مقدمه: در دنیای امروز، مرزها و تقسیمبندیها بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورند. کتاب “تقسیم شده: چرا در عصر دیوارها زندگی می کنیم؟“ (DIVIDED: WHY WE’RE LIVING IN AN AGE OF WALLS) نوشته تیم مارشال، به بررسی عمیق پدیدهی ایجاد دیوارها، ضرورتهای درک شده برای ساخت آنها و تأثیرات گستردهشان میپردازد. این کتاب که توسط بشیرا امید مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، نشان میدهد که تقسیمات عمیق بر اساس ثروت، نژاد، مذهب و سیاست، دلایل اصلی ایجاد موانعی هستند که هدفشان جلوگیری از خشونت و حفظ دفاع است. تیم مارشال معتقد است که در طول تاریخ، مرزها همیشه وجود داشتهاند، از مقیاس کوچک تا بزرگ.
طبیعت دیوارها و تقسیمات
دیوارهای فیزیکی عمدتاً بر روی نقشهها و در زمین مشخص شده و حرکت از طریق آنها محدود میشود. وجود موانع در هر سطحی، منجر به ایجاد ذهنیت “ما” در برابر “آنها“ میشود و به نوعی برای ترویج هویت ملی حیاتی تلقی میگردد. در قرن بیستویکم، هزاران مایل دیوار و حصار در سراسر جهان ساخته شده است و این دیوارهای بلندتر و موانع در حال رشد، در حال بازتعریف جهان هستند. نویسنده در این کتاب به موانع موجود در چین، ایالات متحده، اسرائیل-فلسطین، خاورمیانه، شبهقاره، آفریقا، اروپا و بریتانیا پرداخته است.
نمونههایی از دیوارها و تقسیمات منطقهای
چین: دیوارهای فیزیکی و دیجیتال چین به عنوان یک ملت قدرتمند با تقسیمات داخلی متعدد در مرزهای خود شناخته میشود. این تقسیمات شامل ناآرامیهای منطقهای و نابرابری ثروت است که وحدت ملی، پیشرفت اقتصادی و قدرت این کشور را تهدید میکند. دیوار بزرگ چین زمانی نمادی از تقسیم بین جهان متمدن و بربر بود، اما اکنون در عصر اینترنت، فایروال بزرگ (که در خارج از چین به عنوان سپر طلایی شناخته میشود) ظهور کرده است. هدف این فایروال، محافظت از مردم چین در برابر مفاهیم دموکراسی، آزادی بیان و فرهنگ بدون کنترل است. حتی بیش از 2000 سال بعد، قدرت رهبری، وحدت قوم هان و وحدت ملی همچنان از اهمیت بالایی برخوردارند، حتی اگر این وحدت از طریق یک دیوار دیجیتالی که چین را از بقیه جهان جدا میکند، به دست آید.
ایالات متحده: تقسیمات نژادی، مذهبی و سیاسی ایالات متحده نیز با تقسیماتی بر اساس نژاد، مذهب و سیاست روبروست. دادههای سرشماری سال 2010 نشان میدهد که جمعیت این کشور شامل گروههای نژادی مختلفی از جمله سفیدپوستان، سیاهپوستان، آسیاییها و بومیان آمریکا است. تنوع در باورها و اعمال مذهبی نیز به وضوح دیده میشود؛ از مسیحیان (پروتستان و کاتولیک) گرفته تا یهودیان، مورمونها، مسلمانان، بوداییها، هندوها و گروههای کوچکتر دیگر. علاوه بر این، یک تقسیم سیاسی عمیق نیز وجود دارد؛ دموکراتها خود را لیبرالهای ثابتقدم و جمهوریخواهان خود را محافظهکاران ثابتقدم توصیف میکنند. رونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، با لفاظیهای خود در مورد “دیوار” بر تقسیمات تاریخی و جدید درون ملت تأکید کرد، در حالی که دیدگاه اوباما از کشورش ایده “E Pluribus Unum” (یکی از بسیار) را در بر میگرفت.
اسرائیل-فلسطین: مرزهای تعریف شده و تقسیمات داخلی مرز بین اسرائیل و فلسطین تعریف شده است، اما این منطقه دارای تقسیمات داخلی بسیاری است. جامعه اسرائیل دارای شکافهای فراوان و سیاست آن به شدت تقسیم شده است، با احزاب سیاسی چپگرا و راستگرا، احزاب عرب و زیرمجموعههای بیشتری در این دستهها. اکثریت یهودی نیز به اشکنازی و سفاردی تقسیم میشوند، و تقسیم مذهبی شدیدی در جمعیت یهودی بین سکولارها، سنتیها و اولترا-ارتدوکسها وجود دارد. همچنین، شکاف اقتصادی در حال افزایش است. جوامع غیر یهودی نیز از نظر مذهبی و قومی به مسلمانان، بادیهنشینان، مسیحیان و دروزیها تقسیم شدهاند. مهمترین تقسیم در سرزمینهای فلسطینی، تقسیمات سرزمینی است و موانع متعددی بر سر راه تشکیل یک کشور واحد فلسطینی وجود دارد. این منطقه نه بر اساس جغرافیا بلکه بر اساس سیاست و ایدئولوژی تقسیم شده است. جنبش فتح 2.5 میلیون فلسطینی در کرانه باختری را اداره میکند و حماس 1.7 میلیون نفر را در غزه. دیوار بیتلحم به اسرائیل اجازه میدهد تا کنترل خود را بر قلمرو خود حفظ کند. موانع کرانه باختری تلاشی برای مهار خشونت بوده است که از زمان تأسیس اسرائیل به شدت و دفعات زیادی فوران کرده است.
خاورمیانه: دیوارهای کوچک و حصارهای مرزی نویسنده اشاره میکند که دیوارهای کوچک را میتوان در بغداد، دمشق، امان، صنعا، بیروت، قاهره، ریاض و تقریباً در هر پایتخت خاورمیانه یافت. عربستان سعودی صدها مایل حصار در امتداد مرزهای شمالی و جنوبی خود ساخته است، کویت مرز خود را حصارکشی کرده، اردن مرز خود با سوریه را مستحکم کرده و ترکیه دیوارهایی به ارتفاع 10 فوت و ضخامت 7 فوت ساخته است. در لیبی، تشنجها منجر به ساخت حصارهایی در امتداد مرزهای تونس و مصر شده است. این منطقه دارای اقوام، مذاهب، فرقهها و زبانهای متعددی است، از جمله اقلیتهایی مانند کردها، دروزیها، ایزدیها و کلدانیها.
شبهقاره: حصارهای مرزی و تقسیمات داخلی هند از بنگلادش و پاکستان توسط حصارهایی جدا شده است. طولانیترین حصار مرزی جهان در امتداد بیشتر مرز 2500 مایلی بنگلادش با هند کشیده شده است؛ صدها مایل از این حصار دوجداره، با سیم خاردار، برقدار و با نورافکن است که جوامعی را که قرنها بدون تقسیم فیزیکی زندگی کردهاند، جدا کرده است. هند همچنین یک سد 340 مایلی را در امتداد خط کنترل مورد مناقشه در کشمیر (منطقهای که هر دو کشور ادعای حاکمیت بر آن را دارند) ساخته است. مرز غربی پاکستان با افغانستان 1510 مایل امتداد دارد و همچنان یک مرز مشکلساز است که پشتونها را به شهروندان کشورهای مختلف تقسیم میکند. هند همچنین مرز طولانی با چین دارد. ایالت آروناچال پرادش هند که چین و هند هر دو بر آن ادعا دارند، ساخت یک سد برای جلوگیری از نفوذ را به اتمام رسانده است. علاوه بر این، هند به دلیل نظام طبقاتی خود با چهار گروه اصلی (برهمنها، کشاتریاها، وایشیاها و شودراها) دارای تقسیمات داخلی قابل توجهی است.
آفریقا: گروههای قومی و جوامع محصور تخمین زده میشود که آفریقا حداقل 3000 گروه قومی دارد که هر کدام زبان، مذهب و فرهنگ خود را دارند. در اتیوپی، بزرگترین گروهها آمهارا و اورومو هستند که 54 میلیون نفر جمعیت دارند. نیجریه به تنهایی بین 250 تا 500 قبیله دارد. شونا در زیمبابوه، زولو در آفریقای جنوبی و آشانتی در غنا هر کدام جمعیتی حدود 10 میلیون نفر دارند. زیرگروهها و گروههای کوچکتر متعددی نیز وجود دارند. آفریقای جنوبی پیشگام روند جوامع محصور در آفریقا بوده است. این جوامع محصور پتانسیل تضعیف انسجام اجتماعی را دارند. با وجود موانع، بسیاری از مردم به آفریقای جنوبی عبور میکنند و سطح بالای مهاجرت باعث ایجاد تنش شده است.
اروپا: تهدید اتحادیه اروپا و احیای دیوارها در سراسر اروپا، مفهوم اتحادیه اروپا تحت تهدید است و دیوارها در حال افزایش هستند که نشان میدهد تفاوت بین جنگ سرد و ناسیونالیسم در عصر بینالمللیگرایی ناپدید نشده است. دیوار برلین و پرده آهنین یادآوریهای فیزیکی آشکاری بودند که قارهای با تاریخ مشترک، فرهنگ به هم پیوسته و مسیرهای تجاری باستانی کاملاً تحت ایدئولوژی و سیاست قدرتهای بزرگ اداره میشد. تقسیم در آلمان مدرن به شدت زمان جنگ سرد نیست، و برخی از آن به دلیل عواملی است که پیش از جدایی کمونیستی و سرمایهداری وجود داشتهاند. الحاق کریمه توسط روسیه باعث شد اوکراین شروع به مستحکم کردن مرزهای خود کند. استونی و لتونی در سال 2015 شروع به برپایی حصار در امتداد مرز خود با روسیه کردند و لیتوانی در پاسخ به اقدامات روسیه در سال 2017 خدمت سربازی را تقویت کرد. در سال 2011، یونان یک حصار سیم خاردار در امتداد مرز خود با ترکیه برای جلوگیری از ورود مهاجران از خاورمیانه و آفریقا ساخت و بلغارستان در سال 2015 همین کار را کرد. مجارستان نیز سد ساخت و چندین کشور دیگر نیز از آن پیروی کردند. اسلوونی حصاری در امتداد مرز خود با کرواسی ساخت؛ مقدونیه حصاری در امتداد مرز یونان خود ساخت؛ اتریش دیواری در کاله برای جلوگیری از عبور مهاجران از کانال انگلیس ساخت. ایده یک مانع در تضاد با آرمانهای اتحادیه اروپا است و یکی از تقسیمات فزایندهای است که اتحادیه را تهدید میکند.
بریتانیا: از دیوار هادریان تا تقسیمات مدرن دیوار هادریان در بریتانیا، برای 15000 سال نمادی از گستردگی امپراتوری روم بود و پس از خروج رومیان به فراموشی سپرده شد. در قرن 21، بیشتر این دیوار مدتهاست از بین رفته است؛ اگرچه بخشی از دیوار در جنوب مرز اسکاتلند قرار دارد، اما این استحکامات رومی هنوز یکی از تقسیمات اصلی در بریتانیا را نشان میدهد. در بریتانیا، یک جنبش رو به رشد “ما” در برابر “آنها“ در درون ملت و جمعیت آن وجود دارد. بسیاری از مردم احساس میکنند بیش از هر زمان دیگری تقسیم شدهاند. فرهنگ و هویتها در حال واگرایی هستند و به روشهای نوینی با مسائل مهمتری مانند جهانیشدن و اتحادیه اروپا تعامل دارند.
نتیجهگیری نویسنده و نقد منتقد
دیدگاه تیم مارشال تیم مارشال نتیجه میگیرد که با توجه به ماهیت جهان، ملتها مجبور به برپایی موانع و حصارها هستند. این طبیعت انسان است که مرزها را برای دفاع از منافع خود تعیین کند. کسانی که از دیوارها حمایت میکنند، قدرت بیشتری نسبت به کسانی دارند که مخالف موانع هستند. تهدید مهاجرت گسترده، حملات تروریستی و خشونت، ایجاد موانع و حفاظت از هویت ملی را برای دولت منطقی میسازد. تیم مارشال دیدگاه بسیار جبرگرایانهای نسبت به جهان و رفتار دولت دارد.
نقاط ضعف از دیدگاه منتقد بشیرا امید، منتقد این کتاب، اشاره میکند که مارشال به چگونگی بیشتر دسترسپذیر شدن و به هم پیوستهتر شدن جامعه با وجود ایجاد دیوارها و موانع نمیپردازد. نویسنده، روسیه، تقسیمات آن و دیوارهایش را پوشش نمیدهد. این کتاب به شکاف بین تمدنهای اسلامی و غربی نمیپردازد. در فصول مربوط به هند و آفریقا، مارشال فقط به موانع پیچیدهای که بریتانیاییها در طول تاریخ استعمار ساخته بودند، اشاره میکند. منتقد معتقد است که مارشال در فصول مربوط به اسرائیل، فلسطین و شبهقاره هند رویکردی جانبدارانه از خود نشان میدهد.
جمعبندی نهایی با وجود این کاستیها، در مجموع، این کتاب تحلیلی جذاب از تقسیمات عمیق درون کشورها، تنشهای درونمنطقهای و موانع فیزیکی ارائه میدهد که جهان را در سالهای آینده شکل خواهند داد. این اثر تأملبرانگیز، به ما کمک میکند تا درک بهتری از چرایی زندگی در “عصر دیوارها“ و پیامدهای آن داشته باشیم.