اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد
  • زندگی قرضی: ایران در آستانه فروپاشی اقتصادی-اجتماعی فرزاد امینی
    ایران که در واقع کشوری ثروتمند است، امروز با یکی از سخت‌ترین بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در تاریخ مدرن خود روبرو است. حتی خرید مواد غذایی نیز برای ایرانیان تنها از طریق قرض و خرید نسیه ممکن شده است.
  • کارفرمایان و چشم انداز ی که نیست
    جامعه ایرانی ساکن ترکیبی از کروه‌های گوناگون اجتماعی- اقتصادی است. هرگروه اجتماعی درایران امروز بخواهد یا نخواهد منافعی دارد که با دیگر هم گروه‌هایش گره خورده و نمی تواند به سادگی ازدرهم تنیدگی‌ها دور شود.
  • برقراری اجباری سانترالیسم دموکراتیک
    یکم- آیا نظام موجود بانکداری در ایران کارآمدی دارد؟ همه کسانی که به نظام بانکی نگاه کارشناسانه و نیز مطابقت دادن این نظام با بانکداری مدرن دارند بر این باورند آنچه به عنوان بانکداری در جمهوری اسلامی عمل می‌کند فاقد
  • مسعود نیلی: کار صندوق بازنشستگی در ایران تمام شد
    شکی نداریم که کشور ما در شرایط بسیار سختی قرار گرفته که هیچ‌گاه در تاریخ با مشکلاتی به این عمق و تنوع به‌صورت همزمان مواجه نبوده است. این روند تدریجی قابل پیش‌بینی بود. کارشناسان با تهیه گزارش‌های مختلف،

در زمانه‌ای که تاریخ را بیشتر فاتحان می‌نویسند تا فرودستان و عدالت‌طلبانی که از صفحات رسمی تاریخ حذف شده‌اند، بازخوانی صدای سرکوب‌شدگان، خاموش‌شدگان و مبارزان راه عدالت‌خواهی، ضرورتی تاریخی است. «چپ» در ایران، با همه‌ی خطاها و فراز و فرودهایش، تبلور  آرزوی دیرپای انسان برای برابری، آزادی و جهانی عاری از سلطه و استثمار بوده است؛ رؤیایی جمعی که در برابر ماشین خشونت استبداد، مناسبات نابرابر سرمایه‌داری و سازوکارهای نظام‌مند تبعیض ایستاده و با وجود سرکوب، تحریف و فراموشی تحمیلی، همچنان زنده و در حال چالش است.

مجموعه «اخبار روز» با عنوان «چهره‌های ماندگار چپ در ایران»، تلاشی است برای بازشناسی و بازخوانی زندگی، اندیشه، مبارزه و میراث فرهنگی ـ سیاسی زنان و مردان بزرگی که با قلم، تفکر، مقاومت و گاه با جان خویش، چراغی در تاریکی‌های تاریخ افروختند.

انتخاب کسانی که در این مجموعه از آنان با عنوان “چهره ماندگار چپ” یاد می شود به معنای  ارزشگذاری بیشتر نسبت به صدها و هزاران چهره دیگری که فرصتی برای معرفی‌ی آن ها پیش نمی آید نیست. این گزینش محدود از میان هزاران نام تنها کوششی است برای بازتاب بخشی از حافظه‌ی جمعی یک جنبش تاریخی.

این مجموعه، نه برای اسطوره‌سازی، که برای تأمل، آموختن و بازاندیشی فراهم شده است. ما می‌خواهیم به یاد آوریم که حتی در تلخ‌ترین لحظات تاریخ، کسانی بودند که به فردای روشن باور داشتند.

چهره‌های ماندگار چپ ایران؛ ۶. جعفر پیشه‌وری، حقیقت در پشت ابرهای ضخیم دروغ، تهمت و انکار

میرجعفر جوادزاده مشهور به سیدجعفر پیشه‌وری (۱۲۷۱–۱۳۲۶) سیاستمدار، روزنامه‌نگار و انقلابی کمونیست ایرانی، نخست‌وزیر حکومت خودمختار آذربایجان، مؤسس فرقه دموکرات آذربایجان و کمیسر امور داخله جمهوری شورایی گیلان بود. پیشه‌وری از بنیان‌گذاران و عضو کمیتهٔ مرکزی حزب عدالت در باکو، از مؤسسان حزب کمونیست ایران در نخستین کنگره آن و دبیر مسؤول تشکیلات این حزب در تهران بود. پیشه‌وری در باکو سردبیر روزنامه دوزبانه ترکی آذربایجانی – فارسی «حُرّیَت» بود، و گرداننده اصلی روزنامه حقیقت بود که در ۱۳۰۰–۱۳۰۱ در تهران منتشر می‌شد. بعدها او روزنامه آژیر را در تهران منتشر کرد.

هیچ چهره‌ای در ایران دوره اخیر، به اندازه سید جعفر پیشه‌وری، آماج کینه و دشمنی طبقات و نیروهای ارتجاعی نبوده است. جبهه ارتجاع در هر دوره‌ای برای پنهان کردن اندیشه‌ها و کارنامه اجتماعی – سیاسی او به فریبی متوسل شده که «تجزیه طلبی» و «اتکا به بیگانگان» شاه‌بیت آن است. طراحان این فریب، خود دهه‌ها، رسواترین دست‌نشاندگان «بیگانگان»، مجری خواست‌های ضدملی- ضدمردمی و عامل اصلی گسست میان ساکنان کشور بوده‌اند. اکنون نیز چنین است: مداحان تبه‌کارترین‌ حاکمان جهان، آلوده‌ترین فرمانبران بیگانه که در آرزوی حمله نظامی به ایران لحظه شماری می‌کنند، تا  در معیت سربازان آمریکایی – اسرائیلی به «مام میهن» برگردند و بساط چپاول خود را دوباره بگسترانند، با ظاهری میهن‌پرستانه بر پیشه‌وری می‌تازند.

پیشه‌وری کیست؟

میر‌جعفر جواد‌زاده که بعدتر به پیشه‌وری مشهور شد، در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در روستای «زیوه» از توابع خلخال بدنیا آمد.  زمانی که ده-دوازده ساله بود، خانواده او- مانند هزاران خانواده دیگر، در جستجوی کار و نان به قفقاز رفت و به باکو رسید. شهری که با چاه‌های نفت خود هم سرمایه‌داران سودجو و هم تهیدستان جویای کار و نان را بسوی خود می‌کشید. اولین نوشته‌های او در روزنامه  ارگان «فرقه دموکرات ایران» در آذربایجان منتشر شده‌اند.

تشکیل فرقه «عدالت» – که به‌گفته خودِ پیشه‌وری در معادن و کلبه‌های دود‌گرفته کارگران چاه‌های نفت باکو پا گرفت- آغازگر دوران جدیدی برای او بود. در اواسط سال ۱۲۹۸ شمسی به این حزب پیوست و از سوی کمیته مرکزی فرقه عدالت، به سردبیری «حریت» (ارگان «فرقه عدالت») انتخاب شد و در پیروزی حاکمیت شورایی با بلشویک‌های باکو همکاری کرد. پیشه‌وری همزمان با فعالیت در «حریت»، یکی از دبیران «عدالت» بود و برای گسترش تشکیلات فرقه در شهرهای مختلف ایران تلاش کرد. در خرداد سال ۱۲۹۹ برای همیاری با جنبش جنگل در راس هیئتی از سوی «عدالت» به گیلان فرستاده شد و اندکی بعد در دوره احسان‌الله خان، بعنوان کمیسر امور داخله جمهوری گیلان انتخاب شد. پیشه‌وری به‌همراه حیدر عمواوغلو، سلطان‌زاده و دیگران از شرکت‌کنندگان کنگره خلق‌های مشرق زمین است که در سال ۱۲۹۹ در باکو برگزار شد.

زمانی که فرقه عدالت به «فرقه کمونیست ایران» تبدیل شد، پیشه‌وری به‌عنوان عضو کمیته مرکزی و دبیر تبلیغات حزب انتخاب گشت. فرقه کمونیست که تصمیم گرفته بود مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کند، او را مامور کار در تهران کرد. سازمان‌دهی تشکیلات فرقه کمونیست و اتحادیه‌های کارگری از جمله اقدامات پیشه‌وری و رفقای او در این‌ دوره است. پیشه‌وری بعنوان عضو هیئت رئیسه فرقه کمونیست، مسئول نشر روزنامه مشهور «حقیقت» (ارگان اتحادیه مرکزی کارگری ایران) شد که در آن هنگام در تهران هفت هزار عضو داشت. اولین شماره این روزنامه در ۹ دی ۱۳۰۰ منتشر شد و پس از ۱۰۶ شماره در ۵ تیر ۱۳۰۱ توقیف شد. همه سرمقاله‌های این روزنامه-به استثنای چندتا- و نیز مقالات بسیار این روزنامه به قلم اوست که با امضای  پرویز منتشر شده‌اند. پیشه‌وری در این دوره در کنگره سوم انترناسیونال کمونیستی در مسکو شرکت کرد و پس از بازگشت به ایران همچنان بعنوان یک کمونیست و یکی از رهبران، در سازمان‌دهی مبارزات آزادی‌خواهانه و عدالت‌جویانه، در مبارزه علیه رژیم استبدادی رضاشاه کوشا بود. در سال ۱۳۰۹ از سوی پلیس سیاسی رضاشاه دستگیر شد و یازده سال تمام بدون محاکمه و حکم در زندان ماند و سپس به تبعید کاشان فرستاده شد. پیشه‌وری دوران زندان خود را با سربلندی به پایان برد. «یادداشت‌های زندان» او یکی از آثار درجه اول ادبیات زندان است.

پیشه‌وری پس از سقوط دیکتاتوری رضاشاه از تبعیدگاه خود در کاشان به تهران رفت. او را از تدوین‌کنندگان نخستین مرامنامه حزب توده ایران نام برده‌اند، ولی به‌احتمال بسیار در نتیجه برخی اختلافات نظری-شخصیتی که از زندان با بعضی از بنیان‌گذاران این حزب – به‌ویژه اردشیر آوانسیان- از همکاری تشکیلاتی با حزب توده ایران دوری کرد و روزنامه «آژیر» را در خرداد سال ۱۳۲۲ تاسیس کرد. فریدون ابراهیمی و کریم کشاورز نزدیک‌ترین همکاران او در این روزنامه بودند. این روزنامه از معتبرترین روزنامه‌های ترقی‌خواه آن سال‌هاست.

سید جعفر پیشه‌وری خود را از تبریز کاندیدای نمایندگی مجلس چهاردهم کرد و به‌عنوان نماینده اول مردم تبریز انتخاب شد. ولی نمایندگان ارتجاع؛ علیرغم حمایت دکتر مصدق از او، اعتبارنامه اش را لغو کردند.

مسافرت های پیشه‌وری به آذربایجان، چشم او را هرچه بیشتر بر اوضاع اسفناک آذربایجان و مردم آن گشود. یادداشت‌های این سفرها -که در روزنامه آژیر منتشر شده‌اند- زمینه‌ساز توجه بیشتر او به  آذربایجان گشت. او و جمعی از آزادی‌خواهان قدیمی آذربایجان با تشکیل حزبی در آذربایجان، ضمن تلاش برای اصلاحات در این خطه، کوشیدند این ایالت را -همچون دوران انقلاب مشروطیت- به‌عنوان مرکزی برای مبارزه در راه آزادی در سرتاسر ایران قرار دهند. این تشکیلات جدید «فرقه دموکرات آذربایجان» بود که در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ با بیانیه معروف «۱۲ شهریور» موجودیت خود را اعلام کرد. فرقه، با ارائه راه‌حل‌های جامع و ممکن برای حل همه مشکلات جامعه آن روزگار آذربایجان به‌سرعت مورد استقبال توده وسیع آذربایجانیان در آذربایجان و دیگر نقاط ایران قرار گرفت. پیوستن سازمان ایالتی نیرومند حزب توده ایران به فرقه، آن‌را به نیرویی عظیم تبدیل کرد.

حضور ارتش شوروی در آذربایجان به پیشه‌وری و فرقه‌ی دموکرات آذربایجان کمک کرد برنامه‌های خود را عملی کنند. فرقه دموکرات در زمان حکومت خود با قوای شوروی ارتباط تنگاتنگی داشت، گزارش‌های معتبری در دست است که در زمان حکومت ملی آذربایجان، این حکومت از دخالت‌های مقامات حکومت آذربایجان شوروی در امان نبود، ماموران و مقامات آذربایجان شوروی در امور حکومت ملی مداخله و گاه آن را به اتحاذ تصمیماتی وادار می‌کردند، اما هیچ سند معتبری در دست نیست که شوروی‌ها پیشه‌وری و حکومت ملی آذربایجان را در جهت جدایی از ایران و اعلام استقلال و یا پیوستن به شوروی تشویق می‌کردند.

پیشه‌وری و فرقه دموکرات آذربایجان، با در نظرداشت شرایط آن دوران، رژیم مشروطه ایران را به‌رسمیت می‌شناختند و خواهان اجرای بندهای ترقی‌خواهانه قانون اساسی انقلاب مشروطیت و متمم آن- از جمله اصول مربوط به انجمن‌های ایالتی و ولایتی – بودند. پیشه‌وری همچنین خواهان فراتر رفتن از آن قانون– از جمله در موضوع نظام زمین‌داری و اسارت اکثریت مردم یعنی دهقانان بود که جناح چپ مشروطه خواهان – بویژه در تبریز- اجتماعیون-عامیون و بعدتر فرقه عدالت و کمونیست و حزب توده ایران، برای تغییر آن بسود دهقانان کوشیده و می‌کوشیدند. پیشه‌وری و فرقه دموکرات خواهان الغای ستم ملی بر غیرفارس‌های ایران بودند که از دوران رضاشاه به بخشی از سیاست نظام سیاسی در ایران تبدیل گشته بود. پیشه‌وری و فرقه دموکرات خواهان برابر حقوقی زنان و مردان در همه شئون اجتماعی بودند. خواست پیشه‌وری و فرقه، ایرانی مستقل و دموکراتیک بود که آذربایجان در درون آن، امور داخلی خود را به‌دست خود اداره کند. زمانی که ارتجاع در تهران بجای توجه به آذربایجان عزم تشدید سرکوب کرد، فرقه به‌رهبری پیشه‌وری تصمیم گرفت با تصرف ادارات دولتی، پست‌های ژاندارمری و کلانتری ها و پادگان‌ها و سپردن حاکمیت به انجمن ایالتی آذربایجان، خود به اصلاحات در آذربایجان بپردازد. تسلیم پادگان تبریز در روز ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ در برابر فدائیان، نقطه اوج این اقدام بود. انجمن ایالتی که سپس به حکومت ملی آذربایجان تبدیل شد، چنان اصلاحاتی در آذربایجان آغاز کرد که گاه از نهضت ۲۱ آذر، به‌عنوان انقلاب آذر سخن می‌رفت.

پیشه‌وری در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ در مقاله‌ای در روزنامه آژیر با عنوان “چرا سید ضیاءالدین طباطبایی را خائن ایران می‌دانیم؟ آیا سران ایلات و عشار مردمان میهن‌پرستی هستند؟” می‌نویسد:

ما همیشه گفته‌ایم و اکنون نیز صریحاً می‌گوییم: ما به‌طور جدی به ایران و تمامیت ارضی آن علاقه‌مندایم. اگر از طرفی خدشه‌ای به آن وارد شود شاید جدّی‌تر و فداکارانه‌تر از ساکنان ایالت‌های دیگر ایران – برای جلوگیری از آن [خدشه] اقدام خواهیم کرد. با این حال هرگز حاضر نیستیم از دفاع از ملّت، زبان و آداب و رسوم و خصوصیت‌مان به شرط آن‌که کشورمان یعنی ایران را خدشه‌دار نکند- صرف‌نظر کنیم. این‌جا چیزی که مغایر با قانون و حقّ حاکمیت خلق‌های ایران باشد وجود ندارد.

 

در فرمانی که با امضای «نخست وزیر آذربایجان پیشه‌وری» به مناسبت تشکیل حکومت ملی در آذربایجان خطاب به مردم این خطه منتشر شد، آمده است:

«حکومت ملی آذربایجان که توسط مجلس ملی انتخاب شده است، با حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران، اکنون وظایف خود را آغاز می‌کند.

روز ۱۹ شهریور سال ۱۳۲۴، یک هفته پس از انتشار بیانیه معروف ۱۲ شهریور و اعلام تشکیل حزب (فرقه) دموکرات آذربایجان، جعفر پیشه وری در سالن تئاتر شیر و خورشید تبریز درباره تاسیس حزب و شعارها و اهداف عمومی آن به مدت یک و نیم ساعت برای حاضرین سخنرانی کرد. خلاصه این سخنرانی در شش شماره متوالی روزنامه آذربایجان ـ ارگان فرقه- تحت عنوان «آقای پیشه ورینین نطقینین مختصری» ( خلاصه سخنرانی آقای پیشه وری) به چاپ رسید:

(آقای پیشه وری در این هنگام، در حالی که نقشه ایران را در فضا ترسیم می کرد) گفت: من به صراحت می گویم حرف ما و خواسته های ما در خارج از این نقشه نیست. بحث ما در درون مرزهای ایران است. اگر همه بار دیگر به این نکته توجه داشته باشند، بحث و تفاهم آسان خواهد شد.

او گفت:

ما باید حقیقت را به صراحت به مردم نشان دهیم. خواست های ما مبنای قانونی دارند. ما برای احیای قانون اساسی که تامین کننده حقوق ملت ها و خلق هاست، به مبارزه پرداخته ایم. قانون اساسی بدون انجمن های ایالتی و ولایتی فقط می تواند کاغذ خشک و بی‌معنایی باشد.

سپس افزود:

به خاطر احترام به قانون و مقدس دانستن آن است که ما در درجه اول خواستار اجرای بزرگترین، اساسی ترین قانون- یعنی موضوع انجمن ایالتی هستیم.

پیشه‌وری افزود:

ما با بوجود آوردن حزبی بزرگ به جهانیان ثابت خواهیم کرد که لیاقت و قدرت آن را داریم که خانه خود را بدون کمک بیگانه اداره کنیم. (ابراز احساسات شدید حضار)

و سرانجام:

در آخر باز تکرار می‌کنم. ما به استقلال ایران کاملا علاقمندیم. دادن وجبی از خاک آن به دیگران به‌هیچ عنوان در میان نیست. آنچه ما می‌خواهیم حقوق داخلی و مختاریت فرهنگی است. مسئله زبان جزئی از این [مختاریت] است. ما همانطور که در بیانیه‌مان گفته ایم، در فکر آن هستیم که امور خانه خود را خود اداره کنیم و در این راه با تمام نیرو تلاش خواهیم کرد. آنان که می‌خواهند خلق‌های ایران را در اسارت نگهدارند باید بار دیگر متوجه این نکته باشند.

علیرغم افتادن قدرت دولتی در آذربایجان به‌دست فرقه دموکرات، پیشه‌وری و فرقه همچنان خود را جزئی از ایران و اصلاحات آذربایجان را سرمشقی برای اجرا در سرتاسر ایران می‌دانستند. پیشه‌وری و رفقایش بارها چه در تهران و چه در تبریز با دولت تهران گفتگو کردند تا اصلاحات آذربایجان را بپذیرند. پس از مذاکرات طولانی با تهران، تفاهم‌نامه‌ای امضا شد که بر اساس آن انجمن ایالتی جایگزین حکومت ملی گشت و استاندار آذربایجان نیز با توافق طرفین تعیین شد. ولی ارتجاع تهران با زیرپا نهادن این موافقت‌نامه، زمانی که ارتش سرخ قصد خروح از ایران را کرد، با پشتیبانی انگلستان و ایالات متحده امریکا و به‌کمک ارتش خصوصی زمین‌داران و همکاری روحانیون بزرگ شیعه به‌سوی آذربایجان لشکر کشید. حکومت ملی شکست خورد، هزاران‌ تن از دهقانان، کارگران، و آزادی‌خواهان کشته و زندانی و تبعید شدند. همان نیرویی که آذربایجان را به خاک و خون کشید، هفت سال بعد دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرد.

در آخرین روزهای حکومت ملی آذربایجان جعفر پیشه‌وری در نامه‌ای به استالین، با توضیحات خطراتی که حکومت ملی را تهدید می‌کرد تقاضای «مقداری کمی اسلحه» کرده و بر مقاومت در برابر ارتش تجاوزگر تصریح کرد. او در این نامه نوشت:

خلق آذربایجان، ‏‏ رهبر آن فرقه دموکرات و سران فرقه دو انتظار از دولت شوروی دارند:

اولا مادام که مرز‌هایمان باز هستند و قدرت ملی‌مان پابرجاست مقدار کمی به ما سلاح داده شود.

ثانیاً حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز کنیم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک بجای آن مستقر سازیم.

پاسخ استالین به نامه پیشه‌وری در تاریخ هشتم ماه مه ۱۹۴۶ (۱۳۲۵) یعنى حدود پنج ماه بعد از سقوط حکومت ملی آذربایجان منتشر شد، زمانی که او دوباره به باکو پناه برده بود.

نامه با خطاب: «به رفیق پیشه‌وری» شروع می‌شود. استالین در این نامه پیشه‌وری را به اشتباه در «بررسی وضع داخلی ایران و همچنین بُعد بین‌المللی مساله» متهم می‌کند.

او می‌نویسد: «شما می‌خواهید تمام خواست هاى انقلابى خلق آذربایجان فورا برآورده شوند»…

استالین در توجیه ترک خاک ایران از سوی قوای این کشور می‌نویسد:

«مطمئنا اگر قواى شوروى در ایران باقى می‌ماندند شما می‌توانستید روى موفقیت در امر خواست‌هاى انقلابى خلق آذربایجان حساب کنید. اما ما دیگر نمی‌توانستیم نیروهاى شوروى را در ایران نگهداریم و آن هم در وهله نخست بدین سبب که ادامه حضور آن‌ها در ایران بنیاد سیاست هاى آزادسازانه ما در اروپا و آسیا را مختل می‌کرد. بریتانیایى‌ها و آمریکایى‌ها به ما گفتند اگر نیروهاى شوروى می‌توانند در ایران بمانند در آنصورت چرا نیروهاى بریتانیا در مصر، سوریه، اندونزى، یونان و به همین ترتیب نیرو هاى آمریکا در چین، ایسلند و دانمارک نتوانند بمانند. از این جهت ما تصمیم گرفتیم نیروها را از ایران و چین بیرون ببریم تا اینکه این بهانه را از دست بریتانیایى‌ها و آمریکایی‌ها بگیریم، جنبش آزادیبخش در مستعمرات را دامن بزنیم و بدین ترتیب سیاست آزاد سازى خود را حق بجانب‌تر و موثر‌تر کنیم.»

پیشه‌وری پس از شکست حکومت ملی به ناگزیر به جمهوری شوروی آذربایجان – به باکو رفت و پس از چندین ماه- در جریان سفر به به یک منطقه تجمع فدائیان – که گفته می‌شود برای بازگشت به ایران و آغاز نبردهای پارتیزانی با قوای دولتی و سواران زمینداران سازماندهی شده بودند- در اثر سانحه اتومبیل درگذشت.

پیشه‌وری به‌عنوان یک کمونیست میهن‌دوستی حقیقی را طرفداری از اکثریت ملت، یعنی دهقانان، کارگران، پیشه‌وران، روشنفکران می‌دانست. او وطن‌دوستی را در تلاش برای زندگی بهتر مادی و معنوی مردم، در کاستن از آلام اکثریت جامعه، در مبارزه علیه نظامات ارتجاعی می‌فهمید. طبعا این تلقی از وطن برای آنان‌که وطن را -بقول ناظم حکمت- زمین‌ها، کارخانه‌ها و ثروت‌های خود می‌دانند، بیگانه است.

پیشه‌وری مورد کین و نفرت ملیت‌پرستان افراطی است. ملیت پرستان فارس او را بخاطر مخالفتش با ناسیونالیسم افراطی فارسی، تلاش او برای احقاق حقوق ملی غیرفارس‌های ایران-و مشخصا آذربایجان نمی‌بخشند. ملیت‌پرستان افراطی ترک و آذربایجانی پیشه‌وری را بخاطر  تجزیه‌طلب نبودن و «ایران‌گرا» بودنش مورد نفرت و دشنام قرار می‌دهند.

علیرغم کوهی از فریب و دروغ و اتهام، پیشه وری برای چپ ایران- و بویژه چپ‌های آذربایجان- یکی از شخصیت‌های درخشان تاریخ معاصر ایران و آذربایجان است. اندیشه های او علاوه بر موضوعات دیگر، هنوز نیز در مسئله ملیت‌ها، تبعیض و تمرکزگرایی در ایران، راه‌گشاست.

تهیه شده در تحریریه اخبار روز

مجموعه کامل «چهره‌های ماندگار چپ در ایران» را در اینجا بخوانید

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0269502
Visit Today : 509
Visit Yesterday : 0