اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

پاییز سال ۱۴۰۰، صفحه حوادث روزنامه‌ها خبر مرگ دو نفر را منتشر کردند. دو راننده در اثر پرتاب سنگ روی شیشه خودروشان جان باختند. پرتاب سنگ به خودروها، از روی پل‌هایی که بر فراز اتوبان‌ها وجود داشت، انجام می‌گرفت. هدف‌هایی بسیار بیش از این دو نفر برای سنگ‌ها گزارش شده بود، اما دو مورد منجر به قتل راننده شد. پلیس پس از دستگیری فرد متهم اعلام کرد ده نفر دیگر که به اموال مردم آسیب می‌زدنددستگیر شدند. پلیس گفت یکی از متهمان در حالی دستگیر شد که یک سنگ ۵۰ کیلویی برای کوبیدن به خودروها در دست داشته است.

در مواجهه با چنین پدیده‌هایی دو سطح از تحلیل وجود دارد: نخست، برخورد بر اساس روان‌شناسی خود این افراد؛ و دیگری، دیدن زمینه‌های اجتماعی چنین جرم‌هایی است. در ساختارهای موجود در جهان، هرچند تحلیل‌های متفاوتی از چنین پدیده‌هایی وجود دارد، اما معمولاً برخورد با این پدیده‌ها از همان سنخی است که فوکو در مراقبت و تنبیه و همچنین کسانی چون شارل فوریه به ما می‌گویند.

امروزه حداقل در تئوری مشخص شده که ریشه بسیاری از بیماری‌های روانی در نابرابری است. ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت در کتاب بسیار مهم نابرابری با ما چه میکند؟ ثابت می‌کنند که نابرابری بر تمام ساحت‌های زندگی ما تأثیرگذار است.

نویسندگان در این کتاب، کشورهای ثروتمند یا به‌اصطلاح کشورهای شمال را بررسی کرده‌اند. نویسندگان در گفت‌وگویی که با مترجم کتاب، دکتر مزدک دانشور داشته‌اند (دانشور، ۱۴۰۴) دو دلیل برای این کار برشمرده‌اند؛ یکی اینکه در کشورهای ثروتمند نمی‌توان مشکلات موجود در جامعه را بر گردن روندهای توسعه انداخت و در آن‌ها ثبات نسبی برقرار است؛ و دیگر آنکه در آن کشورهای آمار و ارقام دقیق‌تری وجود دارد.

نویسندگان کتاب را با پرسشی جالب آغاز می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد بیماری‌های روانی در حال افزایش هستند. در رأس این بیماری‌ها، افسردگی و اضطراب قرار دارند. اضطراب از حضور در جمع و ارزیابی شدن توسط دیگران آن‌قدر جدی شده است که «اوپرا وینفری» بازیگر و هنرمند شناخته‌شده، در مجله خود به این موضوع پرداخته است. بسیاری از افراد برای حضور در یک جمع یا مهمانی، با وجود آنکه ساعت‌ها وقت صرف می‌کنند، در نهایت یا به مدد الکل یا مواد مخدر شرم حضور در جمع را می‌شکنند. چرا این اتفاق افتاده است؟ این همه اضطراب از کجا آمده است؟

کتاب نابرابری با ما چه میکند در پی پاسخ به پرسش‌هایی از این دست نوشته شده است. کتاب نشان می‌دهد که ریشه‌های جدی اضطراب و افسردگی و بسیاری دیگر از بیماری‌های روانی و حتی بیماری‌های جسمی در نابرابری نهفته است. نویسندگان به آمار سازمان بهداشت جهانی اشاره می‌کنند که نشان می‌دهد ۳۵۰ میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج می‌برند. یا پژوهشی به پژوهشی دیگر اشاره می‌کند که نشان می‌دهد یک‌چهارم جمعیت امریکا دچار بیماری‌های روانی هستند و یک میلیون کودک درا از مشکلات روانی رنج می‌برند. این آمار در کشورهایی که برابری بیشتری را تجربه می‌کنند، مانند ژاپن و آلمان، یک‌دهم جمعیت آن‌هاست.

نتیجه پژوهش نویسندگان کتاب که چندین کشور را بررسی و مطالعه کرده‌اند نشانی‌دهد نابرابری، نسبت مستقیمی با شیوع بیماری‌های روانی و افسردگی دارد. در واقع گویی سنگی که بر سر خودروها در اتوبان‌های تهران فرود می‌آمد با دست همان فردی که پرتابش کرد برداشته نشده، بلکه این سنگ را ساختار نابرابرساز حاکم به دست او داده است.

شرکت در رالی با پای پیاده

نویسندگان کتاب، با اشاره به دیدگاه وبلن در کتاب طبقه تنآسا نشان می‌دهند که چگونه وقتی ثروت و جایگاه طبقاتی منجر به تمایز می‌شود، فرد دچار بیماری‌های روانی می‌شود. در یک جامعه طبقاتی، رقابت بر سر جایگاه به طرد کسانی که نتوانستند کامیاب شوند منجر می‌شود. از یک‌سو طردشدگان دارای اضطراب ناشی از حذف و طرد و از دست دادن ادامه رقابت هستند و از سوی دیگر رقیبانی که هنوز باقی‌مانده‌اند نگران از دست دادن جایگاه خود هستند. در واقع این فرآیند همواره اضطراب می‌زاید. کتاب در این مسیر به پژوهشی بسیار جالب توجه اشاره می‌کند. پژوهشی که نشان می‌دهد در خون افراد طردشده، هورمون انعقاد خون بیشتری یافت می‌شود. در واقع گویی بدن آن‌ها آمادگی زخم را پیدا کرده و نگران از دست رفتن خون شده است.

امروزه نابرابری در جهان بسیار شدید شده است. نویسندگان اشاره می‌کنند در برخی از شرکت‌ها حقوق مدیران ارشد گاهی سیصد تا چهارصد برابر کارمندان تمام‌وقت در لایه‌های پایین‌تر است. در ایران شاخص‌های مختلفی نشان از این اختلاف فاحش دارد. اگر نگاهی به قیمت اجاره مسکن در شهر تهران بیندازیم، می‌بینیم خانه‌هایی در تهران وجود دارد که اجاره آن‌ها گاهی تا چند برابر حقوق سالانه یک کارگر است.. مستقیم‌ترین نتیجه‌ای که از این معادلات می‌توان گرفت به روایت نویسندگان کتاب چنین نتیجه‌ای است: «در جامعه‌ای که منزلت و جایگاه به‌طور فزاینده‌ای با میزان درآمد مشخص می‌شود، روش قوی‌تری قابل تصور نیست که به اکثریت یک جمع بگویی آن‌چنان بی‌ارزش‌اند که فقط ۰.۲۵ درصد فرد دیگری در همان شرکت [یا به تعبیری دیگر در همان جامعه] دریافتی دارند». چنین فضایی در مصرف طبقات مختلف نیز مشاهده می‌شود. امروزه می‌توان در کشورهای مختلف، با سطوح متفاوتی مصرف کرد. طبقات فرودست، بخش بزرگی از درآمدشان را باید برای غذا هزینه کنند، درحالی‌که در طبقات فرادست ماجرا بسیار متفاوت است. حال در چنین وضعیتی می‌توان به‌وضوح دید که سرنوشت کودکان در دو سوی این معادله چگونه خواهد بود. کودکانی که در بخش‌های پایین‌تر دهک‌های درآمدی زندگی می‌کنند، به‌محض اینکه بتوانند درکی از شرایط مصرف خود و طبقات فرادست را بفهمند با نوعی سرکوب سیستماتیک مواجه می‌شوند. آن‌ها به قول نویسندگان کتاب، از وضعیت تحت فشار خانواده آگاه می‌شوند و استرس‌های ناشی از چنین شرایطی به آن‌ها نیز منتقل خواهد شد.

همه ما در یک مسابقه «رالی» شرکت داده شده‌ایم، اما در این مسابقه نکته‌ای وجود دارد؛ بخش زیادی از ما با پای پیاده یا حتی شاید برهنه در این مسابقه حضور داریم. ابزار تولید ثروت در انحصار طبقاتی خاص است. هرچه بگذرد فاصله‌ها بیشتر خواهد شد و چنین وضعیت بغرنجی، دائم خود را در طبقات فرودست بازتولید می‌کند. گویی معادله «نابرابری» راهی آگونیستی همراه خود ندارد؛ البته در فصل پایانی کتاب، نویسندگان معتقدند دنیای بهتری ممکن است. دنیایی که مدیریت آن در دست فرادستان اندک نباشد و معیارهای سنجش افراد فقط معیارهای مادی نباشد. سندل در کتاب استبداد شایستگی به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه نابرابری از تمام طرق در طبقات مختلف بازتولید و تشدید می‌شود و نظام آموزش و برچسب «شایستگی» در خدمت این ساختار نابرابرساز است.

تخریبی فراتر از روان

کتاب نشان می‌دهد استرس‌های ناشی از نابرابری، روان انسان را به ویرانی می‌کشد، اما کار به اینجا ختم نخواهد شد. عناصر دیگری نیز در تیررس نابرابری قرار دارند و به‌جرئت می‌توان گفت نابرابری، مادر بیماری‌هاست. نه‌تنها روان، که تمام بدن ما در معرض بیماری‌های ناشی از نابرابری است؛ زیرا «استرس در بسیاری از فرآیندهای زیستی همچون سیستم ایمنی و قلبی–عروقی تداخل ایجاد می‌کند و وقتی به طول انجامد، اثرات آن بسیار شبیه پیری زودرس است. مردم بر اثر فرآیند پیری آسیب‌پذیر می‌شوند و این شامل افزایش خطر بیماری‌های تحلیل‌برنده یا حتی مرگ پیش از موعد است و اگر حتی میزان اندکی از استرس برای ماه‌ها و سال‌ها به طول بینجامد، آمار مرگ‌ومیر افزایش می‌یابد و طول عمر کم می‌شود». این قضاوت مبتنی بر پژوهشی است که در انگلستان انجام شده و در کتاب با جزئیات به آن اشاره شده است. اگر گمان می‌کنید کار نابرابری با انسان به همین‌جا ختم می‌شود، باز هم در اشتباهید. باید به پرسش نخستین کتاب برگردیم.

نابرابری، دوستی و سیگار

همان‌طور که اشاره شد، نویسندگان در پژوهش خود متوجه شدند که بخش زیادی از افراد از حضور در مهمانی‌ها دچار اضطراب می‌شوند. در کتاب با مفهوم «تهدید ارزیابی اجتماعی» آشنا می‌شویم: «اگر افراد زندگی اجتماعی را استرس‌زا بیابند، آن را ترک می‌کنند. جوامع نابرابرتر همچنین به‌واسطه افزایش فاصله اجتماعی، چندپاره‌اند و اعضای آن‌ها بیشتر در انزوا فرو می‌روند. هم‌جواری غیردوستانه‌ترین دارند و بیشتر نگران ظاهر و تأثیر نامناسب بر دیگران‌اند». چنین وضعیتی به‌مرور روابط اجتماعی را در جامعه مخدوش می‌کند و در واقع جوامع نابرابر، جوامعی نامهربان و جامعه‌گریزند. اهمیت این وضعیت را وقتی درک می‌کنیم که نویسندگان به پژوهشی اشاره می‌کنند که در سال ۲۰۱۰ انجام شده است و با ترکیب داده‌های بیش از ۱۵۰ مطالعه تخصصی و ۳۰۰ هزار داده مربوط به افراد مختلف نتیجه می‌گیرند «داشتن دوستان زیاد، لذت بردن از روابط خوشایند و هم‌نشینی با دیگران فقط یک ایده جذاب نیست، بلکه در حداقل خود اثری معادل سیگار نکشیدن بر سلامت و طول عمر دارد. گرچه بیماری‌های طولانی‌مدت خود ممکن است باعث کاهش تعداد دوستان شوند، مطالعات نشان داده که تعداد اندک دوستان نیز به سلامتی کمتر منجر می‌شود».

کتاب نابرابری با ما چه میکند؟ به‌طور مفصل به تأثیر نابرابری بر مناسبات اجتماعی و تأثیر مناسبات اجتماعی بر سلامت روان و جسم پرداخته است. پرداختی که مطالعه آن شاید برای هر انسانی ضروری باشد. چراکه گویا به نظر می‌رسد توصیه‌های روان‌شناختی و فردگرایانه برای بررسی مشکلات روانی افراد، حداقل توصیه‌های کاملی نیستند.

نویسندگان به استعاره‌ای در آلمانی‌ها می‌پردازند که با اشاره به حرف اول واژه رابطه در زبان آلمانی (B) آن را ویتامین ب (یا به تعبیر مترجم برای زبان فارسی ویتامین «ر» برگرفته از واژه «رابطه») می‌دانند. ویتامینی که با سطح سلامت افراد بسیار ارتباط دارد و باعث می‌شود مردم کمتر معطوف به خود زندگی کنند، بلکه دیگران را نیز در نظر داشته باشند.

افسانه «از خاک برخاسته»

گفته شد که روان‌شناسی فردی برای مواجهه با بیماری‌های روانی کافی نیست. اما فراتر از توصیه‌های روان‌شناختی برای مواجهه با مشکلات رونی، بازار پر است از کتاب‌هایی که می‌گویند چگونه می‌توان از خاک برخاست و به افلاک رسید. افسانه‌هایی که از قضا مخاطبان بسیاری نیز دارند. مخاطبانی که می‌خواهند فشار ناشی از نابرابری را با تلاش برای قورت دادن قورباغه و جابه‌جا کردن پنیر، فراموش کنند. آن‌ها در ذهنشان دائم ثروت انباشته‌شده را تصور می‌کنند تا راهی به آن بجویند و خاطرات زنان و مردانی را می‌خوانند که از هیچ به همه چیز رسیده‌اند. این خاطرات دروغ نیست! اما همه واقعیت نیز نیست، بلکه این استثنائات آن‌قدر کوچک است که می‌تواند در محاسبه نیاید. هم‌زمان با برادران «خیامی» افراد بسیاری در تعویض‌روغنی‌ها کار می‌کردند و تا پایان عمر، در همان فضا باقی ماندند. هر عاملی که باعث شده باشد «خیامی‌ها» خود را از خاستگاه طبقاتی‌شان جدا کنند و به افلاک برسند، عاملی بسیار استثنائی باید باشد، چراکه میزان آن حتی یک در میلیون نیز نبوده است. در واقع بخش کوچکی از ماجرا به اراده افراد برمی‌گردد و نمی‌توان نقش ساختار را در این میان نادیده گرفت.

مرفهان بادرد

روزگاری «مرفهان» را «بی‌درد» می‌خواندند، اما این کتاب نشان می‌دهد گویا «مرفهان» هم با دردهایی جانکاه روبه‌رو هستند. «وبلن» در کتاب طبقه تن‌آسا نشان می‌دهد که ثروتمندان نیز در فضای رقابت شدید، دچار مشکلات بسیاری هستند. آن‌ها سعی می‌کنند تصویری دغدغه‌مند از خودشان نشان دهند، به محیط زیست فکر کنند، به کودکان کار و فقرا رسیدگی کنند و مواردی از این دست، اما به ما نمی‌گویند که برای پرداختن به چنین دغدغه‌هایی چقدر پول لازم است!

آیا خلاصی از نابرابری ممکن است؟

اگر از ضلع شمالی اتوبان چمران به سمت شهرک غرب بیایید با موجی از انسان‌های ویران‌شده مواجه خواهید شد که زیر برج‌های سر به فلک‌کشیده شهرک، در بیغوله‌هایی شبیه خانه زندگی می‌کنند. در حاشیه اتوبان، گاهی با موجی از خیابان‌خواب‌ها مواجه خواهید شد که بی‌پروای جان پا در اتوبان می‌گذارند و از یک‌سو به سوی دیگر می‌روند. این ویرانه‌ها تنها بخشی از نتایج نابرابری است؛ دیگر نتایج آن را می‌توان در صفحات اینستاگرام، در محله‌های گران‌قیمت شهر جست‌وجو کرد. جایی که دختری در خیابان فرشته، از خودروهای گران‌قیمت فیلم می‌گیرد و می‌گوید در این خیابان، اگر برخی از استانداردهای چنین فضایی را نداشته باشی، «کنسلی»! نتیجه مستقیم روند نابرابرساز، طرد بیشتر است و دردهای طرد اجتماعی، بسیار واضح و آشکار است.

کتاب نابرابری با ما چه می‌کند، نشان می‌دهد که ساختار طبقاتی امروز جهان چقدر می‌تواند بر مفهوم انسان تأثیر بگذارد. نویسندگان با دیدگاهی برگرفته از روان‌شناسی آدلر، تحقیری که با نابرابری و رقابت پیوند خورده را به ما نشان می‌دهند و ریشه بسیاری از مشکلات را در چنین وضعیتی می‌بینند. کتاب به پژوهش‌هایی اشاره می‌کند که حتی بین انتخاب کسی مانند ترامپ در جامعه امریکا و انزوای ناشی از نابرابری، نسبتی مستقیم را ثابت می‌کند.

کتاب توصیه‌هایی را نیز برای ساختن جهانی بهتر با خود به همراه دارد. توصیه‌هایی که می‌تواند سود آن هم نصیب طبقات برخوردار شود و هم طبقات دیگر. می‌توان گفت که جای خالی چنین دیدگاه‌هایی در ساختار سیاسی ایران بسیار حس می‌شود. پیامد سیاست‌های نابرابرساز در جوامع ثروتمند نشان می‌دهد ثروت تنها عامل خوشبختی نیست، بلکه اگر نابرابری وجود داشته باشد، افزایش ثروت به افزایش نابرابری و در نتیجه افزایش پیامدهای جانکاه آن منجر خواهد شد.

پرسش نهایی این است که چه میزان برابری لازم است. پاسخ نویسندگان به این پرسش نوعی نگاه فرآیندی و روندی به مفهوم برابری است. ما باید در مسیر برابری قرار گیریم تا از دردهای امروز بشر کاسته شود. شواهد بسیاری بر این مدعا در کتاب آمده است که می‌توان با مراجعه به آن شواهد، درک عمیق‌تری از تأثیر نابرابری بر انسان به دست آورد.

ترجمه روان کتاب که از ویژگی‌های آثار مزدک دانشور است، کتاب را تبدیل به اثری همه‌فهم کرده است که هم می‌تواند متنی دانشگاهی باشد، هم متنی مؤثر بر سیاست‌گذاری و هم متنی برای خواندن جامعه و تصمیم برای همبستگی در دستیابی به برابری.

کتاب نابرابری با ما چه می‌کند نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت را نشر ثالث در سال ۱۴۰۳ با ترجمه مزدک دانشور منتشر کرده است.

 

 

 

منابع:

  • ویلکینسون، ریچارد و پیکت، کیت، ۱۴۰۳، نابرابری با ما چه می‌کند؟، مترجم، مزدک دانشور، چاپ دوم، نشر ثالث.
  • دانشور، مزدک، ۱۴۰۴، «چشم‌انداز الهام‌بخش چپ، گفت‌وگو با ویلکینسون و پیکت»، روزنامه شرق، ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، سال ۲۱، شماره ۵۰۸۹، صفحه ۱۱
print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0293787
Visit Today : 493
Visit Yesterday : 1026