اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد
  • برقراری اجباری سانترالیسم دموکراتیک
    یکم- آیا نظام موجود بانکداری در ایران کارآمدی دارد؟ همه کسانی که به نظام بانکی نگاه کارشناسانه و نیز مطابقت دادن این نظام با بانکداری مدرن دارند بر این باورند آنچه به عنوان بانکداری در جمهوری اسلامی عمل می‌کند فاقد
  • مسعود نیلی: کار صندوق بازنشستگی در ایران تمام شد
    شکی نداریم که کشور ما در شرایط بسیار سختی قرار گرفته که هیچ‌گاه در تاریخ با مشکلاتی به این عمق و تنوع به‌صورت همزمان مواجه نبوده است. این روند تدریجی قابل پیش‌بینی بود. کارشناسان با تهیه گزارش‌های مختلف،
  • ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد
    استاد دانشگاه گفت: ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد. بر اساس برآورد کارشناسان انرژی و محیط زیست، برای رسیدن به شرایط نرمال، کشور به ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵
  • چشمشان رابرروی خطر می بندند
    یکم- چند روزی بیشتر به اجرای تهدید کشیدن ماشه در پرونده هسته‌ای از سوی سه‌گانه اروپایی باقی نمانده است. براساس تهدیدی که از سوی سه غول اروپایی صورت گرفته اگر جمهوری اسلامی برخی شرایط اعلام شده از

برگزاری کنفرانس مونیخ ۲ و انتشار دفترچه ای با عنوان “دفترچه دوران اضطراری” توسط موسسه NUFDI (اتحاد ملی برای دموکراسی در ایران) که به تائید رضا پهلوی رسیده بود، نشانگر خیز سلطنت طلبان برای بازگرداندن سلطنت مطلقه پهلوی است. برنامه آن ها تداوم چرخ معیوب سلطنت مطلقه و ولایت مطلقه فقیه است: انتقال قدرت از سلطنت مطلقه به ولایت مطلقه فقیه و از ولایت مطلقه فقیه به سلطنت مطلقه.

کنفرانس مونیخ ۲ 

مونیخ ۲ گرچه با عنوان “همکاری ملی” برگزار شده بود، ولی از “همکاری ملی” خبری نبود. بلکه نمایش اعلام بیعت سلطنت طلبان با رضا پهلوی به عنوان شاه آینده کشور بود. در این کنفرانس نه نمایندگان جریان های چپ و جمهوری خواه و اتنیکی حضور داشتند و نه کنشگران جمهوری خواه. جا زدن چند نفر به عنوان چپ، فریبی بیش نبود. آن ها سال ها است که از گذشته خود فاصله گرفته  اند. برخی از آن ها نسبت به سلطنت و رضا پهلوی اعلام وفاداری نموده و مطالبی در تخریب چپ و نیروهای جمهوری خواه نوشته‌اند. در میان دعوت کنندگان و سخنرانان یک نفر منتقد وجود نداشت. در کنفرانس، گفتارهای چاپلوسانه در مدح رضا پهلوی، جای نقد و گفتگو را گرفته بود.

برخی چهره های شاخص مشروطه طلب که گارد قدیم سلطنت به حساب می آیند، برای کنفرانس دعوت نشده بودند. گارد جدید رضا پهلوی که از فرشگردی ها با گرایش راست افراطی و اقتدارگرا تشکیل شده اند، گارد قدیم را حذف کرده اند.

پخش سرود شاهنشاهی، تکرار مداوم شعار جاوید شاه، سجده کردن کردن یکی از شرکت کنندگان و گفتارهای ستایش گرانه سخنرانان ـ بجز سخنان دوسه نفر ـ اعلام بیعت با رضا پهلوی بود. مونیخ ۲ تکرار گردهمائی های  دوره محمدرضا شاه، پخش سرود شاهنشاهی، سردادن شعار جاوید شاه و سرخم کردن در برابر او و یآدآور نمایش های علی خامنه ای و تکریم ذوب شدگان در ولایت فقیه است. به قول کارل مارکس تاریخ دوبار تکرار می شود، بار اول به صورت تراتژدی و بار دوم به صورت کمدی. اما گویا در کشور ما تاریخ سه بار تکرار می شود، دفعه سوم به صورت مضحک.

مونیخ ۲ نشان داد که سلطنت طلبان در پی همکاری و اتحاد با سایر جریان های سیاسی نیستند و می خواهند قدرت را به انحصار خود در آورند. برنامه آن ها بازگرداندن سلطنت مطلقه پهلوی است. در رژیم سلطنت مطلقه که در آن استبداد فردی حاکم است، جای نیروهای سیاسی مخالف در زندان است. در دوره سلطنت محمدرضاشاه حدود ۳۵۰۰ زندانی سیاسی داشتیم. محمدرضا شاه همانند علی خامنه ای وجود زندانیان سیاسی را انکار می کرد و آن ها را تروریست می نامید.

ذوب شدگان در ولایت سلطنت در تظاهرات روز قبل از کنفرانس، شعار یاسمین پهلوی را تکرار کردند: مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد. این شعار به معنی آن است که اگر سلطنت طلبان به قدرت برسند، همانند جمهوری اسلامی و محمدرضاشاه چوبه های دار را برپا خواهند کرد و زندان ها را از مخالفین پر خواهند نمود.

مونیخ ۲ بار دیگر به وضوح روشن کرد که آنچه برای سلطنت طلبان مطرح نیست، همانا استقرار دموکراسی در کشور است. لازمه استقرار دموکراسی در کشور، پذیرش پلورالیسم سیاسی است نه انحصارطلبی و مرگ مخالفان. سلطنت طلبان شیفته کسب قدرت سیاسی و به تخت نشاندن رضا پهلوی هستند. جریانی که به دموکراسی باورمند باشد، در دیدگاه، برنامه و عملکرد آن بازتاب پیدا می کند. انحصارگری امروز، بیعت با رضا پهلوی و شعار مرگ بر سه فاسد، نوید استبداد فردا است.

دفترچه دوران اضطرار

انتشار دفترچه دوران اضطرار بعد از کنفرانس مونیخ ۲، تداوم و تکمیل کننده آن بود. دفترچه در اساس برای دوره بعد از سقوط جمهوری اسلامی تهیه شده است. آنچه در این دفترچه غایب است، راهبرد گذار از جمهوری اسلامی است. تنها گفته شده است که “در شرایطی که ایران در وضعیت انقلابی است و جمهوری اسلامی تلاش های واپسین خود به ملت ایران است، شاهزاده رضا پهلوی در جایگاه رهبر خیزش ملی و با هدف مدیریت گذار مبادرت به تشکیل دو نهاد می کند”. در مورد این دفترچه مسائل زیادی مطرح است که به چند مورد آن می‌پردازم:

۱. مشخص است که نویسندگان دفترچه درک درستی از وضعیت انقلابی ندارند و بخود زحمت نداده اند که به کتاب های جامعه‌شناسی سیاسی مراجعه کنند. گرچه برخی مولفه های وضعیت انقلابی در کشور شکل گرفته است و اکثریت مردم ایران از حکومت ناراضی بوده و خواهان گذار از جمهوری اسلامی هستند، ولی هنوز جمهوری اسلامی قادر به اعمال سلطه سیاسی است و پایه های ارگان های سرکوب سست نشده است. باید پرسید اگر وضعیت انقلابی در کشور حاکم است، چرا از انقلاب و اعتراضات سراسری خبری نیست. چرا فراخوان رضا پهلوی برای آمدن مردم به خیابان ها با بی اعتنائی مردم مواجه می شود.

۲. تصور نویسندگان این است که وضعیت انقلابی برکشور حاکم است، مردم انقلاب می کنند، کشته می دهند، جمهوری اسلامی را بر می‌اندازند و برای ورود رضا پهلوی فرش قرمز پهن می کنند تا او وارد ایران شود و تاج بر سربگذارد. یعنی قدرت را دو دستی به رضا پهلوی و سلطنت طلبان تقدیم می کنند. تحولات سیاسی در کشورهای مختلف نشان داده است نیروئی که رژیم حاکم را به زیر می کشد، قدرت را به دست می گیرد. مگر اینکه حکومتی به دست کشور خارجی سرنگون شود و آن کشور قدرت را به فرد یا جریان دست نشانده خود بسپارد. یعنی چلبیسم. سلطنت طلبان چنین ذهنیتی دارند. آن ها به ترامپ و دولت جنایتکار نتانیاهو امید بسته اند، با آن پیوند خورده اند و انتظار دارند که آن دو دولت حکومت را به زیر بکشند و رضا پهلوی را همانند چلبی به قدرت برسانند. برخی سلطنت طلبان ناراحت هستند که ترامپ آتش بس داد و نگذاشت که اسرائیل به بمباران کشور ادامه دهد تا حکومت ایران سرنگون شود و رضا پهلوی بر قدرت بنشیند.

۳. نویسندگان دفترچه مشخص نمی کنند که برچه پایه ای مدیریت دوران گذار را به رضا پهلوی سپرده اند. دفترچه رسالتی برای رضا پهلوی برای براندازی جمهوری اسلامی قائل نیست و رضا پهلوی هم تاکنون راهبرد سیاسی خودش را برای گذار از جمهوری اسلامی ارائه نداده است. فراخوان او برای آمدن مردم به خیابان ها در جریان جنگ ۱۲ روزه، پاسخ منفی گرفت و مشخص شد که چقدر رضا پهلوی و سلطنت طلبان در توهم به سر می برند.

۴. دفترچه برای هدایت دوران اضطراری توسط رضا پهلوی، تشکیل سه نهاد “نهاد خیزش ملی” (با عملکرد قوه مقننه)، “دولت گذار” (با عملکرد قوه مجریه) و “دیوان گذار” (با عملکرد قوه قضائیه) را در نظر گرفته است. روسای  هرسه نهاد توسط رضا پهلوی انتخاب می شوند و “هموندان این نهادها” تحت نظارت او خواهند بود. این همان سلطنت مطلقه و تمرکز قدرت در دست یک فرد است. محمدرضاشاه هم روسای سه قوه را انتخاب می کرد.

۵. در دفترچه صحبتی از حزب و سازمان سیاسی و به قدرت رسیدن آن ها نیست. چرا که سلطنت و شاه همانند جمهوری اسلامی و ولی فقیه حزب سیاسی را بر نمی تابند. آن ها بالای احزاب سیاسی قرار دارند. این دو حکومت، فرد محور هستند نه برخاسته از احزاب سیاسی. سال ها است برخی جریان ها و فعالان سیاسی از رضا پهلوی می خواهند مشخص کند که شاهزاده است یا رهبر. آندو با حکومت مشروطه هم‌خوانی ندارد. اگر می خواهد رهبر شود، حزب خودش را تشکیل دهد و اگر می خواهد مقام شاهزاده را حفظ کند از رهبری کنار بکشد. حفظ هر دو موقعیت به معنی حکومت مشروطه نیست، بلکه سلطنت مطلقه و استبداد فردی است. او تن به این خواست نداده است. اکنون فرشگردی‌ها و همراهان آن ها در کنفرانس مونیخ ۲ و در دفترچه دوران اضطراری، او را در هر دو مقام نشاندند. هم در مقام شاه و هم در مقام رهبر دوران اضطراری. همان موقعیتی که رضا شاه و محمدرضاشاه داشتند.

۶. رضا پهلوی از دموکراسی و اتحاد با نیروهای اپوزیسیون شروع کرد، سیمای دموکراتیک از خود ترسیم نمود، سلطنت طلبی را کم رنگ کرد و حتی خود را معتقد به جمهوری خواهی نشان داد. در کنفرانس جرج تاون با حقوق مساوی با چند تن از فعالان سیاسی و مدنی متحد شد. ولی آن را به شکست کشاند و با فرشگردی ها که در جایگاه مشاوران او قرار گرفتند، همراه شد و راه را برای غلبه راست افراطی در میان سلطنت طلبان باز کرد. رضا پهلوی بعد از افت و خیزهای بسیار، سرانجام در جایگاه راست افراطی قرار گرفت و با همسرش یاسمین پهلوی هم‌صدا و همراه شد. در کشمکش های درونی سلطنت طلبات، یاسمین پهلوی پیروز شد. شعار مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد برای اولین بار از زبان او بیرون آمد و بعد از آن به یکی از شعارهای سلطنت طلبان تبدیل شد.

اکنون رضا پهلوی و سلطنت طلبان حساب خود را از دیگر جریان ها و چهره های مشروطه طلب جدا کرده و هدف و برنامه خود را مشخص کرده‌اند: بازگشت سلطنت مطلقه پهلوی. کشور ما با بحران ها و شکاف های اجتماعی متعدد روبرو است. تجربه دو حکومت پهلوی و ولایت فقیه نشان داد که حکومت استبدادی در هر دو شکل سلطنت و ولایت قادر به غلبه بر بحران ها، مدیریت شکاف ها و پیشبرد توسعه پایدار نیست. پیشبرد توسعه پایدار و دانش بنیان در گرو استقرار دموکراسی در کشور و مشارکت مردم است.

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
  • لائیسیته در قدرت و سکولاریزاسیون در جامعه ایران – جلال ایجادی
    (بخش 1): جامعه ایران نیازمند یک مبارزه بزرگ فکری در باره سکولاریزاسیون و لائیسیته است. بررسی رشد گیتی مداری و عرفی گرایی در جامعه کنونی و ضرورت تدارک یک قدرت سیاسی لائیک پس از رژیم اسلامی، از چالش های
  • یاد و خاطره خانجان جبل عاملی گرامی باد!
    با تاسف و ناباوری بسیار باخبر شدیم رفیق دیرین و دوست مهربانمان خانجان جبل‌عاملی (بهمن) سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ (سوم ژوئن ۲۰۲۵)، در استکهلم زندگی را وداع گفت.‬‬‬‬‬‬‬‬ خانجان فرزند رشیدخان بود که در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴میلادی)، در تهران توسط رژیم شاه اعدام شد.
  • سکولاریسم (Laïcité): تبیین، کاربردها و چالش‌ها در جوامع امروز
    سکولاریسم، مفهومی اساسی در جوامع مدرن، به دنبال یافتن راهی برای همزیستی مسالمت‌آمیز میان آزادی وجدان، برابری شهروندان و بی‌طرفی دولت در جوامعی است که با تنوع مذهبی فزاینده‌ای روبرو هستند. با این حال، تعریف و اجرای این مفهوم در کشورهای مختلف می‌تواند به طور چشمگیری متفاوت باشد، حتی در دو کشور همسایه
  • روابط دین و دولت در فرانسه
    تاریخچه‌ی «دین فرانسوی» و چالش‌های امروزه‌ی لائیسته: **مقدمه** در میانه‌ی بحث‌های داغ و غالباً مبهم امروز پیرامون مفهوم لائیسته (سکولاریسم دولتی) در فرانسه، اثر ژان-فرانسوا کولوسیمو با عنوان «دین فرانسوی»
Visitor
0266464
Visit Today : 671
Visit Yesterday : 661