پنجره گفتمانی یا پنجره اوِرتون در علوم سیاسی یک مفهوم کلیدی است که توضیح میدهد کدام ایدهها در یک جامعه، در یک مقطع زمانی خاص، قابلقبول و قابلطرح در عرصه عمومی هستند. به زبان ساده، در هر جامعه، همهی ایدهها قابلیت و فرصت طرح پیدا نمیکنند بلکه فقط بخشی از آنها از نظر افکار عمومی معقول و قابلپذیرش یا حتی قابل گفتگو به نظر میرسند. این بخش از ایدهها داخل «پنجره اورتون» هستند. ایدههایی که خارج پنجره گفتمانی باشند اساسا مجالی برای طرح گسترده پیدا نمیکنند چون از نظر افکار عمومی یا خیلی افراطیاند (مثلاً تابو، غیرقابلقبول، یا خندهدار تلقی میشوند) یا خیلی غیرواقعی (مثلاً خیالی و دستنیافتی) تلقی می شوند.
جایگاه ایدهها نسبت به پنجره اورتون از غیرقابل تصور تا سیاست عمومی تقسیم بندی میشود.
دورترین ایدهها به پنجره اورتون ایدههایی هستند که برای جامعه غیرقابلتصور (Unthinkable) تلقی میشوتد و اساسا نمیتوان درباره آنها حرف زد.
ایدههای رادیکال (Radical) هم از پنجره اورتون دور هستند و اگر مطرح شوند واکنش منفی شدید جامعه را بر میانگیزند.
برخی ایدهها قابلبحث (Acceptable) هستند و میشود درباره آنها بحث کرد، گرچه طرفداران آنها هنوز در اقلیت هستند. این ایدهها داخل پنجره اورتون قرار میگیرند ولی در حاشیه آن میافتند و چندان صحبتی از آنها نمیشود.
ایده هایی که از نظر افکار عمومی جامعه معقول (Sensible/Reasonable) به نظر برسند به بخشی از گفتگوی سیاسی روزمره جامعه تبدیل میشوند.
ایده های محبوب (Popular) ایدههایی هستند که مردم به شکل وسیعی آنها را پذیرفتهاند و در واقع به خواست عمومی مردم تبدیل شدهاند. این ایدهها در مرکز پنجره اورتون قرار میگیرند و در نهایت به سیاست عمومی (Public Policy) تبدیل و به شکل قانون یا سیاست اجرا میشوند.
اندیشمندان خصوصی (آکادمیک، دانشگاهی) یک جامعه باید خارج از پنجره اورتون فکر کنند اما معمولاً نمیتوانند خارج از پنجره اورتون صحبت کنند چون جامعه به اندیشههای آنان واکنش منفی نشان میدهد. فعالان اجتماعی، رسانهها و روشنفکران عمومی هستند که با طرح مداوم ایدههای حاشیهای، بهتدریج پنجره اورتون آن جامعه را جابهجا میکنند. در واقع، پنجره گفتمانی یک جامعه قابل تکاندادن و جابجایی است و ایدهای که اکنون غیرقابل قبول است را میتوان با فعالیتهای اجتماعی و از طریق رسانهها به ایده محبوب جامعه تبدیل کرد.
در ایران، بحث خصوصیسازی کامل اقتصاد یا اتحاد با اسرائیل یا سلطنت طلبی را میتوان در چهارچوب پنجره اورتون تحلیل کرد.
بیست سال پیش ایده بازگشت سلطنت به ایران غیرقابل بحث بود ولی رسانههایی مانند تلوزیون “من و تو” پنجره اورتون ایران را جا به جا کردند و اکنون این ایده برای بخشی مهمی از جامعه قابل بحث یا معقول به نظر میرسد و برای بخشی از جامعه هم ایده محبوبی است.
ایده اتحاد با اسرائیل هم تا همین ده سال پیش غیرقابل تصور و غیرقابل بحث بود اما شبکهای از رسانهها و در رأس آنها تلوزیون ایراناینترنشنال پنجره اورتون جامعه ایران را جابهجا کردهاند و این ایده را به سطح رادیکال برای بخشی از جامعه و قابلبحث برای بخش دیگری از جامعه ارتقا دادهاند. این ایده حتی برای بخشی از جامعه ایران محبوب هم شده است.
محل قرار گرفتن پنجره اورتون در جامعه ایران بسیار مهم است چون قدرت در جامعه فقط با زور اعمال نمیشود بلکه زور باید با کنترل اینکه چه چیزی قابل گفتن یا حتی قابل فکرکردن است همراه شود تا بتوان بر یک جامعه اعمال قدرت کرد.
جابهجا کردن پنجره اورتون در یک جامعه وظیفه نهاد اندیشمندی آن جامعه است. اندیشمندان دانشگاهی و آکادمیک ایدهها را تولید میکنند و اندیشمندان عمومی آن ایدهها را به مرکز پنجره اورتون جامعه میکشانند.
قبلا توضیح دادهام که نهاد اندیشمندی در ایران فشل است. در جامعهای که نهاد اندیشمندی در آن فشل باشد، پنجره اورتون توسط اندیشمندان وابسته به کانونهای قدرتی غیرهمسو با منافع آن جامعه دستکاری میشود. اتفاقی که در ایران شاهد آن هستیم دستکاری پنجره اورتون جامعه ایران توسط تعدادی اندیشمند خصوصی و عمومی وابسته زرسالاران مذهبی و کانونهای قدرت بیگانه است اما این اندیشمندان خودفروخته تنها عامل دستکاری پنجره اورتون ایران نیستند.
پنجره اورتون در ایران با اعمال فشارهای معیشتی بر مردم هم دستکاری میشود. در جامعهای که لنگ نان شب و آب و برق است ایدههایی که ادعا می کنند مستقیما و فورا میتوانند معیشت مردم را بهبود ببخشند محبوب میشوند و ایدههایی که تاثیر آنها بر بهبود وضعیت معیشتی ایرانیان زمانبر به نظر می رسد اساسا غیرقابل بحث هستند.
زرسالاران مذهبی با ایجاد فشار شدید معیشتی در واقع پنجره گفتمانی ایران را روی ایدههای سطحی که در عمل هیچ تاثیری بر اصلاح اساسی وضع مردم ایران ندارند متمرکز نگه میدارند. امروز بخشی از فشار معیشتی که بر مردم ایران اعمال می شود با این هدف طراحی شده که مردم ایران گوش شنوایی برای ایدههایی که راهحلهای اساسی برای ایران ارائه میدهند نداشته باشند.
به نظر من پنجره اورتون جامعه ایران امروز در جای بسیار بدی قرار گرفته و ایدههایی که درون آن میگنجند به شدت به ضرر عموم مردم ایران و به نفع زرسالاران مذهبی و کانونهای قدرت بیگانه است.
پنجره گفتمانی ایران امروز روی ایدههایی متمرکز شده که مردم ایران را همچنان در بند سنتهای چندهزار ساله آنها نگه میدارند. ایده سلطنتطلبی اساسا بر این بنیان بنا نهاده شده که یک شاه عادل و منصف کشور را در دست بگیرد و رعیت را یک شبه از وضع اسفبار موجود نجات دهد. بیشتر طرفداران این ایده در ایران افرادی هستند که تصویری کارتپستالی از ایران دوره پهلوی دارند و تصور میکنند که اگر رضا پهلوی شاه ایران شود رفاه و شکوه ظرف مدت کوتاهی به ایران باز میگردد. این ایده بر اساس سنت چند هزار ساله ارباب و رعیتی در ایران بنا شده و مبنای آن رعیت ماندن مردم ایران به شرط مهربان بودن شاه با رعیت است. ایده اقتصاد آزاد که امروز در پنجره گفتمانی ایران قرار گرفته و در حال تبدیل به ایدهای محبوب در ایران است هم بر اساس تضمین بقای قدرت الیگارشی و باز شدن رسمیتر پای کانونهای قدرت بیگانه به ایران بدون در نظر گرفتن منافع مردم ایران طراحی شده است. نگارنده این متن هیچ مخالفتی با اقتصاد آزاد حتی در شکل شیکاگویی آن ندارد. مسأله این است که ایدههای امثال میلتون فردیمن اساسا در جامعه غارت شده ایران قابل اجرا نیست و فقط پوششی برای بازتولید قدرت الیگارشها و زرسالاران مذهبی و تداوم غارت با همدستی بیگانگان اما این بار به صورت رسمی و علنی و قانونی خواهد شد. آنان که اقتصاد آزاد را در ایران به کانون پنجره اورتون ایران کشاندهاند هیچ طرحی برای رسیدگی به ثروت غارت شده ایرانیان که در دست همین زرسالاران مذهبی است ندارند چون خودشان توسط همین الیگارشها جلو انداخته شدهاند تا با طرح این ایده، زمینه بازتولید قدرت زرسالاران مذهبی را فراهم کنند. فرض این افراد این است که آنچه غارت شده دیگر رفته و قابل برگشت نیست و بحث از آن بیفایده است و باید از این به بعد اقتصاد آزاد را حاکم کرد تا مسیر اقتصاد ایران از اینجا به بعد اصلاح شود.
لشگری از اوباشان سایبری و خودفروختگان غیرسایبری هم مسئول دور نگه داشتن تمام ایدههای نجاتبخش واقعی برای مردم از پنجره اورتون جامعه ایران هستند. هر بار که اندیشمندی تلاش کند ایدهای برای حل اساسی مسائل بنیادین ایران ارائه کند این اوباشان و خودفروختگان ابتدا سعی میکنند با انگهایی مثل چپی و پنجاه و هفتی صاحب آن ایده را تخریب کنند و اگر ناکام بمانند چماق زمان بر بودن ثمردهی آن ایده و وضعیت اضطراری جامعه ایران را بر سر آن ایده میکوبند تا آن ایده نتواند به پنجره گفتمانی جامعه ایران نزدیک شود.
به هر حال پنجره اورتون ایران امروز روی ایدههایی متمرکز است که ایران را از نظر فلسفی در چهارچوب سنت استبداد و خرافاتش نگه میدارد و از نظر اقتصادی فقط منجر به غارت بیشتر مردم ایران و تثبیت شکاف طبقاتی و قانونی شدن استثمار مردم ایران میشود.
قطعا امثال من توان مالی و سیاسی درافتادن با کانونهای قدرتی را نداریم که پنجره اورتون ایران را کنترل میکنند. با این حال، من معتقد نیستم که مردم ایران بیاختیار و ناتوان و دستبسته هستند. حتی یک ساعت صحبت از ایدههای نجاتبخش واقعی و حتی انتشار یک پست آگاهیبخش در یک کانال تلگرامی حتی اگر مخاطبان محدودی هم داشته باشد باعث نزدیکشدن آن ایدهها به پنجره گفتمانی ایرانیان خواهد شد. دستکاری مصنوعی پنجره اورتون ایران توسط رسانههایی مثل من و تو و ایراناینترنشنال این ضعف بنیادین را دارد که با تجربه زیسته ایرانیان هماهنگ نیست. در نتیجه هم با واکنش فرهیختگان و اندیشمندان شریف ایرانی روبرو میشود و هم با رسیدن صدای هر چند ضعیف این فرهیختگان به گوش جامعه به سرعت فرو میپاشد. تجربه زیسته مردم ایران امروز دیگر رعیت ماندن و تن به غارت دادن نیست به همین دلیل هم هست که چاشنی اضطرار معیشتی باید همراه تبلیغات سنگین رسانهای شود تا بتوان ایده سلطنتطلبی و آزادسازی اقتصادی بدون حسابرسی را به کانون پنجره گفتمانی جامعه ایران کشاند.
مسئولیت اخلاقی همراه و همزمان با آگاهی متولد میشود. هر کس فکر میکند آگاه است مسئولیت اخلاقی دارد که در حد توانش آگاهیرسانی کند. سکوت و عزلتگزینی آگاهان رفتاری غیراخلاقی است. امیدوارم همه کسانی که فکر میکنند آگاهیهایی دارند به مسئولیت اخلاقی خود عمل کنند.