اندیشه ، فلسفه
  • کشف عدالت: سفر به سوی درک اصول اخلاقی
    مقدمه: چه چیزی درست است؟ این پرسشی است که در هسته وجودی ما قرار دارد و جوامع بشری را از دیرباز به خود مشغول کرده است. این پرسش، نه تنها یک کنجکاوی فلسفی، بلکه یک چالش عملی است که هر روز در
  • باید خیلی از این شوراهای عالی را حذف کنیم
    نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی تاکید کرد که معنی ندارد این همه شوراها وجود داشته باشد و مجلس را دور بزنند.غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با آوش ضمن ارزیابی تعدد
  • نامه‌ها و جادوی کلمات فرشته وزیری‌نسب
    «نامه‌نگاری یعنی عریان کردن خویش در محضر اشباح، و این همان چیزی است که اشباح با ولع و آزمندی به انتظارش نشسته‌اند. بوسه‌های مکتوب به مقصد نمی‌رسند زیرا به مقصد نارسیده اشباح در میانهٔ راه آنها را
  • اجلاس شانگهای؛ ویترین دیپلماسی تهران یا مسیر جدید با چین؟ عطا محامد
    حضور هم‌زمان رهبران چین، روسیه و هند به بیست‌وپنجمین نشست سران سازمان همکاری «شانگهای» در تیانجین چین وزنی کم‌سابقه داده است. برای جمهوری اسلامی، این اجلاس فرصتی است تا از اهرم‌های دیپلماتیک
  • هفتخوان «ولایت فقیه» امیر مُمبینی
    چندی پیش، در هشتم مرداد ماه امسال، دیوارنگاره‌ای تناور با هزار و چهارصد متر مربع مساحت و طرحی از نبرد رستم پرخاشگر با اژدهای هفت سر، در سبک سنتی درویش‌پرده (پرده‌ی درویشی) در میدان انقلاب تهران رونمایی
تاریخ
اقتصاد

داریوش معمار در توییتر نوشت: سال ۱۳۷۶ برای نسل من، در میانه ناامیدی و امید، آغاز انحرافی بود به نام اصلاحات؛ مسیری که به بن‌بستی ختم شد و دو نسل را میان تردید و امید، به نابودی کشاند. سید محمد خاتمی با شعار اصلاحات به میدان آمد و با پشتوانه رأی مردم، قرار بود تغییرات اساسی در شرایط کشور ایجاد کند.

اما آنچه در نهایت از او دیدیم، نجات دختر و دامادش و اعزام آن‌ها به آمریکا همراه با تیم دیپلماتیک، به بهانه کلاس زبان بود. همین اقدام، برای نسلی از دانشجویان کتک‌خورده، اخراج‌شده، سانسورشده و جوانان سرخورده، یادآور حقیقتی تلخ شد: اصلاحات، نه مسیر نجات، بلکه شیر اطمینانی بود که نظام برای تخلیه انرژی اجتماعی از آن بهره گرفت.

انحراف اصلاحات، درست از روز افشای قتل‌های زنجیره‌ای آغاز شد؛ جایی که آمران و عاملان اصلی، در امان ماندند. سپس توقیف فله‌ای روزنامه‌ها، فاجعه کوی دانشگاه، و نهایتاً سازش خاتمی با تکنوکرات‌های سازندگی در تقسیم منابع و با دولت پنهان در تقسیم قدرت، آغاز خیانت به امیدهای یک ملت بود. در نهایت، اصلاحات به سه شاخه تقسیم شد:

شاخه نخست، با عبای خاتمی و شعار تحمل و مدارا، در دل قدرت خزید و در نظام جا خوش کرد.

شاخه دوم، از دل اصول‌گرایی با نام «اعتدال» برخاست، تئوری مصالحه درون‌ساختاری را پیش برد و هر زمان لازم بود، مانند دی‌ماه ۹۶، مردم را به گلوله بست؛ نه به پا، که به سر.

شاخه سوم نیز، رانده‌شده همیشگی باقی ماند و با تلاش نافرجام کوشید تا ننگ «اصلاح‌طلبی حکومتی» را از پیشانی خود پاک کند. امروز، پس از ۲۵ سال تجربه، برای نسل من تنها یک امید باقی مانده است: عبور قطعی از جمهوری اسلامی، کنار گذاشتن ولایت فقیه، فرو ریختن دیوار جعلی آن و جدایی دین از سیاست.

این تنها راه پایان دادن به نظامی است که به دستگاهی عظیم از فساد و سرکوب بدل شده است. سید محمد خاتمی، امروز برای ما دیگر نماد امید نیست؛ بلکه نماد تجربه‌ای تلخ از امید بستن به کسی است که حتی خانواده‌اش را نیز از اصلاح ناامید کرد و مقدمات مهاجرتشان را فراهم ساخت، بی‌توجه به میلیون‌ها نفری که در کوران این تلخی جا ماندند.

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0271734
Visit Today : 93
Visit Yesterday : 547