اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران علی‌رضا اردبیلی
    جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران در کتاب از بازگشت تا اعدام: شیوا فرهمند راد به فاصله اندکی بعداز کتاب قبلی خود به نام “وحدت نافرجام” اثر جدید خود به نام “از بازگشت تا اعدام، حزب توده ایران[۱] و انقلاب ۱۳۵۷” را منتشر
  • تاریخ‌نگاری فمینیستی آزاده بی‌زارگیتی
    استفانی رئول* و کیتلین سی. هامل*، برگردان: آزاده بی‌زارگیتی: تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات
  • روایت منصفانهٔ تاریخ؛ تحلیلی کم‌سابقه در فضای فکری ایران
    محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر
  • استبداد شاه عامل اصلی انقلاب بود
    «دکتر همایون کاتوزیان» نامی آشنا و البته صاحب‌نظر در چند قلمرو محسوب می‌شود. از قلمرو ادبیات کلاسیک و نوین تا علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، به‌ویژه تاریخ معاصر و همچنین صاحب‌نام در قلمرو
اقتصاد

فرانسه در آستانه یک زلزله سیاسی قرار گرفته است؛ بی‌اعتمادی بی‌سابقه عمومی به دولت، فلج‌شدن پارلمان، نارضایتی گسترده از سیاست‌های ریاضتی و فشار فزاینده احزاب اپوزیسیون، سناریوی استعفای امانوئل مکرون را از یک احتمال بعید، به یک گزینه بحث‌برانگیز و جدی تبدیل کرده است. طبق تازه‌ترین نظرسنجی نشریه فیگارو، تنها ۱۵ درصد از شهروندان از مکرون حمایت می‌کنند و بیش از ۸۰ درصد به او بی‌اعتمادند. نخست‌وزیر فرانسوا بایرو نیز وضعیت مشابهی دارد و تنها ۱۴ درصد از مردم به او اعتماد دارند. در حالی‌که دولت تلاش می‌کند با اعمال سیاست‌های ریاضتی شدید، کسری بودجه ۵.۸ درصدی را کنترل کند، اپوزیسیون راست افراطی و چپ رادیکال در حال تقویت موقعیت خود هستند و بخش بزرگی از جامعه حاضر به پذیرش هزینه‌های این «درمان تلخ» نیست. اکنون این پرسش جدی‌تر از همیشه مطرح است: اگر مکرون برود، فرانسه به کدام سو خواهد رفت؟
در ادامه، ترجمه کامل تحلیل اخیر روزنامه آمریکایی پولیتیکو را می‌خوانید که ابعاد این بحران چندلایه را بررسی کرده است.

«از سال ۱۹۶۸ تا به حال چنین میزان از بی‌ثباتی را ندیده‌ام»:

حتی استعفای مکرون هم فرانسه را نجات نخواهد داد
جمهوری پنجم که توسط شارل دو گل بنیان گذاشته شد، هر روز بیش از پیش غیرقابل اداره به نظر می‌رسد

پاریس — سیاست فرانسه چنان دچار فلج و بن‌بست شده که موضوع استعفای امانوئل مکرون — که روزی تنها در راهروهای قدرت، آن هم به صورت پچ‌پچ مطرح می‌شد — اکنون به‌صراحت در محافل عمومی مورد بحث قرار گرفته است.

اما با اینکه کنار رفتن مکرون می‌تواند زمین‌لرزه‌ای در صحنه دیپلماسی اروپا ایجاد کند، تردیدهای فزاینده‌ای وجود دارد که چنین اقدامی بتواند قفل فلج سیاسی جمهوری پنجم را باز کند.

مشکلات فرانسه به‌نظر می‌رسد عمیق‌تر از آن باشد.

مکرون در حال حاضر در جستجوی پنجمین نخست‌وزیر خود در کمتر از دو سال است، با این انتظار که فرانسوا بایرو روز دوشنبه به دلیل اقدامات غیرمحبوبش برای کاهش کسری بودجه سنگین کشور، از کار برکنار شود.

اما آیا نخست‌وزیر جدیدی که مکرون معرفی کند، قادر خواهد بود میلیاردها یورو در بودجه صرفه‌جویی کند تا از بحران بدهی جلوگیری شود؟ و آیا برگزاری انتخابات زودهنگام می‌تواند اکثریتی کارآمد پدید آورد؟ هیچ‌کدام از این دو سناریو محتمل به نظر نمی‌رسد. و حتی اگر مکرون استعفا دهد، جانشین او به‌احتمال زیاد با همان موانع مواجه خواهد شد.

در طول نزدیک به ۷۰ سال گذشته، نهادهای جمهوری پنجم فرانسه پابرجا مانده‌اند؛ صرف‌نظر از اینکه مردم چند بار به خیابان آمدند یا چه مدت در اعتصاب بودند. دولت‌ها آمدند و رفتند و روسای جمهور، اغلب با محبوبیتی کمتر از زمان آغاز به کار، دوره خود را به پایان رساندند.

این سیستم دوام آورده است.

اما امروز مجلس ملی در بن‌بست است، مذاکرات بودجه به بن‌بست رسیده‌اند، و زمزمه‌های ناآرامی اجتماعی بلندتر از همیشه به گوش می‌رسند. بازارهای مالی دچار اضطراب‌اند و خود بایرو هشدار می‌دهد که اگر پاریس هزینه‌های خود را کنترل نکند، ممکن است به سرنوشتی مشابه یونان دچار شود.

در چنین فضایی، جردن باردلا رئیس حزب راست افراطی تجمع ملی، و ژان-لوک ملانشون رهبر جناح چپ افراطی، که احزابشان در مجموع یک‌سوم کرسی‌های مجلس ملی را در اختیار دارند، آشکارا خواستار کناره‌گیری رئیس‌جمهور شده‌اند.

بحث گسترده‌تری درباره کناره‌گیری او در حال شکل‌گیری است؛ موضوعی که زمانی غیرواقعی تلقی می‌شد، اکنون دربرگیرنده تحلیل‌گران برجسته سیاسی و حتی برخی از چهره‌های جناح راست میانه شده است.

متیو گالار، نظرسنج در مؤسسه ایپسوس فرانسه، می‌گوید: «ما این صحبت‌ها را حتی از نزدیکان مکرون نیز می‌شنویم. نارضایتی واقعی است.»

ادامه مسیر

با این حال، هنوز هم بسیار بعید به نظر می‌رسد که مکرون خود را کنار بکشد — به‌ویژه از آنجا که کناره‌گیری زودهنگام او (در حالی که انتخابات ریاست‌جمهوری تا سال ۲۰۲۷ برنامه‌ریزی نشده) کمکی به حل این بحران نمی‌کند.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که در صورت برگزاری انتخابات پارلمانی جدید در هفته‌های آینده، به احتمال زیاد باز هم مجلسی بی‌اکثریت تشکیل خواهد شد، با چند کرسی بیشتر برای حزب راست افراطی تجمع ملی به رهبری مارین لو پن.

بنجامین مورل، کارشناس قانون اساسی فرانسه، می‌گوید: «سیاستمداران به‌اشتباه باور دارند که مردم فرانسه یک رهبر انتخاب می‌کنند و سپس اکثریتی در پارلمان به او می‌دهند تا برنامه‌هایش را اجرا کند.»

به گفته مورل، این تصور نیز یکی دیگر از قربانیان پیروزی مکرون در سال ۲۰۱۷ بود؛ زمانی که او به‌عنوان یک چهره لیبرالِ مخل نظم سیاسی سنتی، نظام دوحزبی فرانسه را در هم شکست. خطوط گسل سیاسی‌ای که از دل آن ویرانه بیرون آمدند، حالا به شکلی طعنه‌آمیز، به پاشنه آشیل خودش تبدیل شده‌اند.

اریک شانه، اقتصاددان ارشد پیشین شرکت بیمه AXA، می‌گوید: «از سال ۱۹۶۸ که دانشجو بودم، چنین عدم قطعیتی را تجربه نکرده‌ام» — اشاره‌اش به اعتراضات ماه مه ۱۹۶۸ است که فرانسه را فلج کرد و تغییرات اجتماعی و سیاسی عمیقی به دنبال داشت.

او می‌افزاید: «ناگهان نمی‌دانید چه بلایی دارد سر اقتصاد خودتان، دولت‌تان و کشورتان می‌آید.»

رهبر جدید، مشکلات قدیمی

مکرون که به سرسختی شهرت دارد، اغلب احتمال کناره‌گیری زودهنگام را رد کرده است.
این سیاستمدار میانه‌روی ۴۷ ساله، در هشت سال گذشته حضوری مسلط و در عین حال به‌طور فزاینده‌ای جنجال‌برانگیز در صحنه سیاست فرانسه داشته، در حالی که وعده‌هایش برای تبدیل کشور به «ملت استارت‌آپی» هنوز به‌طور کامل محقق نشده‌اند.

رئیس‌جمهور به‌خوبی می‌داند که نشانه چندانی از آمادگی سیاستمداران فرانسوی برای کنار گذاشتن اختلافات و حل بحران بودجه، در راستای منافع ملی، به چشم نمی‌خورد.

در واقع، فضای عمومی در فرانسه به‌شدت غیرهمکارانه است. گاسپار گانتزر، مشاور سابق فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور سوسیالیست پیشین، می‌گوید:

«ما همچنان به تعمیق کسری بودجه ادامه خواهیم داد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اوضاع فقط بدتر خواهد شد.»

اما به گفته اریک شانه، احزاب اپوزیسیون فرانسه نباید تصور کنند که می‌توانند با جابجایی نخست‌وزیرها، برگزاری انتخابات جدید و حتی انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری، بدون پذیرش داروی تلخی که دولت‌های متوالی مکرون در تلاش برای تجویز آن بوده‌اند، از بحران عبور کنند.

او می‌گوید: «اگر مردم شروع کنند به این فکر که “خب، خیلی هم بد نیست، با کسری بودجه می‌توان زندگی کرد”، آن‌گاه ما به‌سوی یک بحران تمام‌عیار حرکت خواهیم کرد. آلمان شروع می‌کند به فکر کردن به فرانسه به‌عنوان یک مشکل جدی، و بانک مرکزی اروپا (ECB) دیگر قادر نخواهد بود به دولت فرانسه برای مدیریت بدهی‌هایش کمک کند.»

شانه می‌افزاید، آلمان ممکن است شرط‌هایی برای هرگونه کمک احتمالی بانک مرکزی اروپا به فرانسه تعیین کند.

اما حتی اگر برلین بتواند نخبگان سیاسی فرانسه را تحت فشار قرار دهد، آیا فرانسه پیروی خواهد کرد؟
اگر اعتراضات «جلیقه‌زردها» در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، تظاهرات بازنشستگی سال ۲۰۲۳ و درخواست‌های اخیر برای تعطیلی سراسری را ملاک قرار دهیم، افکار عمومی که هر روز بدبین‌تر و بی‌قرارتر می‌شود، تمایل چندانی به ریاضت اقتصادی و فداکاری ندارد.

در خصوص کنار زدن مکرون نیز، باید گفت فرانسه کشوری با سابقه‌ای ریشه‌دار در انقلاب و «پادشاه‌کُشی» است، و به‌خوبی هم با جذابیت‌ها و هم با مخاطرات حذف «رئیس» آشناست.

خواستنِ سر او آسان است — اما باید برای هرج‌ومرجی که پس از آن می‌آید، آماده بود.

منبع: پولیتیکو، ترجمه برای اخبارروز توسط گُلشن افتخاری

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0273435
Visit Today : 436
Visit Yesterday : 704