نگاه آرام و لحن سرشار از پیامهای مثبت مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران در گفتوگو با تاکر کارلسون – که به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، نزدیک است – نتوانست از فضای بهشدت محتاطانه و نگرانی عمیقی که بر موضع ایران نسبت به تحولات احتمالی آینده در منطقه، مشخصا در ارتباط با این کشور، سایه افکنده، بکاهد؛ تحولاتی که میتوانند به حملهای جدید از سوی اسرائیل و آمریکا به ایران منجر شوند.
پزشکیان در این مصاحبه کوشید مسئولیت حمله به ایران را متوجه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، کند و او را عامل کشاندن طرف آمریکایی به مشارکت مستقیم در این جنگ بداند. او تأکید کرد که جنگ 12 روزه در واقع «جنگ نتانیاهو» بود که به میز مذاکرات تحمیل شد. به همین دلیل، بازگشت به مذاکرات نیازمند تلاشهای جدیتری برای بازسازی اعتماد و سنجش میزان جدیت واشینگتن در دستیابی به توافقی روشن، جدی و پایدار است.
مواضع رئیسجمهور ایران در آستانه سومین سفر نتانیاهو به واشینگتن از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید بیان شد؛ سفری که پزشکیان از آن بهعنوان فرصتی برای توصیه به همتای آمریکایی خود بهره گرفت تا در دام نتانیاهو و اهدافش نیفتد و شعار «اول نتانیاهو» را بر «اول آمریکا» مقدم نداند؛ چراکه این کار نهتنها امکان رسیدن به صلح در منطقه را به خطر میاندازد، بلکه منافع آمریکا و فرصتهای سرمایهگذاری در بازار ایران را نیز تهدید میکند، بهویژه با توجه به اینکه علی خامنهای، چراغ سبز را به این مسیر، داده است.
با وجود سیگنالهای مثبتی که از سوی ایران درخصوص امکان بازگشت به مسیر مذاکرات ارسال شده، اما این نشانهها به سطح فوریت و شتاب آمریکا نمیرسند. فوریتی که هم ترامپ و هم استیو ویتکاف، فرستادهاش به مذاکرات، بر آن تأکید ورزیده و پیشبینی ازسرگیری گفتوگوها در هفته آینده را مطرح کردهاند.
با این حال، طرف ایرانی چه شخص پزشکیان و چه وزیر خارجهاش، عباس عراقچی همراه با کل ساختار قدرت، همچنان درگیر بحرانی عمیق از بیاعتمادی به مذاکرهکننده آمریکایی و میزان نفوذ نتانیاهو بر مواضع ایالات متحده هستند و نگرانند که این تمایل واشینگتن به مذاکرات، صرفا دامی جدید باشد که ایران را بار دیگر در معرض نیرنگی سیاسی قرار دهد.
تردیدی نیست که تهران با دقت تمام تحولات مربوط به بازدید نتانیاهو از کاخ سفید و نتایج آن را زیر نظر دارد و با احتیاط و سوءظن بسیار به تأکیدات طرف آمریکایی مینگرد. از نگاه مقامهای ایرانی، گفتوگوهای واشینگتن با نخستوزیر اسرائیل صرفاً بر محور ضرورت دستیابی به آتشبس در جنگ غزه و چگونگی نهاییسازی توافق میان تلآویو و حماس نمیچرخد. تهران از این باور غافل نیست که ممکن است بندهای پنهانی در این مذاکرات وجود داشته باشد و موضوع ایران، یکی از محورهای اصلی و تعیینکننده در این رایزنیها باشد.
تصمیم ویتکاف مبنی بر بهتعویقانداختن پیوستن به دور جدید مذاکرات غیرمستقیم میان اسرائیل و حماس در دوحه، بهویژه پس از نشست شبانه میان رئیسجمهور آمریکا و معاونش جیدی ونس از یکسو، و نتانیاهو از سوی دیگر در دفتر بیضی کاخ سفید که نتوانست به توافقی بر سر آتشبس بیانجامد—بر میزان نگرانی ایران افزوده است.
از نگاه طرف ایرانی، و با تکیه بر تجربه پنج دور گذشته از مذاکرات، تمرکز آمریکا و اسرائیل بر مسئله آتشبس در غزه میتواند ترفندی برای منحرفکردن انظار از ایران، محور اصلی گفتوگوها باشد. به باور تهران، حتی اگر توافقی درباره آتشبس حاصل شود، این امر بههیچوجه بهمعنای حذف موضوع ایران از دستورکار این گفتوگوها نیست و نافی این موضوع نیست که ایران در کانون این مذاکرات قرار دارد.
تهران بر این باور است که تردید مشترک واشینگتن و تلآویو نسبت به نتایج واقعی حملات نظامی علیه برنامه هستهای و ظرفیتهای نظامی ایران، آنها را وادار کرده تا دست به ارزیابی مجدد زده و سازوکارهای جدیدی برای مواجهه با این وضعیت طراحی کنند؛ از جمله سناریوهای فاز بعدی و تدوین دستورکاری مشترک برای اقدامات آتی، که شامل هماهنگیهای ضروری برای تحقق هدف نهایی یعنی مهار و نابودی ظرفیتها و جاهطلبیهای هستهای و موشکی ایران است، ظرفیتهایی که بهزعم آنها همچنان تهدیدی برای ثبات منطقهای مورد نظر واشینگتن و تلآویو بهشمار میآیند.
در سوی مقابل، ابهامی که ایران بهطور عامدانه درباره وضعیت برنامه هستهای خود ایجاد کرده، بهویژه در پی حملات اخیر، و همسویی ضمنی با روایت رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه شدت تخریب سه سایت هستهای مورد هدف، چنان گسترده بوده که امکان ارزیابی میزان خسارت یا تشخیص ظرفیتهای باقیمانده را غیرممکن کرده است، میتواند برونرفتی برای خروج تدریجی طرفین از بحران و پذیرش نتایج آن، و در نتیجه بازگشت به مسیر فعال مذاکرات را ارائه دهد.
تهران، چه در سطح رژیم و چه دولت، بهخوبی آگاه است که مرحله جدید احتمالی در روند مذاکرات -در صورت آغاز- مانند مراحل پیشین نخواهد بود. این دور ممکن است به مرحلهای جدی برای سنجش نیتها و میزان تمایل طرفین برای دستیابی به توافقی پایدار و دایمی تبدیل شود؛ توافقی که رئیسجمهور آمریکا نیز خواهان آن است.
از اینرو، پیشبینی میشود که خامنهای مجوز برگزاری نشست گفتوگو و مذاکره مستقیم میان وزیر خارجه ایران و نماینده ویژه آمریکا را صادر کند؛ نشستی که از دید تهران، آزمونی برای سنجش میزان جدیت طرف آمریکایی در بازسازی اعتماد و اطمینان از عدم تکرار ترفندهای پیشین خواهد بود. این دیدار از نگاه واشینگتن، فرصتی برای ارزیابی آمادگی ایران جهت همراهی با خواستههای مطرحشده در خصوص فعالیتهای غنیسازی اورانیوم ایجاد میکند.
این دیدار مستقیم و علنی در صورت برگزاری، بهاحتمال زیاد دیداری سرنوشتساز خواهد بود که یا راه را برای ادامه مذاکرات و تلاش بهسوی یک توافق نهایی و پایدار هموار میکند و یا نگرانیهای ایران را درخصوص بازگشت گزینه نظامی تقویت خواهد کرد که بر اساس آن، مذاکرات مورد انتظار صرفا تاخیر در زمان جنگ و نه عامل عدم وقوع آن ارزیابی شده است.
از همین رو، بهنظر میرسد ایران تلاش دارد در سطح منطقهای و بینالمللی حمایت و همراهی بیشتری برای خواستههای خود را جلب کند؛ خواستههایی که حداقل آنها، به رسمیت شناختن حق ایران برای برخورداری از چرخه کامل غنیسازی صلحآمیز در خاک خود حتی در آینده است.
همزمان، تهران در تلاش است تا با اطمینانبخشی به کشورهای منطقه، بهویژه کشورهای عربی و در صدر آنها کشورهای خلیجی که با نگرانی تحولات شکننده در روابط ایران و اسرائیل را دنبال میکنند، نقش فعالتری ایفا کند. این اطمینانبخشی از طریق گسترش مشارکت این کشورها در مذاکرات مقدماتی صورت میگیرد تا بتوانند در نقش میانجی، به کاستن از اختلافات و سوقدادن تنظیم امور بهسوی ترتیبات جدید منطقهای بر اساس مشارکت واقعی و تقویت مسیر توسعه و صلح، کمک کنند.
سفر اخیر عراقچی به ریاض، و استقبال محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی از وی، چهبسا نشانهای روشن از نیاز ایران به ایفای نقشی مؤثر از سوی ریاض در مرحله آتی باشد نیازی که نشانهای آشکار از رسیدن تهران به این درک است که تعمیق مناسباتش با کشورهای عربی و خلیجی، میتواند بهمثابه چتری محافظ برای ایران در برابر فشارهای آمریکا عمل کند.
منبع: ایندپندنت عربی