مقدمه: در تابستان ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵)، رویارویی نظامی مستقیم میان ایران و اسرائیل به یکی از جدیترین بحرانهای امنیتی خاورمیانه تبدیل شد. این جنگ، که پس از سالها تنش و درگیریهای نیابتی رخ داد، ابعاد بیسابقهای در حوزههای نظامی، سیاسی و انسانی داشت و توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرد.
زمینه و دلایل آغاز جنگ
روابط ایران و اسرائیل طی چهار دهه گذشته همواره پرتنش بوده و عمدتاً در قالب جنگ نیابتی در سوریه، لبنان و فلسطین جریان داشته است. اما در بهار و تابستان ۱۴۰۴، با افزایش نگرانی اسرائیل نسبت به پیشرفت برنامه هستهای ایران و گزارشهایی مبنی بر نزدیک شدن تهران به آستانه تولید سلاح هستهای، اسرائیل تصمیم به اقدام نظامی پیشدستانه گرفت.
روند تحولات نظامی
حملات اولیه اسرائیل
در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل عملیات گستردهای را با هدف قرار دادن تأسیسات هستهای نطنز و اصفهان، پایگاههای موشکی و مراکز فرماندهی سپاه پاسداران آغاز کرد.
بیش از ۲۰۰ هواپیمای اسرائیلی در پنج موج حمله، بیش از ۳۳۰ مهمات را بر حدود ۱۰۰ هدف در ایران پرتاب کردند.
موساد نیز عملیات خرابکاری و سایبری را علیه سامانههای پدافند هوایی و زیرساختهای موشکی ایران اجرا کرد1.
پاسخ ایران
ایران در واکنش، عملیات «وعده صادق ۳» را آغاز کرد و صدها موشک و پهپاد به سمت اهداف نظامی و شهری اسرائیل شلیک نمود.
حملات ایران به مراکز استراتژیک اسرائیل از جمله تلآویو، پایگاههای نظامی و حتی مراکز اطلاعاتی موساد و آمان انجام شد3.
ایران اعلام کرد که در این حملات، به زیرساختهای حیاتی اسرائیل آسیب زده است؛ هرچند سامانههای دفاع موشکی اسرائیل توانستند بخش عمدهای از این حملات را رهگیری کنند.
تلفات و خسارات
طبق گزارشها، بیش از ۹۰۰ غیرنظامی ایرانی و چندین فرمانده سپاه در حملات اسرائیل کشته شدند. همچنین، دستکم ۲۸ شهروند اسرائیلی در حملات ایران جان باختند.
تأسیسات هستهای نطنز و اصفهان آسیب دیدند، اما تأسیسات فردو سالم ماند.
خسارات قابل توجهی به زیرساختهای شهری، بیمارستانها و مراکز اقتصادی هر دو کشور وارد شد.
نقش بازیگران بینالمللی
ایالات متحده با حمایت دفاع موشکی و اطلاعاتی از اسرائیل، نقش کلیدی در جلوگیری از گسترش بحران ایفا کرد.
فرانسه و چین خواستار آتشبس فوری شدند و برخی کشورها شهروندان خود را از منطقه خارج کردند3.
در نهایت، با میانجیگری آمریکا و فشارهای بینالمللی، پس از ۱۲ روز درگیری، توافق آتشبس میان دو کشور حاصل شد.
ابعاد راهبردی و پیامدها
این جنگ نشان داد که توان موشکی و پهپادی ایران به سطحی رسیده که میتواند تهدیدی جدی برای امنیت اسرائیل باشد، هرچند سامانههای دفاعی اسرائیل همچنان برتری خود را حفظ کردند.
تلفات انسانی و خسارات زیرساختی، به ویژه در ایران، بسیار بالا بود و نگرانیهای جدی درباره وضعیت انسانی و بهداشتی ایجاد کرد.
جنگ، توازن قدرت منطقهای را به چالش کشید و آینده نقشآفرینی ایران در منطقه را با ابهام مواجه ساخت.
احتمال تکرار درگیریها و تداوم جنگ نیابتی در منطقه همچنان بالاست و آتشبس حاصلشده شکننده ارزیابی میشود.
عوامل تاریخی و ژئوپولیتیکی مؤثر بر تنشهای ایران و اسرائیل را میتوان به چند محور اصلی تقسیم کرد:
عوامل تاریخی
تأسیس اسرائیل و واکنش منطقهای: از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، این کشور با بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی از جمله ایران (بهویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷) دچار تنش شد. در دوره پهلوی، روابط ایران و اسرائیل پیچیده و متغیر بود، اما با استقرار جمهوری اسلامی، ایران به یکی از منتقدان سرسخت موجودیت اسرائیل تبدیل شد و حمایت از فلسطین را بهعنوان یکی از محورهای سیاست خارجی خود قرار داد.
تحولات هستهای: مخالفت اسرائیل با برنامه هستهای ایران و نگرانی از دستیابی ایران به سلاح هستهای، یکی از ریشههای اساسی تنش میان دو کشور است. اسرائیل بارها به اقدام نظامی یا خرابکاری علیه تأسیسات هستهای ایران متوسل شده است.
جنگهای نیابتی: ایران و اسرائیل سالها در قالب جنگ نیابتی در سوریه، لبنان (حزبالله)، غزه (حماس) و یمن (حوثیها) با یکدیگر درگیر بودهاند. این جنگهای نیابتی، زمینهساز افزایش بیاعتمادی و دشمنی مستقیم شدند.
عوامل ژئوپولیتیکی
موقعیت جغرافیایی و عمق استراتژیک: اسرائیل به دلیل عمق کم استراتژیک و محاصره توسط کشورهای عمدتاً متخاصم، همواره نیازمند حمایت فرامنطقهای (آمریکا و غرب) بوده است. در مقابل، ایران بهدلیل وسعت جغرافیایی و جمعیت زیاد، به دنبال افزایش نفوذ منطقهای و ایجاد عمق استراتژیک از طریق حمایت از گروههای مقاومت است.
رقابت بر سر نفوذ منطقهای: ایران و اسرائیل هر دو خود را قدرتهای منطقهای میدانند و برای افزایش حوزه نفوذ خود در خاورمیانه رقابت میکنند. این رقابت بهویژه پس از تحولات سوریه و عراق تشدید شد.
تضاد ایدئولوژیک و هویتی: ایران با رویکرد ایدئولوژیک شیعی و ضدصهیونیستی، اسرائیل را تهدیدی برای جهان اسلام میداند. اسرائیل نیز ایران را بهعنوان تهدیدی وجودی تلقی میکند که باید مهار شود.
منابع انرژی و اقتصاد: کنترل منابع انرژی و مسیرهای انتقال آن در منطقه، بهویژه در خلیج فارس و شرق مدیترانه، یکی دیگر از عوامل ژئوپولیتیکی تنش است.
نقش قدرتهای فرامنطقهای: حضور و حمایت قدرتهایی مانند آمریکا از اسرائیل و چین و روسیه از ایران، باعث پیچیدهتر شدن معادلات ژئوپلیتیکی و افزایش تنشها شده است.
جمعبندی
تنشهای ایران و اسرائیل برآیند پیچیدهای از عوامل تاریخی (تأسیس اسرائیل، انقلاب ایران، برنامه هستهای، جنگهای نیابتی) و ژئوپولیتیکی (رقابت منطقهای، موقعیت جغرافیایی، تضاد ایدئولوژیک، منابع انرژی و نقش قدرتهای جهانی) است. این عوامل در کنار هم، زمینهساز یک رقابت فرسایشی و بیپایان شدهاند که خروج از آن نیازمند تغییرات ساختاری در رویکردهای منطقهای و بینالمللی است.
چگونه تاریخ رقابتهای ژئوپولیتیکی ایران و اسرائیل شکلگیری تنشها را توضیح میدهد
تاریخ رقابتهای ژئوپولیتیکی ایران و اسرائیل بهخوبی ریشههای شکلگیری و تداوم تنشهای فعلی میان دو کشور را توضیح میدهد. این رقابت، همزمان با تحولات ژرف منطقهای و جهانی، در چند مرحله و با تغییر ماهیت از ایدئولوژیک به راهبردی و نظامی، تشدید شده است.
آغاز تقابل پس از انقلاب ۱۳۵۷: با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران رویکردی ضدصهیونیستی و انقلابی اتخاذ کرد و موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناخت. شعار نابودی اسرائیل و حمایت از آرمان فلسطین، به بخشی از سیاست رسمی ایران تبدیل شد. در مقابل، اسرائیل نیز گسترش نفوذ منطقهای ایران و حمایت آن از گروههای مقاومت را تهدیدی وجودی تلقی کرد و به مقابله با تهران پرداخت.
تبدیل رقابت ایدئولوژیک به راهبردی: در دهههای بعد، این دشمنی از سطح ایدئولوژیک فراتر رفت و ابعاد راهبردی، نظامی و اطلاعاتی به خود گرفت. برنامه هستهای ایران به نقطه تمرکز این تقابل بدل شد و اسرائیل با عملیات خرابکاری، حملات سایبری و ترور دانشمندان هستهای ایران، سعی در مهار پیشرفتهای هستهای تهران داشت.
جنگهای نیابتی و رقابت منطقهای: ایران با حمایت از گروههایی مانند حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، تلاش کرد فشار چندوجهی علیه اسرائیل ایجاد کند. اسرائیل نیز به طور منظم به اهداف مرتبط با ایران در سوریه و لبنان حمله کرد. این رقابت عمدتاً در قالب جنگهای نیابتی و درگیریهای محدود باقی ماند اما گاه تا آستانه جنگ مستقیم پیش رفت.
تحولات ژئوپولیتیکی و ظهور «نوارهای شکننده»: ایران با ایجاد «هلال شیعی» (سوریه، لبنان و عراق) سعی کرد اسرائیل را در یک کمربند ژئوپلیتیکی تحت فشار قرار دهد. در مقابل، اسرائیل نیز با نزدیکی به کشورهای جنوب قفقاز و آسیای میانه، تلاش کرد نفوذ ژئوپلیتیکی خود را در حیاط خلوت ایران گسترش دهد. این رقابت بر سر مناطق نفوذ و ائتلافهای منطقهای، به شکلگیری نوارهای شکننده و افزایش ناامنی در منطقه دامن زده است.
نقش قدرتهای جهانی و تغییر موازنه: کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، نزدیکی برخی کشورهای عربی به اسرائیل و ناکامی مذاکرات هستهای (برجام)، همگی بر شدت این رقابت افزودهاند. ایران برای جبران این فشارها به تعمیق روابط با روسیه و چین و تقویت محور مقاومت روی آورده است.
عبور از جنگ نیابتی به مواجهه مستقیم: حمله هماهنگ حماس به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ و حمله موشکی و پهپادی ایران به خاک اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، نشانههایی از عبور تقابل دو کشور از فاز نیابتی به تقابل مستقیم بود، که خطر جنگ فراگیر را افزایش داد.
در مجموع، تاریخ رقابت ژئوپولیتیکی ایران و اسرائیل نشان میدهد که این تنشها نهتنها ریشه در اختلافات ایدئولوژیک دارند، بلکه محصول رقابت بر سر نفوذ منطقهای، امنیت ملی، ائتلافهای ژئوپلیتیکی و مداخلات قدرتهای بزرگ هستند. این روند، تقابل را به سطحی چندلایه و پرخطر رسانده که مهار آن نیازمند دیپلماسی و عقلانیت سیاسی است.
Share
Export
Rewrite
چگونه برنامه هستهای ایران و نگرانیهای اسرائیل بر تشدید رقابتها تأثیر گذاشته است
برنامه هستهای ایران و نگرانیهای امنیتی اسرائیل نقش محوری در تشدید رقابت و تنش میان دو کشور داشتهاند. اسرائیل همواره برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی برای خود دانسته و معتقد است که دستیابی ایران به توانمندی ساخت سلاح هستهای میتواند موازنه قدرت منطقهای را به ضرر تلآویو تغییر دهد. این نگرانیها به ویژه زمانی تشدید شد که ایران سطح غنیسازی اورانیوم خود را به آستانههای خطرناک، مانند غنیسازی ۶۰ درصدی، رساند و ذخایر اورانیوم غنیشدهاش به میزانی رسید که میتواند ظرف مدت کوتاهی به تولید سلاح هستهای منجر شود.
در این شرایط، اسرائیل با استناد به «تهدید قریبالوقوع»، راهبرد حمله پیشگیرانه را در پیش گرفت و تأسیسات هستهای، فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایران را هدف قرار داد. نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، بارها تأکید کرده است که اگر جلوی برنامه هستهای ایران گرفته نشود، این کشور میتواند ظرف چند ماه به سلاح هستهای دست یابد و این موضوع را تهدیدی روشن و فوری برای بقای اسرائیل میداند.
در مقابل، ایران بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم پافشاری میکند و این برنامه را نه تنها یک حق ملی، بلکه بیمهنامهای برای حفظ موجودیت خود میداند. تجربه سرنوشت لیبی پس از انصراف از برنامه هستهای، این نگرانی را در تهران تقویت کرده که عقبنشینی میتواند پیامدهای امنیتی جبرانناپذیری داشته باشد.
شکست یا رکود ابزارهای دیپلماتیک، مانند برجام، و کاهش چشمانداز توافق، اسرائیل را به این جمعبندی رسانده که پنجره فرصت برای اقدام نظامی علیه ایران در حال بسته شدن است و باید پیش از دستیابی تهران به نقطه گریز هستهای، وارد عمل شود. این وضعیت باعث شد تقابل دو کشور از سطح عملیات مخفی و جنگ نیابتی به رویارویی آشکار نظامی ارتقا یابد.
در مجموع، برنامه هستهای ایران و نگرانیهای اسرائیل درباره پیامدهای آن، موتور اصلی تشدید رقابت، افزایش بیاعتمادی، و حرکت به سمت درگیری مستقیم بودهاند؛ به گونهای که حتی موفقترین حملات نظامی نیز صرفاً نقطه آغاز یک رویارویی طولانیمدت و پرمخاطره با تهران خواهند بود.
آینده روابط ایران و اسرائیل پس از این تنشها چه تأثیراتی بر ثبات منطقهای خواهد داشت
آینده روابط ایران و اسرائیل پس از تنشهای اخیر، تأثیرات عمیق و چندلایهای بر ثبات منطقهای خواهد داشت و خاورمیانه را وارد دورهای از نااطمینانی و بیثباتی بیسابقه کرده است. مهمترین پیامدها و روندهای قابل انتظار عبارتاند از:
گسترش بیثباتی و ناامنی منطقهای: تشدید درگیریهای نظامی مستقیم میان ایران و اسرائیل، معادلات امنیتی خاورمیانه را به مرحلهای پرخطرتر وارد کرده است. این وضعیت نهتنها آینده دو کشور، بلکه بسیاری از بازیگران منطقهای را تحت تأثیر قرار داده و میتواند زمینهساز بحرانهای جدید امنیتی شود.
احتمال گسترش درگیری به کشورهای همسایه: حمایت ایران از گروههای مقاومت منطقهای و انجام عملیات تلافیجویانه علیه منافع اسرائیل، خطر آغاز چرخهای از خشونت و درگیریهای نیابتی را افزایش داده است. کشورهای همسایه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و پیوندهای سیاسی و اقتصادی با تهران، با تهدیدات امنیتی و پیامدهای جانبی این تنشها مواجه خواهند شد.
اختلال در بازار انرژی و اقتصاد جهانی: خاورمیانه به عنوان کانون حیاتی تولید و صادرات نفت و گاز، در صورت تشدید تنشها با اختلال در عرضه انرژی و افزایش شدید قیمتها روبرو خواهد شد. این موضوع بر اقتصاد جهانی نیز تأثیرگذار خواهد بود.
تضعیف دیپلماسی و افزایش فشارهای بینالمللی: تشدید تنشها، فضای مذاکرات هستهای ایران با غرب را تیرهتر کرده و امید به حل مسالمتآمیز بحران هستهای را کاهش داده است. تصویب قطعنامههای جدید علیه ایران و افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی، مسیر دیپلماسی را دشوارتر ساخته است.
تغییر توازن قوا و افزایش رقابتهای ژئوپولیتیکی: این جنگ موجب تغییرات عمیق در معادلات نظامی، سیاسی و توازن قدرت در منطقه شده و رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را تشدید کرده است. بازیگران منطقهای و جهانی ناچار به بازنگری در راهبردها و ائتلافهای خود خواهند شد.
افزایش نااطمینانی و شکنندگی بلندمدت: کارشناسان معتقدند حتی اگر در کوتاهمدت احتمال گسترش وسیعتر درگیریها محدود باشد، روندهای تضعیف ساختاری و افزایش فشارها میتواند زمینهساز تغییرات عمیقتر و افزایش نااطمینانیهای بلندمدت شود. حفظ کانالهای دیپلماتیک و گفتوگوهای منطقهای برای مدیریت بحران اهمیت حیاتی دارد.
در مجموع، آینده روابط ایران و اسرائیل پس از این تنشها، نهتنها بر ثبات منطقهای، بلکه بر نظم بینالمللی و امنیت جهانی تأثیرگذار خواهد بود و نیازمند رویکردی جامع، هوشمندانه و چندجانبه از سوی همه بازیگران است.
نتیجهگیری
جنگ ۱۴۰۴ میان ایران و اسرائیل نقطه عطفی در تاریخ منازعات خاورمیانه بود که نشان داد درگیری مستقیم میان دو قدرت منطقهای میتواند پیامدهای فاجعهباری نهتنها برای طرفین، بلکه برای کل منطقه و جهان داشته باشد. این بحران همچنین اهمیت دیپلماسی پیشگیرانه و نقش قدرتهای جهانی در مدیریت تنشهای منطقهای را بیش از پیش آشکار ساخت.