مقدمه: ایران، سرزمین دیرپای فرهنگ، خرد و مقاومت، امروز در یکی از تاریکترین و حساسترین لحظات تاریخ معاصر خود ایستاده است. بحرانهای فزاینده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی، ساختارهای فرسوده و ناکارآمد جمهوری اسلامی را به مرز فروپاشی کشاندهاند.
در تجاوزی ویرانگر به کشور و در تضاد با قوانین بین المللی، که ریشه در نزدیک به نیم قرن سیاست های ایدلوژیک حکومت ملایان دارد، و در لحظهای که آتشبس شکنندهای پس از جنگ تنها سایهای از آرامش، بر ویرانههای یک کشور خسته افکنده، ایران در بزنگاهی تاریخی ایستاده است. بحران های همهجانبه— اقتصاد ویران، فقدان اعتماد اجتماعی، شکافهای سیاسی و فرهنگی، فرو پاشی اجتماعی، اضمحلال سیاسی، تجزیه و نقض تمامیت ارضی— نه تنها کشور و ساختارهای پوسیدهی جمهوری اسلامی را به لرزه انداخته، که همزمان به دلایل امنیتی ارتباط و اتخاذ تصمیم گیری های کلان در کشور را برای سران حکومت عملا فلچ کرده است.
واکنش جمهوری اسلامی: مظلومنمایی، مصادره وطندوستی و رجزخوانیهای بیثمر
در پی شکست و تحمیل خسارت های سنگین به کشور در جنگ اخیر، حکومت جمهوری اسلامی تلاش کرده است با تلفیقی از رجزخوانیهای پوچ و مهمل، مظلومنمایی و مصادره احساسات میهنپرستانه ایرانیان، شکست خود را به پیروزی نمادین بدل کند. تحلیلهای رسمی سران جمهوری اسلامی، به جای پذیرش مسئولیت و بازنگری در سیاستهای منطقهای و داخلی، بر طبل مظلومیت و مقاومت میکوبند، بیآنکه پاسخی برای ویرانیهای گسترده، تلفات انسانی و بحران مشروعیت داشته باشند.
این رویکرد، نه تنها کمکی به ترمیم اعتماد عمومی نمیکند، بلکه شکاف میان مردم و حاکمیت را عمیقتر میسازد. احساسات ملیگرایانه ایرانیان، که در برابر تجاوز خارجی برانگیخته شد، بهنحو فرصتطلبانهای توسط حکومت مصادره گردید تا از آن برای بقای خود بهرهبرداری کند.
شکست نیروهای فرصتطلب خارج از کشور
در این کارزار، برخی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور که بخت و اقبال خود را در همراهی خیزش مردمی در پی حمله متجاوزین به کشور جستوجو میکردند، با شکست کامل و رسوایی مواجه شدند. این گروهها، به جای حمایت از مردم ایران، در کنار قدرتهای خارجی ایستادند و امید داشتند که با فشار نظامی، زمینه سقوط جمهوری اسلامی فراهم شود. اما نه تنها این سناریو محقق نشد، بلکه اعتماد عمومی به این نیروها نیز بهشدت آسیب دید.
اینها همه نشانههایی از یک فروپاشی قریبالوقوع نیست، بلکه زنگ بیدارباشیست برای تصمیمگیری تاریخی: آیا میتوان این بار، بدون خشونت، بدون خونریزی، و با کمترین هزینه ممکن، به سوی ایرانی آزاد، متحد و پیشرفته گذار کرد؟ در چنین لحظهای، پرسش اصلی اینست که این گذار چگونه باید انجام گیرد؟
در چنین شرایطی، سکوت و انفعال نه تنها خیانت به آرمانهای آزادیخواهانه ملت ایران، بلکه تسلیم در برابر استمرار ویرانی است.
تجربه آفریقای جنوبی: از انتقام به آشتی
درس بزرگ در تجربه آفریقای جنوبی در دهه ۹۰ میلادی، با یکی از پیچیدهترین گذارهای سیاسی تاریخ معاصر، آن بود که فروپاشی ناگهانی یک نظام، هرچقدر مستبد، لزوماً به دموکراسی نمیانجامد. آنچه تضمینکننده گذار مسالمتآمیز قرار گرفت، نه فقط رهبری فرزانه نلسون ماندلا، بلکه ایجاد نهادهای موقت، سازوکارهای آشتی ملی، و حفظ حداقلی از ساختارهای رژیم پیشین برای عبور از بحران بود. نظام آپارتاید، با تمام خشونت و تبعیض نهادینهاش، در برابر خواست مردم و رهبری ماندلا سر فرود آورد. آنچه این گذار را به الگویی موفق بدل کرد، پذیرش عدالت انتقالی و گفتوگوی ملی بود.
کمیسیون حقیقت یاب و آشتی، شوراهای محلی، و نهادهای انتقالی، همگی در خدمت یک هدف بودند: جلوگیری از فروپاشی کامل، و ساختن آیندهای مشترک بر پایهی واقعیت، بخشش و مسئولیتپذیری.
با اذعان به تمام تفاوت ها در ابعاد مختلف که میان ایران امروز و آفریقای جنوبی در اوایل دهه ۹۰ میلادی وجود دارد، ایران میتواند و نیاز به آن دارد که از مسیر آفریقای جنوبی الهام بگیرد: گذار مرحلهای، مدیریتشده، و بر پایهی واقعیت، گفتوگو، و همبستگی ملی.
چرا فروپاشی کامل جمهوری اسلامی خطرناک است؟
در ایران، هرچند حکومت جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت شدید مواجه است، اما این ساختار—با همهی نقدهای بنیادین—هنوز برای بخشی از جامعه، بهویژه در اقشار مذهبی یا سنتی، و در فقدان وجود و شناخت یک بدیل ملموس، هنوز حامل نوعی گرایش و وابستگی حداقلی است. فروپاشی کامل این ساختار، بدون جایگزینی تدریجی و مدیریتشده، میتواند به خلأ قدرت، جنگ داخلی، فروپاشی نظم اجتماعی و حتی تجزیهی کشور منجر شود. تجربهی لیبی، سوریه یا عراق هشدارهای تلخی در این زمینهاند. بنابراین، حفظ نهادهای حداقلی جمهوری اسلامی، به ویژه نهاد های غیر انتصابی آن، در قالبی نمادین و محدود، برای دوران گذار ضروری است—نه بهعنوان تأیید مشروعیت آنها، بلکه بهعنوان ابزاری برای جلوگیری از هرجومرج و تسهیل انتقال قدرت در دوران گذار.
تشکیل شورای مدیریت بحران و دولت وفاق ملی: دو بال گذار تاریخی
در قلب این پروژه ملی، “شورای مدیریت بحران” قرار دارد—نهادی که نقش هدایتگر گذار را ایفا خواهد کرد. در چنین شرایطی، تشکیل این شورا، متشکل از فعالان حقوق بشر، استادان دانشگاه، کنشگران مدنی، نمایندگان اقوام، زنان، کارگران، کار فرمایان و نیروهای سیاسی داخل کشور که به تغییر باور دارند، میتواند ستون فقرات دولت وفاق در دوران گذار باشد.
این شورا به عنوان یک قطبنمای وحدت ملی نه تنها هدایت امور اجرایی کشور را در دوران گذار به عهده میگیرد، بلکه مسئول تنظیم فضای عمومی، سازماندهی رسانهها، هماهنگی با جهان خارج و پشتیبانی از روند گفتوگوهای ملی است.
این شورا، همچون «کدسا» (CODESA-Convention for Democratic South Africa) در آفریقای جنوبی، نیز میتواند به نهاد و مجمعی برای آموزش دموکراسی، گفتوگو و آشتی ملی بدل شود.
دولت وفاق ملی: مجری و ضامن همگرایی دوران گذار
در کنار شورای مدیریت بحران، “یک دولت وفاق ملی” نیز باید تشکیل شود که بهطور موقت، تا زمان برگزاری انتخابات آزاد، کشور را اداره میکند. اعضای این دولت شامل دو گروه کلیدی خواهند بود:
۱. نمایندگانی از شورای مدیریت بحران
۲. افراد و شخصیتهایی از درون حاکمیت جمهوری اسلامی که با درک ضرورت تغییر، از حکومت ولایت فقیه فاصله گرفتهاند و خواهان مشارکت در ساخت حکومتی سکولار، ملی و مردمسالار در تعامل با جهان هستند. این دولت باید با تکیه بر مصالح ملی، نه منافع گروهی، راه را برای قانون اساسی جدید، انتخابات آزاد، اصلاح ساختارها و بازسازی نهادهای کشور هموار کند.
انسجام ملی: شرط لازم برای گذار کم هزینه
گذار دموکراتیک بدون انسجام ملی ممکن نیست. نیروهای داخل و خارج کشور باید بر سر هفت اصل به توافق برسند—همانگونه که در آفریقای جنوبی انجام گرفت:
* حفظ صلح و آرامش در دوران گذار
* پذیرش نظام دموکراتیک مبتنی بر قانون اساسی نوین
* رعایت عدالت اجتماعی و حقوق بشر
* حفظ استقلال و حاکمیت ملی
* احترام به تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی در چهارچوب تمامیت ارضی کشور
* به رسمیت شناختن حق شهروندی برای همه
* عدالت انتقالی و ابراز پیام مسالمت در هدف آشتی ملی
این اصول، نه تنها نقشهی راهی برای آینده، بلکه سپری در برابر انتقامجویی، خشونت و تکرار چرخهی استبداد خواهند بود. برای موفقیت این فرآیند، همبستگی مردم داخل کشور با کنشگران خارج کشور حیاتی است. نیروهای بیرون از ایران باید:
* بهعنوان پشتیبان و مشاور شورا عمل کنند
* پل ارتباطی با کشور ها، نهاد ها و سازمانهای بینالمللی باشند
* در تصمیمگیریها، تابع نیازها و خواستههای داخل کشور عمل کنند
در این میان، رسانههای آزاد، نهادهای فرهنگی، و جامعه مدنی نقشهای غیرقابل جایگزینی در شکلدهی به «گفتمان گذار» خواهند داشت.
دعوت به تشکیل شورای مدیریت بحران و نجات ملی در ایران
پیشنهادی برای یک فراخوان
ما، جمعی از نیروهای دموکرات، لیبرال، سکولار، ملی و آزادیخواه، با درک مسئولیت تاریخی خود، بر آنیم تا با تشکیل یک پلاتفرم فراگیر ملی، زمینهساز تأسیس یک شورای مدیریت بحران و نجات ملی شویم؛ شورایی که با تکیه بر خرد جمعی و اصول دموکراتیک، مسیر گذار مسالمتآمیز از نظام جمهوری اسلامی به سوی یک نظام آزاد، سکولار و مردمسالار را هموار سازد.
این شورا که هسته اصلی آن همراه با آزادی همه زندانیان سیاسی، از فعالان حقوق بشر در ایران، کنشگران سیاسی، استادان دانشگاه، گروه ها و فعالان مدنی شامل معلمان، زنان، بازنشتگان، فعالان محیط زیست، کار فرمایان و سندیکا های کارگران در ایران تشکیل میشود، در همکاری با دولت موقت وفاق ملی، سکان امور اجرایی کشور را در دوران گذار بعهده میگیرد.
فعالان و کنشگران سیاسی، حقوق بشری و مدنی در خارج از کشور، بعنوان حمایت، مشاوره و حلقه تماس با دنیای خارج، کشور ها، سازمان ها و نهاد های بین المللی با همکاران خود در داخل کشور انجام وظیفه میکنند. و در این راستا اولویت اقدامات خود را با مطالبات حلقه داخلی هماهنگ مینمایند.
دولت موقت در هماهنگی با شورای مدیریت بحران در راستای گذار از حکومت اسلامی و ایجاد ثبات نهادینه، متعهد میشود که در بازهی زمانی مشخص، مقدمات برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و شفاف را با نظارت نهادهای بیطرف بینالمللی فراهم سازد. این انتخابات با هدف تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی نوین و ساماندهی ساختار حکومتی جدید برگزار خواهد شد، تا مردم ایران بتوانند آزادانه درباره مسیر آینده کشور تصمیمگیری کنند.
بعد از در اختیار گرفتن کامل کنترل رادیو و تلویزیون و رسانه های حکومت کنونی به دست دولت موقت گذار در همکاری با شورای مدیریت بحران، دولت موقت موظف است بر پایه سه اصل شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مردمی انجام وظیفه کند. تمامی تصمیمات و فرایندهای اجرایی با اطلاعرسانی عمومی و دسترسی آزاد به اینترنت و رسانهها همراه خواهند بود، تا اعتماد عمومی حفظ و تقویت گردد.
ضرورت اقدام فوری و همکاری با دولت موقت در راستای عدالت انتقالی
با توجه به شرایط اضطراری کشور، این شورا باید بیدرنگ و قاطعانه وارد عمل شود و در همکاری تنگاتنگ با دولت موقت، با وجود همه محدودیتها و برخورداری از حداقل مرجعیت دموکراتیک، گامهای نخستین برای نجات کشور را بردارد.
اصول و مطالبات بنیادین شورای مدیریت بحران
۱. آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی و بازگشت کرامت انسانی به نظام قضایی کشور
۲. استعفای فوری آیتالله خامنهای از مقام رهبری به عنوان گامی ضروری برای پایان دادن به انسداد سیاسی و بازگشت حاکمیت به مردم
۳. لغو قانون اساسی جمهوری اسلامی و آغاز روند تدوین قانون اساسی جدید مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر
۴. انحلال مجلس شورای اسلامی و جایگزینی آن توسط مجلس ملی نمایندگان در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک با استاداردهای بین المللی
۵. انحلال نهادهای انتصابی و غیر پاسخگو از جمله، مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شوارای سیاست گذاری های ائمه چمعه و غیره
۶. ادغام سپاه پاسداران در ارتش ملی و تمرکز آن بر حفظ تمامیت ارضی کشور
۷. انحلال نیروهای شبهامنیتی و بازتعریف مأموریت پلیس در راستای حفظ امنیت شهروندان
۸. تضمین گذار مسالمتآمیز با حفظ امنیت، معیشت و آزادیهای فردی و اجتماعی همه شهروندان در ایران
۹. تضمین امنیت سفارتخانهها و اتباع خارجی در چارچوب کنوانسیونهای بینالمللی
۱۰. اعلام موقتی بودن دولت گذار تا زمان تدوین قانون اساسی جدید توسط مجلس مؤسسان، برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل دولت ملی منتخب شهروندان
۱۱. دعوت از آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازدید از تمامی سایتهای هستهای ایران
۱۲. اعلام رسمی توقف غنیسازی اورانیوم توسط دولت موقت به منظور اعتمادسازی جهانی
۱۳. پذیرش راهحل دو دولت برای اسرائیل و فلسطین و پایان دادن به سیاست انکار موجودیت کشور اسرائیل
۱۴. آغاز مذاکرات مستقیم با ایالات متحده آمریکا برای عادیسازی روابط و رفع تحریمها
۱۵. لغو مجازات اعدام و اصلاحات بنیادین در ساختار قوه قضایه، نظام کیفری و حقوقی کشور
سخن پایانی: آینده را باید ساخت، نه پیشبینی کرد.
ما بر این باوریم که تنها با اتحاد نیروهای دموکراتیک، سکولار، ملی و آزادیخواه، میتوان از این برهه تاریخی عبور کرد. اکنون زمان آن است که با کنار گذاشتن اختلافات، بر اصول مشترک و آنچه ما را بعنوان ایرانی پیوند میزند- بر میهنمان – تمرکز کنیم و با تشکیل شورای مدیریت بحران و نجات ملی، آیندهای روشن، آزاد و انسانی برای ایران رقم بزنیم.
گذار از جمهوری اسلامی به یک حکومت ملی، سکولار و دموکراتیک، نه رؤیایی دور، بلکه ضرورتی تاریخی است. اما این گذار، اگر بدون برنامه، بدون انسجام، و بدون درک پیچیدگیهای جامعهی ایران و غیر دموکراتیک باشد، میتواند به فاجعهای بزرگتر بدل شود.
بیایید از آفریقای جنوبی بیاموزیم: واقعیت را بپذیریم، از انتقام بگذریم، و با هم آیندهای بسازیم که شایستهی مردم ایران است.
بیایید در همبستگی به جای تفرقه، گفتوگو به جای حذف، و خرد جمعی به جای تصمیمات آمرانه، گذار به دموکراسی در ایران را در پذیرش تنوع در وحدت تجربه کنیم. با خرد، با شجاعت و در کنار هم. فراموش نکنیم که تلاش برای آزادی، خود جزیی از آزادیست. برای انسانها و جامعه ای که خود را محق آزادی میداند، در فکر و عمل برای آن تلاش میکند!
داوید پارسیان – وین – ۰۳.۰۷.۲۵