اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران علی‌رضا اردبیلی
    جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران در کتاب از بازگشت تا اعدام: شیوا فرهمند راد به فاصله اندکی بعداز کتاب قبلی خود به نام “وحدت نافرجام” اثر جدید خود به نام “از بازگشت تا اعدام، حزب توده ایران[۱] و انقلاب ۱۳۵۷” را منتشر
  • تاریخ‌نگاری فمینیستی آزاده بی‌زارگیتی
    استفانی رئول* و کیتلین سی. هامل*، برگردان: آزاده بی‌زارگیتی: تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات
  • روایت منصفانهٔ تاریخ؛ تحلیلی کم‌سابقه در فضای فکری ایران
    محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر
  • استبداد شاه عامل اصلی انقلاب بود
    «دکتر همایون کاتوزیان» نامی آشنا و البته صاحب‌نظر در چند قلمرو محسوب می‌شود. از قلمرو ادبیات کلاسیک و نوین تا علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، به‌ویژه تاریخ معاصر و همچنین صاحب‌نام در قلمرو
اقتصاد

یان گیو، یکی از پرکارترین و سرشناس‌ترین نویسندگان سوئدی با بیش از ۵۰ عنوان کتاب و پیشینه‌ای طولانی در روزنامه‌نگاری که از اوایل دهه ۷۰ میلادی آغاز شده است، در گفتگویی روشنگرانه، دیدگاه‌های تند و در عین حال عمیقی را درباره مسائل کلیدی جامعه معاصر، از جمله خشونت، جنسیت، سیاست‌های هویتی، و سیستم آموزشی بیان می‌کند. این گفتگو نه تنها بینش او را در مورد این موضوعات آشکار می‌سازد، بلکه تصویری از یک شخصیت مستقل فکری را ترسیم می‌کند که از پذیرش کورکورانه ایدئولوژی‌های رایج اجتناب می‌ورزد.

درک جهان از منظر پادکست و «روشنفکران کامیون‌دار»

در آغاز گفتگو، یان گیو اذعان می‌کند که هرگز پادکست گوش نداده و درک نمی‌کند مردم چگونه وقت گوش دادن به آنها را دارند، زیرا روزهای کاری او تماماً به خواندن و نوشتن اختصاص دارد. او روزی دو و نیم ساعت روزنامه‌های کاغذی می‌خواند و پس از آن بلافاصله مشغول کار و نوشتن می‌شود. با این حال، او به اهمیت کتاب‌های صوتی و پادکست‌ها برای کسانی که در حال انجام فعالیت‌های دیگر مانند رانندگی یا کار در جنگل هستند، اذعان می‌کند. او خاطرنشان می‌کند که «گوش دادن در حین انجام کاری دیگر، گامی بزرگ به جلو است».

نکته جالب در این بخش، کشف یک گروه جدید از شنوندگان است که مجری برنامه آنها را «روشنفکران کامیون‌دار» می‌نامد. این گروه شامل رانندگان کامیون و تاکسی و دیگر کارگران می‌شود که بسیاری از آنها با بینش عمیق و تحلیل‌های تیزبینانه خود درباره پادکست‌ها، از جمله پادکست خود مجری، ارتباط برقرار کرده‌اند. این افراد دیدگاه متفاوتی نسبت به «تحقیر طبقاتی» رایج در رسانه‌های سنتی نسبت به روستاییان و کارگران دارند. این نشان می‌دهد که فرمت‌های طولانی‌تر گفتگو در پادکست‌ها فرصتی برای درک عمیق‌تر و همذات‌پنداری فراهم می‌کنند.

خشونت و دوگانگی انسانی: از آشیل تا اودیسه

یکی از دو علاقه اصلی یان گیو در طول زندگی‌اش – در کنار زبان – خشونت بوده است، هرچند او تأکید می‌کند که این علاقه را «مدت‌ها پشت سر گذاشته است». او خشونت را نوعی زبان و راهی برای ابراز وجود می‌داند، به‌ویژه زمانی که فرد یا گروهی احساس می‌کنند به آنها گوش داده نمی‌شود یا جدی گرفته نمی‌شوند.

گیو معتقد است که جامعه با خشونت یک «روابط دوگانه» دارد. ما به کودکان می‌آموزیم که خشونت بد است، اما در بزرگسالی، مثلاً در خدمت سربازی، به آنها «کشتن» را می‌آموزیم. او این تناقض را در رهبران جهان نیز می‌بیند که خشونت را محکوم می‌کنند اما خود جنگ به راه می‌اندازند. او تأکید می‌کند که «نمی‌توان هیتلر یا پوتین را با صلح‌طلبی شکست داد».

گیو برای توضیح این دوگانگی به اساطیر یونان باستان و «ایلیاد» هومر اشاره می‌کند. او دو قهرمان اصلی یونانیان را مقایسه می‌کند:

  • آشیل: جنگجوی شکست‌ناپذیر و ابرقهرمانی «یک‌بعدی» که در خشونت بی‌نظیر است. او به خاطر خشم کودکانه و طغیان‌های جنون‌آمیز خود معروف است.
  • اودیسه: شخصیتی «پیچیده‌تر» که با استفاده از «توانایی‌های فکری» و هوش خود به پیروزی می‌رسد. او با وجود جنگجو بودن، در برابر خشونت‌های بی‌خردانه مقاومت می‌کند و پس از تأمل عمل می‌کند. گیو بیان می‌کند که داستان اودیسه یک «سفر بلوغ» است که در آن قهرمان از طریق تجربیات، تکامل می‌یابد و «می‌آموزد»، در حالی که آشیل صرفاً «مستقیم به جلو» می‌رود.

خود یان گیو نیز تجربه‌ای مشابه سفر اودیسه داشته است. او پس از دو سال «جهنم خشونت» در مدرسه شبانه‌روزی سولباکا (مدرسه‌ای که در کتاب «شر» توصیف کرده است)، در سن ۱۷ سالگی تصمیم گرفت که دیگر هرگز از خشونت استفاده نکند. این تصمیم کاملاً «عقلانی» بود، زیرا می‌دانست ادامه خشونت پس از ۱۷ سالگی به «آسیب‌های جبران‌ناپذیر» و زندان منجر می‌شود.

با این حال، او ۲۰ سال بعد در یک موقعیت بحرانی، مجبور به «بازگشت سریع» به خشونت شد. او در حال چسباندن پوستر با یک فعال کمونیست کوچک‌تر بود که توسط چهار فرد راست‌گرا محاصره شدند. وقتی رفیقش شروع به سخنرانی درباره آزادی بیان کرد و افراد راست‌گرا خواستار درگیری شدند، گیو چاره‌ای جز دفاع از او نداشت. او این لحظه را نه یک شکست، بلکه یک «موفقیت» می‌داند، زیرا «غیرممکن است که رفیقت را به حال خود رها کنی تا مورد ضرب و شتم قرار گیرد، فقط به این دلیل که من مخالف خشونت هستم».

گیو استراتژی خود را برای جلوگیری از درگیری‌های بیهوده، به ویژه در میخانه‌ها، اینگونه توضیح می‌دهد:

  • هرگز ترس نشان ندهید.
  • صدای خود را بالا نبرید.
  • با شوخی موقعیت را از بین ببرید. او با مثال‌هایی از بوکسورهای مشهور سوئدی که به راحتی درگیر می‌شدند، نشان می‌دهد که آنها مانند آشیل عمل می‌کردند. در مقابل، او هرگز اجازه نمی‌داد «تحریک» شود، زیرا این کار «احمقانه» است و نشان‌دهنده «ایگو» یا نیاز به اثبات چیزی است که قبلاً اثبات شده است.

نگاه یان گیو به مفهوم “مردانگی سمی” و جنسیت

گیو با مفهوم «مردانگی سمی» (Toxic Masculinity) به‌شدت مخالف است و از بحث در این زمینه خودداری می‌کند. او معتقد است این مفهوم «سازنده نیست» و «نیمی از جمعیت را سمی خطاب می‌کند». او خود را یک «مرد واقعی» می‌داند که به «فضایل مردانه شوالیه» اعتقاد دارد، از جمله دروغ نگفتن، قول خود را حفظ کردن و در را برای یک خانم باز کردن. او در عین حال، انجام کارهای خانگی مانند شستن ظرف و عوض کردن پوشک بچه را «مردانه» می‌داند و با کمال میل آنها را انجام می‌دهد.

او تلاش‌ها برای «زنانه کردن» مردان، مانند «اردوهای مردان» دهه ۷۰ که در آن مردان سعی می‌کردند «سمت زنانه» خود را بپذیرند، را «تئاتر» و «مضحک» می‌داند. او معتقد است که این تلاش‌ها به «بی‌نظمی اجتماعی و عدم امنیت» منجر می‌شوند. به نظر او، «مسئله اصلی، عوض کردن پوشک بود؛ شرکت در کارهای خانه؛ جاروبرقی کشیدن و ظرف شستن. این مردانه است».

در مورد مفهوم «مردانگی سمی»، او به دوران خود در مدرسه سولباکا اشاره می‌کند. او این «ایدئال مردانه» را «سمی» می‌داند که از مدارس شبانه‌روزی قرن نوزدهمی انگلستان برای تربیت «اربابان استعماری» و «انواع بی‌رحمانه» برای حکمرانی بر مستعمرات و «شلاق زدن سیاهان» سرچشمه می‌گرفت. این ایده‌آل «تحمل درد» و «اعمال درد» را بدون بروز هیچ احساسی ترویج می‌کرد. او می‌گوید این سیستم «پوچ» بود و در سوئد «هیچ مبنایی» نداشت و به «پسران وحشی» تبدیل شدند که یکدیگر را آزار می‌دادند، زیرا «می‌توانستند» و فکر می‌کردند «درست» است. گیو تأکید می‌کند که «یک مرد واقعی اینگونه رفتار نمی‌کند» و این ایده‌آل در نهایت در سوئد «شکست» خورد و هیچ «نخبگان جدیدی» از آن سربرنیاورد.

او همچنین به جنبه‌های تاریخی جنسیت اشاره می‌کند. وی توضیح می‌دهد که زنان وایکینگ در مقایسه با زنان خانه‌دار آمریکایی و سوئدی در دهه ۱۹۵۰ «آزادتر و مستقل‌تر» بودند. این نشان می‌دهد که پیشرفت در روابط زن و مرد «خطی نیست، بلکه بالا و پایین دارد» و «چرخه‌ای» است. او همچنین به مبارزه «حقوق رأی زنان» (Suffragettes) در اوایل قرن بیستم اشاره می‌کند که با استفاده از «خشونت»، از جمله پرتاب سنگ به پارلمان و انجام «اقدامات تروریستی» مانند منفجر کردن صندوق‌های پستی، موفق به کسب حق رأی در مدت زمان کوتاهی شدند.

نقد سیاست‌های هویتی در برابر مبارزه طبقاتی

یان گیو به‌شدت از «سیاست‌های هویتی» و تمرکز بر «رنگ پوست» انتقاد می‌کند. او معتقد است که این رویکرد «ارتجاعی»، «مخرب» و «کاملاً وارونه» است. او آن را انحرافی از «مبارزه طبقاتی» سنتی می‌بیند که قبلاً تمرکز اصلی چپ بود. او استدلال می‌کند که مبارزه طبقاتی همچنان در سوئد (افزایش تعداد میلیاردرها و فقر) بسیار مرتبط است، اما چپ «به سیاست‌های هویتی روی آورده است».

گیو این تحول را با تحولات جهان عرب مقایسه می‌کند که پس از شکست ناسیونالیسم عرب و سوسیالیسم عرب در مواجهه با اسرائیل، به «مذهب» روی آورد. او می‌گوید: «همینطور به نظر می‌رسد که چپ هم همین کار را کرده است که به دنبال راه‌های دیگری غیر از مبارزه طبقاتی سنتی باشد و اکنون به سیاست‌های هویتی رسیده‌ایم».

او انتقاد می‌کند که «در واقعیت سیاسی امروز، اگر رنگ پوست متفاوتی داشته باشید… به عنوان متخصص سیاسی در مورد نژادپرستی حساب می‌شوید» و «سفیدپوستان نباید حق اظهار نظر داشته باشند». او این را «کاملاً پوچ» می‌داند و معتقد است که این رویکرد «خصومت» ایجاد می‌کند و کسانی که باید «اصلاح شوند» (مثلاً مردان سفیدپوست)، «از همان ابتدا به عنوان دشمن» تلقی می‌شوند و لذا هیچ‌گاه «عوض کردن پوشک» را یاد نخواهند گرفت.

مجری برنامه نیز به دیدگاه‌های «لوای مأدب»، یک بازرس جنایی جوان و سیاه‌پوست، اشاره می‌کند که از حرکت «جان سیاهان مهم است» در سوئد خسته شده و می‌گوید: «شما نماینده من نیستید. دست از صحبت در مورد اینکه همه سیاه‌پوستان چه حسی دارند، بردارید. این خود نژادپرستانه است. من با تحلیل شما موافق نیستم». مجری همچنین تجربه‌های خود را از بزرگ شدن در محیطی با «خشونت زیاد» و «طبقه کارگر سفیدپوست» به اشتراک می‌گذارد و با «ناامیدی» این افراد نسبت به سیاست‌های هویتی و مهاجرتی ارتباط برقرار می‌کند. او خاطرنشان می‌کند که بسیاری از رأی‌دهندگان به حزب راست‌گرای سوئد (SD) در واقع به دلیل «نارضایتی» از سایر احزاب و نه لزوماً به خاطر تأیید سیاست‌های SD، این کار را می‌کنند.

آموزش و نابرابری اجتماعی: زوال رویای برابری

گیو به شدت از سیستم آموزشی فعلی سوئد انتقاد می‌کند، به‌ویژه از «خصوصی‌سازی» آن که منجر به نابرابری بیشتر شده است. او معتقد است که این سیستم باعث می‌شود «طبقه متوسط بالا و طبقه بالا بهترین مدارس را داشته باشند و فقرا بدترین مدارس را داشته باشند». او با مقایسه این وضعیت با تجربه خود در دهه ۵۰، زمانی که مدارس دولتی بودند و تمام طبقات اجتماعی در یک کلاس درس جمع می‌شدند، تأکید می‌کند که آن سیستم «کار می‌کرد» و امکان «حرکت طبقاتی» را فراهم می‌آورد. او حتی اشاره می‌کند که لیف جی. دبلیو. پرشون، نویسنده و استاد دانشگاه، که از طبقه کارگر بود، «هرگز در مدرسه امروز شانس موفقیت نداشت».

به گفته گیو، نتیجه این نابرابری آن است که بسیاری از پسران نوجوان، به‌ویژه مهاجرانی مانند سومالیایی‌ها، در سنین پایین مجبورند بین «بی‌کار ماندن» یا «سریع ثروتمند شدن به عنوان گانگستر» یکی را انتخاب کنند. او این تحول را نتیجه «سیاست‌های راست‌گرایانه» و همچنین «سوسیال دموکرات‌ها» می‌داند که از دهه ۸۰ «ایده تجاری‌سازی» و سودآوری را پذیرفتند. او معتقد است که ایده «دانش‌آموزان به عنوان مشتری» که در گذشته «وحشتناک» به نظر می‌رسید، اکنون «یک امر بدیهی» است و این به «تسریع ساختار طبقاتی جدید» منجر شده است.

فرهنگ “کنسل” و محدودیت آزادی بیان

یان گیو به پدیده «فرهنگ کنسل» (Cancel Culture) و «ممنوعیت زبانی» که از دانشگاه‌های آمریکا نشأت گرفته و به اروپا سرایت کرده، انتقاد می‌کند. او این فرهنگ را «کاملاً پوچ» می‌داند که منجر به ممنوعیت «کتاب‌ها، کلمات و معلمان» و قضاوت «با عطف به ماسبق» افراد بر اساس کلماتی می‌شود که در گذشته (مانند «کاکاسیاه» یا «معلول») قابل قبول بوده‌اند. او به این موضوع اشاره می‌کند که «مارتین لوتر کینگ» تا سال ۱۹۶۸ از کلمه «کاکاسیاه» در جنبش خود استفاده می‌کرد، پس «چرا اینقدر گناه‌آلود باشد؟».

پدر مجری برنامه نیز که از ایران فرار کرده بود، از مشاهده این «گرایش‌های تمامیت‌خواه» در سوئد نگران است و می‌گوید: «ما از ممنوعیت کتاب و کلمات و کنسل شدن در ایران فرار کردیم… و اکنون در اینجا درباره آن صحبت می‌کنیم». گیو این ممنوعیت‌های زبانی را «سیاست راست‌گرایانه» و «مظهری از جنبش بورژوایی» می‌بیند که «به جنبش‌های کلیسایی» شباهت دارد و نه به مبارزه طبقاتی چپ.

در مورد مفهوم «زبان خشونت است»، گیو آن را «کاملاً بی‌معنی» می‌داند و می‌گوید که «گفتن یک کلمه و سپس سیلی زدن به کسی، دو واکنش متفاوت هستند». با این حال، او اذعان می‌کند که زبان می‌تواند یک «ابزار سرکوب» باشد، مثلاً از طریق لحن و گویش (سوسیوکت) که می‌تواند «یک فاصله» بین افراد ایجاد کند.

نتیجه‌گیری

یان گیو در طول این گفتگو، تصویری از جامعه‌ای ترسیم می‌کند که در آن مبارزه طبقاتی به حاشیه رانده شده و جای خود را به تقسیم‌بندی‌های سطحی هویتی داده است. او با دیدگاهی رادیکال و در عین حال واقع‌بینانه، نقایص ایدئولوژی‌های معاصر را به چالش می‌کشد و خواهان بازگشت به اصول بنیادین برابری و عدالت اجتماعی است. دیدگاه او درباره خشونت به عنوان یک جنبه پیچیده و متناقض انسانی، و تأکیدش بر اهمیت تفکر استراتژیک (اودیسه) در برابر واکنش‌های غریزی (آشیل)، بینش مهمی را ارائه می‌دهد. او همچنان به این امید است که «شاید بتواند تغییر را ببیند» و چپ بتواند مجدداً خود را «به مبارزه طبقاتی واقعی» متعهد کند، نه اینکه در «گروه‌های کوچک بنشینند و درباره رنگ پوست خود فکر کنند».

به بیان دیگر، گیو با تحلیل‌های تند و صریح خود، همچون یک «جراح اجتماعی» عمل می‌کند که با دقت تیغ خود را بر روی نقاط دردناک جامعه می‌گذارد و چرک‌های پنهان را آشکار می‌سازد، هرچند که درمان‌های پیشنهادی او ممکن است برای بسیاری تلخ و ناخوشایند باشد. او بر اهمیت مبارزه واقعی برای برابری تأکید دارد، نه «تئاتر»های اجتماعی که تنها به «بی‌نظمی اجتماعی و عدم امنیت» منجر می‌شوند.

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0273595
Visit Today : 596
Visit Yesterday : 704