اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

فیلم ملکه استخوان‌ها، Queen of Bones محصول کشور آمریکا و در ژانر ترسناک, هیجان انگیز می‌باشد. فیلم به کارگردانی Robert Budreau در سال ۲۰۲۵ ساخته شده است. کارگردان میانسالی که کارنامه هنری‌اش از سال ۲۰۰۲ آغاز می‌شود. با یک بررسی جزئی متوجه می‌شویم در میان کارهای وی، اثر فاخر و مشهوری به چشم نمی‌خورد. فیلم ملکه استخوانها نیز بعنوان آخرین اثر وی بلحاظ هنری کار قوی به حساب نمی‌آید. بنابراین اگر به دنبال دیدن یک اثر هنری قابل توجه هستید، دیدن این فیلم به شما توصیه نمی‌شود. فیلم در محافل سینمایی بعنوان فیلم ژانر وحشت معرفی شده است اما میزان وحشت نمایش داده شده در فیلم در حد آثار سینمای نوجوانان است. آنچه انگیزه نوشتن نقد فیلم حاضر شد قوت قابل توجه فیلم به‌لحاظ محتوایی از نگاه الهیاتی است. موضوعی که کارگردان در میانه فیلم نیز مخاطبین را به آن توجه داده است. زمانیکه شخصیت‌های اصلی فیلم یعنی دوقلوها، برای مقایسه روابطشان با پدر خود از تمثیل‌های موجود در داستان حضرت ابراهیم و فرزندش به وقت قربانی کردن فرزند بر اساس روایت عهدعتیق استفاده می‌کنند. در این جستار قرار بر معرفی اجمالی حوا در الهیات یهود و مسیح و نیز الهیات فمنیستی است. در کنار معرفی مذکور، ارتباط شخصیت‌های یاد شده با فیلم نیز توضیح داده خواهد شد.

در آیات ابتدایی عهد قدیم چنین آمده است: «پس از خلقت آدم و همسرش، مار که از همه حیوانات مکارتر بود به زن گفت: خداوند می‌داند روزی که از آن (میوه) بخورید چشمان شما باز می‌شود و مانند خداوند نیک و بد را تشخیص خواهید داد. زن دید که آن درخت دارای خوراک نیکو برای چشم‌ها ، هوس‌انگیز است و برای معرفت‌دار شدن پسندیده است پس از میوه گرفت و خورد و به شوهرش هم داد» (سفرپیدایش،باب۳،آیه۱۳). همچنین در ادامه آیات چنین آمده‌است که:«خداوند در باغ می‌خرامید و آدم و حوا خود را از او پنهان کردند. خداوند به آن‌ها گفت: کجا هستید؟ آدم گفت: چون صدای تو را شنیدم ترسان شدم، چون که عریان هستم، خداوند گفت: از کجا فهمیدی که عریان هستی آیا از آن درخت ممنوعه خوردی؟ آدم گفت: این زن، که او را قرین من ساختی، مرا فریب داد. (سفرآفرینش،باب۳،آیات۱۳-۸). بنابراین از دیدگاه کتاب مقدس گناه با زن(حوا) آغاز می‌شود. بدین شرح که این حوا بود که فریب شیطان را خورد و عصیان کرد، نه آدم و این حوا بود که آدم را فریب داد نه شیطان.

در فیلم نیز تمام شخصیت‌های زن معرفی شده از ویژگیهای حوای معرفی شده در عهدین و نیز تفاسیر مربوطه پیروی می‌کنند بجز دختر نوجوانی به اسم لیلی که در ادامه به او پرداخت خواهد شد. میلتون در کتاب مشهور بهشت گمشده خود، علت فریب‌خوردگی حوا را نافرمانی‌اش از توصیه آدم مبنی بر دوری از شیطان تحلیل می‌کند: «آدم با (گردش حوا به‌تنهایی) موافقت نمی‌کند، زیرا بیم داشت مبادا دشمنی حوا را به‌تنهایی بیابد و او را وسوسه کند. حوا رنجیده‌خاطر از این‌که به‌قدرکافی، عاقل و دانا نیست! اصرار می‌ورزد که برای کار روزانه، به‌تنهایی به نقطه‌ای دیگر برود. او میل داشت نیرو و قدرت خود را ثابت کند. سرانجام آدم تسلیم اصرار او می‌شود! مار حوا را به‌تنهایی می‌یابد و …» (میلتون،۱۳۸۳: ۳۹). بنابراین پر واضح است که حوا در عهد عتیق آدم را اغوا می‌کند و آلوده شدن خود و شوهرش به گناه اولیه، منجر به هبوط ایشان از بهشت عدن می‌شود.

آیدا نام زنی است که در ابتدای فیلم به شخصیت‌های اصلی فیلم اضافه شود. او مانند حوا در عهد عتیق زمینه فریب پدر دوقلوها (لیلی و برادرش ساموئل) را فراهم می‌کند. آیدا در یک فرایند تدریجی پدر را با اغواگری جنسی به خود جذب کرده و تنها رقیب خود در بهشت گمشده‌اش یعنی لیلی را از دور رقابت خارج می‌کند. ساموئل در توصیف لحظه فریب پدر چنین می‌گوید که آیدا مثل مار به دور پدر حلقه زده بود. همان توصیفی که در عهد عتیق هنگام خلوت حوا، آدم و مار بکار گرفته می‌شود. فریبی که در نهایت موجب هبوط و اخراج آیدا از خانه موعود (بهشت عدن) می‌شود. هبوط آیدا ، دامن پدر را بیشتر می‌گیرد تا جاییکه خروج وی از بهشت با مرگ صورت می‌گیرد. احتمالا تشدید مجازات پدر خانواده، اقدام او در قتل همسرش و مادر دوقلوها هست. زنی به نام ایزابل که حاضر به تمکین از قوانین کنترلگری شوهر نیست. ایزابل مطالعه می‌کند، می‌آموزد و در میان جنگل بدون اذن شوهر راه می‌رود تا بیشتر بیاموزد. درست همان خطاهایی که حوا در عهدعتیق مرتکب می‌شود. حالا لیلی دختر ایزابل نیز چون مادر شده است. برای آموختن اشتیاق دارد و ترسی از مجازات خدای پدر ندارد. نکته جالب توجه این است که آغاز میل به آموختن لیلی با پریود او همراه می‌شود. عادت ماهانه در عهدعتیق از دلایل مجازات حوا برای نافرمانی از دستور خداوند است. مجازاتی که نه تنها گریبان خودش را می‌گیرد بلکه تمام دختران زاده نسل او نیز به آن دچار می‌شوند. در تفسیر طبری که داستان آفرینش مطابق با عهدین روایت شده است، چنین آمده است، خداوند به آدم گفت: ای آدم، از کجا فریب خوردی؟ گفت از حوا. گفت پس باید هرماه یک‌بار او را خونین کنم چنانکه این درخت را خونین کرد، وی را  خردمند آفریده بودم اما سفیهش کنم،  بنا بود آسان آبستن شود و آسان بزاید اما به‌سختی خواهد زایید(طبری،۱۳۸۸:۱۷۳).  بنابراین پریود در الهیات عهدین یادآور گناه نخستین و در اصل نتیجه عملکرد حوا است.

حال تکلیف لیلی چیست؟ او از طرفی از ویژگیهای حوا در عهدین تبعیت می‌کند و از سوی دیگر تفاوت‌های شاخصی با او دارد. اینجاست که باید به سراغ توصیف حوا از منظر الهیات فمنیستی نیز رفت. از نظر طرفداران این حوزه تناول میوه ممنوعه از سوی حوا بخلاف کتاب مقدس، نقص و جرم او به حساب نمی‌آید زیرا او از این طریق به آگاهی که از آن منع شده بود دست یافت. و حتی دلیل معرفت همسرش آدم نیز شد. خداوند هم از طریق علم ایشان به برهنگی خود متوجه تناول میوه ممنوعه شد.

حال لیلی نیز در این فیلم به دنبال کشف حقیقت داستان مادرش است. بنابراین تمام سختی‌های تناول میوه ممنوعه را به جان می‌خرد تا از آنچه پدر، او و برادرش را منع می‌کرد مطلع شود. میوه ممنوعه در دستان لیلی، معجونی است که توسط جادوگری در فیلم تهیه می‌شود. درست مانند صحنه فریب حوا از شیطان در کنار درخت معرفت در آثار هنرمندان. شیطانی که در بسیار از آثار هنری با چهره یک زن ترسیم شده است.

 

تصویر شماره ۲. وسوسه و هبوط آدم‌وحوا[۱]، ‌سیستین چپل، واتیکان

اثر میکلانژ[۲](۱۵۶۴-۱۴۷۵م)، در سال‌های (۱۵۱۲-۱۵۱۰م) به اتمام رسیده و در سقف کلیسای سیستین چپل منقوش شده است. در این اثر درخت ممنوعه در میانه نقاشی قرار دارد و هر سوی از آن یکی از مراحل داستان به نمایش در آمده است. در سمت چپ درخت، حوا بصورت نشسته دیده می‌شود که در حال گرفتن میوه ممنوعه از دست ابلیس است و ابلیس نیز در کالبد مار اما چهره‌ای زنانه به تنه درخت پیچیده است. در تصویر حوا در کمال خونسردی دستش را به سمت وی گرفته و ابلیس با چهره زنانه در حال قرار دادن میوه ممنوعه در دست اوست. این در حالیست که آدم بی‌آنکه مانند حوا آرام بنماید، نیم‌خیز شده و با دستانش شاخه ای از درخت را گرفته است.  همچنین در سمت راست درخت، آدم و حوا دیده می‌شوند که بواسطه نافرمانی از دستور الهی و تناول میوه ممنوعه توسط یکی از فرشتگان باغ عدن در حال تبعید از بهشت‌اند. (Badreh & Khodadadi, 2024 )

هبوط در فیلم در دو حالت مجزا به تصویر کشیده می‌شود. یکی هبوط آیدا و پدر فرزندان است که در حالتی اسف‌بار و پشیمان از بهشت نمادین یعنی خانه پدری خارج می‌شوند. درست به همان صورت که در عهدعتیق هبوط آدم و حوا گفته شده است. هبوط حوا بخاطر فریب شیطان و هبوط آدم بخاطر اغواگری حوا که منجر به گناه نخستین در الهیات یهود و مسیح می‌شود.

اما هبوط دیگر، هبوط لیلی و برادرش است. لیلی هم از دست شیطان(جادوگر جنگل)، میوه ممنوعه(معجون دانایی) را می‌گیرد و می‌نوشد. دانش مدنظرش را به دست می‌‌آورد اما نتیجه این تناول نیز هبوط است. هبوط در تفسیر الهیات فمنیستی امری خفت‌بار نیست. عمل حوا بعنوان زنی که جسارت می‌کند و برای کسب معرفت خطر مجازات را می‌پذیرد مایه افتخار است. این معرفت به هبوط از بهشت می‌ارزد. در فیلم نیز لیلی به همراه ساموئل از خانه بهشتی خود جدا می‌شوند و در مسیر حیاتی دیگر رهسپار می‌شوند، بی‌آنکه اثری از ندامت در چهره‌شان باشد. وقتی ساموئل از لیلی می‌پرسد حالا کجا می‌رویم، لیلی به او می‌گوید به آموزشگاه موسیقی شهر. او به همراه آدم داستان به سوی منبع زندگی می‌رود تا آهنگ زندگی دوباره را، باز خودش بنوازد.

[۱]. Adam and Eve, temptation and fall

[۲] M.Ange

منابع

عهدقدیم، ترجمه پیروزسیار(۱۳۹۷)، تهران: نشرنی.

طبری، محمدبن جریرطبری(۱۳۸۸)،ابوالقاسم پاینده، تهران: تکراری‌اساطیر.

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0271151
Visit Today : 57
Visit Yesterday : 1381