یکشنبه شب، اول تیرماه ۱۴۰۴، ایالات متحده آمریکا با حمله به سه تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان، بار دیگر نشان داد که در حمایت بیقید و شرط از رژیمی چون اسرائیل، از هیچ اقدام جنایتکارانهای فروگذار نمیکند.این تهاجم نظامی تنها ۹ روز پس از تجاوز هوایی رژیم اسرائیل در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به خاک ایران صورت گرفت؛ حملهای که با وجود خسارات و جانباختن شماری از فرماندهان نیروهای مسلح، تعدادی از نخبگان هستهای، و جمعی از نیروهای تخصصی به همراه مردم غیرنظامی، نتوانست به همه اهداف راهبردی خود دست یابد. اکنون روشن است که ایالات متحده، در همراهی با اسرائیل و برای جبران ناکامی آن رژیم، خود رأساً وارد عمل شده است.
هم اسرائیل و هم آمریکا، در شرایطی دست به این حملات زدند که دولت راستگرای اسرائیل نزدیک به دو سال است با بیرحمی تمام، مردم بیدفاع غزه را قتلعام کرده و با پشتیبانی کامل واشینگتن، دایره جنگ طلبی و تجاوزگری خود را از فلسطین به لبنان، سوریه و اکنون ایران گسترش داده است. این تجاوزها، ادامه همان سیاست نسلکشی، سرکوب و اشغالگری است که نظم بینالمللی را به چالش کشیده و وجدان عمومی بشریت را جریحهدار کرده است.
این تجاوز آشکار، آنهم در زمانی که ایران آمادگی خود را برای مذاکره پیرامون برنامهٔ هستهایاش اعلام کرده بود، نهتنها اقدامی علیه جمهوری اسلامی، بلکه تعرضی مستقیم به حاکمیت ملی ایران، تمامیت ارضی کشور و صلح و ثبات منطقهای و جهانی بهشمار میرود. اقدام نظامی آمریکا مسیر خطرناک بیثباتسازی در خاورمیانه را شتاب بخشیده و چشمانداز صلح، امنیت و توسعه را در سراسر منطقه بهشدت تهدید میکند. آنچه در پس این سیاستهای جنگافروزانه نهفته است، تلاش برای تضعیف و تجزیهٔ ایرانِ مستقل است؛ سناریویی قدیمی که در قالب “طرح خاورمیانهٔ جدید” پس از ساکس–پیکو، و در ادامهٔ آرزوهای دیرینهٔ رهبران پیشین اسرائیل که امروز بارها از زبان نتانیاهو تکرار میشود، با شدت بیشتری دنبال میگردد.
در عین حال، لازم است بار دیگر بر یک اصل روشن تأکید شود: همچنانکه نیروهای عدالتطلب و آزادیخواه در سالهای گذشته با سیاستهای سرکوبگرانه، فساد ساختاری و ناکارآمدی اقتصادی در ایران مخالفت کرده و برای آزادی اندیشه، عدالت اجتماعی و کرامت انسانی پیکار کردند و قربانی دادند و پای فشردهاند، امروز نیز بر این باورند که مبارزه با حاکمیت سیاسی موجود در ایران باید از درون، به دست آزادیخواهان ایرانی و در چارچوب خواست و اراده مردم این سرزمین انجام گیرد.
هیچ قدرت بیگانهای—از جمله رژیمی چون اسرائیل که خود درگیر نسلکشی و تجاوز مداوم است—و نیز حامی آن، آمریکا، نمیتواند مدعی آزادیبخشی برای ملتی دیگر باشد. آزادی و توسعهای که بر خاکستر بمباران، تحقیر ملی و نقض حاکمیت کشورها بنا شود، چیزی جز سراب نیست.
هدف این جنگهای تجاوزکارانه، نه رهایی ملتها، بلکه نابودی ظرفیتهای دفاعی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها و تسخیر روان و افکار عمومی است. اما برخلاف خواست متجاوزان، ملت ایران در این شرایط سخت و پیچیده، با شکیبایی، هوشیاری و همبستگی، نشان داده که در برابر تهاجم خارجی میایستد، حتی اگر هم زمان منتقد سیاستهای داخلی باشد.
ملتها، نه با دخالت بیگانگان، که با ارادهی آزاد خویش، تاریخ خود را رقم میزنند.