در زمانهای که تاریخ را بیشتر فاتحان مینویسند تا فرودستان و عدالتطلبانی که از صفحات رسمی تاریخ حذف شدهاند، بازخوانی صدای سرکوبشدگان، خاموششدگان و مبارزان راه عدالتخواهی، ضرورتی تاریخی است. «چپ» در ایران، با همهی خطاها و فراز و فرودهایش، تبلور آرزوی دیرپای انسان برای برابری، آزادی و جهانی عاری از سلطه و استثمار بوده است؛ رؤیایی جمعی که در برابر ماشین خشونت استبداد، مناسبات نابرابر سرمایهداری و سازوکارهای نظاممند تبعیض ایستاده و با وجود سرکوب، تحریف و فراموشی تحمیلی، همچنان زنده و در حال چالش است.
مجموعه تازهی «اخبار روز» با عنوان «چهرههای ماندگار چپ در ایران»، تلاشی است برای بازشناسی و بازخوانی زندگی، اندیشه، مبارزه و میراث فرهنگی ـ سیاسی زنان و مردان بزرگی که با قلم، تفکر، مقاومت و گاه با جان خویش، چراغی در تاریکیهای تاریخ افروختند.
انتخاب کسانی که در این مجموعه از آنان با عنوان “چهره ماندگار چپ” یاد می شود به معنای ارزشگذاری بیشتر نسبت به صدها و هزاران چهره دیگری که فرصتی برای معرفی آن ها پیش نمی آید نیست. این گزینش محدود از میان هزاران نام تنها کوششی است برای بازتاب بخشی از حافظهی جمعی یک جنبش تاریخی.
این مجموعه، نه برای اسطورهسازی، که برای تأمل، آموختن و بازاندیشی فراهم شده است. ما میخواهیم به یاد آوریم که حتی در تلخترین لحظات تاریخ، کسانی بودند که به فردای روشن باور داشتند.
چهرههای ماندگار چپ در ایران؛ ۳. تقی ارانی؛ فیلسوف و معلم چپِ ایران
در سطر به سطر تاریخ معاصر ایران، چهرههایی ثبت شدهاند که اگرچه عمرشان کوتاه بود، اما نقششان بلند است؛ آنها نهتنها در حافظهٔ سیاسی نسلها ماندهاند، بلکه به بخشی از فرهنگ فکری و مبارزاتی یک ملت تبدیل شدهاند. تقی ارانی، بیتردید یکی از برجستهترین چهرههای این صف است: دانشمند، فیلسوف، مبارز، و از آغازگران یکی از مهمترین جریانهای فکری سدهٔ گذشته در ایران.
از تبریز تا برلین
ارانی در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در تبریز چشم به جهان گشود، همان شهری که هنوز شعلههای انقلاب مشروطه در کوچههایش زبانه میکشید. خانوادهاش از طبقهٔ متوسط شهری بودند. تحصیلات ابتدایی را در تبریز و سپس تهران ادامه داد و در دارالفنون درس خواند. در سال ۱۳۰۴ برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ شیمی راهی آلمان شد، و در دانشگاه برلین مشغول تحصیل و پژوهش شد؛ اما آنچه از این سفر حاصل شد، تنها مدرک دکترای شیمی نبود.
ارانی که در آلمان برای دورهی بسیار کوتاهی در صف نیروهای ناسیونالیست و ملیگرا قرار گرفت، به سرعت از این جریان فاصله گرفت و بعدتر آن را حاصل جوانی و ناآگاهی خود خواند. در برلین با جنبشهای کمونیستی و سوسیالیستی آشنا شد، با مهاجران سیاسی و اندیشمندان انقلابی نشستو برخاست کرد و به خواندن آثار مارکس، انگلس، لنین، هگل، کانت، و فروید روی آورد و سوسیالیسم را برگزید.
نشریهی «دنیا»
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۱، ارانی شروع به فعالیت فکری کرد. در سال ۱۳۱۵ نشریهای علمی و فلسفی با نام «دنیا» منتشر کرد که نقطهٔ عطفی در تاریخ اندیشهٔ چپ ایران بهشمار میآید.
«دنیا» نشریهای بود که موضوعات علمی، فلسفی، اجتماعی و حتی روانشناختی را با نگاهی ماتریالیستی و دیالکتیکی بررسی میکرد. هدف آن ارتقای سطح آگاهی بود. یکی از آموزههای محوری ارانی در «دنیا» این بود که آگاهی علمی بدون آگاهی طبقاتی، ناتمام است. او نظریههای خود را در چندین مقاله که در مجله «دنیا» منتشر شد، به ویژه «عرفان و اصول مادی» و «بشر از نظر مادی» و در سلسله اصول علوم دقیقه، شرح داد.
برای اولین بار، روشفنکران و دانشجویان در ایران با مفاهیمی مثل ارزش اضافه، استثمار و مبارزهی طبقاتی از طریق این مجله آشنا میشدند.
گروه ۵۳ نفر؛ روشنفکری چپ
«دنیا» شماری از روشنفکران و جوانان اهل مطالعه پروراند که هر چند همه ی آنها با هم رابطه نداشتند، بعدها بهعنوان گروه ۵۳ نفر شناخته شدند. از اعضای شاخص آن میتوان به چهرههایی چون تقی ارانی، احسان طبری، علیاکبر شاندرمنی،، خلیل ملکی، انور خامهای، ایرج اسکندری، رضا رادمنش و بزرگ علوی اشاره کرد که بعدها بسیاری از آنان به ستونهای اصلی جریان چپ در ایران تبدیل شدند.
دولت رضا شاه در آذر ۱۳۱۶ این گروه را به اتهام تبلیغ مرام اشتراکی بازداشت کرد. ارانی بهعنوان رهبر فکری گروه، بیشترین فشار را تحمل کرد. دادگاه آنها، که در سال ۱۳۱۷ برگزار شد، نه صرفاً محاکمهٔ یک گروه سیاسی، بلکه محاکمهی یک مکتب فکری بود. ارانی با شجاعت از اندیشههای خود دفاع کرد و در برابر قاضی گفت: «ما جز تفکر، جز نقد، و جز علم، سلاحی نداشتیم.»
بزرگ علوی شاهکار محکمه ۵۳ نفر را نطق ارانی می داند و می نویسد: دکتر ۶ ساعت و نیم صحبت کرد. دوست و دشمن را بهت فراگرفته بود ارانی در دفاعیه خود گفت: برای اولینبار است که یک عده پنجاه و چند نفری از منورالفکر و کارگر با سواد ایران، یعنی افرادی که با چراغ در این محیط تاریک باید جستجو شوند، در محکمه جنایی؛ یعنی در محلی که دزدان مسلح، قطاع الطریق و قاتلها محاکمه میشوند، به عنوان داشتن یک عقیده اجتماعی به پیشگاه قوه قضایی دعوت شدهاند. محکمه امروز نافذتر از آن است که در داخل این دیوارها محصور بماند، بلکه آنها را شکافته به دنیا خواهد رسید، چشم و گوش دنیا متوجه این دادگاه است… و با صدور رأی و گزارش آن به مقامات مافوق تمام نمیشود. محاکمه، ادعانامه و دفاع ما، هر سه، تاریخی است و مانند آثار محاکمات قرن هجدهم فرانسه… در صفحات تاریخ ایران باقی خواهد ماند.
ارانی به ده سال زندان محکوم شد.
حذف فیزیکی در زندان، سنتی که ادامه دارد
در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ خبر آمد که ارانی در زندان قصر تهران درگذشته است. روایت رسمی، علت مرگ را تیفوس اعلام کرد. اما این روایت حکومتی و دروغ بود. در مورد علت و نحوهی مرگ دکتر ارانی هنوز قطعیتی وجود ندارد. روایت غالب این است که پزشک احمدی – از پزشکان سازمان زندانها که به شکنجه و کشتن زندانیان سیاسی معروف بود – با تزریق آمپول هوا باعث مرگ او شده است. دکتر احمدی پزشک مخصوص زندان بود و بعد از تبعید رضاشاه به اتهام قتل چندین زندانی سیاسی اعدام شد. غلامحسین بقیعی که از شاهدان عینی مراسم اعدام پزشک احمدی بوده، در کتاب خاطرات خود می نویسد: پزشک احمدی در پای چوبه دار فریاد زد: ای مردم من قاتل نیستم، یگانه گناهم اینه که دستور مافوقم را اجرا کردهام و حالا چون از همه ضعیفترم، همه چیز به گردن من افتاده، قاتل اصلی سرتیپ مختار و خود رضا شاهه». پاسبانها بیش از این مهلت ندادند، حلقه طناب را به گردنش انداختند و به سرعت بالا کشیدند.
روایت دیگری وجود دارد که مطابق آن عوامل رضا شاه او را در سیاهچالی که فاضلاب زندان بود انداختند و در را به روی او بستند و او آنجا طوری مسموم شد و جان داد که حتی مادرش نتوانست چهرهاش را تشخیص دهد.
کشتن ارانی در زندان، اولین نمونهٔ حذف فیزیکی یک متفکر چپ در زندان در تاریخ ایران نوین بود که بعدها از سوی دو حکومت استبدادی پهلوی و جمهوری اسلامی دنبال شد؛ اما این قتل، برخلاف خواست دستگاه، نه تنها به خاموشی گفتمان چپ نینجامید، بلکه نام دکتر تقی ارانی را به نماد اندیشهی مقاوم بدل کرد.
تقی ارانی را باید برای چند ویژگی مهم بهخاطر سپرد:
او از مهمترین اندیشمندان چپ ایران در سالهای آغازین آن بود، گفتمانی که بر تحلیل، مطالعه و گفتوگو استوار بود.
ارانی پل میان علم و سیاست بود—او فهم علمی را در خدمت آزادی و عدالت اجتماعی بهکار گرفت.
او از نخستین کسانی بود که مفاهیم بنیادین مارکسیسم را با زبان علمی و عقلانی به جامعهی ایرانی معرفی کرد و نسل بعدی روشنفکران را تحت تأثیر قرار داد.
ارانی مفهوم «مبارزهی فکری» را جا انداخت، در زمانی که مبارزه بیشتر در قامت شورش مسلحانه این و آن خان شناخته میشد.
او را علیاشرف درویشیان «آفتاب محبوس» نامید، و هوشنگ ابتهاج در یکی از گفتگوهایش از ارانی بهعنوان «کسی که راه گفتوگو را در خفقان گشود» یاد کرد.
در روزگاری که علم از سیاست بریده و سیاست از علم تهی شده، بازخوانی اندیشهی تقی ارانی یک ضرورت تاریخی است. ارانی به ما میآموزد سلاح اندیشه، اگرچه آرام و بیصداست، اما میتواند لرزه بر ارکان قدرت بیندازد. او در ۳۵ سالگی خاموش شد، اما هنوز، در هر جنبش عدالتخواهانه، در هر نَفَسِ حقطلبانه، و در هر سطری از اندیشهی روشن، حضوری زنده دارد.
تهیه شده در تحریریه اخبار روز