مقدمه: مناقشه میان اسرائیل و مردم فلسطین، یکی از طولانیترین و خشنترین درگیریها در جهان است که ریشههای آن به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد [۱]. این مناقشه، شاهد مجموعهای از جنگها میان اسرائیل و کشورهای عربی، و همچنین قیامهایی – که «انتفاضه» نامیده میشوند – علیه اشغال اسرائیل و اقدامات تلافیجویانه و سرکوبگرانه توسط اسرائیل بوده است [۱]. حمله بیسابقه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) حماس به اسرائیل، که منجر به کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل و گروگان گرفته شدن ۲۵۱ نفر شد [۱۶، ۱۱۸]، نقطهای عطف در این درگیری بود که پیامدهای گسترده و عمیقی را در سطوح انسانی، اجتماعی، سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه و جهان به دنبال داشت [۲۶، ۱۱۸].
برای درک پیامدهای کنونی، ضروری است که به ریشههای تاریخی و مراحل کلیدی این مناقشه بپردازیم.
صفحه اول: ریشههای تاریخی و مراحل کلیدی منجر به شکلگیری مناقشه کنونی
ریشههای تاریخی و مراحل کلیدی منجر به شکلگیری مناقشه کنونی، به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد [۱]. این مناقشه، یکی از طولانیترین و خشنترین اختلافات در جهان است [۱].
۱. قیمومیت بریتانیا و اعلامیه بالفور (پس از جنگ جهانی اول)
- کنترل بریتانیا بر فلسطین: پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، بریتانیا کنترل منطقهای که به نام فلسطین شناخته میشد را در دست گرفت [۲].
- جمعیتشناسی منطقه: در آن زمان، اکثریت عرب و اقلیت یهودی (به همراه گروههای قومی دیگر) در این منطقه زندگی میکردند [۲].
- اعلامیه بالفور: تنشها میان جمعیت یهودی و عرب با توافق اصولی بریتانیا برای ایجاد «خانهای ملی» برای یهودیان در فلسطین (معروف به اعلامیه بالفور) عمیقتر شد [۲].
- پیوندهای تاریخی و مخالفت اعراب: یهودیان پیوندهای تاریخی با این سرزمین داشتند، اما اعراب فلسطینی نیز از قرنها پیش مدعی آن بودند و با این اقدام مخالفت کردند. بریتانیا اعلام کرد که حقوق اعراب فلسطینی ساکن در منطقه باید حفظ شود [۳].
- افزایش مهاجرت یهودیان: بین دهههای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰، تعداد یهودیان مهاجر به دلیل فرار از آزار و اذیت در اروپا افزایش یافت. قتل عام شش میلیون یهودی در هولوکاست، فوریت مطالبات برای یافتن پناهگاه امن را بیشتر کرد [۳]. تا سال ۱۹۴۷، جمعیت یهودیان به ۶۳۰,۰۰۰ نفر رسید که کمی بیش از ۳۰ درصد کل جمعیت را تشکیل میداد [۳].
۲. طرح تقسیم سازمان ملل و تأسیس اسرائیل (۱۹۴۷-۱۹۴۸)
- رأی سازمان ملل برای تقسیم فلسطین: در سال ۱۹۴۷، در پی خشونتهای فزاینده بین یهودیان و اعراب و همچنین علیه حکومت بریتانیا، سازمان ملل متحد رأی به تقسیم فلسطین به دو کشور جداگانه یهودی و عربی داد. اورشلیم (بیتالمقدس) به یک شهر بینالمللی تبدیل میشد [۴].
- مخالفت اعراب: هیچیک از کشورهای عربی از این طرح حمایت نکردند و استدلال کردند که این طرح بخش بیشتری از زمین را به یهودیان اختصاص میدهد، با وجود اینکه جمعیت آنها کمتر بود [۴].
- پایان قیمومیت بریتانیا و اعلام استقلال اسرائیل: بریتانیا تصمیم گرفت در ۱۴ مه ۱۹۴۸ از فلسطین خارج شده و حل مشکل را به سازمان ملل واگذار کند. ساعاتی پیش از پایان قیمومیت بریتانیا، رهبران یهودی در فلسطین کشور مستقل اسرائیل را اعلام کردند [۴].
۳. جنگ اعراب و اسرائیل (۱۹۴۸) و نکبت
- حمله کشورهای عربی: یک روز پس از اعلام استقلال اسرائیل، ارتشهای پنج کشور عربی به آن حمله کردند [۵].
- تصرف اراضی و آوارگی فلسطینیان: با پایان یافتن درگیریها در سال ۱۹۴۹ با آتشبس، اسرائیل بیشتر قلمرو را تحت کنترل خود درآورد. مصر نوار غزه، اردن کرانه باختری و اورشلیم شرقی، و اسرائیل اورشلیم غربی را اشغال کردند [۵].
- نکبت (فاجعه): حدود ۷۵۰,۰۰۰ فلسطینی از خانههای خود در سرزمینی که به اسرائیل تبدیل شد، گریختند یا مجبور به ترک آن شدند و به پناهنده تبدیل گشتند. این رویداد در زبان عربی به “نکبت” (فاجعه) معروف است [۶]. در سالهای پس از آن، صدها هزار یهودی نیز از کشورهای با اکثریت مسلمان در خاورمیانه و شمال آفریقا خارج شدند یا اخراج شدند که بسیاری از آنها به اسرائیل رفتند [۶].
صفحه دوم: اشغال، شهرکسازی و تحولات در نوار غزه
۴. جنگ ششروزه (۱۹۶۷)
- آغاز جنگ و تغییر مرزها: این جنگ که به جنگ ششروزه معروف است، مرزهای خاورمیانه را تغییر داد و پیامدهای بزرگی برای فلسطینیان داشت [۷]. این جنگ با حمله اسرائیل به نیروی هوایی مصر آغاز شد، زیرا اسرائیل از حمله مصر و سوریه بیم داشت [۷].
- تصرف اراضی توسط اسرائیل: با پایان یافتن درگیریها، اسرائیل صحرای سینا و غزه را از مصر، بیشتر بلندیهای جولان را از سوریه، و اورشلیم شرقی و کرانه باختری را از اردن تصرف کرد [۷].
- تحت کنترل اسرائیل قرار گرفتن فلسطینیان: حدود یک میلیون فلسطینی در کرانه باختری، غزه و اورشلیم شرقی تحت کنترل اسرائیل قرار گرفتند [۷]. اشغال این مناطق توسط اسرائیل تا به امروز ادامه یافته است [۸].
۵. اشغال و شهرکسازیهای اسرائیل
- وضعیت کرانه باختری و اورشلیم شرقی: کرانه باختری (بین اسرائیل و رود اردن)، اورشلیم شرقی و غزه، به طور گسترده به عنوان «مناطق اشغالی فلسطین» شناخته میشوند [۹]. فلسطینیان همواره با حضور اسرائیل در این مناطق مخالف بودهاند و میخواهند این مناطق بخشی از یک کشور مستقل فلسطینی آینده باشند [۹].
- شهرکسازیها: حدود ۱۶۰ شهرک اسرائیلی با حدود ۷۰۰,۰۰۰ یهودی در کرانه باختری و اورشلیم شرقی وجود دارد [۹]. فلسطینیان خواهان برچیدن تمامی شهرکهای اسرائیلی هستند که تحت قوانین بینالمللی غیرقانونی تلقی میشوند [۱۰]. با این حال، دولت اسرائیل این را رد کرده و آن را بخشی از حقوق تاریخی خود میداند [۱۰]. در ژوئیه ۲۰۲۴، دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) اعلام کرد که حضور اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین غیرقانونی است و باید تمامی شهرکنشینان را خارج کند [۱۱].
- اختلاف بر سر اورشلیم: هم اسرائیل و هم فلسطینیان اورشلیم را پایتخت خود میدانند [۱۲]. اسرائیل پس از جنگ ۱۹۶۷ اورشلیم شرقی را اشغال کرد و بعداً کل شهر را پایتخت دائمی خود اعلام کرد. فلسطینیان اورشلیم شرقی را پایتخت کشور آینده فلسطین میدانند [۱۲]. سازمان ملل اورشلیم شرقی را سرزمین فلسطینی اشغالی توسط اسرائیل میداند [۱۳].
۶. تحولات در نوار غزه
- مرزهای غزه و اشغال توسط مصر: مرزهای غزه در نتیجه جنگ ۱۹۴۸ تعیین شد، زمانی که این منطقه توسط مصر اشغال شد [۱۴].
- اشغال توسط اسرائیل و عقبنشینی: مصر در جنگ ۱۹۶۷ از غزه بیرون رانده شد و این نوار توسط اسرائیل اشغال گشت. اسرائیل شهرکهایی ساخت و جمعیت فلسطینی غزه را تحت حکومت نظامی قرار داد [۱۴].
- عقبنشینی یکجانبه و محاصره: در سال ۲۰۰۵، اسرائیل نیروها و شهرکنشینان خود را به طور یکجانبه از غزه خارج کرد، اما کنترل مرز مشترک، حریم هوایی و خط ساحلی آن را حفظ کرد و بدین ترتیب کنترل مؤثری بر حرکت مردم و کالاها اعمال نمود [۱۴]. سازمان ملل همچنان غزه را به دلیل سطح بالای کنترل اسرائیل، سرزمینی اشغالی میداند [۱۵].
- قدرت گرفتن حماس و جنگهای پیدرپی: حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ فلسطین پیروز شد و پس از درگیریهای شدید در سال ۲۰۰۷، رقبای خود را از این منطقه بیرون راند [۱۵]. اسرائیل و مصر در واکنش به این اقدام، محاصرهای را اعمال کردند [۱۵]. در سالهای پس از آن، حماس و اسرائیل چندین درگیری عمده را تجربه کردند، از جمله در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ [۱۵].
صفحه سوم: حمله ۷ اکتبر حماس و بحران انسانی در غزه
۷. مقاومت فلسطینی و انتفاضهها این منازعه شاهد مجموعهای از جنگها بین اسرائیل و کشورهای عربی بوده است. همچنین، قیامهایی (که انتفاضه نامیده میشوند) علیه اشغال اسرائیل و اقدامات تلافیجویانه و سرکوبگرانه توسط اسرائیل نیز رخ داده است [۱]. جان میرشایمر، کارشناس روابط بینالملل، اشاره میکند که این اولین بار نیست که فلسطینیان دست به قیام زدهاند؛ انتفاضه اول و دوم نیز پیش از این رخ دادهاند و حمله ۷ اکتبر نیز نوعی مقاومت و خیزش بوده است [۲۶].
۸. حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس: دلایل و پیامدهای فوری
- حمله بیسابقه: در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ستیزهجویان حماس حملهای را از غزه آغاز کردند که منجر به کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل و گروگان گرفته شدن ۲۵۱ نفر شد [۱۶، ۱۱۸].
- دلایل حمله: جان میرشایمر معتقد است دلیل اصلی این حمله «اشغال خفقانآور» توسط اسرائیل بود. او تاکید میکند که تا زمانی که اشغال ادامه یابد، فلسطینیها مقاومت خواهند کرد [۲۶]. او این حمله را یک «حرکت مقاومتی» علیه اشغال اسرائیل میداند [۲۷].
- پیشبینی واکنش اسرائیل: نیروهای حماس به خوبی میدانستند که اسرائیل به شدت تلافی خواهد کرد، همانطور که در گذشته نیز عملیاتهایی مانند «عملیات سرب گداخته» در ۲۰۰۸-۲۰۰۹ انجام داده بود. اسرائیل به طور دورهای به غزه حمله میکند تا فلسطینیان را از مقاومت بازدارد [۲۸، ۲۹].
- پاسخ نظامی اسرائیل: این حمله، قویترین پاسخ نظامی اسرائیل در دهههای اخیر را به دنبال داشت، شامل حملات زمینی، دریایی و هوایی [۱۶، ۱۱۸].
۹. بحران انسانی فاجعهبار در غزه
- ویرانی گسترده و تلفات سنگین: حملات تلافیجویانه اسرائیل به «ویرانی گسترده و آسیبهای سنگین به زیرساختهای نوار غزه» منجر شده است [۱۶، ۱۱۹]. وزارت بهداشت تحت کنترل حماس گزارش داده است که تا ژوئیه ۲۰۲۵ (تیر ۱۴۰۴)، بیش از ۶۱,۰۰۰ نفر کشته شدهاند [۱۶]، در حالی که گزارش دیگری تا یک سال پس از حمله، آمار کشتهشدگان را حدود ۴۱,۰۰۰ نفر اعلام کرده است [۱۱۹].
- وضعیت فاجعهبار انسانی: وضعیت انسانی در غزه به سطوح فاجعهباری رسیده است؛ مردم با کمبود شدید مواد غذایی، شیوع بیماریها، و آوارگی گسترده مواجه هستند [۱۷، ۱۱۹]. کارشناسان سازمان ملل متحد هشدار دادهاند که «بدترین سناریوی قحطی در حال وقوع است» و گرسنگی گسترده، سوءتغذیه و بیماریها باعث افزایش مرگ و میر ناشی از گرسنگی شدهاند [۱۷]. اسرائیل، که کنترل ورود تمامی اقلام به این منطقه را در اختیار دارد، مسئول این بحران شناخته شده است [۱۷]. حدود ۱.۹ میلیون نفر از خانههای خود آواره شدهاند [۱۱۹].
- چالشهای کمکرسانی بشردوستانه: سازمانهای بشردوستانه با شرایط بسیار دشواری برای رساندن کمکها مواجهاند، از جمله بسته شدن گذرگاه رفح و بمباران مسیرهای امنی که توسط اسرائیل تعیین شده بود [۱۳۸، ۱۴۰، ۱۴۱].
۱۰. ماهیت خشونت و مجازات غیرنظامیان
- قتل عام و نه نسلکشی: جان میرشایمر معتقد است که آنچه اسرائیل در غزه انجام میدهد «قتل عام» است، اما نباید آن را «نسلکشی» نامید. او نسلکشی را تلاش یک طرف برای از بین بردن کامل گروهی دیگر تعریف میکند، مانند هولوکاست یا نسلکشی رواندا [۶۹، ۷۰، ۷۱]. حملات حماس نیز به هیچ وجه قابل مقایسه با هولوکاست نیست [۷۰].
- هدف از کشتار غیرنظامیان: میرشایمر استدلال میکند که اسرائیل عمداً غیرنظامیان را مجازات میکند تا فلسطینیها را به «تسلیم شدن در برابر سلطه اسرائیل» وادار کند [۳۴، ۷۲]. این یک «لکهی اخلاقی بر اعتبار اسرائیل» است و از نظر استراتژیک نیز بیاثر خواهد بود [۷۳].
صفحه چهارم: تغییرات در جامعه و سیاست اسرائیل و توجه جهانی به مسئله فلسطین
۱۱. تغییرات عمیق در جامعه و سیاست اسرائیل
- شوک و تروما: این حمله، جامعه اسرائیل را در «شوک، تروما و فلج عاطفی و سیاسی» فرو برده است [۲۰۸]. بسیاری از اسرائیلیها همچنان از ۷ اکتبر رنج میبرند، و بیش از ۱۰۰,۰۰۰ نفر از خانههای خود آواره شدهاند [۲۰۸].
- پشتیبانی از جنگ و چرخش به راست: نظرسنجیها نشان میدهد که درصد بالایی از اسرائیلیها از جنگ حمایت میکنند و حتی معتقدند که اسرائیل به اندازه کافی زور به کار نمیبرد، حتی با وجود کشته شدن هزاران کودک و تخریب شهرهای فلسطینی [۲۰۵]. این امر به «تغییر عمیق و شاید برگشتناپذیر» در جامعه اسرائیل منجر شده است [۲۰۶].
- افزایش نژادپرستی و ایدئولوژی برترپنداری: به گفته فلسطینیان ساکن اسرائیل، فضای پس از ۷ اکتبر «کاملاً نسلکشیگرا» شده است. اظهاراتی مانند «آنها را تمام کنید» و تصاویر فلسطینیان به شکل هیتلر، رایج شده است [۲۰۴]. نژادپرستی و حمایت از «برترپنداری یهودیان» مشروعیت یافته است [۲۰۶، ۲۰۵].
- عدم پشتیبانی از راهحل دو دولتی: مرکز ثقل سیاسی در اسرائیل به شدت به راست متمایل شده است و حمایت کمی از راهحل دو دولتی وجود دارد [۳۱]. دولت فعلی نتانیاهو و بسیاری از اعضای آن، به شدت به ایده «اسرائیل بزرگتر» متعهد هستند و مخالف تشکیل کشور مستقل فلسطینی هستند، زیرا آن را تهدیدی برای امنیت اسرائیل میدانند [۱۰، ۴۱]. این در حالی است که دادگاه عالی سازمان ملل (ICJ) در ژوئیه ۲۰۲۴ (تیر ۱۴۰۳) اعلام کرد که حضور اسرائیل در سرزمینهای اشغالی فلسطینی غیرقانونی است و باید تمامی شهرکنشینان را خارج کند [۱۱].
- انتقاد از رسانههای اسرائیلی: رسانههای اسرائیلی در این جنگ به دلیل «پنهان کردن کامل تنبیه غزه، رنج، کودکان در حال مرگ در بیمارستانها، قحطی و آوارگی» مورد انتقاد شدید قرار گرفتهاند و نقش «جنایتکارانهای» را ایفا کردهاند [۲۱۲، ۲۱۳].
۱۲. توجه جهانی بیسابقه به مسئله فلسطین
- بازگشت به کانون توجه: حمله ۷ اکتبر، باعث شد که مسئله فلسطین که پیش از آن تا حد زیادی نادیده گرفته شده بود، دوباره در کانون توجه جهانی قرار گیرد [۱۹۳]. «فلسطین اکنون مکانی است که توجه جهانیان به آن معطوف شده است» [۱۹۳].
- بسیج نسل جوان: نسل جوان در غرب، به ویژه در پردیسهای دانشگاهی، به شکلی بیسابقه در حمایت از حقوق فلسطینیان بسیج شده است [۱۹۴، ۱۹۷]. آنها به طور فزایندهای اطلاعات خود را از رسانههای اجتماعی و رسانههای جایگزین دریافت میکنند [۱۹۷].
- شاهد جنایات: رسانههای اجتماعی به مردم در سراسر جهان این امکان را دادهاند که «شاهد جنایات و نسلکشی در حال انجام» در غزه باشند و این امر میلیونها نفر را در سراسر جهان، صرف نظر از پیشینه، به اقدام واداشته است [۲۰۰].
- به چالش کشیدن صهیونیسم: این وقایع به فروپاشی «هژمونی صهیونیستی اسرائیل» در حوزه روابط عمومی و تبلیغات منجر شده است [۱۹۷]. اسرائیل اکنون اغلب با اصطلاحاتی مانند «آپارتاید، استعمار شهرکنشینان و پاکسازی قومی یا نسلکشی» شناخته میشود [۱۹۸].
- جنبش BDS (تحریم، سلب سرمایه و تحریم): جنبش BDS (تحریم، سلب سرمایه و تحریم) به عنوان یک جنبش مسالمتآمیز و قاطع، پس از ۷ اکتبر جان تازهای گرفته و به دنبال وادار کردن اسرائیل به پذیرش فلسطینیان به عنوان برابر است [۲۱۱].
- انتقاد از لابی اسرائیل و مفهوم ضد صهیونیسم: جان میرشایمر و استیو والت معتقدند لابی اسرائیل در آمریکا، سیاستهای ایالات متحده را به نفع اسرائیل پیش میبرد، حتی اگر این به ضرر منافع ملی آمریکا یا حتی خود اسرائیل باشد [۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸]. او همچنین تأکید میکند که «ضد صهیونیسم» به معنای «یهودستیزی» نیست و نباید از این اتهام برای خاموش کردن انتقادات مشروع استفاده کرد [۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۶، ۵۷، ۵۸].
صفحه پنجم: پیامدهای ژئوپلیتیکی منطقهای و بینالمللی و چشمانداز راهحل دو دولتی
۱۳. تغییرات ژئوپلیتیکی منطقهای و بینالمللی
- روابط آمریکا و اسرائیل: دولت بایدن، دفاع از اسرائیل را اولویت اصلی خود قرار داد و حمایت نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک ارزشمندی را ارائه کرد [۱۳۰، ۲۰۰]. با این حال، تنشها بر سر شیوه اجرای عملیات اسرائیل و تعداد بالای قربانیان غیرنظامی، بروز یافته است [۱۴۳]. ایالات متحده اکنون تلاش میکند عادیسازی روابط اسرائیل در منطقه را از طریق «چشم سوزن فرایند صلح اسرائیل و فلسطین» پیش ببرد [۲۰۱].
- آینده توافقات ابراهیم و عادیسازی با عربستان: حمله ۷ اکتبر، مذاکرات عادیسازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل را متوقف کرد [۱۶۹]. عربستان سعودی اصرار دارد که صلح دوجانبه تنها از طریق «ایجاد یک کشور فلسطینی» امکانپذیر است، که بسیاری از کشورهای عربی نیز آن را پیششرط نقشآفرینی در برنامههای «فردای غزه» پذیرفتهاند [۱۶۹، ۱۷۹، ۱۸۰]. با این حال، همکاریهای پنهانی بین عربستان سعودی و اسرائیل در زمینههای اقتصادی و امنیتی ادامه دارد [۱۸۱].
- تشدید تنش با ایران و گروههای نیابتی: خطر درگیری مستقیم بین اسرائیل و ایران، پس از حمله موشکی ایران در اوایل اکتبر ۲۰۲۴ و حمله پهپادی و موشکی در آوریل ۲۰۲۴، هرگز به این اندازه بالا نبوده است [۱۲۰]. شورشیان حوثی در یمن، حملات موشکی به اسرائیل و کشتیهای غربی در دریای سرخ را آغاز کردهاند [۱۲۰]. در مرز اسرائیل و لبنان نیز درگیریهای روزانه منجر به دهها کشته شده و احتمال جنگ گستردهتر را افزایش داده است، به ویژه پس از ترور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، و حمله زمینی اسرائیل به جنوب لبنان [۱۲۰، ۱۴۶].
- دادگاههای بینالمللی: کریم خان، دادستان دادگاه کیفری بینالمللی (ICC)، درخواست صدور حکم بازداشت برای رهبران حماس (یحیی سنوار، محمد ضیف، اسماعیل هنیه) و رهبران اسرائیل (بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت) را ارائه کرده است [۱۱۹، ۱۸۷]. دادگاه بینالمللی دادگستری (ICJ) نیز در مورد نقض کنوانسیون نسلکشی توسط اسرائیل و غیرقانونی بودن اشغال طولانیمدت سرزمینهای فلسطینی، پروندههایی را در دست بررسی دارد [۱۱، ۱۸۸]. این اقدامات، اعتبار بینالمللی اسرائیل را به شدت تحت تأثیر قرار داده است [۱۴۳، ۱۸۸].
۱۴. چشمانداز راهحل دو دولتی
- تعریف راهحل: «راهحل دو دولتی» به عنوان فرمولی با حمایت بینالمللی برای صلح بین اسرائیل و فلسطینیان شناخته میشود [۲۱]. این راهحل یک کشور مستقل فلسطینی در کرانه باختری و غزه با پایتختی قدس شرقی، در کنار اسرائیل را پیشنهاد میکند [۲۱].
- موانع عمده:
- مخالفت اسرائیل: اسرائیل راهحل دو دولتی را رد میکند و میگوید هر توافق نهایی باید نتیجه مذاکره با فلسطینیان باشد [۲۱]. دولت اسرائیل معتقد است که ایجاد کشور فلسطینی تهدیدی برای امنیت اسرائیل خواهد بود [۱۰].
- دیدگاه حماس: حماس نیز راهحل دو دولتی را رد میکند زیرا با موجودیت اسرائیل مخالف است [۲۱]. هرچند برخی معتقدند حماس میتواند یک دولت موقت فلسطینی را بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ بدون به رسمیت شناختن رسمی اسرائیل بپذیرد، به شرطی که حق بازگشت آوارگان رعایت شود [۲۲].
- افزایش تنفر: قتلعام غیرنظامیان در جنگ اخیر، «میزان تنفر» را به قدری افزایش داده است که دستیابی به راهحل دو دولتی در آینده نزدیک «تقریباً غیرممکن» به نظر میرسد [۳۲، ۴۳].
۱۵. تحلیل جان میرشایمر درباره آینده مناقشه جان میرشایمر، کارشناس برجسته روابط بینالملل، معتقد است که «کشتی راهحل دو دولتی از حرکت افتاده است» [۴۳]. او دو گزینه را برای آینده باقی میگذارد: «یک راهحل یک دولتی یا یک اسرائیل بزرگتر که عملاً یک کشور آپارتاید است» [۴۰، ۴۳]. او تأکید میکند که هیچ راهحل نظامی برای اسرائیل وجود ندارد و تنها راهحل سیاسی، راهحل دو دولتی است [۳۸]. وی همچنین به این نکته اشاره میکند که حتی اگر حماس از بین برود، گروه دیگری برای مقاومت در برابر اشغال ظهور خواهد کرد [۷۴].
نتیجهگیری
حمله ۷ اکتبر و پیامدهای آن، «عمیقترین فصل در حافظه زنده فلسطینیان» را رقم زده است [۱۷۰]. این جنگ، زخمهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی عمیقی را در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا به جا گذاشته و پتانسیل جنگ گستردهتر در منطقه را افزایش داده است [۱۱۸، ۱۲۱]. آینده منطقه به چگونگی مواجهه با این پیامدهای پیچیده و یافتن راهی برای «پایان بخشیدن به خشونت و ادامه اشغال» بستگی دارد [۱۶۸]. در حالی که راهحل دو دولتی به نظر دور از دسترس میرسد، فشار جهانی و تغییر در افکار عمومی ممکن است مسیرهای جدیدی را برای حل این منازعه طولانیمدت باز کند.