چرا مشارکت مردمی از همیشه مهمتر است؟ در زمانهای بحران اجتماعی، جوامع میتوانند از مسیر جنگ، فروپاشی یا دخالت خارجی تغییر کنند. اما تاریخ راه دیگری را نیز نشان داده است که بر مسیر همبستگی و نیروی اخلاقی شهروندان شجاع وابسته است. این مسیر بهویژه برای ایران امروز معنا دارد؛ جایی که حکومت بهدلیل ایدئولوژی و راهبردهای شکست خوردهاش، کشور را بهسوی بحران برده است. این رژیم نهتنها نتوانسته خدمات ابتدایی را به شهروندان ارائه کند، بلکه با سرکوبی بی رحمانه، نارضایتی عمیقی را در میان اکثریت مردم ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی، تغییر اغلب با چند فرد آغاز میشود. کسانی که آمادهاند برای عدالت، کرامت انسانی و آیندهای بهتر خطر کنند. آنها ممکن است بهخاطر یک فقدان شخصی، یک خشم اخلاقی، یا عشقی عمیق بهمیهن خود برخیزند اینها همان شجاعاناند، فعالان، سازماندهندگان و شهروندان عادی که صدای اعتراض خود را بلند میکنند و اغلب بهای سنگینی چون زندان، تبعید میپردازند و یا حتی جان خود را فدا می کنند..
در قلب شجاعت مدنی یک حقیقت عمیق نهفته است، شجاعت، نه نبود ترس بلکه تصمیم به عمل کردن با وجود ترس است.
در ایران، بسیاری همین امروز این راه را رفتهاند. اما فداکاری آنها یک تناقض تلخ را آشکار میکند: آنهایی که برای همه میجنگند، اغلب مجبورند بهتنهایی بایستند.
از شجاعت فردی تا قدرت جمعی
آینده نباید تنها بر دوش اندک شجاعان باشد. تغییر واقعی و پایدار به مشارکت همگانی وابسته است و تفاوت فقط در تعداد نیست بلکه در قدرت است. اگر ۱۰۰ نفر تظاهرات کنند، رژیم میتواند همه را زندانی کند ولی اگر ۱۰۰ هزار نفر به خیابان بیایند، نمیتواند.
امنیت در اتحاد است و قدرت با سازماندهی رشد میکند. وقتی مردم درک کنند که کرامت و آینده شخصیشان با اقدام جمعی گره خورده است، بیشتر تمایل پیدامیکنند که بپیوندند البته نه فقط از روی شجاعت، بلکه از روی ضرورت.
این ایده با سخنان فیلسوف هاروارد، “مایکل سندل”، همخوانی دارد: “دموکراسی تنها با قوانین و انتخابات زنده نمیماند، بلکه با شهروندانی که حس مسئولیت مشترک دارند و برای خیر عمومی اقدام میکنند”.
چگونه شجاعت جرقه جنبشها را میزند؟
در طول تاریخ، کنشهای فردی شجاعانه جرقه جنبشهای بزرگ شدهاند:
مهسا امینی، دختر جوانی که در بازداشت پلیس به قتل رسید ، به نماد جنبش «زن،زندگی، آزادی» در سراسر ایران بدل شد.
رزا پارکس، با امتناع از واگذاری صندلی خود در اتوبوس، شعله جنبش حقوق مدنی در آمریکا را برافروخت.
محمد بوعزیزی، دستفروش تونسی که در اعتراض به بیعدالتی خود را به آتش کشید، آغازگر بهار عربی شد.
در آلمان شرقی، شهروندان عادی با حمایت گروههای مدنی و کلیساها، «تظاهرات دوشنبه» را شکل دادند که در نهایت به فروپاشی رژیم و اتحاد آلمان انجامید.
در ایران، شرایط دشوارتر است چون رژیم بسیار خشن عمل میکند. با این حال،پیوستن گروههای مختلف به یکدیگر میتواند تأثیر بزرگی داشته باشد.
بهعنوان نمونه، اعتصاب اخیر رانندگان کامیون در سراسر کشور بیش از ۱۰ روز ادامه داشت. حمایت از آنها، چه با تأمین نیازهای اولیه و چه با گسترش پیامشان، میتواند به ادامه و گسترش چنین حرکتهایی کمک کند.
برای جذب شمار بیشتری از مردم، به سازماندهی نیاز است. این سازماندهی نهتنها از معترضان حمایت میکند، بلکه توان سرکوب رژیم را کاهش میدهد. تمرکز براخلاق انسانی، عدالت، انصاف و نیازهای اقتصادی میتواند بخش بزرگی ازجامعه را همراه کند، چرا که اینها دغدغه مشترک بسیاری از مردم است.
عدالت و اخلاق: روح جنبشهای مدنی
شجاعت واقعی در مقاومت مدنی، بهندرت بیپرواست. این شجاعت هدفمند است و برآمده از تعهد به عدالت، انصاف و زندگی بهتر برای همه می باشد.
عدالت به شجاعت معنا میدهد، شجاعت به عدالت شتاب میبخشد و اخلاق به جنبشهای مدنی، نیروی ماندگار میبخشد.
جنبشهای ریشهدار در اخلاق، از دام انتقام و نفرت دوری میکنند و بهجای آن، درد را به هدف و خشم را به چشمانداز تبدیل میکنند.
اعتراض مسالمتآمیز نهتنها بهدلیل پرهیز از خشونت مؤثر است، بلکه بیعدالتی سرکوبگر را آشکار میکند. این شفافیت اخلاقی میتواند مقاومت را به دگرگونی بدل کند.
نتیجهگیری: قدرت از آنِ بسیاری است
ایران سرشار از افراد شجاع است اما نباید آنها را تنها گذاشت.
برای سبکتر کردن بار بر دوش این اندک، باید از شجاعت پراکنده به مشارکت گسترده مدنی حرکت کنیم..
این یعنی شهروندان بیشتری باید از تماشاگر بودن دست بکشند و به عاملان فعال تغییر بدل شوند..
وقتی شجاعت مسری شود، اخلاق قابل مشاهده میشود و عدالت ممکن میگردد.
اینگونه جنبشهای مدنی پیروز میشوند رژیمهای سرکوبگر فرو میریزند و اینگونه نه بهدست اندک، بلکه به دست همگان آیندهای بهتر ساخته میشود
دکتر رضا سعیدی
از طرف گروه “دانشمندان آزادی خواه ایران”
۲۶ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۷-۰۸-۲۰۲۵