اندیشه ، فلسفه
  • مهندسی هراس و تاریخ‌نگاری امنیتی علیه جریان‌های چپ – سیاوش قائنی
    کارزار رسانه‌ای و امنیتی چپ‌ستیزانه، فراتر از یک اقدام صرفاً رسانه‌ای یا امنیتی است.  این کارزار، پروژه‌ای ساختاری، سازمان‌یافته و چندسطحی است که با هدف حذف نظام‌مند هر صدای عدالت‌خواه، مستقل و آلترناتیو در
  • چرا پوتین ممکن است عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا را بپذیرد؟
    در پی مذاکرات اخیر، احتمال پذیرش عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا از سوی روسیه به‌عنوان بخشی از توافق صلح مطرح شده است؛ اقدامی که اوکراین را نظامی بی‌طرف، اما سیاسی و اقتصادی به اروپا پیوند می‌دهد. پوتین شرط
  • کشف عدالت: سفر به سوی درک اصول اخلاقی
    مقدمه: چه چیزی درست است؟ این پرسشی است که در هسته وجودی ما قرار دارد و جوامع بشری را از دیرباز به خود مشغول کرده است. این پرسش، نه تنها یک کنجکاوی فلسفی، بلکه یک چالش عملی است که هر روز در
  • باید خیلی از این شوراهای عالی را حذف کنیم
    نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی تاکید کرد که معنی ندارد این همه شوراها وجود داشته باشد و مجلس را دور بزنند.غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با آوش ضمن ارزیابی تعدد
  • نامه‌ها و جادوی کلمات فرشته وزیری‌نسب
    «نامه‌نگاری یعنی عریان کردن خویش در محضر اشباح، و این همان چیزی است که اشباح با ولع و آزمندی به انتظارش نشسته‌اند. بوسه‌های مکتوب به مقصد نمی‌رسند زیرا به مقصد نارسیده اشباح در میانهٔ راه آنها را
تاریخ
اقتصاد

اعتمادآنلاین | «من و آمندلی و علی کریمی!» عنوان یادداشت احمد زیدآبادی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: چنان با شوق و ذوق به سمتم آمد که فکر کردم زنش را طلاق داده است! ولی نه! مشخص شد که هنوز با هم دعوا دارند. ذوق و شوقش منشأ دیگری داشت. از شادی دهانش را تا بناگوش باز کرد و گفت: تو نمی‌خوای جوابی به علی کریمی بدی؟ من: کدوم علی کریمی؟

او: همان فوتبالیست معروف که رفته خارج!

من: راستش من از فوتبال هیچ سررشته‌ای ندارم. فرق تیم‌های منچستر یونایتد و منچسترسیتی را هم نمی‌دونم و از این جهت پسرام بهم می‌خندن!

او: من چه کارِ فوتبال دارم؟ علی کریمی به تو حمله کرده!

من: به من؟ خب، برای چی؟

او: یه جا درباره رضا پهلوی حرف زده‌ای، اونم ناراحت شده و چند تا لیچار بارت کرده!

من: خب، کرده باشه. مهم نیست. من که با علی کریمی طرفیت نمی‌کنم!

او: اینقدر خودتو لوس نکن! یه جوابی بده دیگه! تو این وضع خراب پس ما دلمون به چی خوش باشه؟ به خدا ما هیچ خوشی تو زندگی نداریم تمام خوشیمون به خواندن همین چیزاست دیگه. شب تا صبح تو فضای مجازی دنبال اینیم که ببینیم که کی به کی چیزی پرانده و کی جوابش را داده! اگر اینم را از ما دریغ کنین که تو این آلودگی و درماندگی باید سرمون را بذاریم زمین و بمیریم!

من: یعنی این مساله اینقدر برات مهمه؟

او: بله. خیلی مهمه. خیلی مهم‌تر از مرگ کیسینجره که براش نوشتی.

من: حالا علی کریمی چه لیچاری بار من کرده؟

او: نوشته «شماها که معلوم نیست پدرتون کیه!!»

من: پدر من که دیگه شهره خاص و عام شده. اسمش آمندلی بود و جیک و پیک کاراش را هم در خاطراتم نوشته‌ام و همه خوانده‌اند.

او: نه اینجوری جواب نده! یه جوری جواب بده که آدم حظ کنه!

من: یعنی چه جوری؟

او: یه جوری که وقتی بخونه به جلزولز بیفته و یه جواب تندتر بده که ما بخونیم و بخندیم و حالمون جا بیاد!

من: خب، در جوابش می‌گم حیف نبود این همه دانش و فرهنگ و ادب و تمدن را ‌برداری و با خودت ببری به فرنگ؟

او: نه. اینم چنگی به دل نمی‌زنه. از اون نکته پرانی هایروشنفکری است. یه چیز باحال‌تر بهش بگو!

من: خب، می‌تونم بهش بگم با این دفاعی که از رضا پهلوی می‌کند که «شاهزاده» را ممکنه به…

او: به؟ به چی؟ بگو دیگه. چرا حرفت را خوردی؟

من: خب، این اصطلاحی است که شیخ محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان به کار می‌برد و آن خدابیامرز هم خیلی عفت کلام نداشت. یه دفعه همون اصطلاح به نوک زبونم آمد، اما دیدم که شایسته نیست.

او: این اداها چیه؟ «شایسته نیست» دیگه چه صیغه‌ایه؟ بگو تا بخندیم و حال کنیم!

من: مرد حسابی! مرا اسکل گیر آوردی؟ می‌خوای بخندی برو دیوان عبید را بخون. برو فیلم فسیل را ببین. برو یادداشت‌های مدیر مسوول روزنامه… را بخون. برو سخنرانی … را بشنو! مگه من مسخره تو هستم که کارم خندوندن تو و امثال تو باشه؟

او: حالا چرا اینقدر برزخ می‌شی؟ نمی‌خوای بگی نگو. مگه مجبورت کردم؟ من اصلا چه کارم به خنده؟ فقط خواستم بهت محبتی کرده باشم. با خودم گفتم که این آدم بی‌تربیت پاش را از گلیمش درازتر کرده و اگه جوابش را ندی، خیلی‌ها فکر می‌کنن جوابی نداری! یا زبونت را مار گزیده! یا جوهر قلمت خشک شده! یا کیبرد لپ تاپت خراب شده! برا خودم نگفتم که. من که هر چهار جلد خاطرات منتشر شده‌ات را خوانده‌ام و آمندلی را از دایی و عموم هم بهتر می‌شناسم! فقط خواستم یه چیزی بار این علی کریمی بکنی که از این به بعد هر وقت خواست استوری بگذاره و لیچار بار این و اون کنه، یادش بیاد و چهارستون بدنش مثل بید بلرزه! ولی حیف که تو هم این کاره نیستی! نه اینکه نباشی، خودتو لوس می‌کنی! ادای روشنفکری در می‌آری! به جای این کارا برو از عبید زاکانی یاد بگیر! از اونم یاد نمی‌گیری از مولانا یاد بگیر!…..

***

در همین زمینه: اندر حکایت مسخره کردن احمد زیدآبادی، براندازان را!؛ ف. م. سخن (تاریخ انتشار ماه تیر ۱۴۰۰)

شما چه فکر می کنید؟ دیدگاه خود را دربخش نظرات به اشتراک بگذارید

print
مقالات
  • آخرین نبرد یک کمونیست پیر: آرزوی بازگشت به شمال
    در خانه‌ای کوچک و سیمانی در حاشیه گیِمپو، نزدیک منطقه غیرنظامی‌شده کره، پیرمردی ۹۵ ساله آهسته و لرزان بر عصا تکیه می‌دهد تا روی زمین بنشیند. آن هاک‌ساپ، که زمانی جوانی ورزشکار و جودوکار بود، اکنون شبحی از
  • سودمندگرایی: ارزیابی لذت، درد و ارزش زندگی
    مقدمه در دنیای امروز، تصمیم‌گیری‌های اخلاقی و سیاسی اغلب با هدف دستیابی به “بهترین نتیجه” برای “بیشترین تعداد” افراد صورت می‌گیرد. این ایده ریشه‌در فلسفه‌ای قدرتمند به نام سودمندگرایی
  • ایران پس از جنگ موجی از سرکوب به راه انداخته است ۳ سپتامبر
    سازمان عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر امروز اعلام کردند که مقامات ایرانی به بهانه‌ی امنیت ملی، پس از درگیری‌های ژوئن ۲۰۲۵ با اسرائیل، سرکوبی هولناک را به راه انداخته‌اند. این بحران عمیق‌تر، ضرورت پیگیری فوری
  • ده متری آفتاب لیلا راعی
    حالا افتاده‌ام در اعماق سد کرج و دارم فرو می‌روم. هیچ‌کس نمی‌داند من اینجا هستم. حالا همه‌جا دنبالم خواهند گشت. کِی دنبالم می‌گردند؟ کی دنبالم می‌گردد؟ کسی هست نگران نبودنم بشود یا قرار است همین‌جا، میان
  • ایران در ۳۰ روز آینده چه انتخابی خواهد داشت؟
    تشدید اختلافات داخلی بر سر خروج از ان.پی.تی یا قطع همکاری کامل با آژانس، می‌تواند موقعیت بین‌المللی ایران را به‌شدت تضعیف کند. ضرورت دارد که تصمیم‌گیران اصلی در تهران، به جای اقدامات شتاب‌زده که تبعات غیرقابل
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0272049
Visit Today : 408
Visit Yesterday : 547