اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • میراث رضا شاه: از تجددگرایی تا استبداد سلطنتی م. روغنی
    رضا شاه در آستانه خروجش از ایران میراثی بجای گذاشت که از تناقضات شایان توجهی برخوردار بود. در دوران زمامداری وی از یک سو در راه مدرن‌سازی و دولت‌سازی کشور گام‌های مهمی برداشته شد و نهادهای تمدنی
  • نفوذ شیطان در حوزه علمیه امیر طاهری
    آیا شیطان رجیم در حوزه علیمه قم نفوذ کرده است تا مانع از آن شود که حوزه در خدمت «برترین هدف انقلاب اسلامی یعنی استقرار تمدن اسلامی» قرار گیرد؟ این پرسشی است که پس از مطالعه سخنان آیت‌الله علی
  • «ما فراموش نمی‌کنیم که این رهایی از بیرون آمد» سون فلیکس کلرهوف
    مقدمه مترجم: امروز ۸ ماه مه، هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم در اروپاست. سالهای متمادی، برای آلمانی‌ها چگونگی توصیف این روز مایه سردرگمی، سوال و مناقشه بود. به مناسبت چهلمین
  • سوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان – دو سعید سلامی
    علی خامنه‌ای در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران در مهر ماه ۱۳۹۸، سه ماه پیش از ترور قاسم سلیمانی، گفت: «نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقۀ خودمان…این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب‌ترین
اقتصاد

شاید دردناک ترین چیزی که در تصاویر منتشر شده از هک دوربینهای زندان اوین می توان دید نه خشونت که بی تفاوتی عمومی کارمندان زندان به وقایعی است که هر روز جلوی چشم آنها رخ می دهد. گروهی پرسنل و سرباز زندانیان را کتک می زنند و بر روی زمین می کشند، یک روحانی بی تفاوت از کنار زندانی که در راه پله افتاده عبور می کند و گروهی کارمند در اتاق کنترل از دوربینها تمام این تصاویر را هر روز می بینند و شب خاطره این تصاویر را با خود به خانه می برند.

الکساندر سولژنتسین در کتاب جاودانه خود گولاک آرکپالاگو می نویسد:
ایدئولوژی به انسانها این امکان را می دهد که خشونت، بی رحمی و شرارت را نه تنها بپذیرند و نسبت به آن بی تفاوت شوند بلکه می توانند با آرامش خاطر آن را مرتکب شوند و همچنان در قلب خود احساس کنند که انسانهای خوبی هستند. آنها توسط همفکران خود تایید می شوند و این همراهی حس تنهایی را در برابر امر اهریمنی که مرتکب می شوند از میان خواهد برد.

آنها تا زمانی که خود مرتکب جنایت نشده اند با این توجیه که اهداف بالاتر و مقدس نظام و حزب و ایدئولوژی آنها مهم تر از خشونتها و جنایاتی است که با چشمان خود می بینند، با خیالی آسوده و وجدانی راحت از بی رحمی و جنایت دفاع می کنند و آن را کوچک و ناچیز می شمارند.
آنها خود را توجیه می کنند که ” اتفاقی نیافتاده است زیرا همه جا همین است و حتی از این بدتر” و یا ” آنکه زندگی اش را از دست داده و رنج کشیده چندان هم بی گناه نبوده است و در نهایت هیچ کس آنقدر بی گناه نیست که شایسته مجازات نباشد” و در گام بعد وقتی زمانش فرارسد این توانایی را در خود خواهند یافت که از سکوت کننده و تایید کننده به مجری این جنایات ارتقا یابند بی آنکه هرگز آن سیاهی را که روح آنها را بلعیده است حتی ببینند.

برای انسانهایی با چنین باوری انتشار چنین تصاویری با هدف تخریب باورهای مقدس آنها اتفاق می افتد بی آنکه بیاندیشند فارغ از انگیزه آن گروهی که به هک و پخش این تصاویر اقدام کرده است این کار تخریب نیست زیرا اساس تخریب جعل حقیقت است و آنچه در برابر ماست حقیقتی است که بی هیچ گذشتی شهامت اخلاقی ما را به پرسش می گیرد.

ولی آنها در این بی تفاوتی تنها نیستند. ما نیز در کنار آنها قرار داریم. آنها به رنج انسانها بی تفاوتند زیرا توجیهی بزرگتر برای خود دارند و بسیاری از ما نیز به رنج انسانها بی تفاوتیم زیرا توانی برای عمل در خود نمی بینیم.
ما این تصاویر را می بینیم و به خود می گوییم : من از اول هم می دانستم! چه کسی است که نداند! خیلی بدتر از این هم رخ می دهد و این دانستن دلیل کافی برای بی تفاوت گذشتن ماست. و یا به خود می گوییم من یک نفر چه کاری می توانم انجام دهم؟

بسیاری چیزها هستند که آنها را می دانیم ولی همیشه از خود پنهانشان می کنیم زیرا آشکارا و در زندگی مستقیما ما را به پرسش نمی گیرند. ولی لحظاتی در زندگی وجود دارد که تباهی و تاریکی خود را بی نقاب نمایش می دهد و خیره در چشمان ما می نگرد و از ما می پرسد که آیا آماده ایم از کنار او بگذریم و برای آخرین بار و برای همیشه صدای حقیقت را در زیر سکوت خود مدفون کنیم؟

هر یک از ما دلیلی برای توجیه بی تفاوتی خود داریم. این باور که از اول هم می دانستیم و یا بیان اینکه در نهایت کاری از ما ساخته نیست. بعضی از ما ماموریم و معذور و بعضی از ما به دلایل مصلحتی بزرگتر پرداختن به آن را صلاح نمی دانیم و بعضی از ما اهریمن را آنقدر کوچک می کنیم که در نهایت در قلب ما بتواند خانه گیرد. ولی در نهایت نتیجه نهایی یکی است. ما دروازه های ورود و گسترش تباهی و تاریکی در دنیای خود خواهیم شد زیرا در اعماق قلب خود به راستی و حقیقت و قدرت آن باور نداریم.

نقطه مقابل شهامت هرگز ترس نیست بلکه بی تفاوتی است.
نقطه مقابل عشق نیز نفرت نیست بلکه بی تفاوتی است.
نقطه مقابل ایمان نیز شک نیست و باز هم بی تفاوتی است.
نقطه مقابل امید نیز یاس نیست بلکه آن نیز بی تفاوتی است.
و در نهایت نقطه مقابل زندگی نیز مرگ نیست بلکه بی تفاوتی ما به جهانی است که در آن زندگی می کنیم.
بی تفاوتی بزرگترین دشمن روح انسانی است که در برابر زندگی و هر آنچه به آن معنا می بخشد قرار می گیرد و ما را و جهان را از شهامت و راستی تهی می سازد.

در یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ ادبیات دانته در کمدی الهی خود از زبان ویرژیل در سفر به دوزخ چنین می نویسد که :
در ورودی دوزخ روحهایی آشیان دارند که مغلوب دردهای خود شده اند. مردمانی که بهشت حاضر به پذیرش آنها نیست و جهنم نیز از پذیرش آنها شرم دارد. اینها مردمانی هستند که بی تفاوت زندگی خود را زیسته اند و محکومند که فراموش شوند. گویی که هرگز بر زمین نزیسته اند.

print

مقالات
محیط زیست
Visitor
0197319
Visit Today : 313
Visit Yesterday : 726