پاسخ به استناد اطلاعات موجود در منابع و تاریخچه مکالمه، در مورد پیامدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی فعالسازی قریبالوقوع مکانیسم ماشه برای ایران به شرح زیر است: فعالسازی مکانیسم ماشه (Snapback) که در حدود ۹ روز آینده قرار است صورت پذیرد [۱]، با وجود تلاشهایی برای به تعویق انداختن آن، پیامدهای جدی و گستردهای را در ابعاد اقتصادی، سیاسی و امنیتی برای ایران به همراه خواهد داشت.
پیامدهای اقتصادی
فعالسازی مکانیسم ماشه، اگرچه تحریمهای جدیدی را (علاوه بر تحریمهای سالها اخیر) اعمال خواهد کرد، اما خطر بزرگتر آن بیش از تحریمهای سازمان ملل، آثار روانی و ساختاری بر اقتصاد ایران اس:
- آثار روانی و تورم: فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل و کشورهای اروپایی، احتمال زیادی برای افزایش تورم بالا (High Inflation) به وجود میآورد. این اثر روانی تابعی از متغیرهای میدانی است که در تجربه زیسته شده مردم وجود داشته است. مردم در این شرایط برای حفظ سرمایه و داراییهای خود اقدام میکنند
- انسداد شاهرگهای اقتصادی: شاهرگهای اقتصادی کشور مسدودتر و تنگتر شده (“رسوب رجهای اقتصادی”) و فلج اقتصادی ایجاد میشود.
- تضعیف روابط بینالمللی: روابط اقتصادی ایران با جهان، بهویژه پس از اسنپبک، بسیار سختتر خواهد شد. حتی در حال حاضر نیز در کشورهایی مانند چین، برای ایرانیها حساب باز نمیکنند؛ زیرا راههای گریز اقتصادی ایران شناسایی شده است
- افزایش اعتراضات: فلج اقتصادی و مشکلات ناشی از آن، به افزایش اعتراضات داخلی منجر خواهد شد.
- سوء مدیریت: وضعیت نابسامان فعلی جامعه نه تنها نتیجه تحریمها، بلکه مهمتر از آن، پیامد سوء مدیریتها و سوء خردورزیها در سطح ملی است که منجر به فروغ پاشیدن بسیاری از نظامهای ارزشی در جامعه شده است.
پیامدهای سیاسی و امنیتی (فصل هفتم منشور ملل متحد)
مهمترین خطر فعال شدن مکانیسم ماشه، ورود جمهوری اسلامی به ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد است.
- مشروعیتبخشی حقوقی به برخورد نظامی: ورود به فصل هفتم، فضای حقوقی مناسبی را برای ورود به برخورد نظامی با ایران فراهم میکند.
◦ این وضعیت، زمینههای فعال شدن مواد ۳۹ تا ۴۲ منشور ملل متحد را باز میکند.
◦ این مبنای حقوقی مشروع و پذیرفتهشده در سازمان ملل، مشروعیت بیشتری برای حملات و اقدامات نظامی در افکار عمومی جهان ایجاد میکند.
- از دست رفتن حق حاکمیت: هنگامی که کشوری وارد فصل هفتم منشور میشود، حق حاکمیت دولتها در درون مرزهای ملیشان مخدوش میشود.
- ایجاد اجماع بینالمللی برای جنگ: تفاوت جنگ احتمالی پیش رو با برخوردهای نظامی گذشته (مانند جنگ ۱۲ روزه) این است که اینبار به دلیل قرار گرفتن زیر فصل هفتم سازمان ملل، اجماع بینالمللی وجود خواهد داشت [6، 12].
- شکلگیری ائتلاف منطقهای و بینالمللی: مکانیسم ماشه به ائتلاف منطقهای و بینالمللی که آمریکا در حال ایجاد آن است، مشروعیت بیشتری میدهد.
- استراتژی برخورد نظامی: در صورت وقوع برخورد نظامی، اسرائیل نقش نوک پیکان را خواهد داشت، کشورهای همپیمان ایالات متحده بدنه تیر، و آمریکا نقش کمان را ایفا خواهد کرد. در این سناریو، آمریکا تلاش میکند تا ترور را از بیرون به درون بیاورد و
- رویکرد قدرتهای بزرگ (چین و روسیه): کشورهای قدرتمند مانند روسیه و چین، اولویت را منافع ملی خود قرار میدهند. آنها ایران را به عنوان یک
پیامدهای کلی استراتژیک و تصمیمگیری
ایران در طول دهههای گذشته همواره راه سخت را انتخاب کرده است، که منجر به تحمیل هزینههای گزاف و از دست دادن منافع و امتیازات شده است.
بزرگترین بحران داخلی ایران که مانع از حل و فصل آسان مسائل میشود، بحران تصمیمگیری است. سیاست، نه به نیت یا فرایند، بلکه اصالتاً به نتیجه کار دارد. در وضعیت کنونی، نتیجه اقدامات، بازگشت اسنپبک، رفتن به فصل هفتم، و ایجاد فضای حقوقی برای برخورد نظامی است.
آمریکا در این آزمون قدرت، به دنبال این است که ایران به عنوان شریک استراتژیک در کنار آنها در نظم آینده جهانی قرار بگیرد. اما از آنجا که به نظر میرسد همکاری با ساختار کنونی غیرممکن است، آنها تغییر نظام حاکم (هیئت حاکم) را آغاز کردهاند، اگرچه هنوز به مرحله تغییر رژیم (رژیم چنج) کامل نرسیدهاند. آمریکا گامهای خود را در این مسیر از طریق جنگ روایتها، جنگ آیینی و در نهایت جنگ ساختاری پیش میبرد.
لازم به ذکر است که حتی اگر جمهوری اسلامی به دنبال جنگ نباشد، رفتارهای اتخاذ شده (مانند عدم ارتباط مؤثر با تروئیکای اروپایی و آمریکا) کشور را به آستانه جنگ میرساند. فرماندهان تحریکپذیر نیستند، اما وقتی کشوری در زمان مناسب صلح نکند، مجبور به تن دادن به جنگ میشود.