
هموطنان و ایرانیان عزیز می توانید بپرسید من که معمولا برای ایرانیان از گرفتاریها و مسائل شان می نویسم، چرا از محکومیّت مردی سیاسی بیگانه، یک فرانسوی، سخن می گویم؟ سوال به قاعده است. و من پاسخ میدهم
. نیکلا سارکوزی یکی از چهره ها و شخصیّت های طراز اوّل دست راستی فرانسه بود که اکنون بازنشسته است و بیرون گود قدرت. او یکی از رهبران درجه اوّل حزب دست راستی ” اجتماع برای جمهوری” ( R P R ) فرانسه بود. او در جوانی شهردار یکی از واحدهای شهری حومه ی پاریس بود بنام ( نوئی سور سن ) Neuilly – sur – seine. این واحد شهری در غرب پاریس قرار دارد در همسایگی ورسای، قصرهای باشکوه پادشاهی بوربون های فرانسه تا انقلاب ۱۷۸۹ میلادی. ” نوئی سور سن ” محّل سکونت ثروتمندترین و متنفذترین فرانسویها از جهت سیاسی و مالی ست. سارکوزی در تمام عمر سیاسی اش مورد حمایت سد در سد بورژوازی بالای فرانسه، سرمایه داران و کلان سرمایه داران فرانسوی بود. او یکی از چهره های شاخص راست فرانسه بود که با رفقای هم حزبی اش مثل ژاک شیراک و ده ها چهره ی برجسته سیاسی دهه های ۶۰ قرن بیست تا سالهای ۲۰۰۰، یعنی حلقه ی یاران ژنرال دوگل بنام گلیست ها در بخش مهّم قدرت سیاسی و مالی راست فرانسه بود. سارکوزی دههها از سالهای ۱۹۸۰ و پیروزی فرانسوا میتران رئیس جمهور سوسیالیست فرانسوی تا پایان رئیس جمهوری خود سارکوزی ۲۰۰۷ – ۲۰۱۱، رهبر حزب، دبیر اول حزب و وزیر کشوری بسیار مقتدر در دولتهای دست راستی، همواره بر علیه جریان چپ فرانسه و مشخصا سوسیالیست های در قدرت سیاسی و اکثریّت یا اقلیّت های پارلمان چپهای فرانسه مرکّب از حزب سوسیالیست و حزب کمونیست فرانسه و سبزهای فرانسه بود. و طی سالهای ۱۹۸۰ تا پایان رئیس جمهوری اش به سال ۲۰۱۱ و بیش از سی سال، همراه در معارضه و ستیز با جریان چپ سوسیال و عدالت خواه و حامی محرمان اعمّ از فرانسوی یا خارجی ها بود. او حتی به نوعی با مبانی دموکراسی فرانسه نیز بعضا سر ستیز داشت. مثلا ضّد سندیکایی بود. سیاستهای او و رفقای عمده ی حزبی اش بر علیه C G T بزرگترین و نیرومندترین سندیکای چپ گرای فرانسه بلکه جهان آزاد، بویژه در دو یا سه دههی ۸۰ تا مثلا ۲۰۱۰ قابل یادآوری ست. البته باید گفت این تعارضات بر علیه جریانهای چپ به شیوه های قانونی و نوعا دموکراتیک بود.
سارکوزی هم در طول ریاست جمهوری اش و هم سالها بعد متهّم بود که دستگاه انتخاباتی او در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری از سوی دولت لیبی و شخص قذافی و به شیوه های غیر قانونی حمایت مالی شده است. این پرونده سالها گشوده بود و بارها مورد رسیدگی قضایی قرار گرفت تا بالاخره امروز ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵ دادگاه جنحه ی استان پاریس او را به اتهام ” استفاده از منابع مالی غیر قانونی برای پیش برد مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری خود، به ۵ سال زندان قطعی محکوم ساخت. که روانه ی زندان می شود. رسیدگی به این پرونده یکی از پیروزیهای بزرگ دستگاه قضائی مستقل و نیرومند در کانونی ترین کشور دموکرات جهان، فرانسه نشان از قدرت عدالت حقوقی و قضایی در نظام سیاسی دموکرات یعنی جمهوری یا همان ” جمهوریّت” یعنی حاکمیّت دموکراتیک است.
ایرانیان رنج دیده، من به رغم آنکه به وقایع سیاسی بطور عموم نمی پردازم، اما می بینید که پیرامون خبر محکومیّت قضایی یا حقوقی سارکوزی، مقامی عالیرتبه ی سیاسی فرانسه و البته دور از قدرت امروز فرانسه، می نویسم. اما چرا؟
زیرا چنانکه به اشاره در معرفی سارکوزی می بینید، او یکی از چهره های شاخص سیاسی فرانسه بود که شاید هنوز و برغم بازنشستگی اش مورد حمایت سلولهای قدرت مالی و قهرا سیاسی جهان سرمایه، اعّم از فرانسوی و غیر فرانسوی باشد. و بعد، سارکوزی سیاستمداری دست راستی و قویّا ضّد چپ و ضّد سندیکالیسم کارگری فرانسه بود. برویهم نیکلا سارکوزی پرونده ی مناسبی در مواجه با مبانی دموکراسی نداشت. بهترین نشانه ی تایید چنین نظری صحبت های او بعد از صدور رای دادگاه در برابر خبرنگاران بود.
اینکه او، سارکوزی نظام قضایی فرانسه یکی از دو یا سه کانون دموکراسی جهان را به ” رسوایی قضایی” متهّم ساخت و خود را بیگناه دانست. او در پایان گفت که من به زندان میروم اما چیزی که دستگیر نظام قضایی فرانسه می شود ” رسوایی” ست. سارکوزی ماهیّت ضّد دموکراتیک خویش را امروز برابر ملّت فرانسه و جهانیان به نمایش گذاشت. اما در این واقعه یعنی محکومیّت نیکلا سارکوزی یک واقعیّت بزرگ هم آشکار شد. اینکه : دموکراسی زنده است و البته و البته در قدرت است.
سخن پایانی ؛ می خواهم به ایرانیان یادآوری کنم که من چرا تاکید دارم بر اینکه : یگانه امکان گذر سخت و سنگین و جانکاه ما از استبدادهای حاکم شیخ و شاه بر ما و یگانه امکان آزادی مردم و میهن ما از تمام اشکال جباریّت اعّم از عمامه و تاج و دین و الوهیّت و ضمائم اش، فقط و فقط ” دموکراسی” و ” نظام سیاسی دموکرات / لائیک ” است. تکرار می کنم : دموکراسی و لائیسیته.
پاریس
۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵