بیژن زنگنه از با سابقه ترین شخصیتهای اقتصادی در میان مدیران برکشیده به بالاترین سطح دربین همه مدیران به حساب می آید. اوکهپس از پایان کاردولت دوازدهم درکمتر جای حاضر شده و کمتر از همیشه حرف می زند به تازگی در یک نشست تخصصی در باره بهرهوری در شرکتها ایرانی سخن گفته است.
زنگنه دراین نشست گفت: من قبول دارم که نظام بازار آزاد هزاران اشکال دارد، اما اگر آن را دنبال و اشکالاتش را رفع نکنیم، درگیر دهها هزار ایراد اقتصاد کمونیستی و اقتصاد ژورنالیستی میشویم. تفکرات بخشی از نخبگان ما ژورنالیستی است و اگر اینها را اصلاح نکنیم، وارد چرخه توسعه نمیشویم. وزیر پیشین نفت با اشاره به «ناراحتی یکی از وزرای ژاپن از کاهش ورشکستگی در شرکتهای ژاپنی» گفت: الان در مواردی دولت و قوه قضائیه ما شرکتهای ورشکسته را با زور و دستور به چرخه حیات بر میگردانند و اصلا قیمت تمام شده مهم نیست و تنها کارگران باید حقوقشان را بگیرند. اما آن وزیر ژاپنی از این ناراحت بود که رقابت (که از نمادها و نتایج آن ورشکستگی شرکتهای ضعیف است)، بین شرکتهای ژاپنی کم شده است. زنگنه پاسخ این پرسش که «آیا اقتصاد تعاملی مبتنی بر بازار آزاد را با تمام نقاط ضعفش میپذیریم؟» را مهم ارزیابی کرد و افزود: اگر نخواهیم تعامل کنیم، چارهای جز اتخاذ سیاست جایگزینی واردات نداریم، ولی این سیاست حتی یک کشور را وارد چرخه توسعه نکرده است. وقتی شرکتهای ما مزیتی نداشته باشند و با هیچ جا رقابت نکنند، در داخل هم به جای رقابت، تبانی میکنند و نتیجه آن فشار شدید بر مردم است. در مواردی، علت رشد ما در ورزش، پذیرش هنجارهای بین المللی بوده و اگر قرار باشد در اقتصاد فقط با خودمان مسابقه دهیم، هیچ رشدی نمیکنیم. وی با موثر دانستن دولت، در عین حال گفت: بیش از دولت، خود نخبگان ما هم در این ضعف سهیم هستند، چون بخشی از آنها بیش از تعامل مثبت با جهان، جایگزینی واردات را قبول دارند. در حالی که کشور خودکفا با کشور دارای تراز بازرگانی مثبت تفاوت دارد. برای صادرات باید چیزی تولید کرد که دیگران بخرند، نه این که مثلا خودرو ۱۵ هزار دلاری را برای صادرات، دستوری ۱۰ هزار دلار بفروشیم. این که قابل ادامه نیست. به گفته وزیر اسبق نفت در هنجارهای جهانی نباید وزن دولت و حتی بخش خصولتی در اقتصاد زیاد باشد و نباید اقتصاد دستوری و رانتی باشد، چون همه دنبال رانت میگردند و برنده اقتصاد رانتی، اکثرا افراد حقه باز هستند.
وی افزود: تحریم، دشمن شماره یک بهرهوری است. اقتصادی که بر رانت بنیان نهاده شده، ربطی به بهرهوری ندارد. در این شرایط اینکه خودروسازان ما روی بهبود کیفیت و از جمله ایمنی کار کنند، منطقی نیست، چون هر چیزی تولید کنند، با هر قیمتی مردم میخرند. پس وقتی رقیب ندارند، چرا دنبال بهرهوری و کاهش قیمت و رشد کیفیت بروند؟
وزیر سابق نفت با اشاره به مباحث موجود در خصوص لزوم افزایش قیمت بنزین برای کاهش مصرف و افزایش بهرهوری گفت: معتقدم بنزین را وقتی باید گران کرد که خودرو خیلی ارزان شود. ما خودرو را خیلی به مردم گران میفروشیم. بگذاریم خودرو رقابتی شود تا مردم بتوانند بهترین خودرو را بخرند. من همیشه مخالف افزایش قیمت بنزین بودم، چون مردم تحمل ندارند و هدف را هم اصلاح اقتصادی نمیدانستم، بلکه درآوردن پول برای اصلاح یارانه میدانستم. مقادیر افزایش قیمت آنقدر کشش نداشت که مصرف را کم کند. وی با بیان اینکه ما درگیر ابتداییترین مبانی بهرهوری هستیم، گفت: هنوز در سیاستگذاریهای اصلی اقتصاد و توسعه گیر داریم، در این ۱۲۰ سال بعد از مشروطیت، تلاش میکنیم به صورت ماندگار در چرخه توسعه جهانی قرار بگیریم و هنوز موفق نشدهایم. هنوز بحث داریم که توسعه خوب است یا بد است؟ از این مفاهیم میخواهیم استفاده کنیم یا نه؟ فقط در پزشکی توسعه را قبول داریم، چون به جانمان ارتباط دارد و عالیترین دستگاهها و داروها و معالجات به سرعت به ایران میاید و پزشکان ما تعامل بدون محدودیت با دنیا دارند، ولی بقیه نمیتوانند. در حالی که در دنیای بدون تعامل نمیتوان زندگی کرد. وی در پایان یکی از اشتباهات مداوم را «تفکر ساخت فیزیکی اجناس» حتی در موارد فاقد مزیت دانست و افزود: عشق ما این است که میگوییم چیزی ساخته ایم که از مشابه خارجی آن بهتر است و کلی هم ارزآوری دارد. در حالی که صادرات برخی اقلام فاجعه است. ما تقریبا هیچ محصول کشاورزی را نباید صادر کنیم. محصولات آب بر را باید وارد کنیم، جز برخی محصولات که از نظر سیاستهای استراتژیک و امنیت ملی کشور ضروری است. خیلی از صنایع ما اگر صرفه ندارند، باید کنار بروند و این غصهای ندارد. با این حال به اشتباهات ادامه میدهیم، چون انگار خودمان را در جزیرهای جدا از اقتصاد جهانی تصور میکنیم.