تحلیلی پدیدارشناسانه از پیوند نظریه هانا آرنت با وضعیت حقوق بشر در ایران معاصر: چکیده : این مقاله به بررسی انتقادی و پدیدارشناسانه رابطه میان نظریه «حیات فعال» هانا آرنت و وضعیت حقوق انسانی در جامعه معاصر ایران میپردازد. با اتکا به این فرضیه که عدم رعایت حقوق بشر، انسانها را به فعالیتهای صرفاً بیولوژیک (مصرف) و ابزارسازانه (کار) محدود کرده و از «کنش سیاسی» به مثابه عالیترین وجه وجودی انسان محروم میسازد، این نوشتار استدلال میکند که اصول و قوانین حقوق بشر نه صرفاً مجموعهای از قواعد حقوقی، بلکه پیششرطی بنیادین برای تحقق معنای وجودی انسان است. مقاله با ارائه تحلیلی چندبعدی در سطوح سیاسی، حقوقی، جامعهشناختی، فرهنگی و اخلاقی، نشان میدهد که چگونه ساختارهای اقتدارگرایانه در ایران با محدود کردن حوزه عمومی، به تقلیل حیات فعال انسانی به وجوه «زحمت» و «کار» دامن زدهاند و چگونه این وضعیت به پدیدههایی چون «بیتفاوتی اجتماعی» و «ابتذال شر» منجر شده است. در نهایت، با بررسی جنبشهای اجتماعی معاصر به مثابه تجلیهای «کنش» در سختترین شرایط، به چشماندازهای امیدبخش برای بازیابی معنای انسانی در جامعه ایران اشاره خواهد شد.
مقدمه: مسئلهمندسازی «انسان» در غیاب «حقوق»
هانا آرنت، اندیشمند برجسته قرن بیستم، در آثار خود به ویژه در کتاب وضعیت بشر (۱۹۵۸) (The Human Condition) و ریشههای توتالیتاریسم (۱۹۷۳) (The Origins of Totalitarianism )، به پرسشی بنیادین میپردازد: معنای انسان بودن چیست و چگونه انسانها در یک چامعه میتوانند به هستی خود معنا ببخشند؟ او در پاسخ به این پرسش، «حیات فعال» (vita activa) را در سه بعد اصلی تحلیل میکند: «زحمت – Labor »، «کار – Work » و «کنش – Action ». از دیدگاه آرنت، این فعالیتها جوهره وجودی انسان را تشکیل میدهند و هرگونه تقلیل یا حذف یکی از آنها، به مثابه محروم کردن انسان از یک بعد حیاتی از وجود اوست.
با الهام از این نظریه، تحلیل حاضر بر این فرضیه محوری استوار است که در جامعهای مانند ایران که در آن موازین حقوق فردی و اجتماعی انسان ها به صورت گستردهای نقض میشوند، انسانها در چرخه بیپایان «زحمت» و «کار» گرفتار آمده و از «کنش سیاسی» محروم میمانند. این محرومیت نه تنها آزادیهای اجتماعی و سیاسی را محدود میکند، بلکه به یک بحران عمیقتر وجودی منجر میشود؛ بحرانی که در آن امکان تحقق هویت فردی و جمعی و کسب معنای زندگی از بین میرود.
این پژوهش هدف خود را تبیین این رابطه علت و معلولی در ابعاد سیاسی، حقوقی، جامعهشناختی، فرهنگی و اخلاقی قرار داده و نشان میدهد که چگونه حقوق انسانی، به جای یک مفهوم انتزاعی، به زیرساخت حیاتی برای تحقق «حیات فعال» و ظهور انسانیت بدل میگردد.
بخش اول: مبانی نظری: حیات فعال در اندیشه هانا آرنت
برای درک عمیق پیوند میان نظریه آرنت و وضعیت حقوق بشر در ایران، ضروری است که مفاهیم کلیدی او به دقت تشریح شوند. آرنت در نظریه «حیات فعال» خود، سه فعالیت اصلی را برای انسان تعریف میکند که مجموع آنها زندگی فعال او را شکل میدهد.
الف) زحمت (Labor)
زحمت به فعالیتهای ضروری برای بقای بیولوژیک انسان و رفع نیازهای بدن اشاره دارد. این فعالیتها در یک چرخه تکراری قرار دارند، درست مانند چرخه رشد، متابولیسم و فرسایش در طبیعت. تولیدات زحمت، موقت و مصرفی هستند و به محض تولید، مورد استفاده قرار میگیرند، مانند کشت گندم برای تولید نان. آرنت این فعالیتها را به حوزه خصوصی، یعنی فضای خانه و خانواده، مرتبط میداند؛ جایی که نیازهای زیستی انسان تأمین میشود. در نگاه آرنت، انسانی که به این بعد از فعالیت محدود شود، در سطح یک «حیوان زحمتکش» باقی میماند.
ب) کار (Work)
کار به فعالیتهایی گفته میشود که اشیائی بادوام و پایدار تولید میکنند. این فعالیتها جهان مصنوع انسانی را میسازند و بر خلاف محصولات زحمت، بلافاصله از بین نمیروند. کار، به جهان انسانها ثبات و دوام میبخشد. صنعتگران، هنرمندان و سازندگان در این دسته قرار میگیرند. آرنت به شدت از کاهش مفهوم «کار» به «زحمت» که به باور او در اندیشه مارکس رخ داده بود، انتقاد میکند. در دیدگاه او، کار به انسان امکان میدهد تا دنیای خود را بسازد و آن را از دنیای طبیعی جدا کند.
ج) کنش (Action)
کنش بالاترین و حیاتیترین وجه حیات فعال است. این فعالیت به «ظهور» فرد در حوزه عمومی از طریق گفتار و عمل اشاره دارد. کنش، فردیت و یگانگی هر انسان را آشکار میکند و به او امکان میدهد تا «شخص» خود را در برابر دیگران نمایان سازد. از این رو، کنش در نگاه آرنت، نوعی «آغاز» یا «تولد دوباره» است؛ توانایی انسان برای شروع چیزی کاملاً جدید و غیرمنتظره. کنش تنها در حوزه عمومی و در بستر «کثرت» (plurality) انسانها امکانپذیر است، یعنی در فضایی که افراد متفاوت با یکدیگر تعامل و گفتگو میکنند. بدون این فضا، کنش به عنوان وجه تمایزدهنده انسان از حیوان، از بین میرود.
د) حق برخورداری از حقوق (The Right to Have Rights)
آرنت در نظریه خود درباره حقوق انسانی، به رویکرد سنتی که حقوق انسان ها را «طبیعی» و تفکیکناپذیر از ذات او میداند، بسنده نمیکند. او استدلال میکند که حقوق انسانی تنها برای کسانی قابل تحقق است که عضو یک «جامعه سیاسی» باشند. به همین دلیل، او مفهوم «حقِ برخورداری از حقوق» را مطرح میکند: حق تعلق داشتن به یک جامعه سیاسی که پیششرط رسالت انسانی اوست. در این چارچوب، انسان بدون امکان کنش در یک بستر سیاسی، از این ویژگی بنیادین خود محروم میشود. نظریه آرنت به ما میآموزد که اگر یک حاکمیت سیاسی، حوزه عمومی را از بین ببرد و کنش سیاسی را ممنوع کند، عملاً زندگی شهروندان را به دو وجه «زحمت» و «کار» تقلیل میدهد. این تقلیل صرفاً یک مسئله سیاسی نیست، بلکه یک بحران وجودی است. در چنین شرایطی، انسان از عالیترین قابلیت خود، یعنی «آغازگری» و «نمایانسازی هویت»، محروم میشود و معنای زندگیاش به تلاش برای بقا و تولید محدود میگردد. این امر به صورت مستقیم فرضیه اصلی مقاله را تأیید میکند. بر اساس نظریه آرنت، حقوق انسانی (بشر) تنها مجموعهای از امتیازات نیست، بلکه زیرساخت ضروری برای ظهور هویت و کرامت انسانی است. بدون «حق برخورداری از حقوق»، انسان به یک فردیت خصوصی و فاقد هویت جمعی تبدیل میشود که در حوزه عمومی «ظهور» نمیکند.
جدول ۱: تطبیق «حیات فعال» آرنت با واقعیتهای جامعه ایران
مفهوم آرنتی | تعریف نظری | مصداق در جامعه ایران | پیامد وجودی |
---|---|---|---|
زحمت (Labor) | فعالیتهای لازم برای بقای بیولوژیک و رفع نیازهای (ابتدایی) انسان. ماهیت چرخه تکراری دارند. | تلاش برای تأمین معیشت روزمره، دستوپنجه نرم کردن با تورم و گرانی. | گرفتار در چرخه بیولوژیک بقا و فرسایش، نادیدهگرفتن وجوه دیگر زندگی. |
کار (Work) | فعالیتهای خلق اشیاء بادوام و پایدار که جهان مصنوع انسانی را میسازند. | تحصیل و کسب تخصص، سرمایهگذاری خصوصی، فعالیت در بازار برای ساختن زندگی مرفه، تمرکز بر خانواده. | تمرکز بر حوزه خصوصی، انفعال سیاسی، و محرومیت از حضور در حوزه عمومی. |
کنش (Action) | بالاترین وجه حیات فعال؛ «ظهور» فرد در حوزه عمومی از طریق گفتار و عمل. | ابراز وجود در حوزه عمومی، مشارکت سیاسی، اعتراض و مطالبهگری. | محدودیت های اجتماعی، سانسور، سرکوب و در نتیجه از بین رفتن امکان تحقق معنای وجودی انسان. |
جدول ۲: مقایسه میان حقوق بشر جهانی و قوانین جاری در ایران
حق جهانی در اعلامیه جهانی حقوق بشر | اصل مربوطه در قانون اساسی ایران | وضعیت اجرای عملی | پیامد تقلیلیافتگی |
---|---|---|---|
آزادی بیان | اصل ۲۳ و ۲۴: آزادی نشریات و مطبوعات، ممنوعیت تفتیش عقاید. | سرکوب گسترده روزنامهنگاران، فعالان و دانشجویان؛ سانسور و فیلترینگ شدید. | محدودیت در گفتار به عنوان وجه حیاتی کنش؛ از بین رفتن فضای گفتگوی عمومی. |
آزادی تجمعات | اصل ۲۷: تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح آزاد است. | سرکوب شدید اعتراضات مسالمتآمیز، استفاده از زور بیش از حد و بازداشتهای گسترده. | سلب حق بنیادین «ظهور» در حوزه عمومی، تبدیل حوزه عمومی به یک فضای ترسناک و ممنوعه. |
محاکمه عادلانه | اصل ۳۲، ۳۴، ۳۸: اصل برائت، حق برخورداری از وکیل، ممنوعیت شکنجه. | نقض سیستماتیک دادرسی عادلانه، محرومیت از وکیل انتخابی و صدور احکام سنگین و اعدام. | از بین رفتن «حق برخورداری از حقوق»؛ تقلیل فرد به ابژهای بدون کرامت و حقوق. |
بخش دوم: تقلیل حیات فعال: تحلیل وضع موجود در ایران
تحلیل وضعیت حقوق بشر در ایران با تکیه بر چارچوب نظری آرنت نشان میدهد که چگونه ساختارهای حاکم به صورت نظاممند، حیات فعال شهروندان را به وجوه «زحمت» و «کار» تقلیل دادهاند.
الف) حقوق بشر در آینه گزارشها
گزارشهای نهادهای حقوق بشری تصویری نگرانکننده از وضعیت جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهند. طبق گزارش های گسترده و موثق این سازمان ها، در سال ۲۰۲۴، دستکم ۹۰۱ زندانی در ایران اعدام شدهاند. و در ۷ ماه اول سال میلادی ۲۰۲۵ شاهد افزایش فاحش این اعدامها به تعداد ۸۴۱ زندانی هستیم. این آمار از سوی نهادهایی مانند دیدهبان حقوق بشر، عفو بین الملل و سازمان ملل نیز تأیید شده و ایران را در میان کشورهایی با بالاترین نرخ اعدام ها قرار میدهد. بخش قابل توجهی از این اعدامها به جرائم مرتبط با مواد مخدر اختصاص دارد، به طوری که ۵۲ درصد از اعدامشدگان به این اتهام به دار آویخته شدهاند. همچنین، اعدامهای سیاسی و سرکوب فعالان مدنی، از جمله فعالان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، به صورت فزایندهای گزارش شده است. گزارشها نشان میدهند که اقلیتهای قومی و مذهبی، به ویژه بلوچها و کردها، به صورت برجسته ای در میان اعدامشدگان قرار دارند.
نقض حقوق زنان نیز به صورت گسترده گزارش شده است؛ از جمله اجرای اجباری قوانین حجاب و افزایش مجازاتها برای نقض آن، و نیز تبعیض در حوزههای حقوقی مانند حق سفر و ارث. این گزارشها همچنین به سرکوب و دستگیری فعالان مدنی و سیاسی، وکلای دادگستری و روزنامهنگاران در نقاط مختلف کشور اشاره دارند که در محاکماتی ناعادلانه و بدون دسترسی به وکیل محاکمه میشوند.
ب) سازوکارهای تقلیل: ابعاد سیاسی و حقوقی
این وضعیت نتیجه سازوکارهای نظاممندی است که حوزه عمومی و امکان «کنش» را از بین بردهاند. یکی از مهمترین این سازوکارها، «نظارت استصوابی» شورای نگهبان است. این نظارت، با رد صلاحیت گسترده نامزدها، رقابت سیاسی را از بین برده و عرصه عمومی را تهی کرده است. این روند، «آغازگری» و «ابتکار عمل» در حوزه سیاست را ناممکن میسازد. با حذف کثرت و رقابت، فضای لازم برای ظهور هویتهای سیاسی از بین میرود و تنها یک گفتمان و یک نوع عمل سیاسی مجاز شمرده میشود. این امر نه تنها یک مشکل بزرگ سیاسی، بلکه یک استراتژی برای نابود کردن عالیترین وجه «وجود انسانی» است.
سیستم قضایی نیز به عنوان ابزاری برای سرکوب «کنش» عمل میکند. دادگاههای انقلاب، بدون توجه به حقوق اولیه فردی مانند «حق برخورداری از وکیل»، احکام سنگین، از جمله اعدام، برای فعالان صادر میکنند. این سیستم عملاً «حق برخورداری از حقوق» را از فرد سلب میکند و او را به یک موجود فاقد حقوق تبدیل میکند که هیچ امکانی برای ظهور در فضای عمومی ندارد.
ج) خصوصیسازی زندگی (Privatization of Life)
در پاسخ به سرکوب فزاینده، جامعه به سمت «خصوصیسازی زندگی» سوق داده میشود؛ پدیدهای که در آن انرژی و تمرکز افراد از مسائل سیاسی به سمت فعالیتهای اقتصادی و شخصی (زحمت و کار) معطوف میگردد. دولت نیز با سیاستهایی مانند توزیع سهام عدالت، که با وعده تأمین رفاه و بهبود وضعیت اقتصادی (خارج از اینکه در اکثر موارد کذب و دروغ است)، شهروندان را به سمت دغدغههای شخصی و دور از مشارکت عمومی هدایت میکند، به این روند دامن میزند.
این وضعیت به پدیده «بیتفاوتی اجتماعی» منجر میشود. ریشههای این بیتفاوتی را میتوان در عدم اعتماد به نهادهای دولتی و فقدان آزادی بیان جستجو کرد. شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» که در جنبشهای اعتراضی مطرح شد – فارغ از اینکه حاصل از خشم مردم نسبت به حکومت است – در بعدی دیگر، نمونهای بارز از این عقبنشینی از حوزه عمومی به حوزه خصوصی است. این بیتفاوتی، به نوبه خود، زمینه را برای سرکوب بیشتر فراهم میکند، زیرا دولت با مقاومت کمتری روبرو میشود. این یک چرخه معیوب است که از یک سو «کنش» را ناممکن میسازد و از سوی دیگر «زحمت» و «کار» را به یگانه معنای زندگی بدل میکند.
مفهوم «ابتذال شر» (Banality of Evil) آرنت که ناشی از «ناتوانی در اندیشیدن» و «تصور تجربه دیگری» است، به خوبی توضیح میدهد که چگونه بوروکراسی و نظامهای اقتدارگرا، مجریان جنایت را به ابزارهایی بدون تفکر اخلاقی تبدیل میکنند. در ایران، این پدیده را میتوان در عملکرد سیستم قضایی و امنیتی مشاهده کرد که بدون توجه به حقوق و کرامت انسانی، احکام ظالمانه را اجرا میکنند. این وضعیت، عدم وجود یک «نظام با اولویت اخلاقی» در جامعه را نیز توجیه میکند.
بخش سوم: کنش در جهان مجازی و مسئولیت فردی: تحلیل انتقادی
در دنیای مدرن، فضای مجازی به یکی از عرصههای اصلی برای ارتباط و ابراز وجود تبدیل شده است. این فضا به طور خاص برای ایرانیان خارج از کشور، که از حوزه عمومی ایران به دور هستند، اهمیت ویژهای یافته است. با این حال، تحلیل این نوع «کنش» از منظر آرنت، به نقدهای جدی منجر میشود.
الف) مسئولیت فردی و نقش ایرانیان خارج از کشور
هانا آرنت بر مسئولیت فردی انسان برای «اندیشیدن» تأکید میکند، به ویژه در شرایطی که با ظلم و بیعدالتی در جامعه مواجه است. او با الهام از محاکمه آدولف آیشمن در اسرائیل، نشان میدهد که پنهان شدن پشت توجیه «اطاعت از دستورات» راهکاری مناسب برای رهایی از مسئولیت اخلاقی نیست. در شرایط ایران، این مسئولیت بر عهده هر فرد، چه در داخل و چه در خارج از کشور، است.
ایرانیان خارج از کشور، به دلیل دسترسی بیشتر به اطلاعات و آزادیهای سیاسی، نقشی مهم در آگاهسازی جامعه جهانی و دفاع از حقوق مردم ایران دارند.
همانگونه که آرنت نیز معتقد بود، این «حقِ برخورداری از حقوق» برای آنها در یک جامعه دموکراتیک، با مسئولیت سنگین تری همراه است.
ب) کنش سیاسی مجازی: از فرصت تا تهدید
با ظهور شبکههای اجتماعی، بسیاری از ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج، فعالیت در این فضاها را به عنوان یک کنش سیاسی مؤثر قلمداد میکنند. با این حال، از منظر آرنت، این نوع کنشگری با چالشهای بنیادین همراه است. آرنت احتمالاً به شدت از شبکههای اجتماعی به عنوان یک حوزه برای «کنش سیاسی واقعی» انتقاد میکرد. از دیدگاه او، کنش سیاسی، «در تفکر، متکثر، مشارکتی، زبانی و در گفتمان» است و در «ظهور در عرصه عمومی» معنا پیدا میکند.
فعالیت در فضای مجازی، به دلیل ویژگیهای ذاتیاش، میتواند به جای «کنش»، به «ضد کنش» تبدیل شود:
- انفعال به جای عمل: بسیاری از فعالیتهای آنلاین، مانند ارسال پست یا کامنت، به جای آنکه به عمل جمعی منجر شوند، به «بیهودهگویی» و اتلاف وقت تبدیل میشوند.
در این فضا، انرژی که میتواند صرف سازماندهی و عمل در دنیای واقعی شود، به بحثهای بیپایان و بیحاصل مجازی محدود میشود.
آنارشیسم و تضعیف انسجام: فضای مجازی به جای ایجاد پلهای ارتباطی، می تواند دیوارهای جدیدی میسازد. در این محیط، افراد به جای آنکه با هم گفتگو کرده و به یک فهم مشترک برسند، به دنبال تحمیل دیدگاه خود به دیگران هستند. این رفتار منجر به «انحصارطلبی فکری» و «تولید نفرت» میشود. و به جای ایجاد انسجام، به تشنج و عدم اعتماد میانجامد.
بحران معرفتی و فاشیسم اطلاعاتی: در غیاب یک زیرساخت حقیقت یاب (مانند رسانهها و نهادهای علمی و دانشگاهی مستقل) و با توحه به الگوریتم این سازه ها، فضای مجازی به محلی برای انتشار اطلاعات نادرست، اخبار جعلی و شایعات تبدیل میشود. این «بحران معرفتی»، توانایی مردم برای قضاوت عقلانی و تشخیص حقیقت را از بین میبرد و زمینه را برای شکلگیری یک «فاشیسم اطلاعاتی» فراهم میکند که در آن هر فرد تنها به باورهای خود اتکا دارد و از هرگونه گفتگوی سازنده با دیگری سر باز میزند.
تقلیل گفتار به پرخاشگری: از آنجا که تعامل در فضای مجازی «غیرفیزیکی» و اغلب «ناشناس» است، آستانه پرخاشگری در کلام کاهش مییابد. این وضعیت باعث میشود که بسیاری از افراد به «سوء استفاده، توهین و انتقامجویی» روی آورند. این رفتار نه تنها یک کنش سیاسی نیست، بلکه به تخریب فضای عمومی و سلب امکان گفتگو منجر میشود.
به این ترتیب، اگرچه فضای مجازی فرصتهایی برای آگاهیبخشی و سازماندهی در دنیای واقعی فراهم میکند، اما زمانی که قادر نباشد در واقعیت به هدف نهایی “کنش سیاسی” تبدیل شود، میتواند به یک عامل بازدارنده تبدیل گردد.
و این امر به صورت غیرمستقیم به طولانی شدن عمر استبداد در ایران می انجامد، زیرا از شکلگیری یک «قدرت جمعی» واقعی، که از دیدگاه آرنت تنها نیروی قادر به مقابله با «خشونت» است، جلوگیری میکند.
بخش چهارم: کنشهای امیدبخش: ظهور «حیات فعال» در جامعه ایران
با وجود تمامی سازوکارهای سرکوب، تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که «کنش سیاسی» هرگز به صورت کامل از بین نرفته است. در نگاه آرنت، کنش در سختترین شرایط نیز میتواند به صورت یک «معجزه ساخت بشر» و خودجوش پدیدار شود.
الف) کنش به مثابه «معجزه ساخت بشر»
جنبشهای اجتماعی مانند جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، نمونههای بارزی از «کنش سیاسی» به معنای آرنتی هستند.
این جنبشها در شرایطی کاملاً گسترده و غیرمنتظره، با وجود سرکوب پدیدار شدند و گرچه در نهایت به علت عدم سازمان یابی به پیروزی نرسیدند، ولی به صورت بسیار تحسین انگیزی قدرت «آغازگری» انسان ها را به نمایش گذاشتند. آنها با ایجاد فضاهای عمومی جدید و غیررسمی (خیابان)، از مدلهای تحلیل در گذشته که صرفاً بر تقابل «سنت و مدرنیته» تمرکز داشتند، فراتر رفتند. این جنبشها قدرت خود را از «تکثر» و «جمع شدن» مردم میگرفتند، قدرتی که در برابر «خشونت» دولت قرار گرفت. در نگاه آرنت، خشونت تنها زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قدرت واقعی در دست دولت نباشد و بخواهد آنرا به عنوان اقتدار و مشروعیت از دست رفته، دوباره کسب کند. بنابراین، سرکوب خشن این جنبشها، به صورت پارادوکسیکال، قدرت واقعی شهروندان و «آغازگری» آنها را تأیید میکند.
ب) روایتگری به مثابه کنش
در جامعهای که “کنش” در حوزه عمومی عملا سرکوب میشود، روایتگری به ابزاری قدرتمند برای حفظ هویت، مقاومت و ایجاد «فضای عمومی» تبدیل میشود. آرنت معتقد است که داستانگویی بهترین بستر برای درک پدیدههای سیاسی و بیان هویت است. در ایران، روایتهای شفاهی و مکتوب، به ویژه در بستر جنبشهای اجتماعی، به «ساختن» و «بازآفرینی» هویت ملی و فرهنگی کمک میکنند و به جامعه اجازه میدهند که به جای یک «توده یکسانشده»، به «کثرتی از افراد» با حافظه چمعی تبدیل شوند. این روایتها نه تنها گذشته را به یاد میآورند، بلکه به خلق «آغازهای جدید» و آیندههای ممکن کمک میکنند و از این طریق، خود به نوعی از کنش سیاسی بدل میشوند.
نتیجهگیری: از تقلیلیافتگی به بازیابی معنای انسانی
تحلیل حاضر تأیید میکند که رابطه میان نظریه هانا آرنت و وضعیت حقوق بشر در ایران، فراتر از یک تقابل سیاسی صرف است.
فقدان و نقض حقوق بشر، نه تنها آزادیهای سیاسی را از بین برده، بلکه به یک تقلیل وجودی منجر شده که در آن انسان از عالیترین وجوه «حیات فعال» خود، یعنی «کنش»، محروم مانده است. این وضعیت، افراد را در چرخه بیپایان «زحمت» و «کار» گرفتار کرده و به پدیدههای ویرانگری چون بیتفاوتی اجتماعی و در تعاقب آن فرسایش اخلاقی دامن زده است.
در نهایت، این مقاله استدلال میکند که حقوق بشر تنها یک هدف نیست، بلکه پیششرطی لازم برای بازیابی کرامت، هویت و امکان ظهور انسان به مثابه یک «حیوان سیاسی» است. بدون «حق برخورداری از حقوق»، حیات انسان به حوزه خصوصی محدود میماند و از امکان «آغازگری» و «آفرینش» در حوزه عمومی محروم میشود. با این حال، ظهور جنبشهای اجتماعی به مثابه «کنش» در سختترین شرایط، نشان میدهد که پتانسیل برای بازیابی معنای انسانی و تحقق «حیات فعال»، در جامعه ایران نه تنها از بین نرفته، که میتواند هر آن دوباره فوران کرده و قلب استبداد را هدف گیرد. برای به فعلیت رساندن این پتانسیل و برونرفت از وضعیت موجود، ضمن سازماندهی و هماهنگی به «آغازگری»، راهکارهایی چندلایه نیز ضروری به نظر میرسند:
- در سطح حقوقی و سیاسی: تأکید و تداوم مطالبه بر ضرورت اصلاحات بنیادین حقوقی و قضایی، از جمله تضمین حقوق شهروندی و حقوق بشر و از بین بردن سازوکارهایی که امکان کنش سیاسی را سلب میکنند.
- در سطح فرهنگی و اجتماعی: ترویج فرهنگ گفتگو، کثرتگرایی و مدارا، و حمایت از کنشهای مدنی و غیرسیاسی که به تقویت حوزه عمومی کمک میکنند.
- در سطح فردی: تأکید بر مسئولیت اخلاقی فرد برای «اندیشیدن» و «تصور تجربه دیگری» به منظور مقابله با پدیده «ابتذال شر» و حفظ کرامت انسانی، حتی در شرایط سخت.
منابع تحقیقاتی (کتاب ها):
Arendt, H. (1958). The Human Condition. University of Chicago Press.
Arendt, H. (1973). The origins of totalitarianism. HarperCollins.
Arendt, H. (1963). Eichmann in Jerusalem: A Report on the Banality of Evil. Penguin Books.
Makarychev, A. (2018). The politics of memory and human rights: The Russian case. In Memory, Human Rights, and the Future of International Relations (pp. 147-164). Routledge.
Shklar, J. N. (1998). Political thought and political thinkers. University of Chicago Press.
منابع تحقیقاتی (سایت ها):
ممنوعیت در ایران – ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران – شورای نگهبان
متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر
حقوق شهروندی — آشنایی با حقوق اساسی خود در جامعه〈۱۴۰۳〉 – وکلای خوب
آیشمن در اورشلیم اثر هانا آرنت | معرفی، خلاصه کتاب – کافه بوک
متن کامل اعلامیه حقوق بشر: ۳۰ ماده تا خوشبختی انسان ها – عصر ایران
نظریه های هانا آرنت – روانشناسی هاشملو
میراث آرنت در نقدِ حقوق جهانشمول بشر / لیلا فغفوری آذر – نقد اقتصاد سیاسی
«هانا آرنت» به زبان ساده : هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که مردم فکر نکنند – Asriran
معرفی و دانلود کتاب وضع بشر | هانا آرنت | انتشارات ققنوس – کتابراه
ماهیت فعالیت انسان: نقد نظر آرنت دربارهی مارکس / توگبا سِوینچ / ترجمهی خسرو صادقی بروجنی
اطلاع رسانی و نقد کتاب – وضع بشر | هانا آرنت
گزارش سالانه: نقض گسترده حقوق بشر در ایران طی سال ۲۰۲۴ – هەنگاو
گزارش سالانۀ دیدهبان حقوق بشر؛ وضعیت ایران در سال ۲۰۲۴ میلادی وخیمتر شد – رادیو فردا
هانا آرنت – قشر خاکستری و عادی سازی شر – YouTube
نظرات کاربران درباره کتاب آیشمن در اورشلیم – طاقچه
هانا آرنت – قشر خاکستری و عادی سازی شر | ایران گلوبال
جستاری در نسبت حقوق و رواداری با اقلیت ها در اسناد بین المللی و قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران
نقض حقوق زنان توسط جمهوری اسلامی ایران – ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
نقش شورای نگهبان در تضمین و صیانت از آزادی های شهروندان
شورای نگهبان بدون جناحبندیهای سیاسی وظایف قانونی خود را انجام میدهد
آزادی تجمعات؛ اصول حامی و قوانین سختگیرانه – ایرنا
حق اعتراض و اصل آزادی در گفتوگو با نیره انصاری – Iran Human Rights
چرا آثار هانا آرنت در ایران محبوب است؟ – فرارو
حقوقیسازیِ نظریۀ سپهر عمومی و خصوصی با ارجاع ویژه به «هانا آرنت»
خلقیات ایرانیها متاثر از نظامهای استبدادی است – دینآنلاین
در نکوهش تأثیر سیاست بر اخلاق – ایرنا
شناخت وظایف شهروندی و تاثیر آن در اجتماع | حالم خوبه
Immigrants’ Rights in the Public Sphere: Hannah Arendt’s Concepts Reconsidered
Immigrants’ Rights in the Public Sphere: Hannah Arendt’s Concepts Reconsidered – CORE
Hannah Arendt: The Right to Have Rights – Critical Legal Thinking
The Human Condition by Hannah Arendt | EBSCO Research Starters
Hannah Arendt: The Human Condition – Samantha Rose Hill
World Report 2020: ایران | Human Rights Watch
۲۰۲۴ Country Reports on Human Rights Practices: Iran – U.S. Department of State
World Report 2022: ایران | Human Rights Watch
World Report 2024: Iran | Human Rights Watch
How Hannah Arendt developed the concept of “the banality of evil” | American Masters | PBS
Arendt Speculates on the Banality of Evil | EBSCO Research Starters
۲۰۲۴ Country Reports on Human Rights Practices: Iran – U.S. Department of State
Women’s rights in Iran – Wikipedia
World Report 2025: Iran | Human Rights Watch
The Guardian Council – Iran Data Portal – Syracuse University
Crushing Dissent Outside the Spotlight in Iran’s Provincial Cities
Judicial system of the Islamic Republic of Iran – Wikipedia
Acting under Tyranny: Hannah Arendt and the Foundations of Democracy in Iran
Arendt’s Storytelling and the Representation of Iran’s Identity in karname Ardashir Babakan
Reading Arendt in Tehran: on extraordinary democratic politics and the failure of revolutions
How Hannah Arendt developed the concept of “the banality of evil” | Season 39 – PBS
Why are So Many Iranians Seemingly Indifferent to the War in Gaza? – Stimson Center
Privatization in Iran – Wikipedia
The Age of Insecurity (Hannah Arendt was right) | ECFR
Exploration of Citizen’s Social Apathy to the Policies of Tehran City Council