در هنگام طرح پرسش در جهان عرب پیرامون چگونگی حل منازعه عربی-اسرائیلی، دو پاسخ از دو اردوگاه مختلف مطرح میشود. پاسخ اول از سوی «محور مقاومت» وابسته به ایران از جمله گروه حماس است که اسرائیل را «رژیم صهیونیستی» خطاب میکند و خواستار «جنگ» با آن رژیم و برقراری کشور اسلامی فلسطین از سواحل دریای مدیترانه تا رودخانه اردن است. چنین ایده افراطی مورد قبول جامعه جهانی نیست و عملا بهدلیل عدم توازن نیروها و دارا بودن تسلیحات راهبردی توسط اسرائیل قابلیت اجرایی ندارد.
پاسخ دوم، دیدگاه غربی عربی موسوم به دیدگاه بینالمللی است که مبتنی بر قطعنامههای سازمان ملل و توافقنامههای صلح میان کشورهای عربی از جمله حکومت خودگردان فلسطینی با اسرائیل است.
در همین رابطه، کشورهای عربی دیگر به رهبری سعودی افزون بر توافقنامههای صلح، ابتکارعمل اتحادیه عرب در نشست سال 2002 در بیروت را نیز مطرح میکنند.
این ابتکارعمل بر اساس راهحل دو کشوری و اذعان متقابل به وجود اسرائیل و کشور فلسطین به نمایندگی سازمان آزادیبخش است که هم اکنون در چارچوب حکومت خودگردان فلسطینی فعالیت میکند.
با این حال حماس و «محور خمینی» عملا با پیشنهاد اخیر مخالفت کردهاند. به همین دلیل جهان در انتظار سعودی، حکومت خودگردان فلسطین و ائتلاف عربی برای اجراییکردن دیدگاهشان جهت پایانبخشیدن به جنگ غزه و آغاز مرحلهای نوین به دور از جنگ و خونریزی است.
پایههای راهحل عربی
بیانیه نشست اتحادیه عرب در بیروت در سال 2002 بر اساس برپایی دو کشور بود؛ دولت کنونی اسرائیل و دولت آینده فلسطین بر اساس مرزهای 1967. انتظار میرفت یاسر عرفات، رهبر فقید فلسطین بر اجرای این پیشنهاد اصرار کند بهویژه این که در آن مرحله نیروهای آمریکایی از افغانستان تا عراق حضور داشتند و ایران در ضعیفترین وضعیت قرار داشت.
اما عرفات در سال 2004 درگذشت و حماس هم در سال 2007 بر غزه مستولی شد و معادله سیاسی جدیدی را در اراضی فلسطینی برقرار کرد به طوری که عملا دو حاکمیت فلسطینی یکی در کرانه غربی و دیگری در غزه شکل گرفت.
باید یادآوری کنم که راهحل عربی بر تشکیل یک حاکمیت یگانه فلسطینی تاکید میکرد که می بایست با طرف اسرائیلی با هدف توسعه و پیشرفت ملتهای منطقه توافق صلح امضا کند.
اما درگیریها در منطقه باعث توقف اجرای راهحل عربی برای فلسطین شد. افزون بر آن و در حالی که فلسطینیان حامی عرفات در کرانه غربی به دنبال صلح با اسرائیل در چارچوب ائتلاف عربی بودند، حماس در غزه روند برخورد و جنگ علیه «صهیونیسم» را با حمایت و پشتیبانی ایران در پیش گرفت. این وضعیت عملا وحدت فلسطینیان را دچار دوگانگی و تقسیم کرد و شانس اجرای راهحل دو کشوری را بسیار کم کرد.
سالها از زمان هر دو طرح گذشت و ائتلاف عربی توانست پس از طرح راهحل دو کشوری چندین توافقنامه صلح را اجرایی کند، به طوری که عملا منافع بزرگی با اسرائیل ایجاد و فضای منطقه را برای آخرین اقدام یعنی برقراری کشور فلسطین در کرانه غربی و غزه آماده کرد. اما «محور مقاومت» روند صلح را با سواستفاده از تسلط حماس بر غزه هدف قرار داد. در شرایطی که کشورهای عربی و غربی بر طرح برقراری کشور فلسطین بر تمام اراضی فلسطینی اصرار دارند، با توجه به اقدامات محور ایران، اجرای آخرین مرحله از «معامله قرن» به زمان نامعلومی عقب افتاده است.
اسرائیل نیز به نوبه خود از شکاف میان فلسطینیان که ایران عامل آن است، بهرهبرداری کرد و در دوره ریاست جمهوری آمریکا امتیازات بزرگی از جمله پایتختی قدس را کسب کرد.
ائتلاف کشورهای عربی از «توافقات ابراهیم» برای تثبیت راهحل دو کشوری و مشروعیتبخشیدن به حکومت فلسطین استفاده کرد. در این رابطه، امارات در جریان امضای توافق ابراهیم با اسرائیل در سال 2020 از تلآویو خواست که اراضی فلسطینی در مرز اردن و کرانه غربی را ضمیمه خاک خود نکند. موافقت اسرائیل با این شرط نشان داد که کشورهای میانه روی عرب از طریق برقراری روابط اقتصادی و دیپلماتیک میتوانند بسیاری از خواستههای فلسطینیان را محقق کنند؛ خواستههایی که ایران نتوانسته از طریق جنگ به حداقلی از آنها دست بیابد.
به همین دلیل، حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از حماس برای انجام عملیات هفتم اکتبر با هدف تقابل با ایده کشورهای ائتلاف عربی و به شکست کشاندن طرح آنها بوده است.
جنگ غزه و راهحل عربی
دستاورد جنگ غزه تاکنون کماثر کردن طرح عربی برای فلسطین از طریق به تاخیرانداختن مذاکره سعودی-اسرائیل برای اجرای راهحل دو کشوری بوده است. این جنگ درصدد تحمیل این دیدگاه است که تنها راهحل بحران از طریق تهران و حماس بوده و مبتنی بر رد پیشنهاد دو کشوری است. به عبارتی دیگر نیروهای نیابتی ایران در تلاش هستند تا تهران بر روند پیشنهادات دوجانبه با اسرائیل اشراف بیابد و در غیر این صورت به برهم زدن بازی اقدام میکنند.
باید یادآوری کرد که وقتی اسرائیل موفق به اخراج عرفات از بیروت شد، نیروهای او در دیگر مناطق لبنان از جمله طرابلس باقی ماندند. اما طرفی که موفق به نابودی تاثیر کامل فلسطینیان در لبنان شد، محور ایران از طریق خیانت «ابوموسی»، فعالیتهای تخریبی سازمان اطلاعات سوریه، و شعلهور کردن جنگ اردوگاهها توسط «امل» و «حزب الله» به عنوان گروههای نیابتی تهران بودند.
به دیگر سخن، این اسد و جمهوری اسلامی بودند که گروههای مبارز فلسطینی را از لبنان اخراج و بجای آنها گروههای شبهنظامی وابسته به خود را جایگزین کردند.
با این حال عرفات نه تنها به رهبری فلسطینیان ادامه داد بلکه از طریق حکومت خودگردان به حاکمیت بر بخشی از سرزمینهای فلسطینی هم رسید. همین امر باعث شد ایران از طریق حماس علیه محمود عباس، رهبر جدید فلسطینیان در سال 2007 در غزه کودتا کند. این توطئه ضمن ایجاد شکاف و دوگانگی در صف فلسطینیان، با هدف تقابل با پیشنهاد کشورهای عربی برای برقراری کشور فلسطین و جایگزین کردن آن با «پروژه خمینی» از طریق نیروهای نیابتی انجام شد.
چه باید کرد
موضع کشورهای عربی کاملا روشن است: کشوری یکپارچه در کرانه غربی و غزه به حاکمیت یگانه فلسطینی با دادن امتیازاتی از سوی اسرائیل در رابطه با اراضی مورد اختلاف از جمله قدس به عنوان پایتخت فلسطین. اما تهران بهدنبال نابودی این طرح از طریق جنگهای دورهای و برقراری آتشبسهای کوتاه مدت دستکم تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است.
پرسش این است که در شرایط کنونی کشورهای عربی و غربی چه باید بکنند؟
یکی از ایدهها این است که ائتلاف عربی با دعوت از محمود عباس به برگزاری کنفرانسی با هدف اعلام رسمی کشور فلسطین در کرانه غربی و محکومکردن همه انواع جنگ و تروریسم اقدام کند. سپس کشورهای عربی از ائتلاف بینالمللی خواستار حمایت از کشور تازه تاسیس فلسطین شوند و در نهایت هر دو ائتلاف عربی و غربی در کنفرانسی مشترک وجود چنین کشوری را به جهان اعلام کنند.
پس از آن، کشورهای امضاکننده «توافقات ابراهیم» نیز در کنفرانسی، کشور فلسطین در چارچوب راهحل دو کشوری را به رسمیت شناخته و هر گونه تروریسم را محکوم کنند.
در رابطه با مرز این دو کشور و شهر قدس هم گفتوگوها در چارچوب «سازوکار توافقات ابراهیم» تا یافتن راهحلی توافقی ادامه یابد.
چنین پیشنهادی به چه معنا است؟
این پیشنهاد بدان معنا است که مسئله فلسطین را از ابزاری برای فشار و چانهزنی توسط ایران رها کنیم. همزمان اسرائیلیها را نیز قانع کنیم که پیشنهاد مذکور در دسترسترین طرح صلح است و هم میتواند فلسطینیان را مهار کند و هم ایران را از آنها دور سازد.
اما آیا آمریکا که پیوسته در سالهای اخیر بهدنبال احیای توافق هستهای با جمهوری اسلامی بوده، با چنین پیشنهادی موافقت خواهد کرد؟
منبع: ایندیپندنت عربی
ترجمه: العربیه فارسی