اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

کارشناسان علوم رفتاری می‌گویند بخش بزرگی از جامعه ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، وارد مرحله‌ای از «تروما و اضطراب جمعی» شده است.

صد روز از آغاز حمله اسرائیل به ایران و جنگ ۱۲روزه میان دو کشور گذشته است. در این مدت با فعال شدن مکانیسم ماشه، سایه بازگشت تحریم‌های گسترده سنگین‌تر شده و ایران هم تهدید کرده است که همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تعلیق خواهد کرد. در همین حال مسعود پزشکیان هم سه‌شنبه عازم نیویورک می‌شود تا چهارشنبه در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند و در آنجا ملاقات‌هایی هم در حاشیه مجمع خواهد داشت. این در حالی است که در هفته‌های اخیر تقریباً هر روز مقام‌های سیاسی و نظامی از احتمال رویارویی دوباره ایران و اسرائیل سخن گفته‌اند. این اظهارات به گفته ناظران نه‌تنها تب جنگ را فرو ننشانده، بلکه نگرانی‌ها درباره پیامدهای آن را در عرصه‌های روانی و اجتماعی و اقتصادی ایران پررنگ‌تر کرده است.

پس از جنگ ۱۲روزه، مقام‌های ایرانی به‌سرعت اصطلاح «توقف جنگ» را جایگزین «آتش‌بس» کردند. «شورای دفاع» نیز پس از دهه‌ها در قالبی تازه احیا شد و مقام‌ها اکنون از جنگی سخن می‌گویند که نه پایان یافته و نه به نتیجه دلخواه دو طرف رسیده است. در همین چارچوب، این روایت تقویت شد که سرنوشت جنگ یا صلح هنوز روشن نیست و درگیری می‌تواند هر لحظه از سر گرفته شود.

روانشناسان اجتماعی از شرایط فعلی این کشور به عنوان «برزخ اجتماعی» یاد می‌کنند؛ شرایطی که علی خامنه‌ای، فرمانده کل قوا، برایش تعبیر «حالت نه جنگ نه صلح» را به کار برده است و معتقد است ادامه آن برای کشور «خطرناک» خواهد بود.

رهبر جمهوری اسلامی ایران در ۱۶ شهریورماه در دیدار با وزرای دولت، با اظهار نگرانی از گرانی و اوضاع «معیشت مردم» خواهان کنترل قیمت‌ها شد و از دولت خواست برای تامین ۱۰ قلم کالای اساسی و ضروری اقدام کند. آقای خامنه‌ای همچنین از مسئولان دولتی خواست «راوی قدرت» باشند و نه «راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی».

دستورات علی خامنه‌ای حکایت از آن دارند که ممکن است وضعیت نه جنگ و نه صلح همچنان ادامه داشته باشد و این گره به زودی باز نشود. به نظر می‌رسد عبور از این شرایط نیاز به تصمیمات سختی دارد که می‌تواند آینده و ماهیت جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهد. تصمیماتی که در ساختار سیاسی ایران تنها با اختیار و اراده رهبر جمهوری اسلامی امکان‌پذیر است. این در حالی است که فعلا نشانه‌ای از ابتکار عمل آقای خامنه‌ای برای رفع شدن این شرایط «خطرناک» به چشم نمی‌خورد.

به اعتقاد جامعه‌شناسانی مانند مسعود کمالی، در دل حاکمیت ایران یک دوگانگی جدی شکل گرفته است؛ در یک طرف جریان‌هایی هستند که جنگ را «فرصت مقاومت» می‌دانند و حتی ایده حرکت به سوی سلاح هسته‌ای را مطرح می‌کنند، و در طرف دیگر گروهی که بر مذاکره و کاستن از تنش با غرب تأکید دارند.

به گفته آقای کمالی، علی خامنه‌ای «در میان این دو رویکرد گرفتار شده است. او نه می‌خواهد نشانه ضعف از خود بروز دهد و نه می‌تواند هزینه‌های سنگین یک جنگ تمام‌عیار را بپردازد. همین بلاتکلیفی به یک بحران ساختاری بدل شده که نه تنها سیاست، بلکه اقتصاد و روان جامعه را نیز در وضعیت تعلیق نگاه داشته است.»

مرور شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ایران در ماه‌های اخیر نشان می‌دهد که بحران اقتصادی، گرانی، رکود کسب‌وکار، تورم و افزایش نرخ دلار به بی‌ثباتی گسترده‌ای انجامیده است. در همین حال، منتقدان می‌گویند حکومت اقدام مؤثری برای مدیریت فشارهای روانی جامعه انجام نداده و تکرار سخنان مقام‌های رسمی درباره احتمال جنگ بر نگرانی‌ها افزوده است.

احتمال آغاز جنگ از زبان مسئولان

مسعود پزشکیان در یک ماه اخیر بارها از احتمال جنگ دوباره صحبت کرده و تاکید داشته است که به دنبال جلوگیری از وقوع جنگی دیگر است.

رئیس‌جمهور ایران در روز جمعه ۲۱ شهریورماه (۱۲ سپتامبر) در گفت‌وگوی تلفنی با عبدالفتاح سیسی، همتای مصری خود، با اشاره به حملات اخیر اسرائیل به محل نشست رهبران حماس در دوحه قطر از احتمال مجدد جنگ خبر داد. او گفت: «اسرائیل به هیچ چارچوب و قاعده‌ای پایبند نیست و هر زمان که اراده کند بدون هیچ ملاحظه‌ای به هر کشوری حمله می‌کند.»

آقای پزشکیان، روز یکشنبه ۱۹ مرداد هم، در دیدار با مدیران رسانه‌های داخلی، خطاب به مخالفان مذاکره با آمریکا گفته بود: «تصور نمی‌کنم با دعوا کردن بتوانیم به جایی برسیم… می‌خواهی بجنگی؟ خب آمد و زد. الان برویم درست کنیم، دوباره می‌آید می‌زند.»

منتقدان مسعود پزشکیان از جمله روزنامه کیهان اظهار نگرانی آقای پزشکیان از شرایط کشور و احتمال حمله مجدد به ایران را «پیامی از سر ضعف» می‌دانند که می‌گویند «مقتدرانه» نیست و می‌تواند «طرف مقابل را تشویق به حمله کند».

از سوی دیگر، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در ۶ شهریور ماه با اشاره به احتمال درگیری مجدد، گفت: «ممکن است جنگ ایران و اسرائیل رخ دهد و باید برای آن قوی شویم.»

یحیی رحیم‌صفوی، دستیار و مشاور علی خامنه‌ای نیز، در ۲۶ مردادماه، در سخنانی از احتمال وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل خبر داد. آقای رحیم‌صفوی تاکید کرد: «هر آن ممکن است جنگ مجددی بین ایران و اسرائیل رخ بدهد. باید استراتژی هجوم اتخاذ کنیم؛ بهترین پدافند، حمله است.»

علاوه بر مقام‌های ایرانی، شماری از تحلیلگران سیاسی نیز احتمال ازسرگیری جنگ را مطرح کرده‌اند. حمزه رحیم‌صفوی، فرزند یحیی رحیم‌صفوی، در اظهاراتی جنجالی نه‌تنها جنگ دوباره ایران و اسرائیل را «محتمل» دانست، بلکه از احتمال کشته‌شدن رهبر جمهوری اسلامی و مقام‌های ارشد ایران در حمله بعدی سخن گفت.

حمزه رحیم‌صفوی در گفت‌وگو با وبسایت انتخاب با عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت که مانند یک مسابقه فوتبال، فعلاً نیمه اول رویارویی پایان یافته است و نتیجه جنگ را «سه بر یک به نفع اسرائیل» توصیف کرد.

او درباره اهداف احتمالی اسرائیل در جنگ دوم حدس می‌زند که اسرائیلی‌ها «اگر دسترسی به نفر اول یا نفر دوم کشور فراهم شود، با هر هزینه‌ای ـ حتی پذیرش ریسک جنگ ـ این کار را انجام می‌دهند».

در وبگاه «دپیلماسی ایرانی» به مدیر مسئولی محمد صادق خرازی، سفیر سابق ایران در سازمان ملل و فرانسه، چند مطلب درباره احتمال وقوع جنگ دوباره به چشم می‌خورد. در آخرین نمونه می‌توان به یادداشت «جنگ آینده احتمالی، ۳ تا ۶ روزه خواهد بود نه جنگ فرسایشی» اشاره کرد؛ مطلبی که ۱۷ شهریورماه منتشر شد و حالا محتوای آن حذف شده است، ولی محتوای آن در وبسایت‌های دیگر از جمله در خبرگزاری فارس در دسترس قرار دارد.

در مطلب مورد اشاره به قلم محمد مونسان، استاد دانشگاه صنعتی شاهرود، تاکید شده است که احتمال استفاده از تسلیحات اتمی نیز در جنگ احتمالی آینده وجود دارد و برای «بازدارندگی مؤثر» و جلوگیری از حمله احتمالی، چاره‌ای جز «رونمایی شفاف از قابلیت‌های هسته‌ای» نیست. به باور او جمهوری اسلامی باید توان هسته‌ای را با نشان دادن «تسلیحات هسته‌ای» به نمایش بگذارد و منتظر حمله احتمالی اسرائیل نباشد و این تنها راه جلوگیری از «تهاجم گسترده و ویرانگر» آینده است.

آقای مونسان تاکید دارد که «دیگر نه موشک‌های متعارف و نه پهپادها کافی نیستند و تسلیحات هسته‌ای با قابلیت رسیدن به خاک آمریکا و اروپا می‌تواند بازدارنده واقعی باشد.»

در تحلیلی دیگر محسن جلیلوند، تحلیلگر روابط‌ بین‌الملل، در گفت‌وگو با «فرارو» گفته است: «در این که خطر جنگی جدید قریب‌الوقوع است و هر آن ممکن است آتش‌بس شکسته شود، هیچ شکی وجود ندارد. به همین دلیل شورای دفاع هم تشکیل شده است. هدف دقیقا ایجاد آمادگی در برابر هر نوع جنگ احتمالی و آمادگی حداکثری است.»

یحیی رحیم‌صفوی، دستیار و مشاور علی خامنه‌ای
توضیح تصویر، یحیی رحیم‌صفوی، دستیار و مشاور علی خامنه‌ای: «هر آن ممکن است جنگ مجددی بین ایران و اسرائیل رخ بدهد. باید استراتژی هجوم اتخاذ کنیم؛ بهترین پدافند، حمله است»

تاثیر اجتماعی وضعیت «نه جنگ نه صلح»

درباره اینکه چرا مقام‌های ایرانی از احتمال وقوع جنگی دیگر با اسرائیل سخن می‌گویند، گمانه‌زنی‌های متفاوتی مطرح است. برخی تحلیلگران می‌گویند این مواضع تلاشی است برای نشان دادن آمادگی و جلوگیری از غافلگیری مشابه جنگ قبلی. عده‌ای دیگر معتقدند چنین اظهاراتی می‌تواند راهی برای نسبت دادن نابسامانی‌های اقتصادی و افزایش قیمت دلار و سایر مشکلات به شرایط جنگی باشد تا پاسخگویی به ناکارآمدی‌های داخلی کمتر شود. احتمال دیگری هم مطرح است که این سخنان مقدمه‌ای برای اقداماتی با عنوان «حملات پیشگیرانه» باشد. در نهایت، این اظهارات نشانه‌ای از ادامه شوک جنگ در میان مقام‌های جمهوری اسلامی تحلیل شده است؛ وضعیتی که در آن هر فرد به صورت پراکنده واکنش نشان می‌دهد و سخنانشان لزوماً بازتاب یک تصمیم منسجم در سطح حاکمیت نیست.

در هر صورت، به نظر می‌آید به طور مشخص شرایط «نه جنگ نه صلح» تاثیر مستقیمی روی تامین نیازهای اولیه مردم گذاشته است.

به گزارش اقتصاد آنلاین، آمار منتشرشده از سوی شبکه پرداخت شاپرک (شبکه الکترونیکی پرداخت کارت) نشان می‌دهد که پس از جنگ ۱۲ روزه، در ماه‌های تیر و مرداد تعداد تراکنش‌های بانکی کمتر از تعداد تراکنش‌ها در تیر و مرداد سال گذشته بوده است. این افت کم‌سابقه به‌روشنی نشان‌دهنده عقب‌نشینی فعالان اقتصادی از فعالیت‌های عادی و کاهش خرید و فروش و حتی رکود در مبادلات خرد و کلان است.

روزنامه آرمان ملی در یادداشتی، در ۱۶ شهریورماه، اوضاع اقتصادی مردم را ناگوار توصیف می‌کند و می‌نویسد: «اقتصاد کشور اکنون با موجی تازه از فشارها مواجه شده است. مهم‌ترین جلوه‌های این وضعیت را می‌توان در چهار محور اصلی مشاهده کرد: رکود، کاهش تولید ناخالص داخلی، نوسان شدید نرخ ارز و افت چشمگیر توان خرید مردم.»

روزنامه آرمان ملی نتیجه گرفته است که اقتصاد ایران پس از جنگ کوتاه اما پرهزینه ۱۲ روزه، در وضعیت دشواری قرار دارد و ممکن است «بدون اصلاحات ساختاری و ایجاد ثبات در سیاست‌های کلان، چشم‌انداز روشنی برای بهبود شرایط اقتصادی در کوتاه‌مدت وجود نداشته باشد».

مسعود کمالی، استاد جامعه‌شناسی و خدمات اجتماعی، در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی توضیح می‌دهد که جنگ ۱۲ روزه «صرفاً یک درگیری کوتاه‌مدت نبود، بلکه جامعه ایران را وارد مرحله‌ای تازه از بی‌اعتمادی و آینده‌گریزی کرد.»

او معتقد است که «حکومت ایران سال‌ها با تصویرسازی از دشمن خارجی سعی در تثبیت مشروعیت خود داشت، اما وقتی تهدید واقعی شد و موشک‌ها به آسمان تهران رسیدند، مردم دریافتند که این بار خطر تنها یک شعار سیاسی نیست، بلکه امنیت روزمره آنها نیز به طور مستقیم تهدید می‌شود.»

مسعود کمالی می‌گوید: «اکثریت جامعه بیش از هر چیز در فکر بقا هستند و تجربه کشورهایی چون عراق و سوریه و لیبی را پیش چشم دارند؛ تجربه‌هایی که نشان داده است جنگ می‌تواند به فروپاشی دولت و نابودی زندگی روزمره منجر شود.» او می‌افزید: «مردم به حکومت اعتماد ندارند، اما در عین حال به هیچ آلترناتیو سیاسی نیز باور جدی ندارند. نتیجه این است که جامعه میان خشم و ترس معلق مانده است.» کمالی این وضعیت را نوعی «برزخ اجتماعی» توصیف می‌کند که به باور او می‌تواند در آینده به شکاف‌های عمیق‌تر و بروزهای غیرقابل پیش‌بینی منجر شود.

مسعود کمالی هشدار می‌دهد که «ادامه این وضعیت نه جنگ و نه صلح، نه تنها اقتصاد را فلج می‌کند بلکه به مرور جامعه را به سوی یک فروپاشی آرام اما پیوسته سوق خواهد داد.»

این جامعه‌شناس در پاسخ به این سوال که شرایط نه جنگ و نه صلح تا چه زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد، با اشاره به ناترازی‌ها و بحران‌های متعددی که حکومت با آن دست به گریبان است می‌گوید: «به‌نظر من جمهوری اسلامی ایران ‘کیش’ شده و تمام بازی‌هایش را انجام داده است. توان برآوردن نیازهای اولیه زندگی مردم را ندارد و حتی امکان اصلاحات نیز ندارد. در این شرایط یا باید کلاً از ایدئولوژی صرف‌نظر کند که این منجر به از دست دادن طرفداران ۱۰ تا ۱۲ درصدی‌اش می‌شود، یا به‌طور کامل باید به ایدئولوژی تکیه کند که باز هم ایزوله‌تر می‌شود و به‌نظرم نمی‌تواند به هیچ عنوان ادامه بدهد.»

خیابان تهران و پرچم ایران

تاثیر روانی وضعیت «نه جنگ نه صلح»

برخی جامعه‌شناسان می‌گویند وقتی جامعه نه در صلح کامل است و نه درگیر جنگ تمام‌عیار، وضعیتی مبهم و پرتنش شکل می‌گیرد که از آن به عنوان «برزخ اجتماعی» یاد می‌شود. به باور آنها، در چنین شرایط بلاتکلیفی همراه با اخبار ضدونقیض و انتظار دائمی برای جنگی قریب‌الوقوع، آرامش روانی مردم از بین می‌رود و امید به آینده کم‌رنگ‌تر می‌شود. تجربه‌های مشابه نشان داده است که انسجام خانوادگی و همبستگی اجتماعی می‌تواند نقش مهمی در کاهش اضطراب و عبور از بحران داشته باشد. افراد آسیب‌پذیرتر و کسانی که روحیه شکننده‌تری دارند بیشتر دچار تنش‌های روانی می‌شوند، در حالی که افراد با تاب‌آوری بالاتر راحت‌تر با فشارها کنار می‌آیند.

کارشناسان علوم رفتاری نیز معتقدند بخش بزرگی از جامعه ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل وارد مرحله‌ای از «تروما و اضطراب جمعی» شده است. به گفته آنها، در شرایط امروز ایران، بسیاری از مردم علاوه بر فشارهای اقتصادی، با تزلزل در امنیت روانی خود هم مواجه‌اند.

کاوه قادری، استاد روانشناسی بالینی دانشگاه بهشتی، درباره ترومای پس از جنگ می‌گوید: «تروما فقط انفجار و مرگ نیست؛ فروپاشی احساس امنیت، رها کردن خانه‌، بیکاری ناگهانی و دیدن اخبار تکراری خشونت هم بخشی از تروماست. حتی بسیاری از کسانی که در جنگ حضور نداشتند و در شهرستان‌ها بودند، امروز نشانه‌های اضطراب و افسردگی دارند. این همان تروماهای ثانویه است.»

آقای قادری در گفت‌وگو با سایت انتخاب، در ۱۲ شهريورماه، معتقد است: «مردم در جلسات درمان صحبت از احساس تعلیق می‌کنند و می‌گویند جنگ تمام شد، ولی انگار هیچ آینده‌ قابل پیش‌بینی ندارند. نمی‌دانند فردا دوباره جنگ شروع می‌شود یا نه. این تعلیق روانی جامعه را خسته و کرخت کرده است».

این روانشناس درباره آسیب‌هایی که خانواده‌ها پس از جنگ ۱۲ روزه داشته‌اند می‌گوید: «در جلسات مشاوره به‌خوبی می‌بینیم، آنهایی که کسب و کارهای کوچک داشتند و کارمندهایی که ماهانه حقوق می‌گرفتند در خطر از دست دادن شغل‌شان هستند، تعدیل نیرو دارد اتفاق می‌افتد، درآمدهای آنها پایین آمده است، بویژه کسب و کارهای آنلاین تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و این می‌تواند یک استرس اضافه شده به واقعیت جنگ باشد».

او حالت‌هایی مثل افسردگی و ناامیدی و اضطراب را در شرایط پس از جنگ شایع می‌داند و از حکومت می‌خواهد که مجموعه‌ای از فرایندهای آموزشی و حمایتی، اعم از بیمه‌ای و مالی، را در سطح جامعه به اجرا بگذارد.

آقای قادری از توجه یک جانبه رسانه‌های حکومتی به «قهرمان‌سازی» انتقاد می‌کند و تاکید دارد باید فضایی ایجاد شود تا مردم از ترس‌ها و اضطراب‌هایشان بدون شرم سخن بگویند.

او هشدار می‌دهد: «اگر به مردم اجازه بیان ترس داده نشود، زخم‌های روانی به پنهان‌ترین لایه‌های جامعه می‌روند و سال‌ها بعد خود را به شکل اعتیاد یا خشونت یا افسردگی‌های مزمن نشان می‌دهند. تابو کردن ترس اشتباهی است که هزینه‌اش را نسل‌های بعدی خواهند داد.»

آنچه روشن است این‌که جامعه ایران پس از جنگ ۱۲ روزه نه تنها با بحران‌های اقتصادی و روانی عمیق روبه‌روست، بلکه در عرصه روابط بین‌الملل نیز بر سر برنامه هسته‌ای و بازگشت تحریم‌ها، تنش‌ها بیش از پیش افزایش یافته است. در چنین فضایی، اظهارات مقام‌های ایرانی هم نه‌تنها کمکی به فرو نشاندن نگرانی‌ها نکرده، بلکه بر احساس بلاتکلیفی افزوده است؛ وضعیتی که همچنان بر زندگی روزمره مردم سایه انداخته و چشم‌انداز آینده را مبهم‌تر کرده است.

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0292585
Visit Today : 317
Visit Yesterday : 1256