اندیشه ، فلسفه
  • مهندسی هراس و تاریخ‌نگاری امنیتی علیه جریان‌های چپ – سیاوش قائنی
    کارزار رسانه‌ای و امنیتی چپ‌ستیزانه، فراتر از یک اقدام صرفاً رسانه‌ای یا امنیتی است.  این کارزار، پروژه‌ای ساختاری، سازمان‌یافته و چندسطحی است که با هدف حذف نظام‌مند هر صدای عدالت‌خواه، مستقل و آلترناتیو در
  • چرا پوتین ممکن است عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا را بپذیرد؟
    در پی مذاکرات اخیر، احتمال پذیرش عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا از سوی روسیه به‌عنوان بخشی از توافق صلح مطرح شده است؛ اقدامی که اوکراین را نظامی بی‌طرف، اما سیاسی و اقتصادی به اروپا پیوند می‌دهد. پوتین شرط
  • کشف عدالت: سفر به سوی درک اصول اخلاقی
    مقدمه: چه چیزی درست است؟ این پرسشی است که در هسته وجودی ما قرار دارد و جوامع بشری را از دیرباز به خود مشغول کرده است. این پرسش، نه تنها یک کنجکاوی فلسفی، بلکه یک چالش عملی است که هر روز در
  • باید خیلی از این شوراهای عالی را حذف کنیم
    نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی تاکید کرد که معنی ندارد این همه شوراها وجود داشته باشد و مجلس را دور بزنند.غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با آوش ضمن ارزیابی تعدد
  • نامه‌ها و جادوی کلمات فرشته وزیری‌نسب
    «نامه‌نگاری یعنی عریان کردن خویش در محضر اشباح، و این همان چیزی است که اشباح با ولع و آزمندی به انتظارش نشسته‌اند. بوسه‌های مکتوب به مقصد نمی‌رسند زیرا به مقصد نارسیده اشباح در میانهٔ راه آنها را
تاریخ
اقتصاد

فلسفه و علوم ریاضی همواره پیوندی ناگسستنی داشته‌اند. در طول تاریخ، فلاسفه بزرگ اغلب خود ریاضیدان بوده‌اند یا از پیشینه‌های علمی آمده‌اند، که ناشی از انگیزه‌ای مشترک برای تعمیق درک ما از ساختار جهان بودهاست. برای قرن‌ها، ریاضیات یقینی‌ترین دانش و علم نیز دانشی بسیار مطمئن و قطعی تلقی می‌شد. این دیدگاه منجر به شکل‌گیری رشته‌هایی مانند فلسفه ریاضیات و فلسفه علم شد که به بررسی مفاهیم، روش‌ها و مدل‌های درگیر در این علوم می‌پردازند. این مقاله به این موضوع می‌پردازد که چگونه درک ما از علم و در نتیجه از حقیقت، به ویژه از قرن بیستم، به طور چشمگیری متحول شده است.

دیدگاه سنتی به علم

برای حدود سه قرن، به ویژه از قرن هفدهم، جهان‌بینی مبتنی بر علم به طور فزاینده‌ای جایگزین اعتقادات مذهبی در غرب، به ویژه در میان افراد تحصیل‌کرده، شد. این “دیدگاه قدیمی” از علم که در اوایل قرن بیستم نیز قدرتمند بود، رشد دانش را به صورت تجمع می‌دید، مانند پر کردن یک صندوق گنج یا ساختن یک هرم، جایی که اکتشافات جدید صرفاً اضافه می‌شوند و نیازی به کنار گذاشتن اکتشافات قدیمی نیست. همچنین اعتقاد بر این بود که علم موفقیت خود را مدیون یک روش خاص، یعنی روش استقرایی، است که توسط دانشمندان به طور آگاهانه و صریح استفاده می‌شد. این دیدگاه معتقد بود که جهان صرفاً از ماده در حرکت تشکیل شده است و علم با به کارگیری این روش علمی، نهایتاً همه چیز را کشف و توضیح خواهد داد. ایده این بود که نظریه‌های علمی واقعیات عینی بودند که صرفاً از طریق مشاهده از طبیعت “خوانده می‌شدند” و بنابراین کاملاً یقینی بودند.

فروپاشی دیدگاه قدیمی

با این حال، این تصور سنتی شروع به فروپاشی کرد، به ویژه با اینشتین. این تغییر شبیه به چالش کانت در برابر “نظریه آینه‌ای دانش” در فلسفه بود. پیش از کانت، به طور گسترده‌ای تصور می‌شد که حقیقت صرفاً تطابق با واقعیت است، یک “نظریه آینه‌ای”. کانت استدلال کرد که حقیقت همچنین شامل سهمی از ذهن متفکر است، نه به عنوان یک تخیل، بلکه به عنوان یک تفسیر. به همین ترتیب، دانشمندان قرن بیستم متوجه شدند که نظریه‌ها صرفاً توسط حقایق دیکته نمی‌شوند؛ سهمی انسانی یا ذهنی در آنچه ما آن را حقیقت می‌نامیم، وجود دارد. تمثیل بینایی این موضوع را روشن می‌کند: آنچه ما می‌بینیم صرفاً “آنجا” نیست، بلکه شامل تفسیرهای بسیار زیادی است. دسته‌بندی‌ها و ایده‌هایی که از طریق آن‌ها مشاهدات را سازماندهی می‌کنیم، از خود ما نشأت می‌گیرد، به این معنی که جهان، آن‌گونه که علم آن را تصور می‌کند، تا حدی توسط حقایق بیرونی و تا حدی توسط روش‌های دید ما شکل می‌گیرد.

یک کشف کلیدی این بود که نظریه‌های علمی قابل اصلاح و خطاپذیر هستند – آن‌ها می‌توانند اشتباه باشند. این موضوع مربوط به خطاهای جزئی نبود، بلکه یک تغییر بنیادی در “تصویر کلی” بود. به عنوان مثال، فضا و زمان مطلق با فضازمان چهاربعدی جایگزین شدند و هندسه اقلیدسی با هندسه‌ای متفاوت از جهان. این بدان معناست که علم دیگر به عنوان مجموعه‌ای از دانش که همواره در حال انباشت است، دیده نمی‌شود، بلکه به عنوان مجموعه‌ای از نظریه‌ها تلقی می‌شود که دائماً توسط نظریه‌های بهتر، دقیق‌تر یا غنی‌تر جایگزین می‌شوند، و حتی نظریه‌های آینده مانند نظریه اینشتین و مکانیک کوانتومی نیز پیش‌بینی می‌شود که از بین بروند.

مفهوم در حال تکامل حقیقت و روش علمی

با توجه به این درک جدید، خود معنای “حقیقت” در علم به یک سؤال بنیادی تبدیل می‌شود. در حالی که دیدگاه قدیمی تطابق همچنان طرفداران خود را دارد، دیدگاهی فزاینده نشان می‌دهد که حقیقت و نادرستی تا حدی تابعی از معیارهای اثبات‌پذیری ما هستند که تحت تأثیر منافع ما قرار دارند و با گذشت زمان تغییر می‌کنند. نظریه‌های علمی مدرن، مانند نظریه نسبیت خاص، نشان می‌دهند که توضیحات متفاوتی از “حقایق” می‌توانند به طور یکسان صحیح و قابل قبول باشند (مانند همزمانی برای ناظران مختلف). مکانیک کوانتوم این موضوع را بیشتر برجسته می‌کند، چرا که این نظریه “کار می‌کند” حتی اگر کسی به طور کامل معنای آن را درک نکند، که معیارهای سنتی عقلانیت را به چالش می‌کشد.

در نتیجه، ایده یک روش علمی واحد و دقیق (مانند روش استقرایی) تا حد زیادی کنار گذاشته شده است. تلاش‌ها برای بیان دقیق آن با شکست مواجه شده و نمی‌توان آن را مانند منطق استنتاجی برنامه‌ریزی کرد. در حالی که کتاب‌های درسی ممکن است هنوز آن را ارائه دهند، در عمل، بخش بزرگی از کار علمی، حتی در فیزیک، به شدت به آن پایبند نیست. تمایز بین علم و غیرعلم مبهم شده است؛ به عنوان مثال، یک فیزیکدان ممکن است جامعه‌شناسی را به عنوان “علم” رد کند، نه به این دلیل که از استقرا استفاده نمی‌کند (ممکن است با دقت بیشتری از آن استفاده کند)، بلکه به این دلیل که موفق” نیست. بنابراین، “علم” تقریباً به نامی برای پیگیری موفقیت‌آمیز دانش تبدیل شده است.

چرا علم با وجود خطاپذیری کار می‌کند؟

پارادوکس ظاهری – چگونه علم کار می‌کند (مثلاً ساخت پل، پرواز هواپیما) اگر خطاپذیر و تا حدی ذهنی باشد – با اذعان به اینکه “ذهنی” به معنای “هر چیزی مجاز است” نیست، حل می‌شود. در عوض، علم دقیقاً به دلیل قابلیت اصلاح‌پذیری خود کار می‌کند. برخلاف جستجوهای اولیه برای حقیقت، دانشمندان مایل به آزمایش ایده‌های خود و تغییر آن‌ها در صورت عدم کارکرد هستند و آن‌ها را لایزال نمی‌دانند. این رویکرد نگرشی را بازتاب می‌دهد که بیکن بر آن تأکید داشت: پرسش از طبیعت و تمایل به تغییر ایده‌ها. در یک چرخش شگفت‌انگیز، بسیاری از افراد مذهبی اکنون دانش قطعی را با اطمینان مطلق نگه می‌دارند، در حالی که دانشمندان اغلب معتقدند همه چیز خطاپذیر است و جهان مکانی اسرارآمیز است.

نقش فلسفه علم

فلاسفه علم به تحقیقات فنی در نظریه‌های علمی خاص (مانلاً مکانیک کوانتومی، نسبیت، تکامل داروین) مشغول هستند تا درس‌های فلسفی بیاموزند و بنیان‌های آن‌ها را روشن کنند. آن‌ها در مورد مسائلی مانند ماهیت حقیقت (تطابق در برابر سایر دیدگاه‌ها)، روش علمی (روش دقیق در برابر دیدگاه فرهنگی/تاریخی) و اینکه آیا هیچ حقیقت ضروری و دائمی در علم وجود دارد، بحث می‌کنند. مواضع متنوعی وجود دارد، از کسانی که سعی در حفظ دیدگاه‌های قدیمی دارند تا کسانی که دیدگاه‌های جدید را مطرح می‌کنند و مواضع “بینابینی“.

مخاطب اصلی فلسفه علم عامه مردم علاقمند به فلسفه هستند. در حالی که دانشمندان پیشگام بزرگ (مانند اینشتین، پلانک، بور) عمیقاً به مسائل مفهومی علاقه‌مند بودند، اکثریت دانشمندان فعال اغلب علاقه چندانی به این مسائل فلسفی نشان نمی‌دهند. با این حال، دانشمندان اغلب به طور ضمنی ایده‌های فلسفی را که دهه‌ها قبل رایج بوده‌اند، پذیرفته‌اند، شبیه به گفته کینز در مورد اینکه بازرگانان بردگان نظریه‌پردازان اقتصادی گذشته بوده‌اند. همانطور که کاربران عادی زبان را بدیهی می‌دانند، بیشتر دانشمندان نیز در مورد کار خود نظریه‌پردازی نمی‌کنند.

در حالی که فلاسفه علم به خاطر تمرکز بیش از حد بر فیزیک مورد انتقاد قرار گرفته‌اند، تحولات اخیر در زیست‌شناسی (مانند تکامل، DNA) به طور کلی مشکلات روش‌شناختی جدیدی فراتر از آنچه در علوم فیزیکی یافت می‌شود، ایجاد نکرده‌اند. با این حال، مفهوم تکامل عمیقاً بر اندیشه غربی در سراسر رشته‌ها تأثیر گذاشته است. تعامل بین علوم کامپیوتر/فناوری و فلسفه یک حوزه در حال رشد است. کامپیوترها، که در ابتدا بر اساس الگوی ذهن انسان ساخته شده بودند، اکنون درک ما را از آن آگاه می‌کنند. به طور متناقض، ظهور کامپیوترها ماتریالیسم “عوامانه” را در روانشناسی و فلسفه ذهن کاهش داده است. تمایز بین نرم‌افزار (برنامه‌ها، قوانین) و سخت‌افزار به این معنی است که حقایق سطح بالاتر در مورد سازماندهی نوعی خودمختاری دارند و اعمال را بدون نیاز به ارجاع به فیزیک و شیمی زیربنایی توضیح می‌دهند. این نشان‌دهنده بازگشت به دیدگاه ارسطویی ذهن به عنوان یک عملکرد است و نه صرفاً اجزای فیزیکی.

فلسفه ریاضیات

مسئله اصلی در فلسفه ریاضیات موازی با فلسفه علم است: ریاضیات چگونه با جهان مطابقت دارد؟. این موضوع برای اشیاء انتزاعی مانند اعداد و مجموعه‌ها حتی بیشتر گیج‌کننده است، زیرا هیچ “اندام حسی” برای درک آن‌ها وجود ندارد. در حالی که دفاع از دیدگاه “کپی” دانش ریاضی دشوار است، دیدگاه “ضد تطابق” نیز با چالش‌هایی روبرو است. یک اختلاف دیرینه وجود دارد: آیا دانش ریاضی در جهان ذاتی است و از طریق تجربه به دست می‌آید، یا یک خلقت ذهن انسان است که ما آن را بر واقعیت تحمیل می‌کنیم؟. مورد دوم به دلیل “مشکل اندام حسی” جذاب است، اما ما آزاد نیستیم که هر ریاضیاتی را تحمیل کنیم؛ برای مثال، ثبات دلخواه نیست. این امر معمای جاری آشتی دادن عینیت ریاضیات با خلقت ظاهری آن توسط انسان را برجسته می‌کند.

مسیرهای آینده و چالش‌ها

در آینده نزدیک، فلسفه ریاضیات و فلسفه منطق حوزه‌های رشد مورد انتظار هستند. فلسفه فیزیک ممکن است از جایگاه مرکزی خود نزول کند، هرچند جنبه‌هایی که به فلسفه منطق مربوط می‌شوند (مانند ایده تغییر قوانین منطقی برای درک مکانیک کوانتومی) همچنان “حوزه‌های بحث داغ” باقی خواهند ماند. به طور کلی‌تر، حوزه‌هایی مانند فلسفه زبان و فلسفه ذهن، به ویژه آن‌هایی که شامل مدل‌های کامپیوتری می‌شوند، و سوالات عمومی در مورد نظریه‌های حقیقت و ماهیت اثبات‌پذیری (چگونه علم می‌تواند عینی باشد بدون روش دقیق علمی)، همچنان محور این رشته باقی خواهند ماند.

یک نگرانی مهم، شکاف بین این بینش‌های به سرعت پیشرو و عامه تحصیل‌کرده است. با وجود انقلاب‌های علمی عمیق (مانند نسبیت)، بسیاری از افراد تحصیل‌کرده هنوز درک اساسی ندارند و این ایده‌ها به اندازه کافی بر جهان‌بینی آن‌ها تأثیر نمی‌گذارد. در حالی که تلاش‌هایی برای قابل دسترس‌تر کردن موضوعات پیچیده (مانند آموزش نسبیت در مراحل اولیه تحصیل) در حال انجام است، چالش فیلتر کردن مؤثر این بینش‌ها به غیر متخصصان همچنان باقی است.

print
مقالات
  • آخرین نبرد یک کمونیست پیر: آرزوی بازگشت به شمال
    در خانه‌ای کوچک و سیمانی در حاشیه گیِمپو، نزدیک منطقه غیرنظامی‌شده کره، پیرمردی ۹۵ ساله آهسته و لرزان بر عصا تکیه می‌دهد تا روی زمین بنشیند. آن هاک‌ساپ، که زمانی جوانی ورزشکار و جودوکار بود، اکنون شبحی از
  • سودمندگرایی: ارزیابی لذت، درد و ارزش زندگی
    مقدمه در دنیای امروز، تصمیم‌گیری‌های اخلاقی و سیاسی اغلب با هدف دستیابی به “بهترین نتیجه” برای “بیشترین تعداد” افراد صورت می‌گیرد. این ایده ریشه‌در فلسفه‌ای قدرتمند به نام سودمندگرایی
  • ایران پس از جنگ موجی از سرکوب به راه انداخته است ۳ سپتامبر
    سازمان عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر امروز اعلام کردند که مقامات ایرانی به بهانه‌ی امنیت ملی، پس از درگیری‌های ژوئن ۲۰۲۵ با اسرائیل، سرکوبی هولناک را به راه انداخته‌اند. این بحران عمیق‌تر، ضرورت پیگیری فوری
  • ده متری آفتاب لیلا راعی
    حالا افتاده‌ام در اعماق سد کرج و دارم فرو می‌روم. هیچ‌کس نمی‌داند من اینجا هستم. حالا همه‌جا دنبالم خواهند گشت. کِی دنبالم می‌گردند؟ کی دنبالم می‌گردد؟ کسی هست نگران نبودنم بشود یا قرار است همین‌جا، میان
  • ایران در ۳۰ روز آینده چه انتخابی خواهد داشت؟
    تشدید اختلافات داخلی بر سر خروج از ان.پی.تی یا قطع همکاری کامل با آژانس، می‌تواند موقعیت بین‌المللی ایران را به‌شدت تضعیف کند. ضرورت دارد که تصمیم‌گیران اصلی در تهران، به جای اقدامات شتاب‌زده که تبعات غیرقابل
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0272036
Visit Today : 395
Visit Yesterday : 547