اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

آلمان فدرال با دکترین جدید خود نشان داد که قصد بازی در سیاست جهانی را در سر می‌پروراند، نگاهی کوتاه به تاریخ آلمان نشان می‌دهد که ویلهلم دوم مانند استعمارگران انگلیس و فرانسه برای آلمان «مکانی در آفتاب» در حال دست و پا کردن بود! آلمان ویلهلمی به غیر از آفریقا، چین را هم مد نظر داشت. از زمان به وجود آمدن و ظهور دولت-ملت مدرن در آلمان به عنوان یک کشور واحد تا به امروز هیچ کشوری به آلمان حمله نکرده. آیا نخبه گان آلمانی باز رویای دیرینه خود «رایش چهارم» را در سر می پرورانند؟

 با پیروزی سوسیال دموکرات‌ها و سبزها در انتخابات در سال ۱۹۹۸ زمینه برای شرکت آلمان در جنگ علیه یوگسلاوی سابق فراهم شد!

یوشکا فیشر (وزیر خارجه)  Joschka Fischerو شرودر (صدراعظم)  Schröderبا کمک سازمان امنیت آلمان BND اقدام به دروغپراکنی و جعل خبر کردند و ادعای اینکه صربها با‌ پروژه پلیدی بنام “نعل اسب” (Hufeisen) قصد محاصره کردن کوزو آلبانها را دارند تا نقشه قتل عام آنها را عملی سازند! در اینجا بود که یوشکا فیشر, میلوزوویچ را با هیتلر مقایسه کرد و گفت که آلمان باید به وظیفه تاریخی خود عمل کند، همانطور که آمریکا در جنگ جهانی دوم آلمان را از دست فاشیسم رهانید – حالا نوبت ماست که از این قتل‌عام جلوگیری کنیم!

با بسیج رسانه‌های جمعی، اطاق‌های فکر و بنیادها و تبلیغات وسیع – افکار عمومی آلمانیها را برای حمله نظامی به یوگسلاوی آماده کردند! ناگفته نماند که رسانه‌های جمعی در آلمان همگی یکدست و یکرنگ‌ از این‌ جنگ‌ حمایت کردند! حتی احزابی که در قدرت نبودند مانند CDU, CSU و FDP – نیز صد‌در‌صد پشت این جنگ علیه صربها قرار گرفتند!

زمانیکه پایتخت آلمان شهر «بن» Bonn بود سیاست خارجی آلمان همچنان بر «تنش‌زدایی» استوار بود که پایه‌گذار آن نیز «ویلی‌برانت» Willy Brandt از حزب سوسیال دموکرات‌ها بود! با تغییر پایتخت از «بن» Bonn به برلین معلوم بود که این فقط یک اسباب‌کشی معمولی از یک‌ مکان به مکان دیگر نیست! ناظران سیاسی معتقد بودند که در ورای این تغییر مکان – تغییر در سیاست خارجی آلمان نهفته باشد! البته همینطور هم شد – اتمام جمهوری «بن» Bonn منجر به اتمام «تنش‌زدایی» در سیاست خارجی آلمان شد! بیم این می‌رفت که جمهوری برلین تداعی کننده سیاست خارجی جدیدی شود که ریشه در میلیتاریسم آلمان داشت!

زمانیکه «پتر اشتروک» Peter Struck وزیر دفاع آلمان در سال ۲۰۱۴ در بوندستاگ (پارلمان) خطوط اصلی ارتش آلمان را چنین ترسیم کرد و گفت: «منافع امنیتی آلمان باید در مرزهای هندو‌کش تامین ‌شوند!» آلمان که هم مرز با افغانستان نبود، معلوم نبود که چه خطری از طرف این کشور آلمان را تهدید می‌کرد؟

وقتی رئیس جمهور آلمان «هورتس کوهلر» Horst Köhler از بازدید از افغانستان برمی‌گشت در یک‌ مصاحبه‌ای گفت: «ما جنگ می‌کنیم تا راههای تجاری را باز کنیم!» پس از این سخنان بود که معلوم شد که آلمان در سیاست خارجی خود یک دکترین جدیدی را در حال طراحی است: «سیاست امپریالیستی آمیخته به میلیتاریسم»!

بعدها خانم «آنه‌گرت کرامپ‌ کارن باور» Annegret Kramp-Karrenbauer وزیر دفاع یک قدم جلوتر رفت و خطوط جدید دیگری را در راستای سیاست خارجی آلمان ترسیم کرد: «دولت فدرال مشارکت در سیاست امنیتی خود را به سمت هند و اقیانوس آرام گسترش خواهد داد!» بعد از این سخنان بود که ناوچه «بایرن» Bavaria به سمت آبهای چین به حرکت در آمد و قرار شد که جنگنده های نیروی هوایی به پشتیبانی از ناوچه «بایرن» نیز در بالای دریای چین به پرواز درآیند!

آلمان فدرال با دکترین جدید خود نشان داد که قصد بازی در سیاست جهانی را در سر می‌پروراند، از طرفی این سرزمین با ۸۳ میلیون جمعیت بزرگترین صادرکننده کالا و خدمات در جهان است و از طرف دیگر بعد از آمریکا و چین سومین مقام در تولید ناخالص داخلی در جهان را داراست. نگاهی کوتاه به تاریخ آلمان نشان می‌دهد که ویلهلم دوم مانند استعمارگران انگلیس و فرانسه برای آلمان «مکانی در آفتاب» “Platz an der Sonne” در حال دست و پا کردن بود! آلمان ویلهلمی به غیر از آفریقا، چین را هم مد نظر داشت. از زمان به وجود آمدن و ظهور دولت-ملت مدرن در آلمان (۱۸۷۱) Deutscher Kaiserreich به عنوان یک کشور واحد تا به امروز هیچ کشوری به آلمان حمله نکرده. آیا نخبه گان آلمانی باز رویای دیرینه خود «رایش چهارم» را در سر می پرورانند؟

فاکت این است که «حکومت آلمان» Der deutsche Staat بر خلاف ادعای خود اثبات کرد که این حکومت هرگز از گذشته خود هیچ‌ چیزی یاد نگرفته و نمی‌خواهد هم یاد بگیرد – این حکومت همچنان با پافشاری به سیاستهای امپریالیستی و میلیتاریستی خود در دو دهه اخیر و با همکاری کشورهای عضو ناتو نشان داد ـ البته این بار با پرچم دموکراسی و حقوق بشر ـ که این حکومت با نخبه گانش در جنایت های ناتو شریک جرم بوده و کمتر از آنها جنایت نکرده.

نباید فراموش کنیم که آلمان فدرال هم از نظر تکنولوژی، و هم از نظر سرمایه انسانی ماهر و همینطور از نظر مالی از قدرت فراوانی برخوردار است. این حکومت هر وقت اراده کند می‌تواند یکی از قویترین ارتش های جهان را در کوتاهترین مدت آماده جنگ های امپریالیستی خود بکند! آلمان فدرال با دکترین جدید، خطر بزرگی است برای صلح جهانی!

print
مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0271072
Visit Today : 1359
Visit Yesterday : 720