اندر احوال جمعه جان و مردم : ای پیران عاشق قدرت ، در روزگار بیش از چهار دهه قدرت ، جز خرابی و عناد ، چه کرده اید ؟ شما در این مدت تمام قوه های رذیله جهان را به فعل رساندید ، عصمت را لکه دار و پرده عفت را دریده و عاطفه را بی سیرت کردید ، رحم را زخمی و با قصاوت تمام عدالت را شکنجه و صداقت را به عداوت حکم دادید
شما به کدام شاخه قدرت و ثروت و زور دخیل دل نیاویختید ؟
ای پیران کوچک ، ای مارهای خوش خط و خال ، ای افعیان صندوق غضب و ای مرتاضان زمین و دلار و رانت و سیسمونی وچای دبش ،،،،کدام درخت آرزویتان از چشمه پربرکت این مملکت به بار ننشسته ؟
ای منقل نشینان خاکستر جهل قدرت شما را به روزگاری دراز رقصاند ، تقوا شما را به سخره گرفت و با قدرت بازی داد ،
ای انسان هایی در لباس دین ولی با تخیل شیطان ، با فرّ پادشاهان و خوشباشان سفره بیت المال و مرتکبان محرمات حریم الهی که با دستهای پیمان شکنتان در آبادی خداوند مسجود قبله قدرت شدید و اینک در آشکارترین چهره های بی تقوایی ، صدیقی یتان خطبه تقوا می خواند !!!،
در چهارشنبه نماز جمعه می خوانید !!!!!؟؟؟؟؟؟
چقدر ذلیلانه با خود بیخود می شوید
چه شادکامانه به شکرانه نابینایی تقوایتان در روز روشن به نام آخرت متاع دنیا می فروشید !
زهی بی هنری که در بیداریی خود در خوابید و نفس اماره را مطمئن کرده اید
شما ای تازیانه نژادان چکمه تبار ، ای عنتربازان بازار مکاره جهان ای نابینایان آخرت ، گنجشک دنیا طلبی را به عوض قناری تقوا و اسلام رنگ کرده و خیمه قدرتتان را بالاتر از اراده و خواست مردم قرار دادید
چه بد عمل می کنید !!!
متکبرانه در کرانه تکرار تاریخ ایستاده و در شعاع قدرتتان تاریکی می کارید. و در دامنه تفتیده جاهلیتتان چشمان شکوفه های آگاهی را کور می کنید.
شما به قدرت باختید و جهل و منیت به ضلالت هدایتتان کرد
اف بر شما ای روحانیان جسمانی ،ای قاتلان قلم ، کشندگان کتاب و به زمین زنندگان انسانیت و کرامت انسانها و غرامت سنگین انسان در عصر بیداری ،که همه گرگ وار در گله یکدیگر پیراهن یوسف می درید ، در حالی که خود بر درها بسته شده اید. !!!!
و اما جمعه جان برای مردم شب پیداست ، جاده حکومت دینی شما در کور راه ناکارآمدی به هیچ هیمالیایی ختم نشد ،هوا هم ابری نیست ، علی رغم اینکه تمام شخصیت های کاریزمای مردم به جبر شما به اختیار آوارگی و مهاجرت و بندهای اوین واگذار شده اند اینک با دخترکان تک چشمی از شیشه فرداها که دیوارهای سیمانی خشن و سیمانی انفرادی های اوین را از استغنای حقانیتشان ذوب کرده اند همراه با نرگسان شهر از مبدا روز ، از مطلع خرد ، از جاده امروز جهان ، که دلی دیگر در آنها روییده و کسی دیگر در آنها می خواند ، از بارش دیگری خبر می دهند.
جمعه جان مردم به باران ایمان دارند میدانند که برای تکلم خاموششان فانوس فریاد می آورد و برایشان تلفظ رهایی را آسان می سازد تا زمانی که ضمیر تک تک اعمالتان شکافته شود و همه تصویرها بیرون بیایند ، به روزی امیدوارند که تصویر اعمالتان بر آیینه های خود اشک بریزند و التماس کنند
وقتی همه ادعاهایتان در آستانه مردم فرو می ریزد و عزرايیل قبض روح نکبتتان را امضا می کند چه دیدنی خواهد بود که مردم در رعد و برق فلش ها و دوربین ها به آوار و جنازه اعمال شما سکه می اندازند!!!!
جمعه جان طبق دستور وزیر کشور جنازه ها هم مجانی دفن خواهند شد. !!!!!
عذرا رحمانی
بیست و هشتم اردیبهشت.
نوشته ای از رحاظو