مفهومی است که در تاریخ کلیسای کاتولیک و به ویژه در تاریخ کلیسای فرانسه به کار رفته است. این مفهوم از فرانسوی « Gallican » گرفته شده که به معنی « مربوط به فرانسه » است. گالیگانیسم در اصل به موقعیت و قدرت کلیسای فرانسه و تأکید بر مستقل بودن کلیسای فرانسه از پاپ و کلیسای روم اشاره دارد.
در دوره میانهی قرون وسطی، کلیسای کاتولیک اروپا به رهبری پاپ، به عنوان قدرتی مهم در جوامع اروپایی شناخته شد. اما در قرن شانزدهم، مشکلاتی برای کلیسای کاتولیک فرانسه به وجود آمد. در آن زمان، پادشاه فرانسه با مطالبه از کلیسای فرانسه و پاپ، سعی در تحت کنترل گرفتن کلیسای فرانسه و کاهش قدرت پاپ داشت. به عنوان یک جواب به این درخواست، گالیگانیسم به وجود آمد و بیانگر این مفهوم شد که قدرت پاپ محدود است و مجموعهی کلیسایی در فرانسه مستقل باید باشد.
گالیگانیسم در قرن هفدهم به عنوان یک حرکت و جنبش سیاسی، اجتماعی و کلیسایی شناخته شد. این جنبش به شکل مستقیم با موقعیت قدرتمند پاپ در اروپای غربی مخالفت داشت. همچنین، گالیگانیسم در طول تاریخ کلیسای فرانسه تأثیر قابل توجهی داشته است و برای بسیاری از کشورهای اروپایی به عنوان یک مفهوم مهم در تاریخ کلیسای کاتولیک قابل توجه است.
فرق میان لائیسیته و سکولاریسم
اصول پایه قانون لائیسیته بر اساس تعریف مفهوم لائیسیته، شامل موارد زیر میشود:
جدا بودن دین و دولت: به عبارت دیگر، هیچ گونه تداخلی بین امور مذهبی و امور سیاسی نباید وجود داشته باشد. دین به عنوان یک امر شخصی و خصوصی در دیدگاه لائیسیته قرار میگیرد و دولت نیز باید از پیروی از هر دین خاصی خودداری کند.
برابری شهروندان: همه شهروندان، بدون توجه به اعتقادات مذهبی یا نژاد و قومیت وهرگونه امتیاز خانوادگی، باید در برابر قانون برابر باشند. در دیدگاه لائیسیته، دین نباید به عنوان معیاری برای تمایز و تفکیک بین شهروندان استفاده شود.
همه افراد باید حق داشته باشند که به هر دین یا باوری که دوست دارند، پایبند باشند یا آن را رد کنند. در دیدگاه لائیسیته، هیچ کس نباید به دلیل عقیده و باور خود مورد تبعیض قرار گیرد.
آزادی های فردی: حقوق شهروندان برای بیان و عمل به دلخواهشان باید تضمین شود. در دیدگاه لائیسیته، هیچ گونه محدودیتی برای انجام فعالیت های فردی، مانند اعتقادات دینی، خانوادگی یا فرهنگی، وجود ندارد.
دولت باید همچنان به ارائه خدمات و تامین نیازهای شهروندان، بدون توجه به باورهای مذهبی یا عقاید خاص، متعهد و متمرکز باشد.
سکولاریسم و لائیسیته دو مفهوم مختلف هستند، ولی در مورد لائیسیته فرانسوی، ممکن است با سکولاریسم به عنوان یکی از جنبههای آن تداخل داشته باشد.
لائیسیته فرانسه به معنی تفکیک کامل بین مسائل مذهبی و دولتی است. این مفهوم بر اساس ایدهآلهای جدایی کامل دین از دولت و تمایز دادن بین شئون دینی و دولتی شکل گرفته است. به عنوان مثال، در لائیسیته فرانسه، ممنوعیت پوشیدن نشانهای دینی در مدارس و دولتیها به عنوان بخشی از تفکیک بین دین و دولت به کار میرود.
سکولاریسم به دنبال تأمین جدایی دین و دولت و محافظت از حقوق شهروندان به طور کلی است. در این مفهوم، دین در زندگی عمومی باید به عنوان یکی از عواملی که شهروندان را تحت تأثیر خود قرار میدهد، شناخته شود، اما دین نباید در تصمیمگیریهای دولت و سیاستهای عمومی دخیل باشد.
اما دین میتواند مفاهیم سیاسی را هم داشته باشد و هیچ قانونی تضمین کننده جدایی دین و دولت نیست; دین مورد حمایت دولت است و آزادی ورود به ساختار ها را دارد و مفهوم مالی آن هم محفوظ است و میتواند حاکمیت کامل مالی داشته باشد ومالیات دینی هم بپردازد.
از این جهت، تفاوت اصلی بین لائیسیته فرانسه و سکولاریسم این است که لایسیته فرانسه به عنوان یک مدل خاص برای تفکیک کامل دین از دولت و تمایز دادن بین شئون دینی و دولتی در فرانسه به کار میرود: یک قانون است و بر مدل مالی دین نیز نظارت دارد، در حالی که سکولاریسم یک مفهوم کلی است که به دنبال جدایی دین و دولت است و محافظ حقوق شهروندان به طور کلی است.
چرا لائیسیته در فراسه قانون شد نه در آلمان ودیگر کشور های اروپا؟
در فرانسه، تاریخچهی طولانی و پیچیدهای دربارهی ارتباط بین کلیسا و دولت وجود داشته است. این تاریخچه با نیرومند شدن قدرت پادشاهی در فرانسه و دستیابی به استقلال از نظر مالی و اداری از سوی کلیسا، شکل گرفت. در این شرایط، حکومت فرانسه، با ادعای برتری قانون مدنی بر قوانین کلیسایی و پاپ، قدرت کلیسا را به محدودهی کشور خود محدود کرد. در نتیجه، لائیسیته در فرانسه به صورت قانونی تبدیل شد که طبق این قانون دولت فرانسه به عنوان مسئول بر عملکرد کلیسا در امور دینی، تعیین کننده شد.
اما در آلمان، تاریخچهی ارتباط بین کلیسا و دولت متفاوت بود. آلمان دارای سیستم چندین دولتی (دولت در دولت) بود و کلیسای کاتولیک و پروتستان در این دولتها به شکل مجزا و مستقل فعالیت میکردند. در این شرایط، قانون لائیسیته در آلمان به صورت قانونی اجرا نشد و ارتباط کلیسا و دولت, با هر یک از دولت های شکل گرفته درون دولت, به شکل جداگانه تعیین و تنظیم شد.
در نتیجه به دلیل تفاوتهای تاریخی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی بین کشورهای اروپا, درآنها لائیسیته یا حکومتهای سکولار اجرا شد.
اصول و پایه های قانون لائیسیته
اصول پایه قانون لائیسیته بر اساس تعریف مفهوم لائیسیته، شامل موارد زیر میشود:
جدا بودن دین و دولت: به عبارت دیگر، هیچ گونه تداخلی بین امور مذهبی و امور سیاسی نباید وجود داشته باشد. دین به عنوان یک امر شخصی و خصوصی در دیدگاه لائیسیته قرار میگیرد و دولت نیز باید از پیروی از هر دین خاصی خودداری کند.
برابری شهروندان: همه شهروندان، بدون توجه به اعتقادات مذهبی یا نژاد و قومیت، باید در برابر قانون برابر باشند. در دیدگاه لائیسیته، دین نباید به عنوان معیاری برای تمایز و تفکیک بین شهروندان استفاده شود.
آزادی عقیده: همه افراد باید حق داشته باشند که به هر دین یا باوری که دوست دارند، پایبند باشند یا آن را رد کنند. در دیدگاه لائیسیته، هیچ کس نباید به دلیل عقیده و باور خود مورد تبعیض قرار گیرد.
آزادی های فردی: حقوق شهروندان برای بیان و عمل به دلخواهشان باید تضمین شود. در دیدگاه لائیسیته، هیچ گونه محدودیتی برای انجام فعالیت های فردی، مانند اعتقادات دینی، خانوادگی یا فرهنگی، وجود ندارد.
حفظ تعادل بین مذهبی و غیرمذهبی: دولت باید همچنان به ارائه خدمات و تامین نیازهای شهروندان، بدون توجه به باورهای مذهبی یا عقیدات خاص، متمرکز باشد. در دیدگاه لائیسیته، دین باید به عنوان یکی از بخش های فرهنگی و تاریخی جامعه تلقی شود.
تاریخ لائیسیته به دورهای از تاریخ فرانسه اشاره دارد که در آن جدایی دین از نهاد دولت و بنا نهادن لائیسیته به عنوان یک اصل اساسی در سیاست و جامعه فرانسه پذیرفته شد. این دوره از تاریخ به طور کلی از قرن هیجدهم تا نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در فرانسه میباشد.
در اوایل قرن هیجدهم، فرانسه هنوز یک کشور مذهبی بود و کلیسا در سیاست بسیار نفوذ داشت. با آمدن دوره روشنگری، که تأکید بر دانش، عقلانیت، و پذیرش دین به عنوان یک مسئله شخصی را داشت، بسیاری از فرانسویها شروع به پذیرش لائیسیته کردند. در سال ۱۹۰۵، قانون لایسیته به تصویب رسید که تأکید میکرد که دولت فرانسه باید درمقابل مذاهب بی طرف باشد و هیچ تبعیضی براساس دین و مذهب نداشته باشد. این قانون باعث شد که مدارس عمومی و دولتی فرانسه لائیک شوند و دین و مذهب در آنها به صورت کامل از بین بروند. تأکید بر لائیسیته در فرانسه به عنوان یک اصل اساسی سیاسی همچنان ادامه دارد.
در فرانسه، تاریخچهی طولانی و پیچیدهای دربارهی ارتباط بین کلیسا و دولت وجود داشته است. این تاریخچه با نیرومند شدن قدرت پادشاهی در فرانسه و دستیابی به استقلال از نظر مالی و اداری از سوی کلیسا، شکل گرفت. در این شرایط، حکومت فرانسه، با ادعای برتری قانون مدنی بر قوانین کلیسایی و پاپ، قدرت کلیسا را به محدودهی کشور خود محدود کرد. در نتیجه، لائیسیته در فرانسه به صورت قانونی تبدیل شد و دولت فرانسه به عنوان مسئول بر عملکرد کلیسا در امور دینی، تعیین کننده بود.
آیا لائیسیته ضد دین است؟
لائیسیته به معنی جدایی دین از دولت و ارائه خدمات دولتی بدون تبعیض برای همه شهروندان بدون توجه به عقاید دینی آنها است. لذا، لائیسیته در واقع مخالف هرگونه تبعیض بر اساس دین است و هدف آن ارائه یک فضای عمومی برای همه شهروندان بدون تبعیض بر اساس دین، نژاد، جنسیت و… است.
در برخی موارد، ممکن است لائیسیته باعث شود که برخی عناصر مذهبی و سیاسی در فضای عمومی کمتر دیده شوند، اما این به معنای ضد دین بودن لائیسیته نیست. در واقع، لائیسیته بر اساس ایدهآلهای جدایی کامل دین از دولت و تمایز دادن بین شئون دینی و دولتی شکل گرفته است و هدف آن حفاظت از حقوق همه شهروندان، اعم از دینی یا غیر دینی است. بنابراین لائیسیته نه تنها ضد دین نبوده، بلکه تلاش میکند تا از هرگونه تبعیض بر اساس دین جلوگیری کند و همه را برابر در ارتباط با دولت و خدمات دولتی قرار دهد.
لائیسیته به معنی جدایی دین از دولت و تمایز دادن بین شئون دینی و دولتی است. برای حفظ این جدایی، دولت باید بدون تبعیض به همه شهروندان، اعم از دینی و غیر دینی خدمات دهد و نباید به دینی بودن یا نبودن یک شهروند توجه کند. در این حالت، دولت مانعی برای انجام مناسک دینی شخصی نیست. برای مثال; هر شخص برای انجام نماز یا سایر مناسک دینی خود، میتواند به مکانهای دینی مراجعه کند و دولت نباید در این مورد مانعی برای او باشد.
به عنوان مثال دیگر، در فرانسه که یکی از کشورهایی است که لائیسیته را به عنوان اصل بنیادی دارد، مساجد، کلیساها و سایر مراکز مذهبی با رعایت قوانین لائیسیته، اجازه انجام مناسک دینی را به مردم میدهند. البته باید توجه داشت که دولت باید در هر صورت از اینکه مناسک دینی با دیگران تداخل نداشته باشد، اطمینان حاصل کند. به عنوان مثال، اجازه نمیدهد که یک مراسم دینی منجر به مزاحمت برای سایر شهروندان یا ایجاد ناهنجاریهایی در جامعه شود.
بنابراین، لائیسیته به طور کلی مانع انجام مناسک دینی شخصی نیست و از این نظر میتواند با احترام به آزادی مذهبی هر فرد همراه باشد.
چرا امروز در ایران لائیسیته امکان پذیر است؟
در حال حاضر، در قانون ایران، اصل ولایت فقیه به عنوان مبنایی برای تعیین و تنظیم ارتباط بین دین و دولت در کشور تعیین شده است. بنابراین، مفهوم ولایت مطلقهی دینی در ایران وجود دارد و تفاوت قابل توجهی با مفهوم لائیسیته دارد.
اگرچه در تاریخ ایران، دورههایی وجود داشته که مفهوم لائیسیته به صورت موقت مورد استفاده قرار گرفته است، اما این مفهوم به صورت رسمی در قانون ایران تعریف نشد و شانس ایجاد فرهنگ فکری و اجتماعی به جامعه ایران داده نشد. اگرچه از سالهای 1990 به بعد شاهد مطالبی در این موردبودیم اما گروه های سیاسی هرگز این راه حل را برای ایران معرفی نکردند. امروز اجرایی شدن لائیسیته در ایران به عنوان یک قانون و راهکاری برای رسیدن به یک حکومت بیطرف در آینده قابل تصور است.
تلاش ما این است که با توجه به این که دین در ایران دارای قدرت سیاسی و مالی است اصل بی طرفی دولت را با احترام به آزادی دین در حوزه مدنی وفرهنگی مطرح کنیم و یک بار برای همیشه قدرت دین را به حیطه فردی ببریم. چرا که آزادی وجدان واحترام به دین که یک اعتقاد فردی ست, از این راه تضمین خواهد شد. ایران امروز بدون شک آماده ایجاد یک دولت لائیک و بیطرف است و مردم ایران آمادگی دارند هر چند گروه های مزیت طلبی چون اصلاح طلبان و سلطنت طلبان پیشنهاد سکولاریسم را میکنند که فقط در شعار معنی دارد ولی در واقع یک نمایش برای رسیدن به قدرت و حفظ مزایای خود و قدرت مالی آیت الله ها ومبانی دینی است.