اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

تظاهرات خیابانی در ایران فروکش کرده ولی در عوض رژیم بیش از گذشته مورد نفرت مردم، حتی بخشی از خودی‌ها، قرار گرفته. در جامعه بین‌المللی هم ایران را هم‌ردیف روسیه، کره شمالی، حزب‌الله، حماس، سوریه و حوثی‌ها می‌بینند. رژیم اگر در سرکوب جنبش (به‌طور موقت) موفق بوده ولی هم در داخل و هم در خارج و همچنین در صفوف روحانیت آبرو و حیثیتی برایش باقی نمانده بطوری که اعتراض‌های علنی را حتی از روی منبر‌ها هم می‌توان شنید. اعدام‌ها، سرکوب و شکنجه به جای کمتر، بیشتر هم شده.

در این دوران سرنوشت‌ساز که ما به سوی سرنوشت نامعلومی می‌رویم کمترین اثری از آنچه که می‌توان آلترناتیو نامید حتی در دراز مدت به چشم نمی‌‌خورد. در خارج کشور شعار‌ها همه حول و حوش براندازی و مژده سرنگونی عنقریب رژیم دور می‌زند و بسیار ساده لوحانه شخصیت و طیف مورد نظرشان را آلترناتیو می‌نامند. غافل از این واقعیت که در یک معادله و محاسبه جدی محلی از اعراب برای خارج کشور حتی به صورت فرض هم وجود ندارد.

من برای فهم فاجعه امروز سرزمینمان و تشخیص و یافتن راه حل به تاریخ صد سال اخیر ایران و همچنین تجربه گذشته خودم می‌نگرم.

از زمان انقلاب مشروطه تا کنون ما انقلاب‌ها، نهضت‌ها، قیام‌ها و جنبش‌های زیادی را پشت سر گذارده‌ایم. بقول یک تاریخ‌دان کشورمان، این وقایع و انقلاب‌ها و جنبش‌ها بسان دریاچه‌هائی می‌مانند که وسعت دارند ولی عمق ندارند، عمق آنها از قوزک پا بالاتر نیست. بعداز تصویب قانون مشروطیت، بعد از مدت کوتاهی یک ساخلوی روس به فرمان محمد علیشاه مجلس را به توپ بست و مشروطه به کل تعطیل شد، تا دو سال در زمان مصدق و کمتر از یک ماه در زمان بختیار، آن هم بطور ناقص. فکر کردند می‌توانند قانون اساسی بلژیک را در جامعه‌ای که کوچکترین سنخیتی با بلژیک ندارد پیاده کنند. ما انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام سی تیر، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب نحس ۵۷ و بعد از آن قیام‌های مردمی که همگی سبعانه سرکوب شدند را پشت سر گذاردیم.

در زمان انقلاب مشروطه تقی‌زاده و یارانش در اروپا نشریه‌ای به نام (فکر کنم) کاوه منتشر می‌کردند. این نشریه چند سال پیش در کلن با همان محتوای اوایل مشروطیت مجددا منتشر شد و من آن را مشترک شدم. تمام خواسته‌ها و مطالباتی که در آن زمان در نشریه شان منتشر می‌شد کوچکترین تفاوتی با خواسته‌ها و آرمان‌های امروز ما ندارند، یعنی ما حدود صد سال انقلاب، کودتا، قیام و مبارزه کرده‌ایم بدون این که به ذره‌ای از آرمانهای آنروزمان برسیم. یعنی ما در طول این سال‌ها مهره‌ها را عوض کرده‌ایم ولی تنه (یعنی جامعه) دست نخورده باقی مانده.

محسن رنانی استاد دانشگاه اصفهان و تحلیل‌گر توانای امروز ما در داخل کشور سلسله مصاحبه‌هائی در یکی از رسانه‌های داخل کشور داشت. او معتقد بود که پهلوی‌ها بدون شک و تردید در جهت پیشرفت، گام‌های بزرگی برداشتند که قابل انکار نیست، آنها موانع پیشرفت را از بین بردند ولی مرتکب یکی دو خطا هم شدند، رضا شاه فکر می‌کرد همانطور که بخوبی و در مدتی کوتاه موفق به ایجاد راه آهن از شمال به جنوب گردید به همان سرعت هم قادر به تغییر مغز، فکر و فرهنگ جامعه می‌شود، به زور کشف حجاب نمود ولی زمانی که ایران را ترک کرد حجاب دوباره برگشت و هنوز هم درگیر آن هستیم. ولی رشد فرهنگی و مدنی جامعه امروزمان باعث شده کاری را که رضاشاه به زور خواست انجام دهد امروز از درون جامعه در حال شکفتن است و رژیم را در امر حجاب به موضع دفاعی سوق داده.

من می‌دانم که با مخالفتم با براندازی و سرنگونی در جهت مخالف آب شنا می‌کنم ولی در زمان انقلاب هم با مخالفتم با انقلاب و حمایت از بختیار نیز در جهت مخالف آب شنا می‌کردم، به او پیوستم و همراهش به پارلمان اروپا رفتم. دوستان ملی و چپ آنروزم مرا تحریم کردند ولی امروز از بهترین دوستان من می‌باشند. با درس‌گرفتن از تاریخ صد سال اخیر کشورم و نیز درس‌گرفتن از تجربیات زمان انقلاب، اکنون نیز با اطمینان به درستی اعتقادم، در جهت مخالف اعتقاد و باور اکثریت جامعه‌مان (بخصوص خارج کشور) با انقلاب و سر نگونی مخالفم.

خاتمی به درستی جمله‌ای گفت که باعث فحش و توهین‌های بسیاری نسبت به او گردید، او گفت برای براندازی و سرنگونی توازن قوا وجود ندارد. خب این کاملا درست است. این جانیانی که در کشورمان با زور اختناق حکومت می‌کنند و به آسانی آب خوردن آدم می‌کشند و تمام ابزار سرکوب و همچنین اقتصاد کشور را در اختیار دارند با کدام نیرو و ابزار می‌خواهید سرنگون کنید.

بهترین راه حل وجود ندارد، ولی راه حل “کمتر بد” وجود دارد. تمام انقلاب‌ها و تغییر و تحول‌ها در کشور‌های دیگر با کمک و یاری بخشی از درون همان حکومت‌ها انجام گرفته. پرتغال، اسپانیا و اروپای شرقی نمونه‌های آشکاری از این ادعا می‌باشند. اصلاح‌طلبان بهترین راه حل در ایران نیستند ولی من آنها را راه حل “کمتر بد” می‌نامم چون “بهترین” وجود ندارد. اگر اعتقاد به تغییر آرام همراه با کمترین هزینه را دارید راهی به جز اصلاح‌طلبان وجود ندارد با تمام ایراد‌های به حقی که به عملکرد و عقبگرد آنها در چند بزنگاه حساس و تاریخی گذشته دارم.

دموکراسی در کشورمان مستلزم زمان می‌باشد. وجود جامعه فرهنگی و مدنی، زیر بنا و شرط دستیابی به دموکراسی در جامعه می‌باشد، مهمی که در جهت مخالف زور و اختناق از سوی رژیم در حال رشد و شکوفائی می‌باشد و علائم آنرا در پهنه سرزمینمان (بخصوص در رابطه با حجاب) می‌بینیم.

داریوش مجلسی
فوریه ۲۰۲۴

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0274450
Visit Today : 21
Visit Yesterday : 732