اندیشه ، فلسفه
  • حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) منحل شد
    خبرگزاری فیرات، نزدیک به پ‌ک‌ک روز دوشنبه گزارش داد که گروه شبه‌نظامی حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک)، که بیش از چهار دهه با دولت ترکیه در جنگ بوده است، تصمیم به انحلال خود و پایان دادن به مبارزه مسلحانه خود گرفته است.
  • بنابراین، سقراط یک فیلسوف است برگردان: علی‌محمد طباطبایی
    گای بنت-هانتر از خود می‌پرسد که آیا پدر فلسفه غرب واقعاً فیلسوف است؟ این مصاحبه خیالی، نقدی بلیغ بر نهاد آکادمیک فلسفه، حرفه‌ای‌سازی بیش‌ازحد، و فراموشی ماهیت گفت‌وگویی و اخلاقی فلسفه است. نه‌تنها از نظر
  • نقد جنبش «زن، زندگی، آزادی»؛ چه باید کرد؟ – هوشنگ کوبان
    در نوشته‌ی زیر کوشش می‌شود با رجوع به آرای ماکس وبر، آنتونیو گرامشی، میشل فوکو و تنی چند از فمینیست‌های چپ انتقادی، نقدی درون‌مان از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ارایه شود، و بخشی از علل
  • خال‌های دائمیِ پلنگ – ل. تدین نژاد
    یکی از پیامدهای خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، از دست رفتن اعتبار آن کشور و بی‌اعتمادی جهانیان نسبت به پای‌بندی آمریکا به اجرای قراردادهای بین‌المللیِ خود بود. خروج از برجام در آن زمان حاصل تلاش‌های لابی‌های
  • در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران – بهزاد کریمی
    آنچه ذیلاً می‌آید پاره توضیحاتی است پیرامون مندرجات اطلاعیه‌ا‌‌ی که سازمان مجاهدین خلق ایران اخیراً زیر عنوان «تحریف حقایق در یک مصاحبه با سایت شرق در مورد مجاهدین خلق» انتشار داده است. بنا به اظهارات این اطلاعیه
تاریخ
  • «ما فراموش نمی‌کنیم که این رهایی از بیرون آمد» سون فلیکس کلرهوف
    مقدمه مترجم: امروز ۸ ماه مه، هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم در اروپاست. سالهای متمادی، برای آلمانی‌ها چگونگی توصیف این روز مایه سردرگمی، سوال و مناقشه بود. به مناسبت چهلمین
  • سوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان – دو سعید سلامی
    علی خامنه‌ای در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران در مهر ماه ۱۳۹۸، سه ماه پیش از ترور قاسم سلیمانی، گفت: «نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقۀ خودمان…این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب‌ترین
  • حماسه گیلگمش سیروس اوندیلادزه
    حماسه گیلگمش داستانی حماسی از (بین‌النهرین) است که ماجراهای گیلگمش، پادشاه اوروک، و دوستش انکیدو را روایت می‌کند.: 1 . معرفی گیلگمش: گیلگمش پادشاهی قدرتمند اما ستمگر در شهر اوروک در(بین‌النهرین) (عراق امروزی) است. او دو سوم خدایی و یک سوم انسانی است و از نیرو و زیبایی فوق‌العاده‌ای برخوردار است. با
  • ایران آبستن انقلابی دیگر! (تجارب و بازخوانی انقلاب ۵۷) – هلمت احمدیان
    انقلاب ۱۳۵۷ یکی از عظیم ترین جنبش‌های توده‌ای در تاریخ ایران بود که منجر به سرنگونی رژیم پهلوی شد. اما با وجود این پیروزی اولیه، این انقلاب توسط ارتجاع اسلامی با یاری قدرت های سرمایه داری ربوده شد و ناکام ماند و شکست خوردو نهایتاً به سلطه‌ی یک نظام استبدادی مذهبی منجر گردید. در چهار دهه گذشته
اقتصاد

در روند جایگزینی حکومت دینی جمهوری اسلامی با نظام  دین پایه پادشاهی – سلطنت شاه محور شبه مدرن ، تغییر و تحول مهمی در جامعه و کشور ایران رخ داد. و آن ، گسست پیوند تاریخا شکل گرفته  میان شاه و روحانیت  ( تخت و منبر) در قدرت و نظام سیاسی بود .در این تغییر و تحول ، پیوند مستقیم و غیر مستقیم میان نهاد دین و پادشاه ، اساسا به نفع روحانیت و نهاد دین قطع شد .

  بدین سان ، برای اولین بار درتاریخ ایران از زمان کوروش وداریوش تا  محمد رضا شاه، روحانیت ، قدرت را تسخیر کرد – منبر تخت  یکجا بدست روحانیت افتاد – و حکومت دینی شریعتی خودرا جایگزین پادشاهی  – سلطنت کرد.

مردم و نیروهای سیاسی جامعه ما اعم از مذهبی  و غیر مذهبی،  قبل از انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، تجربه و شناخت لازم و همه جانبه از حکومت دینی و دین حکومتی نداشتند. خمینی با  شعارها و وعده هائی نظیر جمهوری مثل جمهوری فرانسه ، آزادی ، عدالت ، برابری و  زندگی بهتر برای جلب و جذب مردم، در موقعیت  و مقام رهبر سیاسی انقلاب قرار گرفت و « جمهوری اسلامی آری یا نه » را به رفراندام گذشت. بیش از ۸۰ در صد مردم در این رفراندم،  به جمهوری اسلامی رای دادند.

نیروهای نهضت آزادی که از  بدو تشکیل، رابطه خوبی با خمینی داشتند ، از سال ۱۳۵۶ ، از تلاشهای او حمایت کردند و آقای بازرگان، چند ماه ( آذر ۱۳۵۷ )  قبل از انقلاب  در دیداری با خمینی در پاریس طبق پیشنهاد خمینی تدارک و تشکیل شورای انقلاب را برعهده گرفت. .

جبهه ملی از سالهای ۱۳۵۶ بویژه از نیمه دوم سال ۱۳۵۷ که خمینی  نفوذ گسترده و نقش رهبری سیاسی پیدا کرده بو د، همراه با  نیروهای مذهبی به طرفداری از  آیت الله خمینی روی آورد.

حزب توده ایران از آغاز مبارزات در سالهای ۱۳۵۶ تا انقلاب بهمن از مبارزات مردم و خمینی حمایت کرد.

 گفتمان اسلام سیاسی در ماهای قبل از انقلاب،  موقعیت و نقش هژمونی یافته و بر پارادایم‌های (گفتمان ها) مدرن لیبرالی و سوسیالیستی برتری یافت .

اقدامات اولیه رهبرحکومت جمهوری اسلامی برای از بین بردن دستاوردهای فرایند سکولاریزاسیون

خمینی از همان ابتدای کسب رهبری  انقلاب و ورود به ایران ، تلاش کرد به شیوه آمرانه، زور و اجبار ، دست آوردهای فکری، فرهنگی و اقتصادی و نهادهای مدرن و سکولار جامعه – از زمان انقلاب مشروطیت تا انقلاب بهمن – را، نظرا و عملا نفی و جامعه در حال گذار از نظام  سنتی به نظام مدرن را به سوی جامعه متعلق به جامعه عشیرتی قبیله ای برگردانند( جامعه اسوه – قانون اساسی).

آیت الله  خمینی رهبر انقلاب در بدو ورود به ایران ، در بهشت زهرا ، در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ درسخنرانی خود از جمله گفت : « سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ، ما با مرکزیفحشا مخالفیم » ( علی مصلح / ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ / ۱۱ فوریه ۲۰۲۳) . خمینی در اسفندماه سال ۱۳۵۷طی یک سخنرانی در مدرسه رفاه اعلام کرد،  زنان کارمند باید با حجاب سرکار بروند.

بخشی از زنان، اندک مدتی بعداز این سخنرانی، در اعتراض به  این فرمان به خیابان آمدند و د رمحل اداره‌ها و مدارس  به تحصن نشستند و بعدا ، روز ۸ مارس را نیزبه  اعتراضات خیابانی تبدیل کردند.

 خمینی  «در اولین روز فروردین سال ۱۳۵۸ پیامی ۱۳ بندی صادر کرد. در بند ۱۱ این پیام تاکید کرد: «باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب هستند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی…. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشی ها نمایند…این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست و همه باید بدانید که التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمرۀ تلخ این نوع تفکر در سالهای آینده روشن می گردد. با کمال تأسف گاهی دیده می شود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامی، بعضی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده اند و معجونی بوجود آورده اند که به هیچ وجه با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست. دانشجویان عزیز راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیرمتعهد را نروید …». (سایت خبری تحلیلی  عصر ایران – ماجرای انقلاب فرهنگی و خانه تکانی دانشگاه ها در ایران–  صحیفه امام – ج۱۲ – ص۲۰۷ و ۲۰۸).

آیت الله خمینی قبل از اینکه رفراندم برا ی « جمهوری اسلامی آری یا نه » برگزار شود . گفت  : جمهوری اسلامی  نه یک کلمه کم نه  یک کلمه زیاد .

دولت موقت، برگزاری رفراندم برای «جمهوری اسلامی، آری یا نه» را در سطح جامعه اعلام کرد.

عدم شرکت سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در رفراندم

کمیته مرکزی سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران، قبل ار برگزاری رفراندم ،  با بررسی موضع و شیوه برگزاری  رفراندم ، در ۹ فروردین ۱۳۵۸ اعلام کرد که « این رفراندم با این سرعت وعجله ، با این موضع ( جمهوری اسلامی آری یانه ) و به این شیوه ، نه معقولانه است ونه دمکراتیک … در این شرایط در رفراندم پیشنهادی شرکت نمی کنیم ».(  نشریه کار – شماره ۴ ص ۱و۲ ۹ فروردین۱۳۵۸)

علاوه بر «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران»، بخشی بزرگی از روشنفکران آزادی‌خواه، بخش دیگری از احزاب و سازمانهای آزادی خواه کشور ازجمله حزب دمکرات کردستان ایران، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان( کومله ) بخش کمی از لیبرال‌های سکولار و…، در رفراندم «جمهوری اسلامی آری یانه» شرکت نکردند.

 جبهه ملی و نهضت آزادی و بخش بزرگ نیروهای  سیاسی و روشنفکر ان دینی در رفراندم شرکت کردند.

حزب توده ایران که بزرگترین و تاثرگذارترین حزب مدرن در دهه ۲۰  و با تجربه ترین  بود دز زمان انقلاب ، متاسفانه، دربرابر رهبری دینی خمینی و حکومت دینی که به دروغ نام جمهوری بر خود نهاد، سیاست نادرست اتحاد و انتقاد با جمهوری اسلامی را در پیش گرفت و  توسط همین حکومت دینی در اواخر سال ۱۳۶۱ سرکوب شد.

سازمان مجاهدین خلق ایران  با اعلام « انتظارات مرحله ای خود از جمهوری اسلامی » بطور مشروط در رفراندم شرکت کرد.  (ایران پدیا. رفرندم جمهوری اسلامی و موضع مجاهدین ) با این وجود  کاندیدای مجاهدین ( مسعود رجوی ) برای شرکت در اولین انتخابات ریاست جمهوری ، از طرف حکومت رد شد.

وعده مجلس موسسان ، خلف وعده  و اعلام جلسه مشورتی بجای مجلس موسسان

 بعد از رفراندم «جمهوری اسلامی، آری یا نه»؟ موضوع تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس موسسان  توسط امیر انتظام سخنگوی دولت بازرگان در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ (پیغام امروز ۱۷ اردیبهشت) و سپس توسط مهندس سحابی معاون نخست وزیر در خرداد ماه ، در سپهر عمومی اعلام شد. «مهندس سحابی معاون نخست وزیر درمصاحبه مطبوعاتی صراحتاً اظهار داشت که پیش نویس قانون اساسی پس از آنکه از طرف دولت تنظیم شد ابتدا در مطبوعات منتشر می شود که مردم و اهل فن، نظرات خودشان را بدهند. پس از آن، دولت مجدداً با توجه به نظرات مردم تغییراتی در آن خواهد داد و سپس این طرح در مجلس موسسان که منتخب مردم خواهد بود مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس به تصویب نمایندگان مجلس موسسان خواهد رسید. مهندس سحابی بطور روشن اظهار داشت: قانون مجلس موسسان مشتمل بر ۶۰ ماده توسط دولت تنظیم و به شورای انقلاب داده شده که پس از تصویب، انتخابات بر طبق آن آنجام شود.» هنوز مدتی ازاین اخبار و مصاحبه ها نگذشته بود که سخن دیگری شنیده شد. دکتر مفتح و قطب زاده رسماً اعلام کردند که مجلس موسسان تشکیل نخواهد شد و تنها به تشکیل جلسه مشورتی اکتفا خواهد شد و سپس متنی که به این صورت تنظیم شده به رفراندم گذاشته خواهد شد.

هشدار سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در باره  سندی سراپا اشکال به نام قانون اساسی

مردم مبارز ایران ! ما در این لحظه تاریخی هشدار می دهیم که کوشش‌های انحصارطلبانه ای در جریان است تا سندی سراپا اشکال… بنام قانون اساسی را به ما تحمیل کنند… قانون اساسی که بجای تامین حقوق واقعی مردم ایران، گامی به قهقرا برداشته و فاتحه آزدای‌های دمکراتیک مردم ایران را خواهد خواند. قانونی که بطور رسمی ما را در موقعیت قبل از مشروطه قرار خواهد داد.»

« قانون اساسی جدید با تامین و تضمین آزادی های فردی و اجتماعی، آزادی بیان وعقیده، حقوق اقلیت‌های ملی، مذهبی، احزاب، و امنیت مربوط به تشکلهای سیاسی و فرهنگی باید شرایط ارتقا و تکامل آگاهی اقشار و طبقات جامعه را فراهم کند. حقوق مردم ایران در قانون اساسی جدید نباید از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر کمتر باشد. در چنین شرایطی است که راه برای بازگشت دیکتاتوری های جدید بسته خواهد شد. به این ترتیب دیگر جائی برای حکومتهای «ظل الله ی» وجود نخواهد داشت. یعنی همان وضعیتی که در گذشته حاکم بود و دولت یک دستگاه قیمومیت بود که در راس آن شاه بعنوان قیم بزرگ قرار داشت و ملت نیز در حکم افراد صغیر یا محجور بودند که احتیاج به قیم داشتند.» (نشریه کار شماره ۱۳ ص ۱۲ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۵۸)

در مرداد ۱۳۵۸  احمد شاملو شاعر بزرگ ایران ، دراولین شماره کتاب جمعه  نوشت:

[ «روزهای سیاهی در پیش است. دوران پر ادباری که ، گرچه منطقا عمری دراز نمی تواند داشت، از هم اکنون نهاد تیره خودرا آشکار کرده است و استقرارِ سلطه خودرا بر زمینه ای از نفی دمکراسی، نفی ملیت، و نفی دست اوردهای مدنیت و فرهنگ وهنر می جوید. این چنین دورانی به ناگزیرپایدار نخواهد ماند و جبر تاریخ،  بدون تردید، آن را زیر غلتک سنگین خویش درهم خواهد کوفت. اما نسلِ ما و نسلِ آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بی گمان سخت کمرشکن خواهد بود؛ چراکه قشریونِ مطلق زده هر اندیشۀ آزادی را دشمن می دارند و کامکاریِ خود را جز به شر طِ اِمحاء مطلقِ فکر و اندیشه غیر ممکن می شمارند. پس، نخستین هد فِ نظامی که هم اکنون می کوشد پایه هایِ قدرتِ خود را به ضربِ چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گام هایِ خود را با به آتش کشیدنِ کتابخانه ها و هجومِ علنی به هسته هایِ فعالِ هنری و تجاوزِ آشکار به مراکز فرهنگیِ کشور برداشته، کُشتار همۀ متفکران و آزاداندیشانِ جامعه است.

اکنون، ما در آستانۀ طوفانی روبنده ایستاده ایم. بادنماها ناله کنان به حرکت درآمده اند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. می توان به دخمه هایِ سکوت پناه بُرد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا طوفانِ بی امان بگذرد. اما رسالت تاریخیِ روشنفکران پناه اَمن جُستن را تجویز نمی کند. هر فریادی آگاه کننده است. پس، از حنجره هایِ خونینِ خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث طوفان را اعلام خواهیم کرد… ]. ( ۳)

توقیف روزنامه آیندگان

دستگیری ۱۱ نفر از کارکنان روزنامه  توسط ماموران دادستانی کل انقلاب اسلامی و مهرو موم کردن موسسه روزنامه  ، در ۱۶ مرداد ۱۳۵۸.

خمینی رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز قدس  در ۲۶  مرداد ۱۳۵۸اعلام کرد :

« [اگر ما ]به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌های دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمی‌آمد… دادستان انقلاب موظف است مجلاتی که بر ضد مسیر ملت است و توطئه‌گر است تمام را توقیف کند، و نویسندگان آنها را دعوت کند به دادگاه و محاکمه کند.». بسیاری از روشفکران، معلمان و اساتید دگر اندیش و آزادیخواه تحت فشارهای سنگین قرارگرفته و از محل کار اخراج شدند. بخش بزرگ نیروهای چپ ، ملی و قومی و لیبرالهای منتقد و مخالف جمهوری اسلامی در همان ماه های اول جمهوری اسلامی تحت سرکوب شدید قرار گرفتند.

تشکیل مجلس خبرگان بجای مجلس موسسان

بعد از  تشکیل مجلس خبرگان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ و انتشار پیش نویش قانون اساسی، توسط آن، سازمان چریکهای فدای خلق ایران اعلام کرد:

« از همان ابتدای تشکیل مجلس خبرگان معلوم بود که نیت کارچرخانان این است که طرح قشریون و انحصارطلبان را در مورد قانون اساسی پیاده کنند. طرحی که روح شیخ فضل الله نوری را شاد کرده است… متن قانون اساسی که در مجلس خبرگان به تصویب خواهد رسید در جهت تسلط هرچه بیشتر مرتجعین قشری روحانیتی که می کوشد همه چیز را در انحصار مذهب در آورد حرکت خواهد کرد… مجلس خبرگان، حق حاکمیت را نه از آن مردم، که از آن روحانیون و پیشوایان مذهبی می داند و …  با تصویب اصل ولایت فقیه در حقیقت نظام سلطنت به «خلافت» بدل شده است نه به جمهوری. با گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و به کرسی نشاندن این طرز تلقی در قانون، عملاً تمام اصول قانون اساسی تحت الشعاع این اصل قرار گرفته است.با تحمیل ولایت فقیه به قانون اساسی، دیگر حکومت مردم بر مردم و حاکمیت مردم در بین نیست بلکه به جای آن، حاکمیت علمای دین و پیشوایان مذهبی حکومت می کنند. به عبارت روشن تر، ولایت فقیه، حکومت فردی فقیه بر مردم است. و این آشکارترین وعریانترین حکومتی است که در دوران ما مساویست با استبداد فردی …» (نشریه کار – ش ۳۳ ص ۷ دوشنبه ۹ مهرماه ۱۳۵۸) .

استعفای دولت موقت مهدی بازرگان

دولت بارزگان که بیشترین اعضای کابینه آن اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی بودند، در ۱۵ آبان ۱۳۵۸ دو روز بعداز حمله دانشجویان خط امامی به سفارت آمریکا و اشغال آن، استعفا داد .

دستور تعطیلی دانشگاه ها توسط شورای انقلاب

شورای انقلاب بعداز ملاقات با خمینی، در اوایل سال ۱۳۵۹ دستور تعطیلی دانشگاه ها را صادر کرد.

تعطیل شدن کتاب جمعه

کتاب جمعه که با مشارکت بسیاری از نویسندگان دگر اندیش مدرن آزادیخواه و صاحب قلم در عرصه های مختلف نیز، تحت فشارهای حکومت قرار گرفت و در  ۱ خرداد ۱۳۵۹ تعطیل شد.

فرمان تشکیل ستاد  انقلاب فرهنگی توسط خمینی

خمینی پس از تعطیل رسمی دانشگاه ها، در ۲۳ / ۳ / ۵۹ فرمانی مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر کرد.

عزل بنی صدر اولین رئیس جمهوری منتخب مردم ، در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ از ریاست جمهوری عزل شد.

سیاست سازمان چریکهای فدائیان خلق ایران

سازمان از اوایل انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ و رفرندام «  جمهوری اسلامی آری یانه»  فروردین ۱۳۵۸  تا اوایل سال ۱۳۵۹ ، علیرغم برخی تندرروی ها و خطاها، در مجموع سیاست نسبتا معقول و دمکراتیک را پیش برد و رهبری سازمان متحداً و در اشتراک با هم کار کردند.

اما متاسفانه، مجموعه رهبری سازمان، نتوانستیم سیاست راهبردی و استراتژیک درستی در راستای پاسخ به نیاز مبرم جامعه که در آن شرایط آزادی و دمکراسی و سکولاریزاسیون بود، تدوین کنیم و در عمل بکاربگیرم .

ما بزرگترین بخش سازمان، یعنی «اکثریت»، به‌تدریج از اواخر سال ۱۳۵۸ به سمت نظریه متوهمانه شوروی پیرامون مرحله رشد سوسیالیسم و تئوری بی‌پایه راه رشد غیرسرمایه داری گرایش پیداکردیم و دچار این خطای مهلک شدیم که گویا خط امام و جمهوری اسلامی در راستای استقلال ،آزادی و عدالت اجتماعی قرار دارد و از موضع مبارزه با امپریالیسم به سرکردگی آمریکا، سیاست انتقاد از و اتحاد با حکومت را در پیش گرفتیم و در اواسط سال ۱۳۶۰ « طرح برنامه شکوفائی جمهوری اسلامی » را تصویب کردیم.

بخش‌ اقلیت مسولین سازمان نیز بی آنکه برنامه‌ای و سیاست منطبق با شرایط جامعه داشته باشند، راه جدائی را در پیش گرفتند.

سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت)  ازسال ۱۳۶۲ بتدریج از یکسو نقد خط مشی سیاسی و برنامه شکوفائی جمهوری و اساسنامه‌ در سازمان شروع شد و از سوی دیگر بن‌بست و بحران سهمگین «سوسیالیسم واقعا موجود» را مشاهده و تجربه می کردیم و به بازنگری شناخت و نظر خود درباره سوسیالیسم واقعا موجود و نقد آن می پرداختیم. درواقع بحران چندجانبه فکری، برنامه‌ای و اساسنامه‌ای نهان در ساختار سازمان، بتدریج  آشکار و  نیروهای سازمان  دچار تنش و تلاتم می شد .  برای اطلاع بیشتر می توان به لینک زیر مراجعه کرد. https://www.radiozamaneh.com/572747/

نقد و انتقاد و بحث درون سازمانی از سال  1362 تا ۱۳۶۹ و برگزاری اولین کنگره ادامه داشت و زمینه‌ساز تدوین برنامه و استراتژی سیاسی و  اساسنامه جدیدسازمان شد.  برای اشنائی با برنامه سازمان می توان به لینکهای زیر مراجعه کرذ:

http://kar-online.com/?p=50674

https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=26600

انتشار مجلات غیر حکومتی ، مستقل ، سکولار و دگراندیش مدرن آزادیخواه

 روشنفکران و نیروهای سیاسی غیر حکومتی، مستقل و دگر اندیشِ مدرنِ آزادیخواه ، با انتشار نشریات ، مباحت جامعه شناسی و علوم سیاسی و اجتماعی مدرن و غیر دینی در سپهر عمومی، موجب تقویت فرایند سکولاریزاسیون درجامعه شدند.

کتاب جمعه (از ۴ مرداد ۱۳۵۸ تا ۱ خرداد ۱۳۵۹ ) ( ۳) ، مجله آدینه  ( حدود آذر ماه سال ۶۴ منتشر شد.  در سال ۱۳۷۷ با دستور قاضی سعید مرتضوی توقیف و امتیاز مجله لغو شد. مرتضوی ذاکری را به سه ماه زندان محکوم کرد) و دیگر مجله ها نظیر هفته نامه ( علی اصغرحاج سیدجوادی )، دنیای سخن( با سردبیری شاهرخ تویسرکانی سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۰)، نشریه گردون ( عباس معروفی ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴) ، مجلهٔ فرهنگی و هنری کلک ( از سال ۱۳۶۹تا ۹۴ شماره، ) ،  فصلنامه « گفتگو» و… از موثرترین نشریات در دهه اول بودند. تعداد بسیاری از روشنفکران غیر حکومتی  و صاحب قلم دررشته های مختلف در این نشریات قلم می زدند.

چگونگی آغاز فرایند سکولار یزاسیون درمیان بخشی از نیروهای تشکیل دهنده و مدافع جمهوری اسلامی  

فاکتها وشواهد نشان می دهند که از اوایل تشکیل جمهوری اسلامی ، در میان تعدادی از افراد مذهبی پیرو خمینی و مدافع جمهوری اسلامی –  عمدتا جوان و تحصیل کرده  – بحثهائی در باره نسبت دین و دنیا و چگونگی حضور دین در دنیای مدرن شکل می گرفت. مراجعه به متون مربوط به شریعت و فقاهت و آموخته ها و دانسته های متعلق به قبل از انقلاب ، پاسخ در خور و لازم به سوالات و مساله آنها نمی داد. برای یافتن پاسخ به سوالات و حل مساله ، به متون فلسفی و علوم سیاسی و جامعه شناسی مدرن رجوع می کردند. در این پروسه، موضوع سکولار و سکولاریسم بتدریج  به مساله و مشغله ذهنی آنها تبدیل می شد:

تشکیل « حلقه کیان » و تبدیل شدن آن از سالهای ۱۳۵۸ – ۱۳۵۹ به  کانون فکری دینی اعضای آن .

تعدادی از تحصیل کردگان عمدتا جوان مذهبی مدافع جمهوری اسلامی نظیر سعید حجاریان، علیرضا علوی‌تبار، اکبر گنجی، عمادالدین باقی ، عبدالکریم سروش و… از اوایل سال ۱۳۵۸ هر هفته چهارشنبه‌ها در منزل یکی از اعضا، دور هم جمع می‌شدند و به بحث‌های معرفت‌شناختی و فلسفی، نقد وضعیت موجود، ترسیم نسبت دین و دنیا، چگونگی حضور دین در دنیای مدرن، و.. می پرداختند. این جمع « حلقه کیان » نام گرفت.

لازم به یاد آوریست که در همان زمان ، مسلمانانی مانند عزت الله سحابی، دکتر پیمان، دکتر کاظم سامی، رضا علیجانی  و … ، نیز برای باز تعریف دین ومدهب و رابطه‌ی آن با حکومت مردمی، بـرداشت های خود را مطرح می کردند که با دیدگاه ها و نظرات  روشنفکران و نیروهای سکولار و آزاد اندیش کم و بیش همخوانی داشت.

حضور افراد حلقه کیان در روزنامه کیهان  د ر سالهای ۱۳۵۸-۱۳۵۹

تعدادی ازاعضای حلقه کیان ( شمس الواعظین، هادی خانیکی،  بهروز گرانپایه، رضا تهرانی، محسن آرمین، سیدمصطفی رخ صفت ، شاهچراغی و… ، درروزنامه کیهان)  ابتدا  تحت مسولیت دکتر یزدی  در سال ۱۳۵۸ تاسال  1359 و از این سال به بعد تحت مسولیت محمد خاتمی‌ به عنوان نماینده خمینی  فعالیت می کردند . بتدریج  تیم سه نفره هادی خانیکی، رضا تهرانی و شمس الواعظین به شورای سردبیری شمس الدین  رسیدند . « این تیم و نویسندگان نزدیک به آن کم کم به لحاظ فکری و سیاسی برخی مواضعی مطرح کردند که حتی سید محمد خاتمی هم دچار احساس نگرانی شود …».

شهلا شرکت  در این مورد می گوید :

«  نگرانی از عملکرد و تفکر این نیروها باعث می‌شود که احساس خطر سیدمحمدخاتمی (که آن روزها از چپ‌های انقلابی برجسته محسوب می‌شد) نسبت به انحراف موسسه کیهان از خط امام شدیدتر شود، تا جایی که در نهایت با پیشنهاد محمد جواد صاحبی، مهدی نصیری، طلبه جوانی که در قم به فعالیت فرهنگی مشغول بود، به تیم تحریره کیهان اضافه شد».

محمدجواد صاحبی نیز در این رابطه می گوید:

« بعد از این قضایا، آقای خاتمی هم از من خواست و گفت که من از وضعیت فعلی آنجا، راضی نیستم و اشاره‌ای هم به بعضی از مسائل کرد و گفت من راضی نیستم که این روزنامه بلندگوی گروه‌هایی بشود که بعضا به امام و انقلاب اعتقادی ندارد. من این سعه‌صدر را دارم که این‌ها بروند مجوز بگیرند و از خودشان روزنامه داشته باشند. اشکالی ندارد که نهضت آزادی مجوز بگیرد و حرف‌های خودش را بزند، اما نبایستی روزنامه کیهان عرصه تاخت و تاز و بلندگوی این گروه‌ها بشود.» (مصاحبه محمد جواد صاحبی با سایت فردا)

آوردن مهدی نصیری در سال ۱۳۶۷به تحریریه روزنامه کیهان توسط محمد خاتمی

مهدی نصیری طبق گفته خودش از سال ۱۳۶۷ با موافقت خاتمی ، عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان شد. بعدترحکم مدیر مسولی اش  در اردیبهشت سال ۱۳۶۹ از طرف خامنه ای صادر شد.

ورود نصیری به کیهان منجر به محدود شدن شمس الواعظین و خانیکی و…، در روزنامه کیهان وانتقال آنها با توصیه خاتمی به «کیهان فرهنگی» شد که یکی از زیرمجموعه‌های کیهان بود .

عدم انطباق اهداف و سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی با جامعه نسبتا رشد یافته ایران و مناسبات جهانی و آشکار شدن تدریجی بن مایه های عقب مانده فکری،  فرهنگی ، تبعیضی و استبدادی اهداف و سیاستهای راهبردی داخلی و خارجی آن در میدان عمل و زندگی  واقعی و جاری مردم، شرایط و زمینه های ذهنی را برای تغییر و دگرگونی فکری وفرهنگی جامعه در سمت عقلانی و سکولارشدن جامعه فراهم  می کرد.

بخش نه چندان اندکی از شهروندان جامعه با مشاهده و تجربه کردن مستقیم رفتار و اعمال و سیاستهای رهبر و دیگر مسولان جمهوری اسلامی، بتدریج متوجه می شدند که جمهوری اسلامی با دخالت در همه امور زندگی – خصوصی و عمومی،  اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و دینی و مذهبی افراد – جامعه و کشور را تخریب می کند.

در این دوره ما از یکسو شاهد تلاش پرشتاب و همه جانبه و اشکار جمهوری اسلامی برای ازبین بردن دست آوردهای سکولار جامعه  هستیم و از سوی دیگر بقول داریوش آشوری با رشدِ خزنده فرایند سکولاریزاسیون .

 تبدیل شدن تدریجی « کیهان فرهنگی » به نشریه « روشنفکران دینی» یا «نواندیشان دینی » و سکولارها

با انتقال شمس الواعظین ، خانیکی و رضا تهرانی به کیهان فرهنگی، این نشریه به مرور تبدیل به کانون نحله فکری «روشنفکری دینی» شد. در واقع کیهان فرهنگی  در این برهه، به نشریه‌ای مستقل از بدنه اصلی موسسه کیهان تبدیل شد.*

با توجه به مجموعه تغییر و تحولاتی و مباحثی که در میان نیروهای فکری و سیاسی مذهبی و سکولار جامعه جریان داشت، در اردیبهشت سال ۱۳۶۹ درنشریه کار مطلبی با مضمون زیر منتشر شد:

[ « آهنگ تغییر و تحولات در مسیر نو  و معاصر شدن در تمامی عرصه ها بگوش می رسد .

کافی است مروری نقادانه و کنجکاوانه بر نشریاتی که در داخل و خارج کشور منتشر می شود، داشته باشیم. بحران را با تمام قامت و ژرفایش می توان درتمام ابعاد اندیشه و فرهنگ سنتی ملت ایران مشاهده کرد.

بحران درعمق هستی، درجان ایرانیان جریان دارد: بحران  در اندیشه سیاسی، در نظام ایدئولوژیک، در برنامه ها و مشی سیاسی، ساختارحزبی و  ساختار حکومتی و اقتصادی جریان دارد.

بحران دو مولفه اصلی دارد :

فروپاشی تدریجی ساختار اندیشه و رفتار و احساسات سیاسی سنتی جامعه و رشد وگسترش تدریجی فکر و فرهنگ و رفتار سیاسی ملی ما درجهت انسان محوری، خردگرائی، کثرت‌گرائی و خرد دمکراتیک.

 روند نیاز به نو شدن و معاصر شدن به حدی است که حتی برخی از طرفدران جمهوری اسلامی و نظام سلطنتی – این نظام های  مبتنی بردین و سنت – را نیز به تعمق وا داشته است. درمیان آنها نیز برخی گرایشاتی پیدا شده است که از خرد دمکراتیک جانبداری می کنند.

کافی است سرمان را ازسرپوش های حزبی، جنجالهای گروهی ودرگیری های تشکیلاتی عقب مانده بیرون بیاوریم و تحولات جاری در کشور را نظاره کنیم. آنگاه آهنگ دلنیشین و امید بخش نیاز به نوشدن و معاصر شدن فکر و فرهنگ  ملی در داخل کشور را خواهیم شنید. می دانید داخلی ها به ما چه می گویند؟

می گویند:

 گوش فرادهید، گوش فرادهید، آهنگ خردگرائی، انسان گرائی، خرد دمکراتیک، خرد تکنولوژیک، کثرت گرائی و معاصر شدن، درایران ما ، بیش از هرزمان دیگربگوش می رسد. (متن اصلی متن در نشریه کار شماره ۷۶ ، اول خرداد ۱۳۶۹- مجید عبدالرحیم پور)]

print
مقالات
محیط زیست
Visitor
0196661
Visit Today : 381
Visit Yesterday : 840