اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

دوست عزیزم بهزاد کریمی در مقاله ای که در اخبار روز منتشر کرده، از مسعود پزشکیان خواسته است از آنچه بهزاد، فرصت استثنایی سفر به مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک خوانده، استفاده و برای ملاقات با ترامپ اعلام آمادگی کند. از نظر بهزاد، هدف چنین ژستی در تیتر مقاله اش آمده است: عقب نشینی جمهوری اسلامی به سود مردم ایران.

طرح چنین خواستی از پزشکیان، با یک بخش مقاله بهزاد مغایرت دارد: آنجا که به درستی می نویسد که پزشکیان، من اضافه می کنم در عرصه سیاست خارجی، هیچکاره‌تر از آنی است که طرف حساب و خطاب قرار گیرد. اما موضوع نوشته من، این تناقض در نوشته بهزاد نیست.

اولا از بهزاد گرامی می پرسم کدام فرصت استثنایی؟ تشکیل مجمع عمومی سازمانی که آمریکا مصوبات آن را طی هشتاد سال، هر جا خواسته به سطل زباله ریخته و بازوی نظامی خود اسرائیل را هم به این کار تشویق کرده است؟ از این فرصت‌ها برای پزشکیان زیاد هست. او به نمایندگی از سوی جمهوری اسلامی در انواع و اقسام نشست‌های بین المللی و مذاکرات دوجانبه با کشورهای متحد آمریکا شرکت می‌کند.

ثانیا، و مهمتر از آن، برای کدام چشم‌انداز؟ برای این که دل ترامپ به رحم آید و استراتژی ایالات متحده در یکی از سه – چهار عرصه اصلی جنگ در جهان را عوض کند؟

بهزاد گرامی، در گذشته سیاسی خود، از این خیال‌پردازی‌ها باز هم داشته است. او، و به تبع او امثال من، زمانی در آرزوی شکوفایی جمهوری اسلامی بودیم. اکنون هم در بهترین حالت، بهزاد عزیز با آرزوهای نیک، خود را تسلیم خلسه تصور شرایطی در غرب آسیا کرده است که در آن، دولت‌های دارای نقش در غرب آسیا، از آمریکا و اسرائیل گرفته تا جمهوری اسلامی، از جنگ و خونریزی به صلح و صفا روی آورند.

اما متاسفانه، حالت دیگری هم وجود دارد، لااقل در مورد برخی از دیگر کسانی که عین حرف‌های بهزاد را می‌زنند. این حالت، همان تفکری است که درست در روزهای حمله اسرائیل و آمریکا به ایران، در یک بیانیه با چند صد امضا، از جمله امضای بهزاد، بازتاب یافت. جان کلام امضاکنندگان، این بود که اگر جمهوری اسلامی در مورد غنی‌سازی اورانیوم کوتاه آمده بود، این بلا بر سر ایران نمی‌آمد.

از آنجا که بعید می دانم بهزاد به کارآیی نصحیتش به پزشکیان، معتقد باشد، قابل تصور است که مقاله اخیر او هم باید در ردیف همان بیانیه کذایی قرار گیرد. هدف از چنین نوشته‌هایی، ثبت در تاریخ است، به این معنا که ما گفتیم و به مسئولیت خود، عمل کردیم. حمله بعدی آمریکا و اسرائیل که رخ دهد، یک نسخه ادیت شده از همان بیانیه را منتشر می‌کنند. بهزاد هم خواهد گفت اگر پزشکیان به حرف من گوش داده بود، ایران مورد تجاوز مجدد قرار نمی‌گرفت.

متاسفم از این که باید بگویم همه این گونه نوشته‌ها و گفته‌ها، در خدمت تطهیر نیرویی جنگ‌افروز است که تقریبا در هر جنگ در جهان، یک سوی ماجراست. اسم امپریالیسم را نمی‌آورم و فقط از آنها که ضد ضد‌امپریالیسم‌اند، می خواهم خودشان یک اسم برای نیرویی اختراع کنند که بیست هزار کودک غزه‌ای را کشته است و ظاهرا تا بقیه را هم نکشد، دست بردار نیست.

و باز متاسفم از این که باید بگویم دوست گرامی من بهزاد، خواسته یا ناخواسته حرف‌هایی می زند که همان نیروی جنگ‌افروز نیازمند آن است. نیرویی که از بام تا شام به مردم جهان می‌گوید اگر به ایران حمله می‌کنیم، برای دفع خطر هسته ای است. اگر ونزوئلا را می‌زنیم، برای این است که از آنجا مواد‌مخدر قاچاق می‌شود. اگر شصت هزار و حتما بسیار بیشتر از مردم غزه را می‌کشیم، تقصیر حماس است که گروگان‌های اسرائیلی را آزاد نمی‌کند. اگر در عمق ده‌ها هزار کیلومتری خاک روسیه، بمب‌افکن‌های اتمی این کشور را هدف قرار می‌دهیم، تقصیر پوتین است. اگر چین را محاصره نظامی می‌کنیم، بدین خاطر است که حرف ده‌ها ساله ما مبنی بر تعلق تایوان به چین واحد را باور کرده است. اگر قطر را بمباران می‌کنیم، از آن رو است که به تقاضای ما میزبان حماس شد. اگر افغانستان را تهدید می‌کنیم، بدین خاطر است که باورش شده پایگاه بگرام بخشی از خاک افغانستان است و نه ارث پدر ترامپ.

هنوز بعد از نزدیک به نیم قرن، بهزاد و امثال من را به درستی به خاطر امید کاذب به شکوفایی جمهوری اسلامی ملامت می‌کنند. امیدوارم بهزاد، عمری طولانی کند، اما متاسفم که در این صورت، زمانی خواهد دید که قلم خود را ناخواسته در خدمت آتش تهیه جنگ‌افروزان قرار داده است.

یک نکته هم در آخر: بهزاد، از شکست مفتضحانه جمهوری اسلامی در جنگ دوازده روزه سخن گفته است. می‌گذرم از این که اگر در جنگ دوازده روزه، آن گونه که بهزاد تصور می کند، آمریکا و اسرائیل پیروز شده بودند، به گواه تاریخ، در پایان دوازده روز جنگ قطع نمی‌شد. اما فرض می‌کنیم که اسرائیل در جنگ دوازده روزه آسیبی نمی‌دید و فقط بیش از هزار ایرانی کشته شده بودند. آیا بهزاد حاضر است سرنوشت عراق و افغانستان و فلسطینی‌ها و همه دیگر کشورهای مورد حمله آمریکا و شرکای نظامی‌اش را شکست مفتضحانه بنامد؟ اگر بهزاد از این نام‌گذاری در مورد آن کشورهای دیگر به دلایل آشکار اجتناب می‌کند، باید به فکر فرو رود که در آینده از این انتخاب کلماتش شرمنده نخواهد شد؟

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0292428
Visit Today : 160
Visit Yesterday : 1256