روز جمعه هفتم بهمن ماه یک مهاجم به نام یاسین حسینزاده با سلاح کلاشنیکف به سفارت جمهوری آذربایجان حمله کرد که در نتیجه آن یک نفر از ماموران امنیتی این سفارت کشته و دو نفر دیگر مجروح شدند. انگیزه مهاجم شخصی اعلام و گفته شده که برای بیرون آوردن همسر خود از سفارت دست به این اقدام زده است. ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه، با محکوم کردن اقدام مسلحانه در ورودی سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، از دستگیری ضارب خبر داد و گفت که نتیجه بررسیهای اولیه، حاکی از انگیزههای شخصی در ورای این اقدام است و از رسانهها خواست از گمانهزنی بپرهیزند. حسین عبدالهیان، وزیر امور خارجه نیز در همین ارتباط گفت: “یافتههای همکاران ما در بخش قضایی و امنیتی تا این لحظه نشان میدهد حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران سازماندهی شده و تروریستی نبوده و اقدامی با انگیزه شخصی بوده است.”
کمتر از ۴۸ ساعت پس از حمله مسلحانه به ساختمان سفارت جمهوری آذربایجان ، رویترز به نقل از وزارت خارجه جمهوری آذربایجان گزارش داد کارکنان سفارت این کشور در تهران روز یکشنبه ساختمان این سفارتخانه را تخلیه کردند؛ اتفاقی که میتواند روابط تهران و باکو را که در دو سال گذشته متاثر از تحولات ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی دچار برخی سوءتفاهمات شده است، در وضعیت پیچیدهتری قرار دهد. لازم به تذکر است که در پی حمله مسلحانه به شاه چراغ در شیراز در بیانیه وزارت اطلاعات، از یک فرد تبعه جمهوری آذربایجان به عنوان «عنصر اصلی هدایت و هماهنگکننده» حمله به شاهچراغ در داخل ایران نام برده شده که «از فرودگاه بینالمللی حیدرعلیاف در باکو پرواز و از مرز هوایی فرودگاه خمینی وارد کشور شد.»
تنش های فزاینده بین رژیم اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان مربوط به تحولات چندین ماه گذشته نبوده و از گذشته به طور آشکار و نهان با شدت کم و زیاد وجود داشته است. حمله به سفارت آذربایجان صرف نظر از اینکه یک اقدام از پیش برنامه ریزی شده بوده است و یا نه، باعث شد که این تنش به اوج خود برسد. اینکه انگیزه واقعی حمله به سفارت آذربایجان در تهران به چه منظور بوده است را نمی توان با قاطعیت اظهار نظر کرد اما به نظر می آید این حادثه، تحولات در قفقاز را وارد فاز جدید خواهد کرد. چنانچه این تنش های تاکنونی وجود نداشت، موضوع حمله به سفارت آذربایجان به راحتی حل و فصل می شد و تخیله سفارت که نوعی قطع ارتباط دیپلماتیک بین دوکشور باید تلقی شود نیز اجتناب پذیر بود.
اختلاف بین ایران و جمهوری آذربایجان نه بر سر حمله به سفارت بلکه ریشه در تحولات قفقاز دارد. این منطقه در چند سال گذشته تحولات متفاوتی را شاهد بوده است که نقطه برجسته آن حمله آذربایجان به ارمنستان و باز پس گیری منطقه قره باغ توسط جمهوری آذربایجان بود. اما آن چه تحولات در قفقاز را اخیرا بیشتر برجسته تر کرده است تلاش آذربایجان و پشتیبانانش برای ایجاد کریدوری است که آذربایجان را به نخجوان متصل کند.
روزنامه آرمان امروز، ۷ آبان سال جاری به نقل از منصور حقیقت پور، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس، نوشت: “از روزی که اتحادیه جماهیر شوروی سقوط کرد برنامهریزیها و البته خطراتی که ایران را همواره تهدید میکند از سوی نیروهای آمریکایی و صهیونیستهای اسرائیل شروع شد. نزدیک به سه دهه است که صهیونستها با حمایت آمریکا برای نفوذ به جمهوری آذربایجان شعار «نیل تا فرات» را به «نیل تا خزر» تغییر دادهاند. این شعار خود میتواند گویای این باشد که نفوذ به منطقه قفقاز جنوبی نهتنها به تئوریی نوشته شده توسط نیروهای صهیونیست-آمریکایی است بلکه رفته رفته چهره عریانترشان برای همه آشکار تر میشود.
خبرگزاری ایسنا، ۱۹ مهر ماه سال جاری نیز در این ارتباط با اشاره به “شکست راهبردی ناتو و خروج آن از افغانستان، و همچنین ناکامی آن (به همراه آمریکا) در پیشبرد طرحهای مرتبط با ایجاد انقلاب رنگی در ایران”، می نویسد:” آمریکا و ناتو بار دیگر در تلاش جهت ایجاد شرارتهای ژئواستراتژیک در منطقه علیه ایران، روسیه و چین هستند.” و در ادامه به نقل از احمد کاظمی، تحلیل گر مسائل قفقاز، آورده است:” پروژه جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰، نَه برای آزادسازی آنچه قلمرو اشغالی آذربایجان و آزادی قره باغ عنوان می شد بلکه در واقع این جنگ نوعی پوشش و بهانه جهت ایجاد “دالان تورانیِ ناتو” در منطقه بوده است. جهت فهم بهتر دالان تورانیِ ناتو، باید اهمیت منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را به خوبی درک کنیم. باید توجه داشت که آسیای مرکزی و قفقاز شبیه به دالانی است که توسط سه قدرت مهم یعنی ایران، روسیه و چین، محاصره شده است. از این رو، هر قدرتی که وارد این منطقه شود، عملا دسترسی خوبی را به مرزهای سه قدرتِ یاد شده نیز پیدا خواهد کرد.”
روزنامه شرق، ۲۱ آبان سال جاری، در مطلبی به قلم سالار سیف الدینی در رابطه با تنش های موجود بین ایران و آذربایجان، نوشت:” رابطه بین ایران و باکو در اوایل دهه ۱۹۹٠ پس از فروپاشی اتحاد شوروی بر بنیاد پارهای از امور انتزاعی که ارتباط کاملی با واقعیت نداشت، پایهگذاری شد. از همین رو بود که در این سالها سیاستهای ضدایرانی باکو چه در منطقه و چه در داخل کشور بیپاسخ مانده است. … پس از جنگ ۲٠۲٠ و اشغال قرهباغ کوهستانی، هرچند شیب این آزارگری در دو سال گذشته افزایش پیدا کرده، اما سیستم دفاعی ایران هم حساستر شده است. یکی از دلایل این تغییر شاید آمدن نسل جدیدی از کارگزاران و دیپلماتهاست. ایران در دو سال گذشته متوجه شد که با اشغال مرزهای شمالغربیاش توسط قوای علیاف، کارکرد تجاری و اقتصادی این مرزها به کارکرد امنیتی تغییر ماهیت داده است و دیگر با مرزهای سابق و باثبات قدیمی روبهرو نیستیم.”
روزنامه اترک، ۲۶ دی ماه سال جاری،نوشت:” در سال ۱۳۹۹ طی جنگ قرهباغ، مناطق اشغالی آذربایجان، از دست ارمنستان آزاد شد. اما بعد از آن سیاست دفاعی باکو با هدف آزادسازی مناطق اشغالی کشورش، به راهبرد تهاجمی و تجاوزکارانه تبدیل شده است. آنان به دنبال اشغال بخشهایی از سرزمین ارمنستان هستند. باکو میخواهد به زور بخشهایی از استان سیونیک ارمنستان را در جوار مرز ایران و رود ارس تصرف کند. در این صورت با اتصال به نخجوان مستقیماً به ترکیه دست خواهند یافت و کریدور ترانزیتی شمال جنوب ایران به روسیه را به چالش خواهد کشید.”
در ادامه این روزنامه با اشاره به مفاد موافقت نامه مسکودر رابطه با تخاصمات بین آذربایجان و ارمنستان و زیاده خواهی آذربایجان، سخنان الهام علی اف را نقل کرده که گفته است:” درست است که در آنجا کلمه «کریدور زنگزور» وجود ندارد، اما در آن بیانیه بهصراحت اعلام شده است که باید بین مناطق غربی آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان ارتباط حملونقلی وجود داشته باشد و ارمنستان آن را فراهم کند. بعد از آن من شخصاً اصطلاح «دالان زنگزور» را وارد دایره المعارف ژئوپولیتیک کردم!”
همین روزنامه در همان مطلب سفر قالیباف به ترکیه را گزارش کرده است و از قول وی می نویسد:” جمهوری اسلامی ایران به هیچ عنوان تغییر در مرزهای منطقه را نمیپذیرد، سوءتفاهمهایی با جمهوری آذربایجان پیش آمده بود که این مسائل برطرف شده است. ضمن آنکه در آینده سفری به باکو خواهد داشت.”
شعیب بهمن، تحلیل گر مسایل روسیه و اوراسیا در گفت و گو با همین روزنامه، می گوید:” در واقع باکو هم راههای ارتباطی مندرج در توافق نامه سه جانبه با ارمنستان و روسیه را میخواهد و هم به دنبال آن است که زمینهای عبوری این کریدور، در خاک ارمنستان را هم برای همیشه متعلق به خود کند. این موضوع کریدور شمال جنوب ایران را نابود خواهد کرد. برای همین است که ایران با هرگونه تغییر در مرزهای منطقه بشدت مخالف است.”
تشدید تنش ها در قفقاز مانوری نظامی از سوی ایران را در پی داشت که در مهر ماه سال جاری انجام شد. روزنامه وطن امروز، ۲۶ مهر ماه در این ارتباط گزارش کرد و نوشت:” روز گذشته رزمایش بزرگ اقتدار نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه و جمعی از فرماندهان ارشد سپاه در منطقه عمومی ارس واقع در شمال استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل آغاز شد. … پیام رزمایش اقتدار مشخصا باید گفت نزاع و مناقشههای مرزی باکو و ارمنستان از دلایل اصلی برگزاری این رزمایش نظامی از سوی جمهوری اسلامی ایران است. با توجه به درگیریهای ۲ کشور آذربایجان و ارمنستان و تلاش باکو برای تغییر مرزهای جغرافیایی منطقه، ایران بارها به مقامات باکو هشدار داده است هیچگونه تغییر در مرزهای شمالی خود را تحمل نخواهد کرد.”
روزنامه اطلاعات، ۲ مهر ماه، چند هفته قبل از این مانور، سخنان سردار باقری را نقل کرد و نوشت:” همانگونه که بارها اعلام کردهایم، تغییرات در مرزهای کشورهای منطقه را تحمل نخواهیم کرد و به کشورهای آذربایجان و ارمنستان توصیه داریم مشکلات خود را از طریق گفتگو حل کنند و تغییر مرزها با جنگ را بر نمیتابیم و ساکت نمینشینیم.”
روزنامه ابتکار در اشاره به سفر وزیر امور خارجه به ارمنستان، نوشت:” حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان به تازگی از سفر ارمنستان بازگشته است. سفری که علاوه بر دیدار با نخست وزیر و مقامات ارشد این کشور به صراحت در مورد هرگونه تغییر ژئوپلتیک و مرزهای منطقه هشدار داده و اعلام کرد که ایران هرگونه تغییر در این معادلات را تحمل نخواهد کرد.”
این روزنامه در جایی دیگر ادامه می دهد و می نویسد:” احداث دالان موهوم زنگهزور، مرز مشترک ایران و جمهوری ارمنستان را قطع کرده و ایران را برای ارتباط با اروپا، نیازمند کشورهای دیگری چون ترکیه میکند که تهران به هیچ عنوان زیربار این تغییر مرزها و دالانهای موهوم نخواهد رفت.دالان زنگهزور چه در راستای بلندپروازیهای روسای جمهور ترک منطقه باشد و چه طرحی برای فشار به ایران از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی یا حتی در مسیر احیای جاده ابریشم، جمهوری اسلامی ایران اجازه این تغییر مرز را نخواهد داد.”
همانطور که از مطالب بالا می توان استنتاج کرد، پیشروی های آذربایجان با تصرف قره باغ، نگرانی های جدی را نزد مقامات جمهوری اسلامی به وجود آورده است.این نگرانی از آن جهت با اهمیت است که این منطقه شاهد ورود هر چه بیشتر بازیگران منطقه ای و غیر منطقه ای می باشد. ایران به طور سنتی روابط نزدیک تری با ارمنستان داشته است. چندی پیش نانسی پلوسی سفری به ارمنستان داشت و حمایت خود را از ارمنستان اعلام کرد. پیچیدگی های تحولات قفقاز همین بس که روابط آمریکا با آذربایجان هم نزدیک و دوستانه است. آذربایجان بزرگ ترین شریک تجاری آمریکا در قفقاز جنوبی است. حجم سرمایه گذاری آمریکا در آذربایجان که عمدتا در عرصه انرژی می باشد بیش از ۱۳ میلیارد دلار می باشد. دکتر «حمیدرضا عزیزی»، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان در گفت و گو با تابناک، ۲۸ شهریور، می گوید:” این میتواند آغاز نوعی چرخش به غرب در سیاست خارجی ارمنستان باشد. حال که نقش روسیه کمتر شده، از یک طرف فرانسه و از طرف دیگر، آمریکا در این عرصهها فعالتر شدند؛ به همین دلیل، ممکن است ارمنستان، چرخش به غرب را در سیاست خارجه خود داشته باشد. در این مورد که تا چه حد میتواند روی زمین تاثیرگذار باشد، هنوز دشوار است که بشود با قطعیت نظر داد.” با توجه به نقش لابی نیرومند ارمنی در آمریکا و حمایت فرانسه از ارمنستان، باید دید گردش به غرب دولت پاشینیان تا چه حد صورت واقعیت به خود می گیرد. در هر حال نشانه ای از اینکه روابط ایروان با تهران با چالشی مواجه شده باشد نیست. پاشینیان اخیرا سفری به تهران داشت و سرکنسولگری ایران در استان سیونیک نیز افتتاح شده است. ترکیه نیزآشکارا و به صورت گسترده حمایت سیاسی و نظامی خود را از آذربایجان روشن ساخته است. نقش روسیه در این تحولات را هم نباید کم اهمیت تلقی کرد. شطرنج سیاسی منطقه قفقاز مهره ها و بازیگران متعددی دارد که در صدد برتری بر همدیگر هستند. در این میان اولویت اول رژیم ولایت فقیه، حفظ مرزهای موجود می باشد که مورد تهدید جدی قرار گرفته است. در حال حاضر منطقه به ظاهر آرام است اما این احتمال که ما شاهد تنش ها در ابعاد و اشکال متفاوت باشیم دور از تصور نیست.