اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

روزنامه سازندگی: «حلقه نیاوران»، «مکتب نیاوران»، «جوخه مرگ کارگران»، «اتاق فکر سرمایه‌داران»، «پاتوق نیاورانی‌ها» و مانند اینها تنها بخشی از برچسب‌های توهین‌آمیزی است که برخی از بازماندگان حزب توده و منتقدان به اقتصاددانان مدافع اقتصاد آزاد نسبت می‌دهند. این اتهامات ناروا معمولاً از سوی افرادی مطرح می‌شود که یا با علم اقتصاد آشنایی کافی ندارند یا به دلایل ایدئولوژیک با سیاست‌های اقتصاد آزاد مخالف‌اند. از نظر این افراد، گروهی از اقتصاددانان ایرانی که به سیاست‌های بازار آزاد باور دارند، هسته اصلی به ‌اصطلاح «مکتب نیاوران» یا «حلقه نیاوران» را تشکیل می‌دهند.

به‌طور مشخص، یوسفعلی اباذری، استاد چپ‌گرای دانشکده جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، افرادی مانند محمد طبیبیان، مسعود نیلی، علینقی مشایخی و مسعود روغنی‌زنجانی را اعضای این حلقه می‌داند. اباذری حتی موسی غنی‌نژاد را نیز جزو این گروه معرفی کرده است، در حالی که دکتر غنی‌نژاد هیچ‌گاه در مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی فعالیت یا تدریس نداشته است. اباذری معتقد است که این افراد در دو دهه ابتدایی پس از انقلاب ۱۳۵۷ با حضور در سازمان برنامه و بودجه، مسئولیت تدوین برنامه‌های اول تا سوم توسعه کشور را بر عهده داشتند و سیاست‌های تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی را برای اقتصاد ایران پیشنهاد کردند. این گروه همچنین چندین نهاد آموزشی و دانشگاهی را با هدف تربیت نیروهای اجرایی و فکری معتقد به اصول اقتصاد بازار آزاد در حوزه‌های مدیریت و اقتصاد تأسیس کردند. نام «مکتب نیاوران» از یکی از این نهادها، یعنی مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی، که به‌طور غیررسمی به «مؤسسه نیاوران» شهرت دارد، گرفته شده است. اما چرا نام مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است؟

اخیراً فیلمی آشوبناک و غیرواقعی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که «حلقه نیاوران» را به‌عنوان اتاق فکر مخفی اقتصاد ایران معرفی می‌کند. این ادعا در حالی مطرح شده که بیش از ۱۰ سال از آخرین حضور مسعود نیلی در دولت و بیش از ۳۰ سال از آخرین فعالیت مسعود روغنی‌زنجانی و محمد طبیبیان در مناصب دولتی می‌گذرد.

همچنین موسی غنی‌نژاد هیچ‌گاه سمتی در دولت نداشته و علینقی مشایخی نیز جز فعالیت دانشگاهی، هیچ نقش دولتی نداشته است. نسبت‌های ناروا به اقتصاددانان مدافع اقتصاد آزاد مانند آنچه با عنوان «حلقه نیاوران» یا عناوین مشابه مطرح می‌شود، ریشه در عوامل متعددی دارد که در بستر تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفته‌اند. یکی از دلایل اصلی، تقابل ایدئولوژیک میان چپ‌گرایان و طرفداران اقتصاد بازار آزاد است.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ گفتمان چپ‌گرایانه، که متأثر از ایدئولوژی‌های سوسیالیستی و ضدسرمایه‌داری بود، در بخش‌هایی از جامعه و نخبگان سیاسی ریشه دواند. اقتصاددانانی مانند محمد طبیبیان، مسعود نیلی و موسی غنی‌نژاد، که از سیاست‌های بازار آزاد و خصوصی‌سازی حمایت می‌کردند، به دلیل تعارض با این گفتمان، هدف انتقادات شدید قرار گرفتند. چپ‌گرایان این سیاست‌ها را عامل نابرابری، فقر و وابستگی به غرب می‌دانستند و اقتصاددانان مدافع بازار آزاد را به‌عنوان نمایندگان سرمایه‌داری و لیبرالیسم اقتصادی مورد حمله قرار می‌دادند.

این تقابل، به‌ویژه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ که فضای سیاسی ایران به شدت دوقطبی بود، به خلق برچسب‌هایی مانند «جوخه مرگ کارگران» یا «اتاق فکر سرمایه‌داران» منجر شد. دلیل دیگر، سوءتفاهم و برداشت نادرست از علم اقتصاد در میان برخی منتقدان است. بسیاری از منتقدان، به‌ویژه در طیف‌های چپ‌گرا یا پوپولیست، سیاست‌های تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی را بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌های اقتصاد ایران و محدودیت‌های موجود در آن زمان به‌عنوان خیانت یا توطئه علیه منافع ملی تفسیر کردند. این سیاست‌ها در شرایطی اجرا شدند که ایران با چالش‌هایی مانند پیامدهای جنگ، تحریم‌های بین‌المللی و اقتصاد متمرکز دولتی، دست‌وپنجه نرم می‌کرد. منتقدان، به‌جای نقد علمی و مبتنی بر شواهد، به حملات شخصی و برچسب‌زنی روی آوردند و اقتصاددانانی مانند نیلی و طبیبیان را مسئول مشکلات اقتصادی معرفی کردند، در حالی که این افراد اغلب نقش مشورتی داشتند و تصمیم‌گیر نهایی نبودند. عامل سوم، نقش نهادهایی مانند مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی در تربیت نیروهای متخصص است.

این مؤسسه، که با تلاش اقتصاددانانی مانند طبیبیان، مشایخی و نیلی تقویت شد، به مرکزی برای آموزش اقتصاد و مدیریت مبتنی بر اصول علمی و بازار آزاد تبدیل شد. این موضوع برای برخی گروه‌های سیاسی که به اقتصاد دولتی یا ایدئولوژی‌محور باور داشتند، تهدید تلقی شد. در نتیجه این مؤسسه و افراد مرتبط با آن به‌عنوان «اتاق فکر مخفی» یا «پاتوق نیاورانی‌ها» مورد انتقاد قرار گرفتند، در حالی که فعالیت‌های این مؤسسه عمدتاً شفاف و در راستای آموزش و پژوهش بود.

عامل چهارم، فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران است که مستعد شایعه‌پراکنی و تئوری‌های توطئه است. انتشار فیلم‌ها و محتواهای اخیر در شبکه‌های اجتماعی که «حلقه نیاوران» را به‌عنوان اتاق فکر مخفی معرفی می‌کنند، نمونه‌ای از این فضاست. این روایت‌ها با بزرگ‌نمایی و تحریف واقعیت، به‌ویژه در نبود گفت‌وگوی علمی و شفاف، به‌راحتی در میان افکار عمومی جا می‌افتند. این در حالی است که بسیاری از اقتصاددانان مورد اشاره سال‌هاست در مناصب دولتی حضور ندارند و نقش آنها در سیاست‌گذاری‌های اخیر ناچیز یا صفر بوده است.

در نهایت، فقدان گفت‌وگوی سازنده و علمی در فضای عمومی ایران به این مشکل دامن زده است. به‌ جای نقد دقیق و مبتنی بر استدلال، بسیاری از انتقادات به اقتصاددانان به‌صورت حملات شخصی یا اتهامات غیرمستند مطرح می‌شود. این رویکرد اگرچه به تخریب وجهه افرادی مانند غنی‌نژاد، نیلی یا طبیبیان منجر نشده اما مانع شکل‌گیری بحث‌های علمی درباره سیاست‌های اقتصادی شده است. در نتیجه نسبت‌های ناروا به دانشمندان اقتصاد بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، محصول فضای دوقطبی، سوءتفاهم و فقدان گفت‌وگوی مبتنی بر عقلانیت است.

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0292752
Visit Today : 484
Visit Yesterday : 1256