در دنیایی که با سرعت سرسامآور پیشرفتهای تکنولوژیک، بهویژه در حوزه هوش مصنوعی، در حال دگرگونی است، یافتن راهی برای حفظ آرامش درونی و شفافیت ذهنی بیش از پیش اهمیت مییابد. یووال نوح هراری، تاریخدان، فیلسوف و نویسنده پرفروش آثاری چون «انسان خردمند»، «انسان خداگونه»، «۲۱ درس برای قرن ۲۱» و «نکسوس»، یکی از برجستهترین متفکران معاصر است که با نگاهی عمیق به گذشته و آینده بشریت، بر اهمیت خودشناسی و مراقبه در این دوران پرچالش تأکید میکند. کتابهای او بیش از ۴۵ میلیون نسخه در ۶۵ زبان فروختهاند، که او را به یکی از تأثیرگذارترین روشنفکران جهان تبدیل کرده است. اما آنچه دیدگاههای او را بینظیر میسازد، تنها دانش تاریخی و فلسفیاش نیست، بلکه تجربه شخصی و عمیق او در مراقبه است. هراری از سن ۲۴ سالگی یک مراقبهگر طولانیمدت بوده و روزانه دو ساعت مراقبه میکند و هر سال در خلوتهای ۳۰ یا ۶۰ روزه مراقبه ویپاسانا شرکت میکند. در این مقاله، به بررسی دیدگاههای هراری درباره نقش حیاتی مراقبه در عصر هوش مصنوعی، مقابله با سیل اطلاعات و حفظ سلامت روان میپردازیم.
کشف راهی برای رهایی از رنج: مسیر مراقبه هراری
یووال نوح هراری در دوران تحصیل دکترای تاریخ در آکسفورد، با دورهای «کاملاً دردناک» از زندگی خود دست و پنجه نرم میکرد و به دنبال درک «علت عمیق بدبختی» بود. او اذعان میکند که در هیچیک از کتابها، مقالات، بحثهای فلسفی یا سخنرانیهای دانشگاهی خود پاسخی رضایتبخش نیافته بود. پس از یک سال اصرار دوستش، تصمیم گرفت مراقبه را امتحان کند، هرچند در ابتدا آن را «نوعی آیین عرفانی بیارزش» میپنداشت. آنچه او را جذب کرد، الزام ۱۰ روز سکوت کامل در خلوت مراقبه گوینکا بود.
او از تجربه اولین روز مراقبهاش اینگونه یاد میکند: «کامل و معنای کلمهای، مغزم به هم ریخت.». دستورالعمل اولیه بسیار ساده بود: تمرکز کامل بر دم و بازدم از طریق سوراخهای بینی و فقط احساس کردن آن. هراری اعتراف میکند که حتی این کار ساده را برای بیش از ۱۰ ثانیه نمیتوانست انجام دهد و ذهنش دائماً به اطراف میپرید. او شگفتزده شد که چقدر کم از ذهن خود میدانست و چقدر بر آن کنترل نداشت، در حالی که خود را فردی بسیار باهوش و تحصیلکرده در آکسفورد میپنداشت.
کلید تحول برای او، دستورالعمل مداوم گوینکا بود: «واقعیت را همانگونه که هست مشاهده کن.». این بدان معناست که اگر ذهن شما سرگردان است، این واقعیت لحظه کنونی است؛ ذهنتان آشفته است و به افکار، خاطرات و فانتزیها میپرد. هراری میگوید: «این دستورالعمل – فقط واقعیت را همانگونه که هست مشاهده کن، هیچ قضاوتی وجود ندارد، هیچ نقشه جنگی برای رسیدن به آنجا وجود ندارد، هیچ هدفی وجود ندارد، فقط باید با واقعیت لحظه حال باشی – این اولین دستوری بود که در آن روز اول مراقبه دریافت کردم و هنوز فکر میکنم مهمترین چیزی است که کسی تاکنون به من گفته است.». این تجربه نه تنها زندگی او را کاملاً تغییر داد، بلکه مسیر کاریاش را نیز متحول کرد و او معتقد است بدون وضوح و تعادلی که مراقبه فراهم کرده، هرگز قادر به نوشتن کتابهایی مانند «انسان خردمند» یا «نکسوس» نبود.
هراری خود را یک بودایی نمیداند. او به عنوان یک تاریخدان میداند که چگونه سنتها و ادیان در طول قرنها، لایه به لایه از داستانها، اسطورهها و آیینها انباشته شدهاند و تشخیص آموزشهای اولیه از اضافات بعدی دشوار است. او بر تأکید گوینکا بر «واقعیت لحظه حال» ارج مینهد و اینکه «صرفاً باور کردن یک داستان… هیچ کمکی به شما نمیکند». او اشاره میکند که گوینکا بارها گفته است: «هر باوری، هر دیدگاهی، دیدگاهی غلط است.». این رویکرد در تضاد با سنتهای توحیدی مانند مسیحیت و اسلام است که در آنها رستگاری به «باور به فرمول صحیح» بستگی دارد. در حالی که در بودیسم، باور (مثلاً باور به مفید بودن مراقبه) مهم است تا فرد به سمت آن برود، اما این باور به تنهایی چیزی را تغییر نمیدهد؛ بلکه توانایی «مشاهده واقعیت بدون واکنش و بدون قضاوت» است که انسان را رها میسازد.
هراری درک خود را از چهار حقیقت شریف بودیسم اینگونه توضیح میدهد که آنها نه یک عقیده، بلکه چیزی برای تمرین و مشاهده مستقیم هستند. حقیقت اول (رنج)، همان چیزی است که بسیاری از تمرینکنندگان از جمله خود او در مراقبه با آن روبرو میشوند: ذهن آشفته یا درد فیزیکی. او میگوید زمانی که فرد قادر به مشاهده این رنج بدون مقاومت باشد، این خود رهایی است. به همین ترتیب، حقیقت دوم (ریشه رنج، یعنی اشتیاق یا عطش) نیز مستقیماً در مراقبه قابل مشاهده است؛ مثلاً زمانی که فکر «مراقبه تقریباً تمام شده» با اندیشه آزادی و راحتی پس از آن همراه میشود، همزمان با ظهور این اشتیاق، رنج نیز پدیدار میشود.
هوش مصنوعی، آگاهی، و حقیقت: چرا مراقبه اکنون حیاتیتر است؟
هراری در پایان کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱» فصلی را به مراقبه اختصاص داده است. او معتقد است که مراقبه به دلیل انقلاب هوش مصنوعی «حیاتیتر از همیشه» شده است. او بزرگترین سؤال درباره هوش مصنوعی را این میداند که آیا هوش مصنوعی آگاهی دارد یا نه. هراری به اشتباه رایج میان آگاهی و هوش در جامعه هوش مصنوعی و جهان اشاره میکند:
- هوش (Intelligence): توانایی پیگیری اهداف و غلبه بر مشکلات در مسیر رسیدن به هدف است. هوش مصنوعی در این زمینه (مانند شطرنج یا رانندگی) از انسانها پیشی گرفته است.
- آگاهی (Consciousness): توانایی «احساس کردن» است، مانند درد، لذت، عشق و نفرت. تعریف او از آگاهی به سادگی، «توانایی رنج کشیدن» است.
به گفته هراری، «رنج، رد واقعیت است.». یک ترموستات که دما را اندازهگیری میکند هوش دارد اما آگاهی ندارد؛ حتی اگر آن را در آب جوش بیندازید، رنج نمیکشد زیرا واقعیت (داغ بودن) را رد نمیکند. تفاوت میان درد و رنج در این است که درد صرفاً یک حس است، اما رنج زمانی پدید میآید که فرد این واقعیت (درد) را نمیپذیرد.
یکی دیگر از سوءتفاهمها درباره هوش مصنوعی، امید بسیاری از افراد در سیلیکون ولی است که هوش مصنوعی حقیقت را آشکار خواهد کرد، زیرا آن را هوشمند میدانند و هوشمندی را با حقیقت مرتبط میسازند. هراری این پیوند را اشتباه میداند: «انسانها هوشمندترین موجودات روی این سیاره هستند و همچنین توهمیترین موجودات روی این سیاره.». اگر هوش مصنوعی «فوقهوشمند» باشد، میتواند «فوقتوهمی» نیز باشد. اگر هوش مصنوعی از رفتار توسعهدهندگان خود یاد بگیرد، به جای حقیقت، قدرت را دنبال خواهد کرد. هراری تأکید میکند که «آنچه در جهان واقعاً میل عمیق و پرشور به حقیقت دارد، آگاهی است، نه هوش.». چرا؟ زیرا رنج، رد واقعیت است و حقیقت، شناخت واقعیت. موجودات آگاه، به دلیل ظرفیت رنج کشیدن، در صورت رد واقعیت، تمایل عمیقی به شناخت حقیقت دارند، زیرا این امر آنها را از رنج رها میسازد.
انسانهای قابل هک و سپر مراقبه
در طول تاریخ، همواره این توصیه وجود داشته است: «خودت را بشناس.». اما قبلاً هیچ کس، از جمله دولتها، شرکتها یا کلیساها، نمیتوانست شما را بهتر از خودتان بشناسد. اما اکنون، هوش مصنوعی میتواند شما را بهتر از خودتان بشناسد، و نمیتوانیم به آن اعتماد کنیم.
هراری توضیح میدهد که چگونه الگوریتمهای شبکههای اجتماعی برای افزایش «تعامل کاربر» ما را دستکاری میکنند. برای این الگوریتمها، یک ساعت خشم، ترس یا طمع، بهتر از ۱۰ دقیقه شادی یا دو ساعت خواب است. آنها پیچیدگی زندگی انسان را به یک معیار واحد «تعامل» کاهش دادهاند که عمدتاً بر اساس مدت زمانی که روی پلتفرم میگذرانید، اندازهگیری میشود. این الگوریتمها از طریق آزمایش بر روی میلیاردها انسان کشف کردهاند که سادهترین راه برای جلب توجه ما، فشار دادن دکمههای «نفرت»، «ترس» یا «طمع» در ذهن است.. این یکی از دلایل همهگیری بیاعتمادی و خشم است که جوامع را در سراسر جهان ویران میکند. هوش مصنوعی ضعفهای ما را کشف کرده و از آنها علیه ما استفاده میکند.
اینجاست که توصیه «خودت را بشناس» از طریق مراقبه یا سایر روشها حیاتیتر از همیشه میشود. برای محافظت از خود، باید ضعفهایمان را بهتر بشناسیم. هراری مراقبه را «آنتیویروسی برای ذهن» میداند که ما را قادر میسازد در برابر این دستکاریها از خود محافظت کنیم.
رژیم اطلاعاتی برای ذهن سالم
هراری اطلاعات را به «غذای ذهن» تشبیه میکند. همانطور که بدن به غذا نیاز دارد اما نه بیش از حد و باید به کیفیت آن توجه کرد، ذهن نیز همینطور است. اصول یک رژیم اطلاعاتی سالم به شرح زیر است:
- مصرف متعادل: اطلاعات بیش از حد برای ما خوب نیست و به ذهن فرصت هضم نمیدهد. هضم اطلاعات در واقع زمانبرتر و از جهاتی مهمتر از صرفاً دریافت آن است..
- کیفیت اطلاعات: باید در مورد کیفیت اطلاعاتی که مصرف میکنیم، آگاه باشیم. هراری پیشنهاد میکند که مانند برچسبهای غذایی که میزان چربی یا شکر را نشان میدهند، برچسبهایی برای محتوای رسانهای نیز وجود داشته باشد که نشان دهد چقدر «خشم»، «طمع» یا «ترس» در آن وجود دارد. تغذیه مداوم ذهن با رژیمی از خشم، ترس و طمع، احتمالاً منجر به ذهنی ناسالم خواهد شد.
- روزه اطلاعاتی: هراری روزه اطلاعاتی را توصیه میکند، مانند روزه غذایی. او اذعان میکند که هیچ رژیم اطلاعاتی «بهترین» برای همه نیست، درست مانند رژیمهای غذایی. هراری خود گاهی اوقات به خلوتهای طولانی یک یا دو ماهه (تا ۶۰ روز) میرود که در آنها کاملاً از اطلاعات فاصله میگیرد. اما او توصیه میکند که برای شروع، افراد میتوانند با چند ساعت یا یک آخر هفته روزه اطلاعاتی آغاز کنند.
- جایگاه انزوای کامل: هراری کاملاً بر این باور است که جایی برای افرادی مانند راهبان که کاملاً از اخبار و رسانهها جدا میشوند، وجود دارد. او تأکید میکند که جامعه به طیف وسیعی از افراد و نگرشها نیاز دارد؛ هم سیاستمدارانی که تمام زندگیشان سیاست است و هم راهبانی که در غارها مینشینند و از سیاست کاملاً بیارتباط هستند.
آرامش در طوفان توجه: درسهایی از شهرت و حکمت درونی
شهرت و توجه عمومی برای هراری چالشبرانگیز است، اما او با ترکیب مراقبه روزانه و خلوتهای سالانه با حضور تیمی حمایتی (شامل همسر و ۲۰ کارمندش) که به عنوان یک «سپر» در برابر موج تقاضاها و توجهها عمل میکنند، با آن مقابله میکند. او حتی تلفن هوشمند حمل نمیکند و از آن فقط در خانه و مانند یک «تلفن احمقانه از دهه ۹۰» استفاده میکند، در حالی که همسرش بار سیل توجهات را بر دوش میکشد.
هراری به نقل قول مورد علاقه خود از پاسکال اشاره میکند: «تمام رنجهای بشریت از ناتوانی در نشستن آرام در یک اتاق تنها ناشی میشود.». او این جمله را «کمی افراطی» اما دارای «ریشه عمیق حقیقت» میداند. هراری بیان میکند که در اوایل قرن ۲۱، بشریت از نظر اکثر معیارهای عینی در بهترین وضعیت خود قرار دارد؛ مرگ و میر در هنگام زایمان، از بیماریهای عفونی، از قحطی و سطح خشونت همگی در پایینترین حد تاریخی خود قرار دارند. با این حال، شاهد سطوح بالایی از خشم، نفرت، ناراحتی و ناشکری در میان مردم هستیم. این وضعیت نشان میدهد که «چیزی در ذهن انسان صرفاً قابل ارضا نیست». هراری معتقد است تا زمانی که یاد نگیریم با سازوکارهای درونی ذهن خود کنار بیاییم، هیچ تغییری در جهان بیرونی کافی نخواهد بود..
فراتر از داستانها: جستجوی حقیقت با دیدگاه هراری
هراری در بحث خود درباره باورها، از جمله تولد دوباره، اصل اساسیای را مطرح میکند: «اگر چیزی وجود دارد که واقعاً، واقعاً میخواهید آن را باور کنید، پس به شواهد بسیار قوی نیاز دارید.». او اشاره میکند که ترس از مرگ و نیستی کامل باعث میشود افراد به باورهایی مانند بهشت یا تولد دوباره متمایل شوند و ذهن تمایل دارد حتی به شواهد ضعیف نیز بچسبد. ادعاهایی مانند تولد دوباره، دارای پیامدهای بسیار گستردهای هستند که همه چیز را از درک ما از زندگی تا قوانین زیستشناسی و فیزیک تغییر میدهند. علم کنونی مکانیسمی برای تولد دوباره نمیشناسد، اما هراری تصریح میکند که این به معنای نفی آن نیست، بلکه به معنای عدم درک کامل پدیده آگاهی است. با این حال، به دلیل انگیزه قوی برای باور، «معیار برای پذیرش چنین شواهدی بسیار بالاست.».
یکی از نقل قولهای مورد علاقه هراری که بر اهمیت رهایی از دلبستگی به دیدگاهها تأکید میکند، این است: «جنگیدن با دیگران به این دلیل که به شکوه یک خدای ابدی اعتقاد دارید، ناگوار اما قابل درک است، اما جنگیدن با دیگران به این دلیل که به پوچی تمام پدیدهها اعتقاد دارید، واقعاً عجیب و غریب و در عین حال بسیار انسانی است.». او توضیح میدهد که کل عمل مراقبه دقیقاً برای این است که چگونه به دیدگاهها دلبسته نشویم. هرچه فرد بیشتر به تمرین خود متعهد باشد، خطر دلبستگی به دیدگاهها درباره خود تمرین نیز بیشتر میشود. هراری با وجود این، سابقه بودیسم را در مقایسه با مسیحیت و اسلام (از نظر تعداد کشتهشدگان بر سر دیدگاههای مذهبی) «بسیار بهتر» میداند.
هراری به بوداییها این توصیه را میکند: «اگر به ذهن دو کار بدهید، یکی دشوار و دیگری آسان، همیشه به سراغ آسان خواهد رفت.». او از تجربه خودش مثال میزند که در مراقبه گوینکا، به اشتباه این تصور را داشت که اگر بتواند طولانیتر و بدون حرکت بنشیند، در حال پیشرفت است. در حالی که به گفته او، بیحرکت نشستن برای یک ساعت (که آسانتر است و فقط دشوار به نظر میرسد) با دریافت پاداش مالی قابل انجام است، اما تمرکز کامل بر نفس برای ۱۰ دقیقه (که واقعاً دشوار است) تقریباً غیرممکن است. او تأکید میکند که نباید ذهن را با کارهای زیاد مشغول کرد و نباید به سمت بخشهای آسانتر تمرین که دشوار به نظر میرسند، متمایل شد، زیرا اینها بخشهای کماهمیتتر تمرین هستند..
در نهایت، هراری اشاره میکند که سنت گوینکا به دلیل ماهیت عمومی و مقیاسپذیریاش برای افراد عادی، بر «مشاهده صرف واقعیت همانگونه که هست» در مراحل اولیه تأکید دارد و کمتر به پرورش احساسات خوشایند (مانند لذت یا شفقت) میپردازد. این رویکرد به دلیل سهولت درک و کاهش خطر «قضاوت» یا «ساختن داستانها و فانتزیها» برای افراد تازهکار که بدون پیشزمینه بودایی وارد میشوند، انتخاب شده است. در حالی که پرورش این مهارتها برای تمرینکنندگان باتجربه در محیطهایی مانند صومعهها مهم است، اما برای یک سیستم «تولید انبوه دارما» مانند گوینکا، سادگی و کاهش خطرات کجفهمی در مراحل اولیه حیاتی است.
نتیجهگیری
یووال نوح هراری با ترکیب عمیقترین بینشهای تاریخی، فلسفی و معنوی، نوری جدید بر چالشهای قرن ۲۱ میافکند. او به ما یادآوری میکند که در عصری که هوش مصنوعی در حال بازتعریف تعاملات ما با جهان است و ما را به موجوداتی «قابل هک» تبدیل میکند، خودشناسی از طریق مراقبه نه تنها یک تمرین معنوی، بلکه یک ضرورت حیاتی برای بقا و رفاه است.. توانایی مشاهده واقعیت بدون قضاوت، درک تفاوت میان هوش و آگاهی، و انتخاب آگاهانه «رژیم اطلاعاتی» برای ذهنمان، ابزارهایی هستند که هراری برای ناوبری در این دوران پر از هرج و مرج به ما ارائه میدهد. کار او اهمیت ماندگار حکمت درونی را برای رویارویی با چالشهای مدرن تأکید میکند و بر نقش بیبدیل مراقبه در پرورش ذهنهای سالم و خودآگاه در آینده بشریت، پافشاری مینماید.