مقدمه روابط ایران و ایالات متحده آمریکا همواره در دهههای اخیر یکی از پیچیدهترین و حساسترین موضوعات در عرصه سیاست بینالملل بوده است. در شرایط کنونی، با وجود اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر عدم عجله برای مذاکره، به نظر میرسد تنشها و فشارهای متقابل در حال افزایش است. این گزارش تحلیلی، بر اساس آنچه در منابع خبری دیدار نیوز و اظهارات تحلیلگران بینالملل مطرح شده، به بررسی ابعاد مختلف این وضعیت، از مواضع آمریکا و اروپا تا رویکردهای جمهوری اسلامی و چالشهای منطقهای و داخلی میپردازد.
صفحه ۱: مواضع آمریکا و اروپا؛ ضربالعجلها و تهدید «مکانیسم ماشه»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با تأکید بر موقعیت «دست بالا»ی ایالات متحده در برابر جمهوری اسلامی، اعلام کرده است که آمریکا «عجلهای برای مذاکره» ندارد و «توپ در زمین ایران است». او مدعی شده که جمهوری اسلامی «بسیار خواستار مذاکره است» و فرصت توافق از دست رفته است و «اکنون تنها راه نجات برای آنها تسلیم و بازگشت به میز مذاکره با شرایط آمریکاست».
همزمان، اتحادیه اروپا نیز موضعگیری رسمی و شدیدی اتخاذ کرده و تأکید نموده که جمهوری اسلامی «نباید به هیچ وجه به سلاح هستهای دست یابد». وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپایی بر «لزوم بازگشت فوری ایران به میز مذاکرات» و «همکاری کامل خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» تأکید کردهاند. وبگاه اکسیوس نیز مدعی شده است که وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس، پایان ماه اوت (آگست) را «به عنوان ضربالعجل نهایی برای توافق هستهای با ایران» تعیین کردهاند. این کشورها هشدار دادهاند که «در صورت عدم رسیدن به توافق در این تاریخ، برنامهریزی برای تحریم مجدد ایران در شورای امنیت به اجرا درخواهد آمد» و «روند بازگشت تحریمهای بینالمللی سازمان ملل یا مکانیسم ماشه فعال خواهد شد».
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن، نیز ادعاهایی مطرح کرده است که از سوی ایران به چالش کشیده میشود. او مدعی شده بود که «ایرانیها اجازه داشتند اورانیوم را تا غنای ۶۷ صدم درصد غنیسازی کنند» که زمان گریز برای دستیابی به مواد لازم برای ساخت بمب اتمی را «حدود ۱ سال یا بیشتر» میکند. او ادعا کرده که ایرانیها «با اروپاییها توافق کرده بودند که به همان بازه زمانی یک ساله برای گریز بازگردند» و «غنیسازی در سطحی کمتر از ۱ درصد که به صورت نظری غنای ۶۷ صدم درصد مطرح شده بود». بلینکن همچنین ادعا کرده که «ایرانیها علاوه بر این پذیرفته بودند که درباره موشکهای بالستیک هم وارد گفتوگو شوند»، موضوعی که «در توافق اولیه وجود نداشت».
صفحه ۲: گفتمان انقلابی و استراتژی جنگ هیبریدی آمریکا
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بینالملل، در پاسخ به این دیدگاه که آمریکا انتظار تمکین فوری ایران را داشته است، به شدت مخالفت میکند. او معتقد است که آمریکاییها پس از حدود ۴۰ سال مواجهه با ایران، به خوبی آموختهاند که «رهبر نظام جمهوری اسلامی عقبنشینی در برابر ایالات متحده آمریکا در باب مواضعی که تحت عنوان گفتمان انقلابی مطرح کردهاند، را به صورت فوری و فوتی نخواهد پذیرفت». مطهرنیا به فرمایش رهبر جمهوری اسلامی که «ما نه جنگ میکنیم نه مذاکره میکنیم» و تأکید ایشان بر «من دیپلمات نیستم، من انقلابی هستم» اشاره میکند و میگوید که «آنچه که وجود دارد گفتمان انقلابیست و اکنون نه مسئله جمهوری اسلامی ایران بلکه گفتمان انقلابی هدف است».
به باور مطهرنیا، این هدفگذاری بر گفتمان انقلابی ناشی از «جنگ روایتها» است که «جنگ آیینی» را در پی دارد و در «جنگ آیینی مرکزیت هدف گفتمانهاست». گفتمان انقلابی در ایران برخاسته از انقلاب اسلامی است و زدن نظام جمهوری اسلامی بدون زدن و تضعیف کامل گفتمان انقلابی ممکن نیست. او تأکید میکند که آمریکاییها نه تنها انتظار پذیرش فوری ایران را نداشتند، بلکه اساساً میخواهند که این امر به صورت فوری پذیرفته نشود «تا بتوانند فشارهای دیگر را در آینده وارد کنند». اتحادیه اروپا نیز با مطرح کردن بازگشت تحریمها از ماه اوت و اکتبر، در واقع «نیابتی دوم» ایالات متحده (پس از اسرائیل) در «نبرد با گفتمان انقلابی» محسوب میشود. مطهرنیا میگوید که آمریکا تلاش کرده ایران را «وارد جنگ هیبریدی» کند، «تضعیفش بکند»، «اقتصادشو نابود کنه» و «اعتبار ایالات متحده آمریکا رو کاهش بده»، اما اکنون با سناریوهای بدیلی روبهرو شده است که تلاش میکند همه اینها را به نفع خود تغییر دهد. این تحلیلگر معتقد است که «ترامپ به درستی میگوید که عجلهای نداریم و این تعجیل نداشتن به معنای این نیست که او نمیخواهد به موفقیت برسد» بلکه «میخواهند کار را دقیقتر از منظر نظر خودشان به انجام برسانند».
صفحه ۳: پلن B آمریکا و زمانبندی دقیق فشارهای ژئوپلیتیک
ایالات متحده آمریکا در پی آن است که «در این بازه زمانی در جنگ روایتها پیروزی خودش را مسجل بکند» و در «جنگ آیینی» نیز به پیروزی برسد. مطهرنیا توضیح میدهد که در جنگ آیینی که «جنگ گفتمانهاست»، «یک گفتمان مقاومت وجود دارد و یک گفتمان ضد مقاومت». جبهه مقاومت با «سرکردگی ایران و انقلابی بودن ایران در منطقه ایجاد شد و نیابتیها را حاصل کرد» و هدف آن «محدود کردن حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه حائل خاورمیانه» بود. در مقابل، جبهه «موافقت با ایالات متحده آمریکا» شکل گرفته که منجر به «ائتلاف عربی-عبری» شد.
به گفته مطهرنیا، این کشورها «زمانگذاریهای دقیقی» را در آنچه او «جنگ مینیاتوری و بعدش جنگ پنهان» مینامد، انجام دادهاند. او به اعلام «۶۰ روز» و «آغاز جنگ ۱۲ روزه» اشاره میکند و میگوید که اکنون نیز «نقطهگذاری میکنند، فشارها را زیاد میکنند». به عنوان یک نمونه از این زمانبندی دقیق، او به قرار گرفتن ضربالعجل دو ماهه در «فاصله میان تاسوعا، عاشورا و اربعین حسینی» اشاره میکند. هدف از این زمانبندی دقیق این است که «اگر حمله صورت بپذیرد در جنگ آیینی به نفع جمهوری اسلامی ایران و ایران و گفتمان انقلابی تمام میشود» زیرا «مردم این مردم شیعه هستند» و «در وضعیت عاشورایی به سر میبرند».
پلن B آمریکا، به عقیده مطهرنیا، «وارد جنگ ساختاری شدن است»؛ یعنی «جنگ روایتی و جنگ آیینی را پل میزنند و به جنگ ساختاری و خود نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهند». او پیشبینی کرده بود که «چهارمین گام فلج اقتصادیه» و این روند «از آبان بهار امسال شروع میشود» و «به آبان آذر میرسد» که «اول سپتامبر» (زمان احتمالی فعال شدن مکانیسم ماشه) نیز در همین بازه قرار میگیرد.
صفحه ۴: مکانیسم ماشه و آینده گفتمان انقلابی
از دیدگاه مطهرنیا، مواجهه جمهوری اسلامی ایران با امر مذاکره، به معنای «سازش» و «امضای بیانیه تسلیم» است. او با اشاره به «بیانیه تسلیم» ژاپن پس از پرل هاربر، تأکید میکند که «چنین چیزی از جمهوری اسلامی انتظار نمیرود». در صورت انجام چنین کاری، جمهوری اسلامی «فقط جمهوری اسلامی را از دست نداده، گفتمان انقلابی را هم برای آینده از دست داده است».
مطهرنیا سناریوی «گذاشتن آینده در تابوت گذشته» را «آخرین سناریویی که برای ایران یعنی جمهوری اسلامی ایران و گفتمان انقلابی دارند» میداند. او توضیح میدهد که این به معنای آن است که ایران را «از بحران جانشینی میآورد به بحران بقای جمهوری اسلامی بعد بقای گفتمان انقلابی» و «سعی میکند گفتمان انقلابی را برای آینده کاملاً در دستان خودش کنترل بکند» [4، 5]. در واکنش به تهدید مکانیسم ماشه، روزنامه کیهان از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواسته است تا «در عملی پیشدستانه با تصویب خروج جمهوری اسلامی ایران از ان.پی.تی اروپاییان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند و از اعمال مکانیسم ماشه توسط اروپا جلوگیری کنند». مکانیسم ماشه یا اسنپبک در بند ۳۷ توافق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل پیشبینی شده است.
صفحه ۵: آمادگی نظامی ایران و تحولات منطقهای سوریه
امیر سرتیپ ناصر آراسته، مشاور نظامی رهبری، از آمادگی کامل برای «پاسخگویی به تهدید دوباره دشمن» خبر داده و گفته است که «به دنبال بهانهای هستیم تا ریشه اسرائیل از زمین کنده شود». او افزود که «ضعفهای پیشین در جریان جنگ با عراق در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل برطرف شده و آمادگی کامل برای پاسخگویی به تهدید دوباره را داریم». آراسته هشدار داد که «اگر دشمن مجدداً حماقت کند تجلی دیگری از تجربیات خونبار و حماسی از ریشکن کردن اسرائیل را خواهد دید». رهبر جمهوری اسلامی نیز مردم را به دلیل «حمایت و پشتیبانی جانی و مالی از نظام» در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل ستوده و خواستار «حفظ وحدت عظیم ملی» شده است.
همزمان با این اظهارات، منطقه سوریه شاهد درگیریهای جدیدی است. در سویدا، جنوب سوریه، درگیریهایی میان دوزیهای سوریه، قبایل بادیهنشین و نیروهای حکومت احمدشرع رخ داده که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشته است. اسرائیل در حمایت از دروزیهای سوریه با «بمبارانهای شدید هوایی، تلفات و خسارات زیادی به نیروهای دولتی سوریه وارد کرد» و «تعدادی از مقامات نظامی دولت از جمله فرمانده گردان توپخانه لشکر ۴۰ سوریه… را ترور کرده است». نیروی هوایی اسرائیل همچنین «کاخ ریاست جمهوری، وزارت دفاع و ساختمان ستاد کل نیروهای مسلح سوریه در دمشق را بمباران کرد» و این حملات را «پیامی به جولانی درباره رخدادههای استان سویدا» اعلام کرد.
سید قائم موسوی، تحلیلگر مسائل روابط بینالملل، دلایل حمایت اسرائیل از دروزیها را تشریح میکند. او دروزیها را «یک اقلیت مذهبی منسجم و محافظهکار» با ریشههای مذهبی در اسماعیلیه شیعی میداند که در جنوب سوریه و مناطق مرزی با اسرائیل جایگاه خاصی دارند. بخشهایی از دروزیها در بلندیهای جولان پس از اشغال آن توسط اسرائیل دچار «دوگانگی هویتی» شدهاند.
صفحه ۶: اهداف اسرائیل از حمایت از دروزیها و چالشهای داخلی ایران
موسوی «ارتباط چند سطحی» دروزیها با اسرائیل را یکی از مهمترین وجوه استراتژیک آنها میداند. وی تأکید میکند که نفوذ و حمایت اسرائیل از دروزیها در سوریه در راستای «همان سیاست خروج کامل سوریه از محور مقاومت» است تا «اتصال استراتژیک درازمدت احتمالی میان دمشق، بیروت و تهران» کاملاً از بین برود. یکی دیگر از اهداف اصلی اسرائیل این است که «استانهای جنوب سوریه از جمله استان سویدا را به عنوان منطقه خلع سلاح اعلام بشه و دمشق نتونه عملیات نظامی یا ارسال تسلیحات سنگینو به اونجا داشته باشه». حتی اسرائیل به دنبال آن است که «استانهای ریف دمشق و قنیطره» نیز به عنوان «منطقه غیرنظامی یا منطقه حائل میان حکومت مرکزی سوریه و اسرائیل قرار بگیرد». اسرائیل در جدیدترین اظهارنظرها، دروزیها را «برادر» نامیده است.
این حملات اسرائیل همچنین در راستای «تثبیت اصطلاح حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان» است و به معنای این است که «سوریه برای حاکمیت بر مناطق فعلی باید بلندیهای جولان را از یاد ببرد». موسوی اشاره میکند که «ترامپ از جولانی خواسته بود که به پیمان ابراهیم بپیوند». بلندیهای جولان از نظر نظامی و اطلاعاتی برای اسرائیل ارزشمند است و همچنین دارای «منابع بزرگ آب شیرین» است. موسوی میافزاید که «حمله کنونی برای فشار به دولت مرکزی جهت نزدیکی بیشتر به اسرائیل و پیوستن احتمالی به پیمان ابراهیم» خواهد بود.
موسوی پنج عامل اصلی برای حمایت نظامی اسرائیل از دروزیها پس از سقوط اسد را برمیشمرد:
- ارتباطات قومی و تاریخی با دروزیهای اسرائیل.
- منافع استراتژیک و ایجاد کمربند امنیتی به دلیل نزدیکی سوریه به بلندیهای جولان اشغالی.
- تضعیف دولت جولانی (احمدشرع) و جلوگیری از نفوذ گروههای افراطی که اسرائیل آنها را «تهدید بالقوه» برای امنیت خود میداند.
- طرح تجزیه سوریه و ایجاد منطقه خودمختار دروزیها که البته «بستگی به مواضع آمریکا و تا حدود زیادی ترکیه دارد».
- بهرهبرداری از تنشهای قومی و مذهبی.
در نهایت، توافق آتشبس در سویدا میان نظامیان حکومت سوریه و دروزیها حاصل شده و کمیتهای مشترک برای نظارت بر آن تشکیل شده است.
در داخل ایران، موضوع «طبقاتی کردن اینترنت» و راهاندازی «اینترنت ملی» از سوی دولت مطرح شده است. محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور، بر تسریع در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات تأکید کرده و گفته است که دولت باید «غفلت» سالهای گذشته را جبران کند و از «موانع اجتماعی و سیاسی» نیز عبور کردهایم. او خواستار «راهاندازی سریع اینترنت ملی و تقویت پیامرسانهای داخلی» شد و فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، نیز از اعطای «اینترنت تفکیک شده برای خبرنگاران» با عنوان «اینترنت آزادتر» خبر داد.
چالش دیگر، بحران آب است. محسن اردکانی، مدیرعامل شبکه آب و فاضلاب تهران، از وضعیت بحرانی منابع آبی کشور خبر داده و از شهروندان خواسته است «نسبت به تهیه پمپ و مخزن آب اقدام کنند». او هشدار داده که «احتمال بروز مشکل بیشتر در تأمین آب وجود دارد» و «فشار آب را تا حد امکان کاهش خواهیم داد به طوری که آب تنها در طبقات اول و دوم در دسترس خواهد بود». علیآبادی، وزیر نیرو، نیز در پاسخ به سؤال خبرنگاری درباره حل مشکل آب، گفت: «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن آب نداریم».
در خبری دیگر، ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) از «توقیف یک محموله عظیم سلاحهای ارسالی جمهوری اسلامی برای هوسیها در یمن» توسط نیروهای مقاومت ملی یمن خبر داده است.
نتیجهگیری مجموع این تحولات نشان میدهد که ایران در یک چهارراه حساس قرار دارد. از یک سو، با فشارهای بینالمللی و تهدید فعال شدن مکانیسم ماشه روبهرو است که میتواند به فلج اقتصادی منجر شود. از سوی دیگر، سیاست «نه جنگ و نه مذاکره» بر مبنای «گفتمان انقلابی» مانع از پذیرش فوری شرایط آمریکا شده است. همزمان، تحولات پیچیده منطقهای، به ویژه در سوریه، با نقشآفرینی فعال اسرائیل در تضعیف «محور مقاومت» و تلاش برای تثبیت حاکمیت خود بر جولان، فضای ژئوپلیتیک را بیش از پیش متشنج ساخته است. در کنار اینها، چالشهای داخلی نظیر بحران آب و سیاستهای مرتبط با اینترنت ملی نیز به پیچیدگی وضعیت موجود میافزاید. آینده روابط ایران و جهان در گروی تعادل پیچیدهای از این عوامل داخلی و خارجی خواهد بود.
Podcast