گزارش زیر را پاتریک وینتور خبرنگار گاردین در تهران تهیه کرده و روز یکشنبه ۷ سپتامبر در این نشریه منتشر شده است. میان ویرانههای خانهای در تهران که روزگاری محل سکونت دانشمند هستهای ایرانی احمدرضا ذوالفقاری بود، کارگران در حال تخریب باقیمانده ساختماناند؛ ساختمانی که در پی حمله غافلگیرانه اسرائیل برای ترور نخبگان سیاسی، نظامی و هستهای ایران، دیگر قابل ترمیم نیست.
ذوالفقاری استاد دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی و سردبیر یک نشریه انرژی هستهای بود؛ همینها کافی بود تا به هدفی برای اسرائیل بدل شود. او همراه همسر و پسرش در زیر آوار خانهاش کشته شد. سه ساختمان مجاور نیز ویران شدند و دستکم پنج نفر دیگر، از جمله یک کودک ۱۱ ساله جان باختند. روی یکی از ساختمانهای آسیبدیده پارچه آبیرنگی آویزان شده با این نوشته: «قطعهای از پیکر ایران».
کارگران با پتک روی تیرهای نیمهفروریختهای قدم میزنند که با هر ضربه ناله میکنند. سنگ و آجرهای سست فرو میریزند و گرد و خاک فضا را پر میکند. این صحنه استعارهای است از کشوری که هنوز در شوک است؛ نه در صلح، نه در جنگ، و نیازمند بازسازی.
بیش از هزار ایرانی در حملات اسرائیل کشته شدند و برخی جامعهشناسان – عنوانی عام در ایران – میگویند نوعی ملیگرایی تازه در جامعه پدیدار شده است.
تغییرات اجتماعی در تهران
بیتردید ظاهر تهران سریعاً در حال تغییر است؛ و از نظر اجتماعی فاصلهای بعید با تصورات غرب دارد. شمار زنانی که در خیابانهای تهران حجاب بر سر ندارند حدود یکسوم است؛ نه تنها جوانان بلکه گاه خانوادهها. قانونی تازه و سختگیرانه درباره «عفت» که توسط محافظهکاران مذهبی در مجلس تصویب شد، از سوی رئیسجمهور اصلاحطلب مسعود پزشکیان وتو شد؛ او هشدار داد اجرای آن شورش خواهد آفرید.
این تصمیم زنان را جسورتر کرده است. پلیس که پیشتر بیدرنگ «بیحجابها» را سوار ون میکرد، اکنون آنان را به انتخاب شخصی رها میکند. خیابانهای شبانه پرهیاهوی تهران – هرچند آلوده – بیشتر به بیروت میمانند تا کابل. گام بعدی، مجاز شدن رانندگی موتورسیکلت برای زنان است. ناظران میگویند مهسا امینی – دختر کُرد جوانی که در ۲۰۲۲ در بازداشت جان باخت و جرقه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» شد – «به تمامی بیهوده» نمرد.
«ملیگرایی روزمره»
نعمتالله فاضلی، جامعهشناس فرهنگ و فارغالتحصیل دانشگاه سواس لندن، میگوید تغییر عمیقی در جریان است. او از ظهور «ملیگرایی روزمره» سخن میگوید که در بازگشت به شعر حماسی، پادکستهای پرطرفدار درباره تاریخ ایران و گفتوگوهای روزمره درباره هویت ایرانی بازتاب یافته است.
او توضیح میدهد:
«پیش از جنگ، ایران را دوست داشتیم، اما احساس آگاهانهای نبود. بعد از جنگ، این موضوع به کانون گفتوگو بدل شد. همهجا مردم از ملت، هویت، جغرافیا و تاریخ خود سخن میگویند. میخواهیم به هم یادآوری کنیم که ایرانی هستیم. احساس سرکوب ایران و فرهنگش توسط نظام جهانی و بیگانگان اهمیت داشت و موجب شد مردم بخواهند کنار هم بایستند.»
اما میافزاید: «ایدئولوژی جمهوری اسلامی، ملیگرایانه نیست. انقلاب علاقهای به بازنمایی فرهنگ کهن ایران ندارد. این فرهنگ در آموزش رسمی، تلویزیون یا رادیو غایب است. واکنش مردم به جنگ شوکی منفی و نوعی همبستگی بود. آنان نه برای دفاع از جمهوری اسلامی، بلکه برای دفاع از ایران ایستادند. ما باور داریم بیش از ۵۰۰۰ سال است که یک ملت ارگانیکیم.»
موسیقی، پرچم و سیاست
محمد فاضه، معلم، میگوید شاگردانش پرچم ایران را در پروفایل شبکههای اجتماعی گذاشتهاند. همایون شجریان، خواننده محبوب و پیشتر منتقد حکومت، اکنون در ترانههایش از عشق به ایران سخن میگوید.
برخی مقامات نیز به این موج پاسخ دادهاند. عبدالکریم حسینزاده، معاون رئیسجمهور در امور روستایی، گفته: «ایران با همه ما زیباست؛ ترک، فارس، کرد و بلوچ. ممکن است باورهای متفاوتی داشته باشیم، اما در عشق به میهن تردیدی نیست.»
اکنون پرسش اصلی این است که دولت چگونه به این تابآوری مردمی پاسخ خواهد داد. مشاور رهبر، علیاکبر ولایتی، گفته است: «مردم خود را ثابت کردهاند؛ حال نوبت مسئولان است.»
امیدها و موانع اصلاح

در عین حال تحقق این تغییرات در جامعهای عمیقاً قطبی دشوار است. برنامه همایون شجریان برای کنسرت رایگان در میدان آزادی لغو شد، زیرا محافظهکاران آن را تبلیغات سیاسی دانستند. آنان همبستگی اجتماعیِ شکلگرفته در پی حملات اسرائیل را نشانه محبوبیت رهبری و سیاست خارجی تهاجمی میخوانند.
اما اصلاحطلبان هشدار میدهند این میهنپرستی روزمره به معنای تأیید جمهوری اسلامی یا وضع موجود نیست. یکی از آنها میپرسد: «چگونه میتوان آرام بود وقتی پول ملی یکباره ۲۵٪ سقوط کرده، فقر گسترده است، رسانه رسمی دروغ میگوید و کسی نمیداند آیا فردا دوباره جنگی در راه است یا نه؟»
میرحسین موسوی از حصر خانگی نامهای منتشر کرده و خواستار قانون اساسی جدید شده است. جبهه اصلاحات نیز خواستار تعلیق داوطلبانه غنیسازی اورانیوم در برابر لغو تحریمها شده است. حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، هم بر «استراتژی ملی مبتنی بر خواست مردم» تأکید کرده و پیشنهاد اصلاحات در رسانه، اقتصاد و روابط خارجی داده است.
۱۸۰ اقتصاددان ایرانی نیز خواستار خروج ارتش از عرصه اقتصاد شدهاند و ۷۸ دیپلمات پیشین خواستار سیاست خارجی فعالتر برای رفع تحریمها.
چالشهای امنیتی و محدودیتها
در مقابل، نیروهای امنیتی با دستگیری حدود ۲۰ هزار نفر و تصویب قانون محدودکننده اینترنت واکنش نشان دادهاند. رئیس قوه قضاییه، غلامحسین محسنی اژهای، بیانیه اصلاحطلبان را «همسو با دشمن» دانست.
پزشکیان، رئیسجمهور، که تنها یک سال پیش با نتیجهای غیرمنتظره انتخاب شد، میکوشد از تقابل بپرهیزد، هرچند این رویکرد اصلاحطلبان را ناامید کرده است. او بر اجماعسازی تأکید دارد، اما ناظران هشدار میدهند این شیوه به هدفی در خود بدل نشود. سخنگوی دولت، فاطمه مهاجرانی، از تلاش برای رفع فیلتر شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام خبر داده است، اما تهدید تحریمهای تازه و خشم ناشی از جنگ ۱۲ روزه مانع اصلاحات گستردهتر است.
بیاعتمادی به غرب

بسیاری از ایرانیان – چه اصلاحطلب، چه اصولگرا – بر این باورند که اروپا با حرکت به سوی بازگرداندن تحریمها، عملاً حملات غیرقانونی اسرائیل را تأیید کرده است. رضا نصری، حقوقدان بینالمللی نزدیک به اصلاحطلبان، میگوید:
«پیش از جنگ، نگرانی این بود که ترامپ از توافق خارج شود؛ حالا ترس این است که بمباران کند. مردم میگویند: رفتیم مذاکره کردیم و بمب خوردیم، چرا دوباره برویم؟ اگر اروپا میخواهد مذاکرهای در کار باشد، بدترین راه همین فشار برای بازگرداندن تحریمهاست.»
او میافزاید: «موضوع غنیسازی داخلی برای ایران نه بمب است، نه بازدارندگی، نه انرژی هستهای؛ بلکه نمادی از کرامت است.»
در حیاط مسجد همت تجریش و کنار قبور کشتهشدگان جنگ ۱۲ روزه، محمد فاضه میگوید:
«جامعه روی لبه تیغ زندگی میکند، اما اگر جنگ تکرار شود، آمادهایم. از آن جنگ درس گرفتهایم و در قلب ایرانیان این باور ریشه دارد که تسلیم نمیشویم و تحقیر نخواهیم شد.»