کوروش طاهرنسب: پاکستان، ترامپ را به خاطر نقش ادعاییاش در کاهش تنشهای هند و پاکستان، برای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۶ نامزد میکند! این موضوع پس از بازگشت فیلد مارشال عاصم منیر، از آمریکا اعلام شد. جلسه پشت درهای بسته بین فرمانده ارتش پاکستان، فیلد مارشال عاصم منیر، و رئیس جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، در ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵، در کاخ سفید، یک مورد کلاسیک از چانهزنیهای پرخطر است که در زیرمیز آن جلسه، دستور کارهای متعددی در حال جوشیدن است. همین امروز هفتم تیرماه ۱۴۰۴ مقامات محلی در پاکستان اعلام کردند، طی حمله شبهنظامیان به سه نقطه از ایالت بلوچستان این کشور ۱۸ سرباز و ۲ غیرنظامی جان خود را از دست داده و چند تن نیز مجروح شدهاند.به گزارش ایسنا، یک مقام رسمی پاکستان امروز (شنبه) تایید کرد که در حمله شبانه شبهنظامیان به سه نقطه مختلف شهر منگوچار واقع در منطقه کلات بلوچستان، ۱۸ سرباز کشته شده و پنج تن دیگر، از جمله دو غیرنظامی مجروح شدند. وبگاه خبری عرب نیوز ،با انتشار این مطلب گزارش داد: «بلال شابیر» معاون فرماندار کلات اعلام کرد این حملات شامگاه جمعه آغاز شد که در آن، شبهنظامیان به سه نقطه مختلف در شهر منگوچار، واقع در منطقه کلات ایالت بلوچستان، حدود ۱۰۳ کیلومتر دورتر از کویته، مرکز استان یورش بردند

چرا جلسه پشت درهای بسته؟
در سیاست کشورهای جهان سوم، رهبران نظامی مانند عاصم منیر، اغلب نفوذ بیشتری نسبت به دولتهای غیرنظامی دارند، به خصوص در پاکستان، جایی که ارتش از نظر تاریخی سیاست خارجی و امنیت ملی این کشور را شکل داده است. بدین ترتیب است که یک جلسه خصوصی با ترامپ، با دور زدن رهبری غیرنظامی پاکستان (مانند نخست وزیر شهباز شریف)، نشان دهنده تمرکز بر مسائل حساس و پرمخاطرهای است که نیاز به احتیاط و نفوذ مستقیم دارند. تاریخ ثابت کرده که چنین گفتگوهای پشت درهای بسته کمتر در مورد شفافیت و بیشتر در مورد انعقاد معاملات و برنامه های مخفی است در این مخفیگاه (اتاق بیضی شکل کاخ سفید) کمکهای نظامی، همسویی استراتژیک یا مشروعیت شخصی. عدم دسترسی رسانه ها و مقامات غیرنظامی، مسائیلی را نشان میدهد که برای بررسی موضوع یا موضوعات بسیار حساس هستند. که احتمالاً شامل امنیت، تجارت یا اهرم مسایل ژئوپلیتیکی میشوند. گمانه رنی ها بر چه محور هائی تمرکز دارد؟ آیا عاصم منیر، میتواند با برنامههای ایالات متحده و اسرائیل برای بیثبات کردن مرزهای ایران ، در جنوب شرقی کشورمان همسو باشد؟ زمان برگزاری این جلسه، در بحبوحه تشدید تنشهای اسرائیل و ایران، تعجبآور است. دو روز بعد از این جلسه ، آمریکا به تاسیسات اتمی ایران حمله می کند. سایت هستهای ایران در فاصله ۹۰۰ کیلومتری پاکستان قرار دارد. وقتی آرایش مهره ها را در صفحه شطرنج به حرکت در آوریم، در همان حرکت اول اظهارات دونالد ترامپ رئیس جمهور مستبد آمریکا را مبنی بر اینکه پاکستان «ایران را خیلی خوب، بهتر از اکثر کشورها میشناسد و از این بابت خوشحال نیست» می تواند ادامه حرکتهای بعدی را روشن تر کند.
دولت و ارتش پاکستان ،حملات اسرائیل به ایران را به عنوان نقض قوانین بینالمللی محکوم کرده است. ژنرال عاصم منیر، در بیانیههای عمومی از ایران حمایت کرده است. با این حال، در تاریخ سیاسی پاکستان، بارها ارتش در صحنه سیاسی این کشور مسلمان و به قول بلوچ ها به عنوان یک «دولت اجارهای» قدرت را در دست گرفته است که نشان میدهد، ژنرال منیر، ممکن است پذیرای فشار یا مشوقهای ایالات متحده برای تضمین بیطرفی یا حتی همکاری علیه ایران باشد. به عنوان مثال، ایالات متحده ممکن است بخواهد ارتش پاکستان از کمک به ایران خودداری کند یا به ایالات متحده اجازه دسترسی به حریم هوایی یا پایگاههای خود را بدهد، زیرا پاکستان قبلاً به عنوان سکوی پرتاب عملیات ایالات متحده عمل کرده است.
کودتا؟
آیا عاصم منیر، با رضایت ترامپ در حال برنامهریزی برای کودتای نظامی است؟ تاریخ پاکستان مملو از کودتاهای نظامی است – ایوب خان، ضیاءالحق و پرویز مشرف، همگی قدرت را به دست گرفتند و بعداً به عنوان رهبران بالفعل با روسای جمهور ایالات متحده ملاقات کردند. اکنون، عاصم منیر، قدرتمندترین چهره پاکستان است. وی از طریق نهادهایی مانند شورای تسهیل سرمایهگذاری ویژه، کنترل قابل توجهی بر سیاست خارجی، امنیت و حتی تصمیمات اقتصادی دارد. ارتقاء اخیر او به درجه فیلد مارشالی و درجه غیرنظامی، بر اهمیت نقش وی در معادلات سیاسی و نظامی پاکستان افزوده است.تمایل ترامپ برای میزبانی از منیر، بدون حضور رهبران غیرنظامی و رسانه ها، تلویحاً او را به عنوان تصمیمگیرنده کلیدی پاکستان به رسمیت میشناسد، که میتواند موقعیت او را در داخل کشور تقویت کند. این یک کودتا به معنای سنتی آن نیست، بلکه تقویت برتری نظامی است، که احتمالاً با حمایت ایالات متحده در ازای امتیازات استراتژیک همراه خواهد بود.
راه اندازی جنگ قبیلهای؟
آیا منیر، میتواند درگیریهای قبیلهای را، شاید در بلوچستان یا در امتداد مرز ایران، تحریک کند؟ استان بلوچستان پاکستان، محل بندر گوادر و هممرز با ایران، کانون شورشهای جداییطلبانه و تنشهای قبیلهای است. (نگارنده این مناطق را خوب می شناسد.) گروههایی مانند ارتش آزادیبخش بلوچ (BLA) به دلیل نارضایتی از بهرهبرداری از منابع، سرمایهگذاریهای چینی، از جمله گوادر، را هدف قرار دادهاند. یک «جنگ قبیلهای» میتواند منطقه را بیثبات کند، اما ،با توجه به علاقه پاکستان به ایجاد ثبات در بلوچستان برای محافظت از پروژههای تأمین مالی شده توسط چین در چارچوب کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، بعید است که منیر، عمداً چنین جنگی را شعلهور کند. با این حال، عامل تحریک کننده با تکیه بر درگیری اسرائیل و ایران ، که در شرایط آتش بس هستند، میتواند ناخواسته تنشهای قبیلهای را تشدید کند. اگر اقتدار ایران تضعیف شود، جداییطلبان بلوچ در دو طرف مرز ممکن است از این فرصت استفاده کنند، همانطور که تحلیلگران نسبت به جنبش «بلوچستان بزرگ» هشدار میدهند. آیا ترامپ به ژنرال عاصم ، ماموریت داده که برای تضعیف سهم چین در سرمایه گذاریهای بند گوادر، کارشکنی کند؟ بندر گوادر، سنگ بنای CPEC، سرمایهگذاری ۶۲ میلیارد دلاری چین در زیرساختهای پاکستان، و گره کلیدی در طرح کمربند و جاده چین است. چین، پاکستان را «متحدی برای همه فصول» میداند و پاکستان به شدت به حمایت اقتصادی چین متکی است. لذا هر گونه خرابکاری در بندر گواتر، توهین مستقیم به پکن خواهد بود و شریان اقتصادی و مشارکت استراتژیک پاکستان را به خطر میاندازد.
موقعیت استراتژیک پاکستان
زرادخانه هستهای پاکستان، نزدیکی به ایران و سابقه آن به عنوان متحد ایالات متحده در مبارزه با تروریسم (به دوران پس از یازده سپتامبر فکر کنیم) این کشور را به رکن اصلی هر استراتژی آمریکای ترامپ ضد ایرانی تبدیل میکند. ایالات متحده و اسرائیل میخواهند ایران را منزوی کنند و بیطرفی پاکستان – یا بهتر گفته شود، همکاری بیسروصدا – میتواند محوری باشد. این گمانه زنی نیز مطرح است ، ممکن است به عاصم منیر مأموریت داده شده باشد تا اطمینان حاصل کند پاکستان به ایران کمک نظامی نمیکند یا به ایالات متحده اجازه دسترسی به حریم هوایی یا پایگاههای خود برای عملیاتهای احتمالی را نمیدهد. در عوض، ایالات متحده میتواند کمک نظامی، کمک اقتصادی یا حتی حمایت ضمنی از تسلط داخلی منیر ارائه دهد. نقش این ژنرال به عنوان دلال قدرت بالفعل پاکستان به این معنی است که او کسی است که ترامپ برای انجام مأموریتهای حساس به او اعتماد دارد.
از شواهد و عملکرد های دونالد ترامپ و ویژه گی های شخصیتی عاصم منیر، بر می آید که ممکن است زمینه را برای یک اتحاد پایدار ایالات متحده و پاکستان علیه ایران فراهم کرده باشد، به طوری که پاکستان حمایت عمومی خود از همبستگی مسلمانان (از جمله ایران) را در مقابل معاملات خصوصی با واشنگتن متعادل کند.
زاویه توطئه!
محرمانه بودن ملاقات ترامپ با منیر، نشان میدهد درز خبر از برنامه طراحی شده در این جلسه، می تواند برای موقعیت هر دو طرف مذاکره کننده خطرناک شود. شاید یک عملیات مخفی، یک کانال مخفی برای تضعیف ایران (ایجاد اقلیم) یا معاملهای برای خنثی کردن نیروهای نیابتی ایران در منطقه! آیا منیر، موافقت کرده که به گروههای ضدایرانی مانند جیش العدل اجازه دهد با نظارت کمتری فعالیت کنند و مرزهای ایران را بیثبات کنند؟ در عین حال امکان انکار قابل قبول محفوظ بماند؟ یا اینکه ایالات متحده پاکستان را برای پیوستن به یک ائتلاف گستردهتر ضد ایرانی تحت فشار قرار میدهد؟ برای کاهش وابستگی پاکستان به چین، به آنها هویج اقتصادی میدهد؟ جنجال جایزه نوبل که در ابتدای این مطلب به آن اشاره شد، نامزد شدن ترامپ توسط پاکستان به دلیل میانجیگری ادعایی او بین هند و پاکستان، میتواند یک شیرینکننده، یک ترفند روابط عمومی برای پنهان کردن پیمانهای امنیتی تاریکتر باشد. به باور من، ماهیت آن جلسه دو نفره در کاخ سفید بین ترامپ و عاصم منیر، در پشت دربهای بسته، کمتر موضوع دیپلماسی است؛ بلکه بیشتر می تواند یک نقشه پرمخاطره در ارتباط با ایران باشد که از قبل در کانون توجه ترامپ و نتانیاهو جنایتکار بوده است. فراموش نکنیم وضعیت مرزهای شرقی و جنوب شرقی ایران با مرزهای غربی کشورمان، از منظر اجتماعی، سیاسی و حتی ژئو پلیتکی، تفاوت فاحش در سبک زندگی قبیله ای و عقب ماندگی تاریخی دارد. شاید یکی از موضوعات این جلسه دو نفره در کاخ سفید، موضوع افغانی های زجر دیده و پناهنده در پاکستان بوده. پاکستان نیز میزبان ۱.۵ میلیون پناهنده است. به همین علت در خراسان، نزدیکی آنها به مرز افغانستان، خطر نفوذ داعش-خراسان یا شبهنظامیان بلوچ را افزایش میدهد، به خصوص اگر ژنرال عاصم فرمانده ارتش پاکستان از این خطر، چشمپوشی کند. به باور من، شایداین یک تغییر دهنده فوری بازی نباشد و یا برعکس، بلکه یک تهدید پنهان است که در صورت تزلزل رژیم ایران میتواند موازنه را به ضرر ملت و جغرافیای ایران، بر هم بزند!