، فهرست کردن آرمانهای جذاب فراتر بروند.
این فعالان سیاسی و مدنی در بخش دیگری از بیانیه خود، تاکید کردهاند که انتخابات و نهادهای نمایندگی ملک طلق خالصسازان نیست که نیاز به دعوت آنها برای مشارکت وجود داشته باشند.
آنها تاکید کردهاند که این نهادها هم مثل فضای آنلاین و نهادهای مدنی و میدانهای فرهنگی، ملکِ مشاعِ همهشهروندان ایران است که باید از آن استفاده کنند.
بسیاری از منتقدان و تحلیلگران با تکتک این عبارات مشکل دارند و تاکید دارند که مشارکت در انتخابات نه تنها فضایی را برای مشارکت بیشتر و بهبود روندهای انتخاباتی فراهم نمیکند، بلکه همواره موجب شده است تا به قول این افراد خالص سازان، گام به گام فراتر بیایند.
ضمن این که در گذشته هم گشایشهای سیاسی واجتماعی و مدنی تحت تاثیر مشارکتهای انتخاباتی تبوده است.
اما فعالان سیاسی وحزبی موافق انتخابات، تمامی این گشایشهای سیاسی واجتماعی را که تحت تاثیر فشار عمومی جامعه وبا مقاومت مدنی رخ داده به عنوان بهشی ازدستاوردهای فعالیتهای انتخاباتی خود عنوان میکنند.
صدور این بیانیه توسط تعدادی از فعالان مدنی و سیاسی واکنشهای بسیاری را در پی داشته است.
قبل از همه بلافاصله پس از صدور این بیانیه، جبهه اصلاحات ایران بار دیگر به صراحت اعلام کرد که در این انتخابات نه تنها لیستی ندارد بلکه توصیه ای برای انتخابات هم ندارد.
پیش از این هم جبهه اصلاحات، حدودا ۶ ماه قبل از انتخابات با گمانه زنی در خصوص روند رد صلاحیتها اعلام کرده بود که این انتخابات انتخابات مورد قبول جبهه نیست و در آن نقشی نخواهد داشت. در همین رابطه آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات در یک مصاحبه خبری با تأکید بر اینکه اصلاحطلب بودن در این شرایط کار بسیار سخت و دشواری است، گفت: ما خودمان را در دوگانه تحریم و مشارکت قرار نمیدهیم. اما جبهه اصلاحات در شرایطی نیست که بتواند لیست ارائه کند، هم به دلیل نظارت استصوابی و هم جایگاهی که نهادهای غیر انتخابی در کنار نهادهای غیر انتخابی در کنار نهادهای انتخابی پیدا کردهاند.
وی با اشاره به اینکه صدای جریان اصلاحات در چند سال اخیر کمتر در رسانهها شنیده میشود، گفت تقویت بعد و ظرفیت رسانهای از اقدامات جبهه اصلاحات خواهد بود با توجه به سرمایههای عظیمی که رقبای داخلی جبهه اصلاحات و خارج از مرزها دارند، این نیاز بیش از پیش خود را نشان میدهد. اصلاحطلب بودن در این شرایط کار سخت و دشواری است. وی افزود دفاع از حق مردم ایران باید محور گفتمان جریان اصلاحات باشد» و در صورت فقدان اصلاحطلبی باید بیش از پیش نگران ایران بود. منصوری تأکید کرد: انتخابات و نهاد انتخابات به مرحلهای رسیده که موضوعیت خودش را برای قاطبه مردم ایران از دست داده است. قانون انتخابات جریان اصلاحات را در مسیری قرار داد که توصیهای برای احزاب و مردم ندارد. شهروندان باید باور کنند که نمایندهای که انتخاب میکنند، میتواند مطالباتشان را پیگیری کند. البته این به معنای قهر با صندوق و فاصله گرفتن از انتخابات نیست. اصلاحطلبان باید تلاش کنند صندوقی که از مردم گرفته شده را به صاحبان اصلی آن برگردانند. وی گفت در این بین، ممکن است که افرادی، دیدگاه و نگاه دیگری داشته باشند. وی در مورد بیانیه یه موسوم به 110 فعال اصلاحطلب گفت تمام موارد قید شده در آن بیانیه در جلسات مجمع عمومی، کمیته راهبردها، جلسه با احزاب عضو، صاحبنظران و چه با بدنه احزاب به بحث و گفتوگو گذاشته شده است. وی گفت این تصمیم اخذ شده، تصمیم بیش از دو سوم اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات است که به تصویب رسیده است. اگر ما به قاعده کار جمعی باور داشته باشیم، تصمیم جبهه یکی از باپشتوانهترین تصمیماتی بوده که ما توانستیم در خصوص مواضع خود داشت باشیم وی گفت باز هم جبهه اصلاحات در مورد این بیانیه جلسه خواهد داشت اما در نهایت داوران و قضاوتکنندگان اصلی را باید مردمی بدانیم که اصلاحطلبان در این انتخابات اعلام کردند که در کنارشان خواهند ایستاد. فارغ از اینکه جبهه اصلاحات چه موضعی در این باره میگیرد، داوری اصلی را باید به مردم بسپاریم.
دو دستگی در داخل جبهه اصلاحات، که روز به روز عمق بیشتری می یابد همان چیزی است که اتفاقا همین خالص سازان آن را دنبال میکنند و بخشی از اصلاحطلبان شامل همین ۱۱۰ نفر، توجهی هم به آن ندارند. اصلاحطلبان بیش از آن که توسط خالص سازان قلع و قمع شده باشند، توسط خود اصلاحطلبان با دودستگی داخلی خودشان از هم پاشیده اند.
برخی از. این فعالان سیاسی برای این که بتوانند بر خلاف خواست وتوصیه جبهه اصلاحات و همچین حزب اتحاد در انتخابات شرکت کنند، از عصویت رسمی جبهه استعفا داده اند، اما به این توجه ندارند که خود همین اقدام موجب از هم پاشیدگی و انشعاب و دو دستگی اصلاحطلبان شده است.