ما را ببخشید اگر نابهنگام مردیم. ببخشید اگر بیگناه مردیم. واقعا ببخشید که عیش شما را از کشته شدن سپاهیها، کور کردیم. ببخشید اگر نشد بیشتر از این بمیریم تا یکی بیاید و پول نفت را بر سر بساطتان بیاورد. ای شاعران نمایشی! ما را ببخشید که نشد سطر بهتری از شعر آبکی شما باشیم. ای هنرمندان! ببخشید نشد نقشی و صدایی در آثار جعلی شما داشته باشیم؛ همین عذاب ما را بس که وسط این جنگ و اخبار، شما آنقدر سیاسیکار و سیاستمدار شدهاید که ما را فراموش کردهاید. همین عذاب ما را بس که بد موقع مردیم تا کسی یادی از ما نکند. ببخشید اگر خبر مرگمان نگذاشت کارخانههای اسلحه سازی برایتان آزادی به ارمغان بیاورند، شما که اصلاً نباید از جایتان تکان بخورید باید آزادی را برایتان بیاورند، این حق شماست چون آدمهای جالبی هستید. تمام وقت خود را پای اخبار گذاشتهاید و چیزهای زیادی یاد گرفتهاید، آنقدر یاد گرفتهاید که به بقیه هم یاد بدهید و کسی غلط میکند یاد نگیرد. امیدتان به هر خبری ست که هر کسی بگوید، اینها اصلاً چیز کمی نیست. شما قدرت و سیاست و موشک را خوب میفهمید و همینطور آمار کشتهها را دارید. ما را ببخشید اگر عدد و آمارمان بیش از حد لازم بود و نشد شما بهتر و بیشتر از این جنگ دفاع کنید. ما را ببخشید که با مرگمان باعث شدیم جنگ همچنان چیز بدی باشد و جنگ قابل دفاع نباشد. اما سعی کردیم میان ماجرا و اخبار نباشیم تا کیف شما کوک بماند، حتی اخبار داخل ایران، ما را نادیده گرفت تا مبادا شما بترسبد و نگران بشوید. ما را انکار کرد تا خبرمان موجب «تضعیف روحیه» شما نشود. ما «تضعیف روحیه» بودیم. ما را ببخشید که غیر نظامی بودیم، زن و بچه بودیم، بیگناه بودیم. شما فکر کنید اصلاً هم بیگناه نبودهایم و خودتان را ناراحت نکنید.
ما شرمندهایم، شرمندهی شما پای اخباریها، نویسندگان ساده لوح، سیاسی کارهای ساده لوح، قدرت دوستهای حزب باد، شما حیوونکیهای بیآزار بیجنبش بیدرک انسان و انسانیت. شما بمانید فقط شما. ما میمیریم . مراقب خودتان باشید.
علی کاکاوند تیرماه ۱۴۰۴