محمود سریعالقلم، در سخنرانی اخیر خود، دیدگاهی جامع درباره آینده ایران در بستر تحولات پیچیده جهانی ارائه میدهد. او معتقد است که مشکل اصلی کشور در کمبود دانش است و سرنوشت ملتها نه در سطح بومی، بلکه در سطح جهانی رقم میخورد . بر این اساس، **افزایش دانش ما از جهان، وضعیت ما را بهبود خواهد بخشید**.
اقتصاد، ریل اصلی توسعه و نیاز به تعامل بینالمللی
به عقیده سریعالقلم، آینده کشور ما در گرو مسائل مالی است و نه الزاما سیاسی، بلکه فنی، کمی و علمی . پیشرفت هر کشوری نیازمند پیگیری مزیت نسبی، افزایش ثروت ملی و امکانات است. تولید منابع مالی نیز خود در گرو تعاملات بینالمللی است؛ بدون ارتباط جهانی، حل بسیاری از مسائل و مشکلات کشور امکانپذیر نیست و فقدان همین ارتباطات، وضعیت کنونی ایران را دشوارتر کرده است.
ایشان تأکید میکند که ریل اقتصادی و ریل سیاست خارجی یک کشور باید مشترک باشد . اگر این دو مسیر در خلاف جهت یکدیگر حرکت کنند، کشور به نتیجه نخواهد رسید. او به نمونههایی چون چین، هند، ویتنام، ترکیه و برزیل اشاره میکند که ریل اقتصادی خود را با سیاست خارجیشان هماهنگ کردهاند، تا جایی که میتوان گفت **سیاست خارجی در خدمت ریل اقتصادی کشورهاست**. عدم هماهنگی این دو، مانع اصلاح اقتصاد و توسعه فناوری خواهد شد . راه حلهای پیش روی ما جهانی هستند و نه بومی، و میتوانیم از دیگران بسیار بیاموزیم.
بزرگترین چالش سیاسی کشور، ورود مجدد در صحنه جهانی است؛ این امر نه تنها برای کارآفرینان، بلکه برای هنرمندان، نمایندگان مجلس، کارگران، نویسندگان و دانشگاهیان نیز صدق میکند . واژه “Complacence” به معنای رضایت از خود، به عنوان مانعی برای رشد و رقابت معرفی میشود. سریعالقلم معتقد است که **تا رقابت نباشد، رشدی در کار نخواهد بود** و بنابراین، برای اصلاح وضعیت باید از بینالمللی شدن شروع کرده، سطح دانش را بالا برد و منابع مالی کشور را افزایش داد.
بنیانهای اقتصادی و نظریه مازلو
در تشریح مبنای فکری خود، سریعالقلم به تئوری مازلو به عنوان کانون تمدن فعلی جهان اشاره میکند که در طراحیها، سیاستگذاریها و قانونگذاریها بسیار راهگشاست . این تئوری به سادگی بیان میکند که هر حکومتی برای برنامهریزی، ابتدا باید به مسائل بنیادی یک جامعه در قاعده هرم (مانند مسکن، غذا، امنیت اجتماعی، اشتغال) بپردازد که مبنای آنها اقتصاد است.
ایشان دموکراسی را یک “کالای لوکس” و “طبقه پنجم یک ساختمان” برای جامعه میداند که دستیابی به آن نیازمند تلاش بسیار و ساختن فونداسیون اقتصادی است . هیچ کشوری ابتدا سراغ دموکراسی نرفته و سپس به اقتصاد پرداخته باشد؛ بلکه همه کشورها، چه در تمدن غربی و چه آسیایی، ابتدا بنیانهای اقتصادی خود را بنا نهاده و سپس به دنبال تفاهم اجتماعی، سیاسی و دموکراسی حرکت کردهاند. بنابراین، تمام اهتمام دولت و حاکمیت باید متوجه اصلاح نظام اقتصادی باشد . نکته قابل تأمل اینجاست که حدود **۸۰ درصد انسانها در رده یک و دو زندگی میکنند** و خواهان امنیت و زندگی باثبات هستند.
چالشهای جهانی: عدالت اجتماعی و محیط زیست
نظام اقتصادی امروز در دایرههای بزرگتر نظام اجتماعی و محیط زیست در حال طراحی است . حساسیت جهانی به محیط زیست بسیار بالاست و کشورها برای آینده محیط زیست خود هزینه میکنند. تداوم توسعه اقتصادی بدون توجه به محیط زیست امکانپذیر نیست . کشور نیوزلند حتی اعلام کرده که به دنبال افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) نیست، بلکه اهداف دیگری را دنبال میکند.
با وجود افزایش تولید در جهان، عدالت اجتماعی رو به کاهش است و در حال حاضر در ۱۹ کشور دنیا آشوب مدنی به دنبال عدالت اجتماعی رخ داده است . بحران فاصله طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت یک مسئله جهانی است. نامزدهای دموکرات آمریکا بر افزایش مالیات ثروتمندان تمرکز دارند تا شکاف طبقاتی را حل کرده و مشکلات جدی مدنی و اجتماعی آینده را رفع کنند . سریعالقلم تأکید دارد که **اگر شناخت جهانی داشته باشیم، مسائل داخلی خود را به راحتی حل میکنیم**. نمودارها نشان میدهند که در کشورهایی مانند آمریکا، نزدیک به ۷۸% ثروت نزد ۱۰% مردم است .
مسئله دیگر، تمرکز ۶۰% تولید اسلحه جهان در دست تنها دو کشور (آمریکا و روسیه) است که نقش آنها را در ایجاد یا مدیریت بحرانها نشان میدهد.
فرصتها، رقابت و نوآوری در نظام بینالملل
سریعالقلم معتقد است که نظام بینالملل امروز پر از فرصت است . او این ایده را که تحقق حاکمیت و استقلال سیاسی از طریق انزوای سیاسی یا فاصله گرفتن از دنیا حاصل میشود، زیر سوال میبرد. به عنوان مثال، ویتنام با وجود مدیریت توسط حزب کمونیست، ۶۷ میلیارد دلار فقط به آمریکا صادرات دارد و مکزیک ۳۷۱ میلیارد دلار . تجارت ۱.۴ تریلیون دلاری اروپا و آمریکا نیز نشاندهنده دلیل روابط مستحکم آنهاست.
در حوزه نوآوری، چین در حال اصلاح وضعیت خود در زمینه فناوری اطلاعات، رباتیک و هوش مصنوعی است و ۲۰ ماهواره در فضا مستقر کرده تا قدرت نرم خود را بر کره زمین اعمال کند . اتوماسیون نیز روندی جدی است و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۴۰، ۱۵ درصد مشاغل در دنیا به دلیل آن از بین بروند. مطالعه این روندها برای برنامهریزی اقتصادی آینده کشور ضروری است.
او تصریح میکند که اصلیترین دلیل نگرانی ما از ورود به صحنه جهانی، کمبود اعتماد به نفس است . ورود به رقابت جهانی، تواناییها را محک میزند و منجر به یادگیری و اصلاح میشود. چین، با وجود حکومتی کمونیستی، خدمات قابل توجهی به مردم خود ارائه داده است، از جمله ساخت ۱۹ هزار مایل خط آهن پرسرعت که روزانه ۲۰۰ میلیون نفر را جابجا میکند . این اقدامات به مردم چین در رده اول نظریه مازلو، احساس رضایت میدهد.
حکمرانی خوب و نهادسازی
تئوریسین روابط اقتصادی بینالملل، آقای هاس، معتقد است که صلح در یک کشور و بین کشورها زمانی برقرار میشود که حاکمیت به این نتیجه برسد که مهمترین وظیفهاش رفع آرزوهای مردم خودش است . این امر اعتماد مردم را جلب کرده و حس بهبود تدریجی را ایجاد میکند. بهترین وضعیت اعتماد عمومی در کشورهای اسکاندیناوی و بدترین در کشورهای آفریقایی و خاورمیانه (زیر ۳۰ درصد) است .
در حوزه تصمیمگیری، سریعالقلم بر اهمیت نهادها به جای افراد تأکید میکند . نهادها راحتتر اشتباهات خود را اصلاح میکنند، در حالی که افراد به دلیل دشواری پذیرش اشتباه، بر آن اصرار میورزند. آلمان و کشورهای اسکاندیناوی در این زمینه الگو هستند؛ آنگلا مرکل، صدراعظم سابق آلمان، تصمیمات خود را بر اساس نظرسنجیهای دقیق و تأیید بیش از ۷۰ درصد مردم اتخاذ میکرد . کشورهای خاورمیانه در این شاخص وضعیت خوبی ندارند.
جهان به شدت غیرسیاسی و کاربردی است و دولتها به فکر حل مسائل کاربردی و مشترک هستند . بنابراین، **ما خاص نیستیم و باید به این کاروان جهانی بپیوندیم و از همه یاد بگیریم**. افزایش جمعیت جهان، به خصوص در آسیا و آفریقا، و انتقال بازارهای مالی به این مناطق، برنامهریزی برای تسخیر بازارهای آسیایی با محصولات ایرانی را ضروری میکند . آلمان در حال نزدیک شدن به هند و چین برای گرفتن بازارهای آنهاست.
همکاری دولت و بخش خصوصی و چالشهای آینده
سریعالقلم تأکید میکند که تفاهم بین بخش خصوصی و حاکمیت، معجزه میآفریند . چین با ایجاد فضا برای بخش خصوصی و حتی مشارکت دادن شرکتهای بزرگ در فرآیندهای سیاستگذاری حزب کمونیست، دستاوردهای مثبتی داشته است. احساس تعلق مردم به کشور نیز با توجه حکومت به همه اقشار اجتماعی افزایش مییابد .
ابعاد مثبت جهانی شدن شامل افزایش ثروت جهانی، سرمایهگذاری در زیرساختها، بهبود زندگی، توانمندسازی زنان، رشد علم و فناوری، بهبود بهداشت و درمان و کاهش منازعات نظامی بین قدرتهای بزرگ است . اما **ابعاد منفی آن** شامل تمرکز سرمایه، انحصار، تحرک گسترده نیروی کار و افزایش نابرابریهاست. امروزه، شرکتهای فناوری اطلاعات مانند گوگل، مایکروسافت و آمازون ۶۰% ثروت آمریکا را در اختیار دارند که شرایط را نسبت به گذشته تغییر داده است .
کشورهایی مانند اندونزی میتوانند الگوی حکمرانی باشند؛ آنها با همه کشورها (ژاپن، چین، استرالیا، روسیه، هند، اروپا و آمریکا) کار میکنند، اما با قانونگذاری قوی، جلوی انحصار را میگیرند (مثلاً هیچ شرکتی نمیتواند بیش از ۱۷% از کل سرمایهگذاری اندونزی را در اختیار داشته باشد) .
آمریکا نیز با تغییر رویکرد سیاست خارجی خود (سفر ترامپ به عربستان برای قراردادهای تسلیحاتی با هدف سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات آمریکا) به دنبال حفظ برتری تکنولوژیک خود در جهان است.
ایران با داشتن ۱۰ درصد نفت و ۱۸ درصد گاز جهان، جزء ۱۰ کشور اول دنیا از نظر منابع طبیعی است و میتواند با سیاستگذاریهای دقیق از این ظرفیتها استفاده کند . تحولات در بازار انرژی جهانی، مانند انقلاب گاز شیل آمریکا و رقابت این کشور با روسیه بر سر بازار گاز اروپای شرقی، نشاندهنده پیچیدگی و پویایی این عرصه است.
در نهایت، سریعالقلم به اهمیت حکمرانی خوب (کارآمدی دولت، کیفیت قانونگذاری، مسئولیتپذیری، حاکمیت قانون و کنترل فساد) و چالشهای پیش روی آن اشاره میکند . او معتقد است که تحولات و چالشها سریعتر از سیاستگذاریها حرکت میکنند و **سه اتفاق بزرگ پیش رو (هوش مصنوعی، الگوریتمها و اتوماسیون) ماهیت نظام اقتصادی جهان را تغییر خواهد داد**.
نتیجهگیری اصلی این است که آینده ایران تابع این است که آیا ما میخواهیم افکار فعلی را داشته باشیم یا افکارمان را تغییر دهیم . انسانها با افکارشان برابرند و تغییر افکار، تغییر رفتارها را به دنبال دارد. ما با افکار قدیمی نمیتوانیم مدیریت جدید کنیم . **بینالمللی شدن، یادگیری از دیگران، و مشورت گرفتن، بسیار مفید خواهد بود**. او با اشاره به درسآموختههای خود از کنفرانس داووس، بر تواضع به عنوان یک ویژگی کلیدی برای یادگیری و کاهش اشتباهات تأکید میکند.
خلاصه کلام این است که آینده ایران در گرو بینالمللی شدن ماست. هرچه زودتر این تصمیم اتخاذ شود، به همان تناسب وضعیت اقتصادی، اجتماعی، مدنی، علمی و آموزشی کشور نیز بهبود خواهد یافت .