اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد
  • باید حرف زد تا راه باز شود
    یکم- چرا در روزهای تازه‌سپری‌شده مقوله عدم حضور مسعود پزشکیان در نشست شرم‌الشیخ مصر که درباره صلح غزه بود در کانون توجه قرار گرفت؟ واقعیت این است که برگزاری نشست شرم‌الشیخ برای آتش‌بس دائمی جنگ
  • اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیست‌ویکم
    مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن اخیراً از کتاب «اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیست‌ویکم» رونمایی کرده است که تلاشی برای بازنگری در اندیشه‌های اقتصادی در دوران پس از اجماع واشنگتن بوده است.
  • ارزپاشی از پکن تا کرمان
    یکم- گویا دوران وفور ارز به دست آمده از صادرات نفت به سرآمده است و همین مساله دردسرساز و ارزهای مصرف شده در بخش‌های مختلف بیشتر از همیشه زیر ذره‌بین می‌رود. چرا چنین فرضی دارید؟ اگر خبرهایی که این روزها از
  • رشد اقتصادی در نیمه اول امسال منفی شد
    مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که رشد اقتصادی ایران در نیمه اول سال جاری «منفی ۰/۳ درصد» بوده است که سقوط شدیدی نسبت به سال قبل را نشان می‌دهد.

پیشگفتار: در آغازِ هر راه، نسیمی هست که بوی فردا را با خود می‌آورد. نسیمی که از سطرهای اندیشه برمی‌خیزد و بر شانه‌های جوانی می‌نشیند؛ جوانی، این فصلِ همیشه بیدارِ زندگی که میان شور و شک، میان دانستن و ندانستن، در جست ‌وجوی خویش است.

این نوشته، نه نغمه‌ی موعظه است و نه طنینِ فرمان؛ آینه‌ای است از جانِ انسانی که در جهانِ پرآشوب امروز، هنوز به انسان بودن ایمان دارد. جهانی که در آن صدای حقیقت، گاه در ازدحامِ فریادها گم می‌شود، اما شعله‌ی اندیشه هنوز در گوشه‌ای از دلِ جوانی می‌سوزد و راه را روشن می‌کند. شما نسلِ تازه‌نفسِ زمین، فرزندانِ فردا ! شما در زمانه‌ای متولد شدید که واژه‌ها سنگین و معناها زخمی‌اند. در دورانی که تکنولوژی، فاصله‌ها را کوتاه کرده اما دل‌ها را دورتر ساخته است. این نوشته، گفت‌وگویی است میان خاکِ دیروز و افقِ فردا، میان رنجِ زیستن و شوقِ ساختن.

نگارنده نه خطبه می‌خواند و نه وصیتنامه می‌نویسد؛ معتقدم انسانیت هنوز زنده است، اگر بخواهید اش. آزادی هنوز ممکن است، اگر باورش کنید. عدالت هنوز رؤیاست، اگر برایش برخیزید. جوانی، نه تنها سال‌های نخستِ عمر، بلکه کیفیتی از روح است؛ شورِ تجربه، عطشِ دانستن و جسارتِ دگرگون‌ کردن. هر سطر از این نوشته، به احترامِ آن شعله‌ی مقدس درونِ شما نگاشته شده است. شعله‌ای که اگر خاموش نشود، می‌تواند تاریکی‌های یک عصر را به سپیده بدل کند.

در روزگاری که حقیقت زیر نقاب‌ها پنهان می‌شود، از «انسان» سخن می‌گویم، از حرمتِ جان، از بی‌قید و شرط بودنِ کرامت. خواندنِ این رساله ، نوعی سفر است؛ سفری از بیرون به درون، از تماشا به تفکر، از خاموشی به گفت‌وگو. اگر این نوشته را می‌خوانید، بدانید که مخاطبِ حقیقی آن شمایید؛ شما که در دو راهیِ آرمان و واقعیت ایستاده‌اید، شما که هنوز می‌پرسید، هنوز نمی‌ترسید، هنوز به آینده ایمان دارید در این جهانِ تند و تیره، امیدْ شجاعتی است که باید از نو آموخت. این متن، مشقی است برای همین امید. باشد که هر واژه‌اش، دانه‌ای باشد در خاکِ اندیشه‌ی شما، تا روزی درختی از خرد، عشق و آزادی در جانتان بروید و جهان را از نو معنا کند.

آغاز : شما که در آغاز راهید، در جهانی پر از پرسش و تضاد ایستاده‌اید. جهانی که در آن تکنولوژی با سرعتی سرسام‌آور پیش می‌تازد اما هنوز در بسیاری از گوشه‌هایش تبعیض، نابرابری، خشونت و سرکوب حضور دارد. در چنین جهانی، انسان بودن خود یک کنش است؛ دفاع از آزادی، یک مسئولیت اخلاقی است! این نوشته دعوتی است به اندیشیدن، نه فرمانی برای پیروی. گفت‌وگویی است میان نسل‌ها، میان امید و تجربه، میان رؤیا و واقعیت.

خانواده و جامعه کوچک نخستین آینه‌ای هستند که انسان خود را در آن می‌بیند. اگر این آینه شکسته باشد، تصویر انسان نیز تکه ‌تکه می‌شود. اگر کودک در محیطی رشد کند که در آن احترام، گفت‌وگو و محبت وجود دارد، از همان آغاز می‌آموزد که آزادی نه امتیاز بلکه حق طبیعی اوست. اما اگر خانه و جامعه کوچک بر پایه‌ی تحقیر، سلطه و سکوت بنا شده باشند، بذر ترس و خشونت در دل او کاشته می‌شود. هیچ کودکی با نفرت زاده نمی‌شود؛ نفرت را می‌آموزد، همان‌ گونه که احترام و عشق را نیز می‌تواند بیآموزد. خانواده، اگر بر انسانیت استوار باشد، نخستین پناهگاه آزادی است.

هیچ جامعه‌ای بدون احترام به آزادی اندیشه، به بلوغ نمی‌رسد. آزادی بیان، یعنی حق گفتن، شنیدن و اندیشیدن؛ حتی آن‌گاه که اندیشه‌ای ناخوشایند یا متفاوت باشد. جامعه‌ای که در آن زبان‌ها بسته و قلم‌ها شکسته شوند، دیر یا زود به خشونت پناه می‌برد. آزادی، مادر اخلاق است؛ زیرا تنها انسان آزاد است که می‌تواند انتخاب اخلاقی داشته باشد. دفاع از آزادی بیان، دفاع از امکانِ رشد انسان است و دفاع از حقوق بشر، دفاع از خودِ زندگی است. حقوق بشر نه شعار است و نه امتیاز گروهی خاص، بلکه زبان مشترک کرامت انسانی است.

دفاع از حقوق بشر باید بی‌قید و شرط باشد. هیچ مذهب، ایدئولوژی یا قدرتی نباید به نام «مصلحت» یا «نظم»، حق انسان را از او بگیرد. شکنجه، زندانیان‌ بی‌محاکمه و مجازات اعدام لکه‌های سیاهی هستند بر دامان انسانیت. هیچ نهادی، هیچ حکومتی و هیچ فردی، حق گرفتن جان دیگری را ندارد. عدالت، آن ‌گاه معنا دارد که بر کرامت انسان استوار باشد، نه بر انتقام. لغو کامل مجازات اعدام و شکنجه، نه تنها مطالبه‌ای حقوقی، بلکه وظیفه‌ای اخلاقی است؛ زیرا جان، مقدس ‌تر از هر قانون است.

اما تبعیض تنها در سیاست و قانون نیست، در خانه‌ها نیز هست. در نگاه ضد زن و فرهنگ مردسالار، تبعیض از نخستین روزهای زندگی در ذهن کودکان نقش می‌بندد. وقتی دختران در سایه‌ی ترس و تحقیر رشد می‌کنند و پسران در سایه‌ی برتری و سلطه، جامعه دو نیم می‌شود: نیمی ساکت، نیمی متکبر. هیچ جامعه‌ای با نابرابری جنسیتی آزاد نخواهد شد. برابری کامل  حقوقی زن و مرد در قانون، در خانواده، در کار و در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی ، پایه‌ی عدالت است. زن، انسان است، نه مِلک و نه تابع. برابری زن و مرد تنها خواسته‌ای فمینیستی نیست؛ ضرورتی است انسانی برای رهایی همگان.

هیچ تفسیری از مذهب، سنت یا فرهنگ نمی‌تواند مجوز تبعیض باشد. اگر دینی، فلسفه‌ای یا قانونی به ما می‌گوید که زن کمتر از مرد است، آن قانون و آن تفسیر باید دگرگون شود! در برابر هر شکل از تبعیض جنسیتی، قومی، زبانی یا فکری باید ایستاد. هیچ قومی برتر از دیگری نیست، هیچ زبان و فرهنگ محلی کم‌ارزش‌تر از دیگری نیست. جامعه‌ای که تنوع فرهنگی خود را بپذیرد، غنی‌تر و انسانی‌تر می‌شود. هر جوانی باید بتواند با زبان مادری خود بیندیشد، بیاموزد و بخواند؛ زیرا زبان، خانه‌ی روح انسان است.

گذشته را باید شناخت، اما نباید در آن زندانی شد. تاریخ پر از نام‌ها و چهره‌هایی است که در زمان خود اثرگذار بودند، اما نسل امروز باید بداند که تقلید کورکورانه از آنان، جایگزین اندیشیدن نیست. هیچ اندیشه‌ای مقدس نیست، هیچ متفکری معصوم نیست. باید از تاریخ درس گرفت، نه الگو. تجربه‌ی خشونت، تروریسم و سلطه نشان داده که تغییر پایدار از مسیر شمشیر نمی‌گذرد، بلکه از راه خرد، گفت‌وگو و آزادی می‌گذرد. امروز، سلاح اندیشه از هر اسلحه‌ای نیرومندتر است.

تحصیل، ابزار شناخت و توانمندی است. اما تحصیل زمانی ارزشمند است که از سر علاقه و انتخاب باشد، نه اجبار. دانش زمانی میتواند بر خود به بالد که با آزادی همراه باشد. آموزش باید حق همگان باشد، نه امتیاز طبقاتی. هیچ کودک و جوانی نباید به خاطر فقر، تبعیض جنسیتی یا قومی از تحصیل محروم شود. تحصیل اگر بر پایه‌ی کنجکاوی و آزادی باشد، انسان را شکوفا می‌کند . هیچکس نباید ناچار به ترک تحصیل شود!

مهاجرت، برای بسیاری از جوانان، رؤیایی است از آزادی و فرصت. اما مهاجرت فقط جابه‌جایی مکانی نیست؛ آزمونی است میان ریشه و آینده. غربت، تضاد فرهنگی و احساس بی‌پناهی بخشی از این مسیر است، اما اگر با آگاهی و امید همراه شود، می‌تواند به فرصتی برای رشد تبدیل گردد. در هر نقطه از جهان که باشید، کرامت انسانی و آزادی را پاس بدارید؛ زیرا خانه‌ی واقعی، جایی است که انسان در آن آزاد است.

عشق و میل جنسی از نیرومندترین نیروهای انسانی‌اند. سرکوب آن‌ها، نه اخلاق می‌آفریند و نه پاکی، بلکه به ریا و ترس می‌انجامد. عشق و سکس دو روی یک واقعیت‌اند: یکی روح، دیگری تن. جدایی مطلق یا یکی گرفتن بی‌مرز آن‌ها، هر دو آسیب ‌زاست. رابطه‌ی سالم زمانی شکل می‌گیرد که در آن آگاهی، احترام، رضایت و مسئولیت وجود داشته باشد. جامعه‌ای که آموزش جنسی را ممنوع می‌کند، جوانانش را در تاریکی رها می‌سازد. دانستن درباره‌ی بدن، احساس و مرزهای اخلاقی، بخشی از حق طبیعی هر انسان است. اخلاق واقعی از آگاهی می‌روید، نه از ترس.

جوانی، فصل رؤیاست. فصل ساختن و دگرگون‌کردن. اما رؤیا باید با خرد همراه باشد تا به عمل بدل شود. شما وارث امید و رنج نسل‌های پیشین هستید، اما آینده را تنها شما می‌سازید. در جهانی که با سرعت در حال تغییر است، تنها کسانی می‌توانند بمانند که خود را با آزادی و آگاهی پیوند دهند. هیچ رؤیایی دست ‌نیافتنی نیست، اگر با اراده و شناخت دنبال شود.

نسل شما می‌تواند پلی باشد میان گذشته و آینده، میان سنت و نوآوری، میان هویت و جهانی‌بودن. شما می‌توانید هم ایرانی باشید و هم جهانی، هم وفادار به ریشه و هم باز به افق‌های نو. در جهانی که گاه حقیقت فدای منافع می‌شود، شجاعت اندیشیدن، بزرگ ‌ترین عمل سیاسی است. از اندیشه نترسید، از پرسش نترسید، از تفاوت نترسید. هیچ نظامی، هیچ قدرتی، نمی‌تواند انسان آگاه را برای همیشه خاموش کند.

سخنم با شماست ! با دل‌های تپنده، با ذهن‌های بیدار. در اندیشه‌های جسور، در خلاقیت، در توان گفت ‌وگو و در ایمان به انسان. از محدودیت‌ها عبور کنید، مرزهای ذهنی را بشکنید و باور کنید که آزادی، عدالت و برابری حقوقی ، رؤیا نیستند ؛ واقعیتی‌اند که باید ساخته شوند. نسل شما، نور امید و خلاقیت ، قلب‌هایی پر از شور و اراده است! رساله‌ای که خواندید، نه یک دستورالعمل خشک، بلکه آینه‌ای است برای دیدن خودتان. هر سطرش، هر پاراگرافش، با نگاه به شما نوشته شده است، برای آنکه بدانید دیده  و شنیده می‌شوید.

شما در جهانی زندگی می‌کنید که هر روز تغییر می‌کند، اما این تغییر، فرصتی است، نه تهدید. شما قدرت دارید، نه تنها برای تجربه کردن، بلکه برای خلق کردن و شکل دادن به فردا. هنر و موسیقی، لباس و سبک زندگی، سیاست و نگاهتان به جهان، همه ابزارهایی هستند برای بیان هویت شما. هر انتخاب شما، هر حرکت شما، هر خلاقیتی که نشان می‌دهید، پلی است میان امروز و فردا. شما وارثان خاک و آفتابید، وارثان رنج و امید، وارثان جهانی که هنوز تشنه‌ی عدالت است. پس بیایید: با اندیشه، با مهر، با هنر، با خلاقیت و با ایمان به انسان، جهانی بسازید که در آن هیچ انسانی با ترس و تحقیر زندگی نکند، جهانی که در آن کرامت، عشق و آزادی، زبان مشترک همه‌ی ما باشد.

سخن پایانی: اکنون که سطرها به پایان می‌رسند، کلمات آرام می‌گیرند، اما معنا هنوز در هوا جاری‌ست؛ چون عطر باران بر خاکی تازه. این نوشته، رساله‌ای نیست که بسته شود؛ بذر است، که باید در دل‌ها کاشته گردد. شما ادامه‌ی نبضِ تاریخید. از دلِ رنجِ دیروز برخاسته‌اید تا آینده را از نو بنویسید. در دستان شماست جوهرِ تغییر، در نگاهتان روشنیِ افق.

فراموش نکنید: هر اندیشه‌ی آزاد، پرنده‌ای است که دیوارها را نمی‌شناسد. هر مهربانی، انقلابی است بی‌فریاد و هر انتخابِ آگاهانه، گامی است در مسیرِ کرامتِ انسان. اگر جهان بر مدارِ ترس می‌چرخد، شما مدارِ عشق باشید. اگر سیاستْ دروغ را هنر می‌داند، شما حقیقت را فریاد کنید، بی‌آنکه خشونتی در صدایتان باشد. در جهانی که فقر، جنگ و تبعیض هنوز چهره‌ی خود را پنهان نکرده‌اند، ایمان بیاورید به انسان، به گفتگو، به دانایی. نترسید از شک؛ شک، آغازِ ایمانِ راستین است.

هرگز نپندارید که آزادی هدیه‌ای است که به شما داده می‌شود؛ آزادی، خونی است که باید در رگِ اندیشه جاری بماند. عدالت، شعله‌ای است که باید در نگاهِ شما زنده باشد. شما وارثانِ ستارگانید، فرزندانِ خاکی که با خونِ حقیقت آبیاری شده است.

هر قدم شما، ادامه‌ی راهِ آنانی است که پیش از شما ایستادند تا انسان بماند. به یاد داشته باشید: هیچ تیره‌روزی ابدی نیست، هیچ استبدادی جاودانه نیست، و هیچ خاموشی، تا ابد نمی‌پاید. انسان، چون رود، راهِ خویش را می‌جوید در دلِ سنگ. بگذارید عشق، بزرگ‌ترین آموزگارِ شما باشد؛ عشقی که در آن احترام است، فهم است و آزادی. عشقِ به زندگی، به انسان، به زمین، به خویشتنِ خلاق و آگاه! حال که به پایانِ این رساله می‌رسیم، بدانید که آغازِ شماست. آغازِ راهی که در آن «بودن» به معنای «آفریدن» است. دنیا را از نو بیافرینید، نه با سلاح بلکه با اندیشه. نه با نفرت بلکه با زیبایی. نه با خشم بلکه با گفت‌وگو. زیرا آینده، نه در دستِ قدرتمندان بلکه در دلِ کسانی است که هنوز می‌توانند رؤیا ببینند.

پس برخیزید… ای وارثانِ مهر و معنا! بگذارید جهان با حضورِ شما روشن ‌تر شود. هر لبخندتان، سنگی از دیوارِ ترس می‌کاهد. هر اندیشه ‌تان، پلی می‌سازد میان انسان و انسان. شاید روزی، در تاریخی نه چندان دور، نامِ شما در کنارِ واژه‌ی «آزادی» نوشته شود؛ نه چون قهرمانانِ اسطوره‌ای، بلکه چون انسان‌هایی که به سادگی، به صداقت و به مهر زیستند. پایان، دعوتی دوباره است؛ برای زیستنِ آگاهانه، عاشقانه و انسانی. باشد که جهان، روزی در آیینه‌ی شما چهره‌ای تازه ببیند؛ چهره‌ای از عدالت، از مهربانی، از انسان. پایان . پاییز ۲۰۲۵

print
مقالات
  • روایت زندگی و مرگ احمد کسروی
    درود بر شما. قبل از اینکه شروع کنیم این قسمت رو اجازه بدید به اطلاع شما برسونم. شما می‌تونید همین قسمت رو به صورت ویدیو کس و مستند تصویری از کانال یوتیوب مورخ به نشانی مورخ پادکست ببینید و لذت ببرید.
  • ایران را چرا باید دوست داشت؟ محمد حسین صدیق یزدچی
    ایران را چرا باید دوست داشت؟ این عنوان مجلس بزرگداشتی ست یا بود به بهانه ی صدمین سالروز تولّد ایرج افشار محقق و نسخه شناس معروف متون کهن فرهنگ ایرانی، با شرکت چهره هایی مثل : خانم ژالهء آموزگار متخصص زبان و فرهنگ باستانی ایران و سید مصطفی محقق
  • آینده حماس پس از تحقق آتش‌بس
    در حالی‌که دود جنگ دو ساله میان اسرائیل و حماس هنوز از ویرانه‌های غزه رخت بر نبسته، نیروهای حماس بلافاصله پس از اعلام آتش‌بس، دوباره در خیابان‌های این سرزمین جنگ‌زده ظاهر شدند؛ حضوری که هم هشداری
  • داستان قرارداد کرسنت پترولیوم جمشید اسدی
    داستان قرارداد کرسنت پترولیوم – از میدان گاز تا دادگاه داوری: پرونده کرسنت از پیچیده‌ترین پرونده‌های اقتصادی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران و از سنگین‌ترین زیان‌ها برای ملت ایران است. ماجرا از امضای قراردادی در سال
  • نامه سرگشاده ضحاک به مردم ایران مسعود میرراشد
    ضحاک در این روایت نه هیولایی اسطوره‌ای، بلکه آیینه‌ای از جامعه‌ای گرفتار در خواب، خودفریبی و تکرار تاریخی است. مسعود میرراشد در این نوشته روشنفکران و حاکمان را همگی در چرخهٔ فساد و مسئولیت‌گریزی شریک می‌داند و با زبانی تند اما اندیشمندانه، آنان را به بیداری، خودشناسی و بازنگری در ریشه‌های فرهنگی و
  • بگذار چپ های دلبسته به حکومت…ابوالفضل محققی
    یک دوست وهمراه قدیمیست که از ایران هر از چند گاهی که عرصه برایش تنگ می شود زنگ می زند و درد دل می کند. اما این بار سخت عصبی است. بی مقدمه با طعنه می گوید: “آقا که هنوز از زیر زمین بیرون نیامده. دستور جهاد
  • تأثیر دیجیتالی شدن بر سازماندهی جامعه مدنی
    ما در اداره امور جوانان و جامعه مدنی (Myndigheten för ungdoms- och civilsamhällesfrågor – MUCF) به شما خوش آمد می‌گوییم به وبینار امروز که با عنوان: دیجیتالی شدن چگونه بر سازماندهی جامعه مدنی تأثیر می‌گذارد؟ برگزار می‌شود.
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0320556
Visit Today : 871
Visit Yesterday : 881