اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد
  • باید حرف زد تا راه باز شود
    یکم- چرا در روزهای تازه‌سپری‌شده مقوله عدم حضور مسعود پزشکیان در نشست شرم‌الشیخ مصر که درباره صلح غزه بود در کانون توجه قرار گرفت؟ واقعیت این است که برگزاری نشست شرم‌الشیخ برای آتش‌بس دائمی جنگ
  • اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیست‌ویکم
    مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن اخیراً از کتاب «اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیست‌ویکم» رونمایی کرده است که تلاشی برای بازنگری در اندیشه‌های اقتصادی در دوران پس از اجماع واشنگتن بوده است.
  • ارزپاشی از پکن تا کرمان
    یکم- گویا دوران وفور ارز به دست آمده از صادرات نفت به سرآمده است و همین مساله دردسرساز و ارزهای مصرف شده در بخش‌های مختلف بیشتر از همیشه زیر ذره‌بین می‌رود. چرا چنین فرضی دارید؟ اگر خبرهایی که این روزها از
  • رشد اقتصادی در نیمه اول امسال منفی شد
    مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که رشد اقتصادی ایران در نیمه اول سال جاری «منفی ۰/۳ درصد» بوده است که سقوط شدیدی نسبت به سال قبل را نشان می‌دهد.

بر اساس تفسیر رانسیر، تراژدی عصر ما را شاید بتوان مصادرۀ ضرورت تاریخی خواند؛ درک ضرورت تاریخی که حالا از پیروزی انقلاب سوسیالیستی به تفوق بازار آزاد سرمایه‌داری رسید. به این ترتیب، «ضرورت تاریخی» به تعبیر رانسیر، به «جهانی‌شدن» تبدل پیدا کرد. و «جهانی‌شدن شامل زمانی است که با غایت درونی‌اش تعین می‌یابد، غایتی که دیگر نه انقلاب، بلکه پیروزی بازار آزاد جهانی بود‌». در کلان‌روایت جدید، طرح‌های رهنمون به هدف، نام تازه‌ای همتای «انقلاب» در کلان‌روایتِ قدیم پیدا کرد، که این نام یا کدِ تازه همانا «اصلاح» بود. از این قرار بود که کلان‌روایتِ به‌ظاهر منسوخ یا همان ضرورت تاریخی نبرد برای سوسیالیسم، به تصرفِ حامیان نظم موجود درآمد که ازقضا صحنۀ ستیز خود را نابودی کلان‌روایتی تعریف کرده بودند که اینک با مصادرۀ هستۀ سختِ آن -ضرورت تاریخی- امکان تداوم پیدا کرده‌اند.نحوۀ روایتِ زمان سیاست، مسئله محوری رانسیر در «دوران مدرن» است که از سخنرانی‌های او درباره زمان، روایت، سیاست شکل گرفته است. زمان مدرن در نظر رانسیر نه به‌منزله خطی ممتد بین گذشته و آینده، بلکه به‌عنوان کشمکشی بر سر توزیع شکل‌های زندگی باید درک شود و مورد بازاندیشی قرار بگیرد. از دیدِ رانسیر، جستارهای «دوران مدرن» نه تشخیصی از مدرنیته است و نه درخواستی برای استقبال از زمانه؛ او این کتاب را تأملی بر مونتاژی از زمان می‌خواند که طرح چنین درخواست یا تشخیصی را ممکن کند. او ابتدا از مدرنیته‌های متضاد سخن می‌گوید و تناقضاتی که در هر گفتمانی درباره مدرنیته می‌توان با آن مواجه شد. اما عجالتا کافی‌ است که هم‌صدا با رانسیر تصدیق کنیم که زمانه نوینِ یکه‌ای وجود ندارد و آنچه هست تکثری از زمان‌هاست، تکثر راه‌های متفاوت و گاه متناقض برای اندیشیدن به زمان سیاست مدرن یا هنر مدرن در چارچوب پیشرفت، پسرفت، تکرار، توقف. این درهم‌بافتگی و این نوع از برخورد با زمان یا زمان‌مندی‌ها، رانسیر را به فکرِ ساخت تعبیری از زمان، یا الگوی خاصی از زمان‌مندی می‌اندازد که با مفهوم «عدالت زمان» تلاقی می‌کند. عدالتِ زمان از دیدِ رانسیر دوگانه‌ است: «عدالتِ روندی علّی که از طریق بوطیقای ارسطو مفهوم‌پردازی شده است و سبب می‌شود آدم‌های فعال از نیک‌بختی به بدبختی و از جهل به علم گذر کنند؛ و عدالت دیگری که بی‌سروصدا پشتوانه آن عدالت است: عدالتی که موضوع جمهوری افلاطون است. این عدالت عبارت است از نوعی توزیع منظم زمان‌ها و مکان‌ها، فعالیت‌ها و ظرفیت‌ها‌». اگر پروژه فکریِ رانسیر را مسئله‌دار‌کردن سهمِ آدم‌ها از زمان و مکان بدانیم، رانسیر انقلاب واقعی را در توزیع عادلانه زمان می‌داند. مسئله بر سر بازپس‌گیری زمان ازدست‌رفته است، زمانی که در میان سوژه‌ها بر اساس عدالت تقسیم نشده است. رانسیر برای رسیدن به درکِ تازه‌ای از زمان سیاست، از کلان‌روایت‌ها و روایت‌های رسمی آغاز می‌کند که قدمت تاریخی دارند؛ روایت‌هایی که از هر سنخی باشند با اصل ضرورت تاریخی برخورد دارند. اگر مارکس عدالتی را مطرح می‌کرد که محصول تاریخ است و از طریق تکوین تاریخی مناسبات تولید و مبادله به دست می‌آید، این عصر به ما می‌آموزد که تاریخ خود یک قصه است: «داستانِ گونه‌ای تکوینِ زمانی که با هدفی آتی هدایت می‌شود؛ کلان‌روایتی درباره بی‌عدالتی یا خطای واردآمده و عدالت وعده‌ داده‌شده به یک قربانی عام‌». از دیدِ رانسیر، علم ضرورت تاریخی عبارت است از علم به امکان نابودی سلطه سرمایه‌داری و همچنین علم به بازتولید ضروری آن سلطه و تعویق آن نابودی برای مدتی نامشخص. اینجاست که رانسیر بر این شکاف دست می‌گذارد که خود ریشه در دوگانگی زمان و سلسله‌مراتب زمان‌ها دارد، زمانی که از قرار معلوم به‌ سوی پایان سلطه پیش می‌رود. در تفسیر انتقادی رانسیر، روایت ضرورت تاریخی و شکافی که بر آن سایه انداخته، هیچ‌یک در حکمرانی اکنون از بین نرفته است. آنچه حال به ما عرضه می‌کند نوعی بازآرایی برخورد میان ضرورت، امکان و عدم امکان است. بنابراین «در شرایطی که پایان کلان‌روایت‌ مارکسیستی را در بوق و کرنا می‌کنند، هستۀ سخت آن -اصل ضرورت تاریخی- به اختیار سلطه دولت و سرمایه‌داری برای مقاصد خودشان درآمد‌». از آن مهم‌تر، تسلیم‌شدن به این ضرورت و درک آن، بیش از همیشه بدل به یگانه مسیر منتهی به سعادت شد. و «حقیقت آن است که این خوشبختی دیگر نه به شکل دگرگونی و گسست بلکه برعکس به‌صورت بهینه‌سازی نظم موجود ظاهر شد‌». بر اساس تفسیر رانسیر، تراژدی عصر ما را شاید بتوان مصادرۀ ضرورت تاریخی خواند؛ درک ضرورت تاریخی که حالا از پیروزی انقلاب سوسیالیستی به تفوق بازار آزاد سرمایه‌داری رسید. به این ترتیب، «ضرورت تاریخی» به تعبیر رانسیر، به «جهانی‌شدن» تبدل پیدا کرد. و «جهانی‌شدن شامل زمانی است که با غایت درونی‌اش تعین می‌یابد، غایتی که دیگر نه انقلاب، بلکه پیروزی بازار آزاد جهانی بود‌». در کلان‌روایت جدید، طرح‌های رهنمون به هدف، نام تازه‌ای همتای «انقلاب» در کلان‌روایتِ قدیم پیدا کرد، که این نام یا کدِ تازه همانا «اصلاح» بود. از این قرار بود که کلان‌روایتِ به‌ظاهر منسوخ یا همان ضرورت تاریخی نبرد برای سوسیالیسم، به تصرفِ حامیان نظم موجود درآمد که ازقضا صحنۀ ستیز خود را نابودی کلان‌روایتی تعریف کرده بودند که اینک با مصادرۀ هستۀ سختِ آن -ضرورت تاریخی- امکان تداوم پیدا کرده‌اند. بدیلِ رانسیر برای این زمان‌مندیِ تراژیک، وقفه‌ها و لحظاتی است که با بازپس‌گیری زمان سیاست در جریان عادی امور خلل وارد کرده است. او به جنبش‌های اشغال معاصر اشاره می‌کند که دست‌برقضا در فضاهای بینابینی، در میادین و اماکنِ عبور و مرور بروز می‌کند. در این فضاهای نامعین، کسانی که به‌واسطه شکل‌های تازۀ‌ سرمایه‌داری در انبوهی از مکان‌ها و زمان‌های ناهم‌ساز متفرق شده‌اند سعی در بازآفرینی مکان و زمانی مشترک دارند. از این منظر، میادین اشغال‌شده محل ملاقات بالقوه‌ای برای تجربه‌های مختلف از زمان چندپاره فراهم می‌سازند و جریان عادی ساعات و فعالیت‌ها را قطع می‌کنند؛ نمادش هم اجرای «مرد ایستاده» در میدان تقسیمِ استانبول که به مدت هشت ساعت، بی‌حرکت، روبه‌روی نمای «مرکز فرهنگی آتاتورک» ایستاد و اتحاد میان زمان اجرای هنری و زمان کنش سیاسی را به شکل نو مطرح کرد. رانسیر بدون داوری درباره کارآمدی این شکل‌های قطع زمانِ مسلط، این زمان‌مندی‌های متفاوت را امکانی برای بازاندیشی در نحوه روایت زمان سیاست می‌داند و نشان می‌دهد برخلافِ ادعاهای پایان کلان‌روایت‌ها، داستانِ ضرورت تاریخی کماکان تشکیل‌دهندۀ ساختار زمان مسلط -زمان سلطه- است، و از این‌رو شیوه متفاوتی از زمان‌اندیشی لازم است؛ لحظاتی که در آنها در تجربۀ فردی یک روز کاری، در تجمعاتی که مسیر عادی امور را قطع می‌کنند، سلسله‌مراتب زمان متوقف شده یا تغییر جهت می‌دهد. زمان تازه‌ای برای سیاست که از چنگِ کلان‌روایت اصلاح مسلط می‌گریزد.

print

مقالات
  • فقر و نابرابری، از دل ساختار قدرت بیرون آمده‌اند
    تهران، این کلان‌شهر پرهیاهو هر روز هزاران روایت ناگفته را در دل خود پنهان می‌کند. شهری که در نگاه اول، همه چیز را در دل خود جای داده است؛ از برج‌های بلند، خیابان‌های شلوغ، مراکز خرید پرزرق و برق گرفته تا محله‌هایی
  • عروسی خوبان و استاندارد‌های دوگانه نظام اسلامی
    رویداد۲۴ | لیلا فرهادی- تصاویر ویدئویی مراسم عروسی دختر علی شمخانی، نماینده رهبری در شورای عالی دفاع و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخته
  • سخنی با جوانان (۲) فرشید یاسائی
    پیشگفتار: در آغازِ هر راه، نسیمی هست که بوی فردا را با خود می‌آورد. نسیمی که از سطرهای اندیشه برمی‌خیزد و بر شانه‌های جوانی می‌نشیند؛ جوانی، این فصلِ همیشه بیدارِ زندگی که میان شور و شک، میان
  • روایت زندگی و مرگ احمد کسروی
    درود بر شما. قبل از اینکه شروع کنیم این قسمت رو اجازه بدید به اطلاع شما برسونم. شما می‌تونید همین قسمت رو به صورت ویدیو کس و مستند تصویری از کانال یوتیوب مورخ به نشانی مورخ پادکست ببینید و لذت ببرید.
  • ایران را چرا باید دوست داشت؟ محمد حسین صدیق یزدچی
    ایران را چرا باید دوست داشت؟ این عنوان مجلس بزرگداشتی ست یا بود به بهانه ی صدمین سالروز تولّد ایرج افشار محقق و نسخه شناس معروف متون کهن فرهنگ ایرانی، با شرکت چهره هایی مثل : خانم ژالهء آموزگار متخصص زبان و فرهنگ باستانی ایران و سید مصطفی محقق
  • آینده حماس پس از تحقق آتش‌بس
    در حالی‌که دود جنگ دو ساله میان اسرائیل و حماس هنوز از ویرانه‌های غزه رخت بر نبسته، نیروهای حماس بلافاصله پس از اعلام آتش‌بس، دوباره در خیابان‌های این سرزمین جنگ‌زده ظاهر شدند؛ حضوری که هم هشداری
  • داستان قرارداد کرسنت پترولیوم جمشید اسدی
    داستان قرارداد کرسنت پترولیوم – از میدان گاز تا دادگاه داوری: پرونده کرسنت از پیچیده‌ترین پرونده‌های اقتصادی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران و از سنگین‌ترین زیان‌ها برای ملت ایران است. ماجرا از امضای قراردادی در سال
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0322393
Visit Today : 677
Visit Yesterday : 1073