پیش از جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و ایران، نیما، مردی سیساله و صاحب یک سگ در تهران، نگران بیرون بردن لابرادور محبوبش بود، چرا که دادستانی در چندین شهر ایران برخورد با سگها در اماکن عمومی را تشدید کرده بود.اما اکنون حیوان خانگی او در یک عصر گرم تابستانی، با خیال راحت و شادمان در پارکی چمنزار در غرب پایتخت با دیگر سگها بازی میکند و صاحبش مطمئن است که مقامات حواسشان جای دیگری است.
نیما میگوید: «اولویتها تغییر کرده. فعلاً مشغول پیدا کردن پهپادهای اسرائیلی هستند. به سمت دیگر نگاه میکنند.»
اوایل امسال، صاحبان سگ در ایران با محدودیتهای بیشتری برای بردن حیوانات خود به مکانهای عمومی یا حتی خودروها روبهرو شده بودند و دادستانها نگرانیهای مربوط به نظم عمومی، امنیت و بهداشت را دلیل این اقدامات اعلام میکردند.
این مورد تازهترین نمونه از رشته طولانی برخوردهایی بود که حوزههای مختلف زندگی روزمره را محدود کرده و بسیاری از ایرانیان را نسبت به مجازاتهای ظاهراً خودسرانه، خشمگین و نگران ساخته بود. این محدودیتها از موارد جزئی — مانند ممنوعیت پیادهروی با سگ — تا موارد جدیتر، از جمله الزام زنان به رعایت حجاب، را شامل میشد.
اکنون، و در پی جنگ ویرانگر با اسرائیل در ماه ژوئن — که بیش از ۱۰۰۰ کشته از ایرانیان بر جای گذاشت — نشانههایی از کاهش فشار و اعطای آزادیهای اجتماعی بیشتر از سوی مقامات دیده میشود.
تلاش برای پرهیز از تحریک افکار عمومی
به گفته تحلیلگران و ساکنان، این تغییر رویکرد ناشی از تلاش حکومت برای پرهیز از تحریک افکار عمومی و بهرهگیری از همبستگی ملی است که در جریان جنگ شکل گرفت. تمرکز مقامات، به جای کنترل اجتماعی، بر مسائل عمدهای همچون بازسازی نیروهای مسلح، مقابله با جاسوسی اسرائیل و مدیریت اقتصاد بحرانزده گذاشته شده است.
سارا، مهماندار پرواز، میگوید: «شاید از نظر سیاسی باز نشوند، اما فکر میکنم در حوزه اجتماعی فضا بازتر شود. خیلی از زنان روسریهایشان را برمیدارند.»
تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس ایرانی، میگوید: «نظام سیاسی ما آنقدر با مشکلات بنیادین درگیر است که دیدگاهش با دغدغههای دیگر کدر شده است»، بهویژه پس از حملات اسرائیل.
او معتقد است که «یک روند طبیعی و آرام تغییر اجتماعی» آغاز شده است: «آزادیهای مدنی در جهان معمولاً نه با خونریزی، بلکه با فشار، مقاومت و درک تدریجی در طول زمان شکل میگیرند.»
جمهوری اسلامی اکنون با آسیبپذیریهای جدی مواجه است. حمله غافلگیرانه اسرائیل در ۱۳ ژوئن، که شامل ترور فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای ایران بود، میزان نفوذ اطلاعاتی عمیق اسرائیل را آشکار کرد و بسیاری از اهداف نظامی کشور را از بین برد. اقتصاد نیز زیر فشار تحریمهای غرب و تورم، آسیب دیده است.
با این حال، این حمله باعث برانگیخته شدن دوباره حس میهندوستی در میان ایرانیان شد؛ حتی آنهایی که مدتها از محدودیتهای زندگی روزمره ناراضی بودند.
رهبران جمهوری اسلامی نیز در واکنش، به جای تکیه بر مضامین مذهبی، با بهرهگیری از تاریخ، ادبیات و سرودهای میهنی، این حس ملیگرایی را تقویت کردند.
پس از جنگ، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، از مردم بهخاطر «کنار گذاشتن گلایهها تا دشمن نتواند سوءاستفاده کند» قدردانی کرد و گفت کسانی که با جمهوری اسلامی مخالفاند، الزاماً دشمن آن نیستند: «تنها راه ساختن کشور، وحدت و پذیرش دیدگاههای متنوع است.»
پزشکیان — که سال گذشته با شعار اعتدال و اصلاحات اجتماعی به قدرت رسید — با مقاومت تندروها روبهرو شده و این موضوع تردیدهایی درباره میزان تغییراتی که میتواند ایجاد کند، برانگیخته است.
اما پس از جنگ، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس و از چهرههای تندرو، نیز همسو با پزشکیان گفت: «امروز ایرانیها فقط به دو دسته تقسیم میشوند: میهندوستان و خائنان به میهن.» او افزود که آمریکا و اسرائیل «اشتباه محاسباتی» درباره مردم ایران داشتند که «رفتارهایی از خود نشان دادند که حتی تأثیرگذارتر از موشکهای ما بود».
با وجود تعقیب مظنونان به همکاری با اسرائیل، بازداشت برخی افراد و حتی تسریع اخراج مهاجران افغان، به نظر میرسد حکومت در سایر حوزهها انعطاف بیشتری از خود نشان میدهد.
برای نمونه، صاحبان سگ میگویند که دیگر قوانین پیشین — که احتمال جریمه یا حتی مصادره حیوانات را به همراه داشت — اجرا نمیشود.
زنان موتورسوار نیز از جمله گروههایی هستند که از این کاهش سختگیری بهره میبرند. مقامات سالها از صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان خودداری کرده بودند، اما حالا هاله، ۲۲ ساله، که پیشتر موتورسیکلتش توقیف شده بود، میگوید از فضای پساجنگ استفاده میکند تا بدون نگرانی از پلیس، موتورسواری کند.
او میگوید: «جمهوری اسلامی فعلاً مشغول تعقیب جاسوسان اسرائیلی و اخراج افغانهای بدون مدرک است. تعداد زنان موتورسوار بالا رفته و این نهایتاً حکومت را وادار میکند که عقبنشینی کند و به آنها آنچه میخواهند بدهد.»
جنگ کاتالیزور تحول!
قوانین حجاب اجباری، سالهاست از بحثبرانگیزترین مسائل اجتماعی در ایران بوده و پیشتر باعث اعتراضات اجتماعی شده است.
اما در جریان جنگ، دولت به شکلی کمسابقه بابت ارسال پیامکهای هشدار به زنانی که بدون حجاب رانندگی کرده بودند، عذرخواهی کرد و این را ناشی از «اشتباه سامانهای» دانست. همچنین به زنانی که چنین پیامهایی دریافت کرده بودند، اطمینان داد که مشمول توقیف خودرو یا جریمه نخواهند شد؛ این در ادامه روند کاهش سختگیریها پیش از جنگ بود.
پزشکیان پیشتر از اجرای قانون مصوب سال گذشته برای تشدید مجازات زنان بیحجاب، علیرغم فشار تندروها، خودداری کرده بود.
او هفته گذشته گفت: «نمیتوانیم زنان را به زور مجبور به حجاب کنیم» و افزود که «زور و برخورد» راهحل نیست.
حمیدرضا جلاییپور، فعال اصلاحطلب، پیشنهاد کرده است که حاکمیت باید «با توقف سیاستهایی که مردم را سرخورده کرده، به آنها پاداش دهد». منصور حقیقتپور، نماینده پیشین اصولگرا، نیز گفته است که محدودیتهای اجتماعی مانند فیلترینگ اینترنت یا حجاب اجباری باید کاهش یابد.
تهمینه، خانهدار، میگوید: «فقط میخواهم بچههایم آزاد بزرگ شوند و هر طور میخواهند زندگی کنند. چرا نمیتوانیم مثل کشورهایی باشیم که آدمها با عقاید مختلف کنار هم زندگی میکنند؟»
آزاد ارمکی، جامعهشناس، میگوید در ایران معمولاً این جنگها بودهاند، نه انقلابها، که «بهعنوان کاتالیزور تحول» عمل کردهاند. او افزود: «انقلابها معمولاً به رویارویی ایدئولوژیک منجر میشوند، اما پس از جنگ، تمرکز روی توسعه و دموکراتیکسازی است.»
با این حال، برخی تردید دارند که جمهوری اسلامی واقعاً دچار تحول شود. فریبا، هنرمند، میگوید: «آنها همیشه ایدئولوژی را بر میهندوستی مقدم دانستهاند. این چیزها یکشبه تغییر نمیکند.»
برای آناهیتا، زنی در اواخر دهه بیست زندگی و صاحب سگ، هنوز شگفتانگیز است که «سگها ناگهان به موجودات محبوب تبدیل شدهاند، حتی آنها را بزرگداشت میکنند و ستایش میکنند».
پس از جنگ، مراسمی در تهران برای تقدیر از سگهای امدادگر جمعیت هلالاحمر که افراد آسیبدیده را از زیر آوار پیدا کرده بودند، برگزار شد؛ رویکردی که با دیدگاه برخی علمای اسلامی — که سگها را ناپاک میدانند — تضاد داشت.
آناهیتا که همراه همسرش یک هاسکی و دو سگ کوچکتر را به زنجیر گرفته بود، گفت: «فعلاً حواسشان جای دیگری است. وقت سر و کله زدن با سگها را ندارند.»