اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

حسام‌الدین آشنا، مشاور پیشین حسن روحانی، به روایت علی شمخانی درباره‌ی ترور خود واکنش نشان داد. او این داستان را غیرواقعی و غیرقابل باور توصیف کرد؛ روایتی که شمخانی در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با ایران در باره ترور خود تعریف کرده است.

پایگاه تحلیلی انتخاب، رسانه‌ای نزدیک به اصلاح‌طلبان، نوشت:
حسام‌الدین آشنا اظهار داشت: «موفقیت یک روایت به قدرت اقناع، انسجام درونی و تطابق نسبی آن با واقعیت بستگی دارد. شما نمی‌توانید قصه‌ای تعریف کنید که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد و انتظار داشته باشید مردم آن را باور کنند. نمی‌شود داستانی گفت که ابتدا و انتهایش با هم چفت نباشد.»

او افزود: «آقای شمخانی برای ملت قصه‌ای تعریف کرده. جا افتاده یا نه؟ [می‌گوید:] “من در خانه بودم، فرزندم نیم ساعت قبل بیرون رفته بود، صدایی آمد، سقف ریخت، سه ساعت زیر آوار بودم، من را بیرون آوردند، به این دستگاه فوت کردم، خدا را شکر! حالا هم آمده‌ام راهپیمایی.” این قصه نشد که بشود!»

آشنا ادامه داد: «هرکسی اگر قصه‌ای تعریف کند و جا نیفتد، تفسیر مخاطب این می‌شود: چطور همه‌ی فرماندهان را زدند، اما شمخانی را نه؟ چطور زدند و نشد؟ اگر زدند، چطور حالش این‌قدر خوب است؟ هی سؤال درباره‌ی یک روایت مطرح می‌شود که باید با واقعیت تطابق داشته باشد.»

علی شمخانی هم‌اکنون (از سال ۱۴۰۴ خورشیدی) به‌عنوان نماینده‌ی ولی‌فقیه، علی خامنه‌ای، در شورای عالی دفاع فعالیت می‌کند. او پیش‌تر نیز سمت‌های مهمی از جمله دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشته است.

در سه ماه گذشته، پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، روایت‌های مختلفی درباره‌ی ابعاد امنیتی جنگ—از جمله نفوذ و جاسوسی—مطرح شده است. در این میان، جمهوری اسلامی با متهم‌کردن مخالفان و افرادی خارج از حاکمیت، چند نفر را بازداشت و بدون رعایت ابتدایی‌ترین اصول حقوقی، به اتهام جاسوسی اعدام کرده است.

طرح پرسش درباره‌ی درستی یا نادرستی روایت ترور علی شمخانی، در واقع تاباندن نوری بر درون ساختار رهبری حکومت است. حسام‌الدین آشنا تنها یک مشاور عادی نیست؛ او خود در همین ساختار حکومتی، تمام مدارج امنیتی را طی کرده و از اعتماد بالای حسن روحانی رئیس جمهور اسبق —که خود چهره امنیتی جمهوری اسلامی است—برخوردار بوده است، تا جایی که به‌عنوان مشاور و محرم اسرار دولت انتخاب شد.

اکنون همین حسام‌الدین آشنا می‌پرسد:
«چطور همه‌ی فرماندهان را زدند، اما شمخانی را نزدند؟ چطور زدند و نشد؟ و اگر زدند، چرا حالش این‌قدر خوب است؟»

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0274590
Visit Today : 161
Visit Yesterday : 732