ابتدا توضیحی لازمست برای روشن کردن این موضوع که تکیه بر نقش تشکل آزاد و مستقل به معنای نادیدهگرفتن اثرگذاری سایر اقدامات در مسیر مطالبهگری نیست، بلکه ضامن پیشرفت هر کنش مطالباتی است. این تاکید از آنجا ضرورت دارد که ممکن است برداشت نادرستی به عمد بخواهد با در برابر قراردادن هر چیزی در برابر تشکلیابی اجازه فکر کردن به این مهم را از ذهن جامعه هدف پاک کند.
سپس میپردازم به اینکه چرا نبودِ سازمان و تشکیلات، قدرتِ ما را در مطالبهگری بسیار محدود و راه دستیابی به خواستهها را بسیار طولانی و مشکل کرده است؟
در در ادامه میپردازم به اینکه یک تشکیلات اثرگذار، از نظر کمّیت و کیفیّت چگونه ساختاری باید داشته باشد تا بتواند هر هدفی را قابل دستیابی کند؟
در پایان به نقش تشکل آزاد و مستقل در باره وظایف و خط مشیها خواهم پرداخت.
تکیه بر نقش تشکل آزاد و مستقل به معنای نادیدهگرفتن اثرگذاری سایر اقدامات در مسیر مطالبهگری نیست، بلکه ضامن پیشرفت هر کنش مطالباتی است
کافیست نگاه کنیم به تجربههای تاریخی و تجربههای شخصی که در زندگی خود و دیگران داشتهایم. نگاه کنیم به شرایطی که جمعی از آدمهایی که در قالبهای مختلفِ همکاری و همراهی، کار جمعی انجام دادهاند و مقایسه کنیم آن جمع را با افرادی که علیرغم داشتن هدف مشترک هریک به تنهایی و یا بطور تصادفآ جمعی، بدون آگاهی از توان و قدرت همبستگی خواستهاند به هدف مشترک دست یابند. در گذشته روشنفکرانی مثل موریس مترلینک نویسنده بلژیکی برای نشان دادن همبستگی در زندگی اجتماعی، به صورت سمبلیک شیوه زندگی اجتماعی مورچهها، زنبورهای عسل و موریانهها را به صورت مقاله و اثر ادبی در آورده تا به انسانها نشان دهد چقدر همبستگی بر سر آرمان مشترک میتواند بزرگی و عظمت داشته باشد. بطوریکه دشمنان در مقابلش سر تعظیم فرود بیآورند؛ و یا سعدی شاعر پرآوازهی کشورمان در حکایتی در گلستان میسراید:
پشّه چو پُر شد، بزند پیل را / با همه تندی و صلابت که اوست
مورچگان را چو بوَد اتّفاق / شیرِ ژیان را بدرانند پوست
این آفریدههای ادبی از زبان شاعران و نویسندگان از قرنهای پیش تا قرون معاصر برای این بوده است که هریک به مردم زمانه خود و یا آیندگان اهمیت همبستگی را نشان دهند.
بنابراین آنچه مهم است اینکه ما نیازهای مشترک داریم، برای رفع این نیازها و داشتن زندگی با کرامت و سالم باید اهدافی را بطور دستهجمعی تعیین کنیم و به شکلی همبسته و همگانی در راه تحقق این هدفها اقدامات شایسته و لازم را انجام دهیم و تا رسیدن به اهداف خود پراکنده نشویم. این به ما یک نوع تربیت زندگی اجتماعی هم میدهد که میتواند نسل به نسل منتقل شود. در جوامعی که دیکتاتوری حاکم بوده این روحیه زندگی اجتماعی را همواره سرکوب کرده است. ما به خاطر خود و آیندگان که فرزندان ما هستند باید همبستگیِ سازمانیافته و خردمندانهای را ایجاد کنیم، هرچه بزرگتر و عمیقتر، نتیجهبخشتر مثل بهم پیوستن نهرها و رودهایی که در برابر شتاب و سرعت و قدرت با هم بودنشان هیچ نیرویی تاب ایستادگی ندارد. فرق بهم پیوستن انسان با رود، مورچه، زنبور عسل و موریانه در این است که این قدرت امکان زندگی بهتر را شعور انسانی فراهم میکند و رفتاری بر اساس غریزه نیست.
تنها آنها که حقوق مردم را زیر پا میگذارند باید از این قدرت بترسند و میترسند. بنابر این برای هرگونه هدف اجتماعی که در عینحال نفع شخصی هر یک از اعضای آن اجتماع را هم تامین میکند، نیاز به داشتن سازمانی همبسته و منظم و دارای حساب و کتاب مشخص و قوانینی است که توسط خود تشکیلدهندگان این سازمان نوشته و تصویب شده است.
چرا نبودِ سازمان و تشکیلات، قدرتِ ما را در مطالبهگری بسیار محدود و راه دستیابی به خواستهها را بسیار طولانی و مشکل کرده است؟
در این باره دعوت میکنم بیایید از برهان خلف استفاده کنیم. این پرسش را وارونه فرض کنیم.
با فرض داشتن یک تشکیلات قوی فکر کنیم تا چه اندازه دستبابی به مطالبات امکانپذیرتر و با کمترین زمان ممکن قدرت ما تاثیرگذارتر خواهد بود؟
با وجود یک تشکیلات آزاد و مستقل این شرایط فراهم میشد:
· برنامه و اهداف مشخصی وجود داشت.
· بر اساس آن شعارها به جا و منطبق با خواستهها و مطالبات تنظیم، تدوین و مصوب میشد.
· حقوق اعضای تشکیلات مشخص بود. هر میزان تعداد افزایش مییافت ، کیفیت بر آوردن این حقوق فراهمتر میبود.
· در نتیجه پاسخ به اجرای هر تاکتیک مطالباتی با توجه به این تعداد قابل سنجش بود. کمّیت اعضا بر کیفیت کوشش برای کسب خواستهها میافزود.
· هر تشکیلاتی با برنامههای موفق میتوانست الگوی مناسبی برای دیگران سازمانهای مشابه باشد.
· تشکیلات امکان ایجاد رسانه را برای برنامههای خود فراهم میکرد.
· با کمک رسانه دلیل ِ طرح خواستها و مطالبات و همچنین پاسخهای مسوولان موردنظر را به اعضای خود گزارش میداد و از آنها همفکری بیشتر و مناسبتری دریافت میکرد.
· با توانمندی اعضا و تقسیم کارهای مربوط به اقدامات مطالبهگری سهم مشارکت را بالا میبُرد.
· با برقراری ارتباط در کمیسیونهای مختلف باموضوعاتِ متفاوت، امر مطالبهگری را ارتقاء میبخشید.
در شرایط کنونی و نبود تشکلهای آزاد و مستقل قریبا تمام این موارد یا وجود ندارد و با وجود تشکلهای زرد (مانند تشکلهای موضوع قانون کار و کانونهای بازنشستگی) تنها شکل و ساختار بیمضمون و محتوایی وجود دارد که قائل به ایجاد چنین برنامه و خط و مشی و مناسبات تشکیلاتی زنده و پویا نیست.
در نتیجه بازنشستگان برای مطالبهگری بی سازمان و تشکیلات و با تعدادی محدود به خیابان و عرصه عمومی کشیده میشوند . مانند آنچه هماکنون بطور پراکنده و جدا از هم و بیحمایت و همراهی کانونها، عرصه عمومی (خیابان) را در اختیار میگیرند، و در نتیجهی فقدان و کمتوانی آنچه باید تحقق یابد دور از دسترس خواهد بود.
تشکیلات اثر گذار، از نظر کمیت و کیفیت چگونه ساختاری باید داشته باشد تا بتواند هر هدفی را قابل دستیابی کند؟
یک تشکیلات به اعتبار تودههای تشکیلاتی خود میتواند موثر باشد. فرض که درصد بالایی از بازنشستگان عضو کانونهای بازنشستگی هستند. اگر کانونها توان تاثیرگذاری براین تودهی تشکیلاتی را از راه آگاهیرسانی و توجه دادن به حقوق آنها در ارتباط با سازمان تامین اجتماعی پیرامون موضوعات بسیار مهمی از جمله موضوع مواد ۹۶. ۱۱۱ و ۵۴ نداشته باشد، خود به خود از احراز نمایندگی این اعضا ساقط است. اگر کانونها ارتباط متقابل با بازنشستگان را بطور مستمر و پویا برقرار نکنند و نتوانند انگیزهی حضور آنها را در مجامع عمومی بالا ببرند، عملا در موضع خنثی قرار دارند چرا که بدون حضور اعضا یک تشکیلات قادر نیست حتی در صورت شناخت مطالبات، ارادهی قدرتمندی را برای تحقق خواسته ها ، بعنوان پشتوانهای تعیین کننده، سازمان دهد .
آنچه یک تشکیلات را توانمند میسازد: کمّیت اعضای فعال و کارآمد و مسوولیت پذیر و دارای خردمندی و آگاهی از منافع خود در ارتباط با تامین اجتماعی است . آیا چنین تشکیلاتی را در کانون های بازنشستگی سراسر کشور میشناسیم ؟
تفاوت تشکلهای واقعی آزاد و مستقل با این کانونها در وجود و حضور اعضای توانمند، آموزش پذیر، آگاه به خواستههای قانونی مقرر شده در تامین اجتماعی و مسوولیتپذیر در برابر امر مطالبهگری است.
چرایی این تفاوت دقیقا به عدم انطباق ساختار با مضمون فعالیت این تشکلها بر میگردد که قابل توضیح است.
نقش تشکل آزاد و مستقل درباره وظایف و خط مشیها
· در شناخت جمعی از شرایط و تحلیل درست از اوضاعِ سازمان بیمهگر تامین اجتماعی و یا سازمانهای بیمهگر تجاری طرف قرارداد، قابلیتهای تخصصی و کارآمد را از بین اعضایش کشف میکند و از آن یاری می گیرد. این ارزیابی به منظور تاثیرگذاری بر روابط سازمانهای بیمهگر طرف قرارداد برای عقد بیمههای تکمیلی اهمیت دارد.
· تشکل آزاد و مستقل، ارزیابی بهترین راه حلها را از طریق بارش فکری و هماندیشی اعضا به دست میآورد. در مقابل شاهدیم آنچه در کانونهای زرد میگذرد، اساسا خِرَد جمعی در توده بازنشستگان را نادیده میگیرد. اما تشکل آزاد و مستقل گروههای بازنشستهی داوطلب را در کمیتهها و کمیسیونها سازمان میدهد و از توانمندی و دانش و خردمندی آنان به سود بازنشستگان استفاده خواهد کرد.
· تشکل آزاد و مستقل در ارزیابی توان؛ اراده و بهترین رفتارهای جمعی همراه با مناسبترین عملکردها در راستای مطالبهگرایی را میتواند به درستی بسنجد. این سنجش عمدتا در شرایط ویژه مطالبهگری اهمیت بسیاری دارد.
· تشکل مستقل و آزاد قادر خواهد بود دعوت به کف خیابان برای کسب مطالبات را با تجّلی قدرتمند نمایش دهد. آن چیزی که نه در بیسازمانی ممکن است و نه با وجود تشکلهای زرد.
· تشکل مستقل و آزاد مناسبترین شعارها از دل تحلیل های درست و با خرد جمعی کشف می کند. بسیار اهمیت دارد که شعارها خنثی و صرفا احساسی نباشد و قابلیت بسیج بازنشستگان را داشته باشد. نمونههای بسیاری از شعارهای خنثی را امروزه در بیسازمانی مطالبهگران شاهد هستیم، شعاری چون “وعده وعید کافیه _ سفره ما خالیه” در بهترین حالت دعوت مسوولان در توجه به وضعیت اقتصادی در محدودهی “نان” است. اگر مسوولان ارادهای برای توجه به اقتصاد خانوار بازنشسته داشتند، وضعیت بازنشسته به این منوال نبود! این شعار در عین حال تقلیل دادن اقتصاد خانوارها در حدّ خالی نبودن سفره است و نگاهی به سایر امور اقتصادی بازنشسته از جمله هزینههای بهداشت و درمان و یا سرانه تفریح و مطالعه بسیاری دیگر از نیازهای جدی دوران کهولت، ندارد. در جمع تشکیلاتی صاحبان حق در مییابند که شعارها باید حداقل این خصوصیات را داشته باشد: بنا به ضرورت سلبی باشد، بنا به ضرورت ایجابی باشد، بسته به شرایط تاکتیکی باشد و با نگاه به آینده استراتژیک باشد، به خاطر مطالبهای خاص تکمنظوره خواهد بود و بنا به تعیین مطالبههای متفاوت و عام چند منظوره خواهد شد، خنثی نباشد و برعکس هدفمند باشد، ایجاد انگیزه برای مشارکت در مطالبهگری را بالا ببرد و بیشترین مخاطبان را در همصنفان و خانوادههایشان جذب کند.
· در تشکل آزاد و مستقل تصمیمسازی و نهاییکردن تصمیمات با خرد جمعی است. این تصمیمات ابتدا به صورت کلان در مجامع عمومی تصویب میشود و به خطمشی و برنامهی مجمع عمومی در اختیار هیات مدیره منتخبِ مجمع قرار میگیرد و در اجرا هیات مدیره با کمک کمیسیونها و همفکری و بازهم متکی برخرد جمعی اعضای داوطلب در کمیسیونها، تصمیمات اجرایی میشود.
· اقدامات اجرایی مصوبات مجمع: کسب مطالبات و قطعیت بخشیدن به حفظ دستاوردها متضمن همراهی هر چه بیشتر اعضای تشیکلات مستقل و آزاد است. این ضمان اجرایی از هر گونه سازش و مماشات در اجرای مصوبات مجمع و کسب مطالبات و از هر میزان کارشکنی و ناکارآمدیهای احتمالی جلوگیری خواهد کرد.